پرسش :آیا حدیثی در رابطه با اینکه اسلام به 73 فرقه تقسیم شده است و یک فرقه صحیح است، وجود دارد؟ درجه و رتبه صحت و سندیت آن چیست؟ آیا عدد 73 دلالت بر تقسیمات بزرگتری هم دلالت دارد. زیرا که در تفسیر حدیث به ما گفته می شود که یهود و مسیح هم به ترتیب به 71 و 72 فرقه تقسیم شدند اما به لحاظ عددی و شماره ای، خیلی بیشتر از اینهاست.
پاسخ
به نقل از اهل سنت:
اهل سنت از ابی هریره نقل میکنند که رسول اکرم (ص) فرمود: «افترقت الیهود علی احدی و سبعین فرقه الخ» یعنی: یهود بر 71 فرقه و نصاری به هفتاد فرقه و امت من بر هفتاد و سه فرقه تقسیم می شود.
همچنین اهل سنت از عبدالله بن عمر از رسول خدا (ص) نقل میکنند که فرمودند: «لیأتین علی امتی ما اتی علی بنی اسرائیل تفرق بنو اسرائیل الخ» یعنی بر پیروان من همان رود که بر بنی اسرائیل رفت و بدانسان که اینان هفتاد و دو گروه گردیدهاند، امت من نیز یک گروه بیشتر و به هفتاد و سه گروه شوند و همه آنها در دوزخ باشند مگر یک دسته که رستگار گردند، چون از وی پرسیدند که ای پیامبر خدا، آن دسته کیانند؟ فرمود: «ما انا علیه و اصحابی» یعنی آن دسته که من و یارانم بر آنیم.
و باز از عبدالله پسر عمر از پیامبر اکرم (ص) نقل میکنند، همانطور که بنی اسرائیل به هفتاد و یک امت تقسیم شدند، امت من به هفتاد و دو فرقه تقسیم میشوند. همه آنها در دوزخند جز یک گروه و آن دسته، اهل سنت و جماعت هستند (و هی الجماعه).
این چند حدیث از اهل سنت نقل شد که در اولی گروه نجات یافته از دوزخ را «ما انا علیه و اصحابی» و در حدیث دیگر «و هی الجماعه» نقل میکند.[1]
به نقل از شیعه:
عن علی ابن ابی طالب، قال سمعت رسول الله «ص»: بقول ان امت موسی افترقت بعده علی احدی و سبعین فرقة فرقة منها ناجیة الخ.
علی علیه السلام میفرماید: از رسول خدا (ص) شنیدم که فرمودند: به درستی که امت موسی بعد از موسی هفتاد و یک فرقه گردیدند که از آنها یک فرقه اهل نجاتند و هفتاد فرقه دیگر در دوزخند و امت حضرت عیسی بعد از عیسی به هفتاد و دو فرقه تقسیم شدند که یک فرقه آنها اهل نجات و هفتاد و یک فرقه آن در دوزخند و بدرستی که امت من بعد از من زود باشد که بر هفتاد و سه فرقه تقسیم شوند که یک فرقه از آنها نجات یافته و هفتاد و دو فرقه آنها در دوزخند.
و در بعض روایات دیگر نقل شده از آن حضرت (ع) در آخر روایت میفرماید:فقلت یا رسول آله و ما الناجیه فقال «ص» التمسک بما انت و اصحابک،پس گفتم: آن فرقه نجات یافته کیانند، رسول اکرم «ص» فرمودند: آنها که چنگ بدامان تو زنند و اصحاب تو باشند اهل نجاتند.[2]
این حدیث از نظر سند و نقل در کتب اهل سنت و جماعت و در کتب شیعه، تواتر اجمالی دارد. تواتر یعنی آنقدر به طرق و روایات گونانون نقل شده که احتمال کذب و دروغ بودن آن داده نمیشود و معمولا روایاتی که تواتر داشته باشند فی الجمله مورد قبول است.
و اگر احادیث به حد تواتر نرسند، باید راویان حدیث مورد وثوق بوده باشند و وثاقت روات به وسیله قواعد علم رجال ثابت شود، پس ملاک صحیح بودن حدیث و اعتبارش، وثاقت روات است.
