پرسش :حجاب های سبعه (هفت گانه) که امام خمینی(ره) در کتاب آداب الصلوة گفته اند کدامند؟