معنی حدیث و گفتار علما درباره افتراق الامة بعد النبی:
بغدادی مؤلف کتاب «الفرق بین الفرق» ص 14، بعد از ذکر مختصر 73 فرقه که به عقیده نویسنده دسته بندی شده، میگوید: این جمله را که برشمردیم هفتاد و دو گروهند که 23 دسته آن روافض (شیعه) و بیست دسته خوارج و بیست دسته قدریه و پنج دسته مُرجئه و سه دسته نجاریه و دستههای دیگر بکریه و کرامیه و جهمیه که روی هم هفتاد و دو فرقه میشوند.
و چون نویسنده کتاب (ابومنصور بغدادی، متوفی 429) سنّی است، یک فرقه اهل نجات را طبق حدیثی که در بالا ذکر شد، اهل سنت و جماعت میداند و حدیث «ما انا علیه و اصحابی» را از بین احادیث اختیار میکند و این حدیث را در اول کتاب خویش آورده و اساس و انشعاب فرق اسلامی را طبق آن حدیث به 73 فرقه تقسیم بندی کرده است و همین کار یعنی تفسیم امت بر طبق حدیث به 73 فرقه را جرجانی و مقریزی از علما عامه انجام دادهاند.
اما ابن حزم، از علمای عامه، در کتاب «الفصل فی الملل و النحل» ج 2، ص 88، ضمن قبول این حدیث، اعتماد بر تقسیم بندی علمای خودشان نکرده و با ذکر مواضع و عقائد فرق، یک تقسیم دیگری برای فرق اسلامی کرده است.
غزالی در کتاب «فیصل التفرقه بین الاسلام و الزندقه» میگوید: برداشت من از این حدیث این است که به غیر از زنادقه (از دین برگشتگان) همه امت رسول اکرم «ص» اهل نجاتند.
کلام خاور شناسان و مستشرقان درباره این حدیث:
1- پالگراد گوید: این عدد اشاره به هفتاد شاگرد مسیح است که در انجیل مکرر از آنان سخن رفته است.
2- اشناین شنیدر، خاور شناس آلمانی قول 71 فرقه شدن یهود را به هفتاد نفر بنی اسرائیل که موسی برگزید و به کوه طور (برای گرفتن الواح) برد، برگردانیده است.
3- اسلام شناس معروف، گلد زیهر، در کتاب «العقیده و الشریعه» و مجله تاریخ ادیان، این حدیث را اشتباه میداند و میگوید این حدیث طبق نوشته صحیح بخاری، ج 1، ص 8، درست است. در حدیث بخاری آمده است: ایمان هفتاد و اندی شعبه است که برترین آنها گفتن «لا اله الا الله» و پائین ترین آنها برطرف کردن آزار از راه مردم است و شرم شعبهای از ایمان است.
بعد میگوید: اگر این حدیث تحریف نشده باشد عدد هفتاد دلالت بر کثیر و مبالغه میکند و نظائر آن در قرآن و سنت زیاد است و منظور رسول خدا (ص)، ظاهرا پیش بینی آن بوده است که بعد از او مسلمانان به فرقه های کثیری تقسیم خواهند شد و باز میگوید: غالبا فرقه هایی که در کتب فرق و مذاهب اسلامی و از جمله آنها در کتاب «الفرق بین الفرق» بغدادی آمده است، بی اصل و ساختگی است و نوعا مردانی آزاده بودند که در مقابل حکومت بنیامیه و بنی عباس قیام میکردند و علما دربار آنها را بیاد کفر و زندقه میگرفتند، شیعه را رافضی گفتند و طرفداران هشام بن حکم شاگرد امام صادق را مجسّمه (قائل به جسم بودن خدا) دانستند.[3]
نقد و بررسی:
در روایتی که در اول بحث از طرق شیعه نقل کردیم آمده بود:ان امتی ستفرق بعدی علی ثلثه و سبعین فرقه[4]و امت رسول اکرم (ص) تا قیامت است و در طول زمان زیاده از 73 است.
پس باید عدد 73 و امثال آن را حمل بر کثرت کرد. ظاهراً رسول خدا (ص) میفرماید بعد از من فرقههای زیادی پیدا میشوند که فقط اصحاب و یاران علی (ع) اهل نجات هستند و بقیه معذبند.
[1] -ترجمه الفرق بین القرق بغدادی، ص 4.
[2] -سفینة البحار، ج 2، ص 360.
[3] -ترجمه فرق الشیعه، ص 50.
[4] -سفینة البحار، ج 2، ص 360.
پاسخ
به نقل از اهل سنت:
اهل سنت از ابی هریره نقل میکنند که رسول اکرم (ص) فرمود: «افترقت الیهود علی احدی و سبعین فرقه الخ» یعنی: یهود بر 71 فرقه و نصاری به هفتاد فرقه و امت من بر هفتاد و سه فرقه تقسیم می شود.
همچنین اهل سنت از عبدالله بن عمر از رسول خدا (ص) نقل میکنند که فرمودند: «لیأتین علی امتی ما اتی علی بنی اسرائیل تفرق بنو اسرائیل الخ» یعنی بر پیروان من همان رود که بر بنی اسرائیل رفت و بدانسان که اینان هفتاد و دو گروه گردیدهاند، امت من نیز یک گروه بیشتر و به هفتاد و سه گروه شوند و همه آنها در دوزخ باشند مگر یک دسته که رستگار گردند، چون از وی پرسیدند که ای پیامبر خدا، آن دسته کیانند؟ فرمود: «ما انا علیه و اصحابی» یعنی آن دسته که من و یارانم بر آنیم.
و باز از عبدالله پسر عمر از پیامبر اکرم (ص) نقل میکنند، همانطور که بنی اسرائیل به هفتاد و یک امت تقسیم شدند، امت من به هفتاد و دو فرقه تقسیم میشوند. همه آنها در دوزخند جز یک گروه و آن دسته، اهل سنت و جماعت هستند (و هی الجماعه).
این چند حدیث از اهل سنت نقل شد که در اولی گروه نجات یافته از دوزخ را «ما انا علیه و اصحابی» و در حدیث دیگر «و هی الجماعه» نقل میکند.[1]
به نقل از شیعه:
عن علی ابن ابی طالب، قال سمعت رسول الله «ص»: بقول ان امت موسی افترقت بعده علی احدی و سبعین فرقة فرقة منها ناجیة الخ.
علی علیه السلام میفرماید: از رسول خدا (ص) شنیدم که فرمودند: به درستی که امت موسی بعد از موسی هفتاد و یک فرقه گردیدند که از آنها یک فرقه اهل نجاتند و هفتاد فرقه دیگر در دوزخند و امت حضرت عیسی بعد از عیسی به هفتاد و دو فرقه تقسیم شدند که یک فرقه آنها اهل نجات و هفتاد و یک فرقه آن در دوزخند و بدرستی که امت من بعد از من زود باشد که بر هفتاد و سه فرقه تقسیم شوند که یک فرقه از آنها نجات یافته و هفتاد و دو فرقه آنها در دوزخند.
و در بعض روایات دیگر نقل شده از آن حضرت (ع) در آخر روایت میفرماید:فقلت یا رسول آله و ما الناجیه فقال «ص» التمسک بما انت و اصحابک،پس گفتم: آن فرقه نجات یافته کیانند، رسول اکرم «ص» فرمودند: آنها که چنگ بدامان تو زنند و اصحاب تو باشند اهل نجاتند.[2]
این حدیث از نظر سند و نقل در کتب اهل سنت و جماعت و در کتب شیعه، تواتر اجمالی دارد. تواتر یعنی آنقدر به طرق و روایات گونانون نقل شده که احتمال کذب و دروغ بودن آن داده نمیشود و معمولا روایاتی که تواتر داشته باشند فی الجمله مورد قبول است.
و اگر احادیث به حد تواتر نرسند، باید راویان حدیث مورد وثوق بوده باشند و وثاقت روات به وسیله قواعد علم رجال ثابت شود، پس ملاک صحیح بودن حدیث و اعتبارش، وثاقت روات است.
معنی حدیث و گفتار علما درباره افتراق الامة بعد النبی:
بغدادی مؤلف کتاب «الفرق بین الفرق» ص 14، بعد از ذکر مختصر 73 فرقه که به عقیده نویسنده دسته بندی شده، میگوید: این جمله را که برشمردیم هفتاد و دو گروهند که 23 دسته آن روافض (شیعه) و بیست دسته خوارج و بیست دسته قدریه و پنج دسته مُرجئه و سه دسته نجاریه و دستههای دیگر بکریه و کرامیه و جهمیه که روی هم هفتاد و دو فرقه میشوند.
و چون نویسنده کتاب (ابومنصور بغدادی، متوفی 429) سنّی است، یک فرقه اهل نجات را طبق حدیثی که در بالا ذکر شد، اهل سنت و جماعت میداند و حدیث «ما انا علیه و اصحابی» را از بین احادیث اختیار میکند و این حدیث را در اول کتاب خویش آورده و اساس و انشعاب فرق اسلامی را طبق آن حدیث به 73 فرقه تقسیم بندی کرده است و همین کار یعنی تفسیم امت بر طبق حدیث به 73 فرقه را جرجانی و مقریزی از علما عامه انجام دادهاند.
اما ابن حزم، از علمای عامه، در کتاب «الفصل فی الملل و النحل» ج 2، ص 88، ضمن قبول این حدیث، اعتماد بر تقسیم بندی علمای خودشان نکرده و با ذکر مواضع و عقائد فرق، یک تقسیم دیگری برای فرق اسلامی کرده است.
غزالی در کتاب «فیصل التفرقه بین الاسلام و الزندقه» میگوید: برداشت من از این حدیث این است که به غیر از زنادقه (از دین برگشتگان) همه امت رسول اکرم «ص» اهل نجاتند.
کلام خاور شناسان و مستشرقان درباره این حدیث:
1- پالگراد گوید: این عدد اشاره به هفتاد شاگرد مسیح است که در انجیل مکرر از آنان سخن رفته است.
2- اشناین شنیدر، خاور شناس آلمانی قول 71 فرقه شدن یهود را به هفتاد نفر بنی اسرائیل که موسی برگزید و به کوه طور (برای گرفتن الواح) برد، برگردانیده است.
3- اسلام شناس معروف، گلد زیهر، در کتاب «العقیده و الشریعه» و مجله تاریخ ادیان، این حدیث را اشتباه میداند و میگوید این حدیث طبق نوشته صحیح بخاری، ج 1، ص 8، درست است. در حدیث بخاری آمده است: ایمان هفتاد و اندی شعبه است که برترین آنها گفتن «لا اله الا الله» و پائین ترین آنها برطرف کردن آزار از راه مردم است و شرم شعبهای از ایمان است.
بعد میگوید: اگر این حدیث تحریف نشده باشد عدد هفتاد دلالت بر کثیر و مبالغه میکند و نظائر آن در قرآن و سنت زیاد است و منظور رسول خدا (ص)، ظاهرا پیش بینی آن بوده است که بعد از او مسلمانان به فرقه های کثیری تقسیم خواهند شد و باز میگوید: غالبا فرقه هایی که در کتب فرق و مذاهب اسلامی و از جمله آنها در کتاب «الفرق بین الفرق» بغدادی آمده است، بی اصل و ساختگی است و نوعا مردانی آزاده بودند که در مقابل حکومت بنیامیه و بنی عباس قیام میکردند و علما دربار آنها را بیاد کفر و زندقه میگرفتند، شیعه را رافضی گفتند و طرفداران هشام بن حکم شاگرد امام صادق را مجسّمه (قائل به جسم بودن خدا) دانستند.[3]
نقد و بررسی:
در روایتی که در اول بحث از طرق شیعه نقل کردیم آمده بود:ان امتی ستفرق بعدی علی ثلثه و سبعین فرقه[4]و امت رسول اکرم (ص) تا قیامت است و در طول زمان زیاده از 73 است.
پس باید عدد 73 و امثال آن را حمل بر کثرت کرد. ظاهراً رسول خدا (ص) میفرماید بعد از من فرقههای زیادی پیدا میشوند که فقط اصحاب و یاران علی (ع) اهل نجات هستند و بقیه معذبند.
[1] -ترجمه الفرق بین القرق بغدادی، ص 4.
[2] -سفینة البحار، ج 2، ص 360.
[3] -ترجمه فرق الشیعه، ص 50.
[4] -سفینة البحار، ج 2، ص 360.
hawzah.net
ادامه مطلب ....
http://www.nooreaseman.com/forum392/thread50444.html
منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان
تبادل لينك
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر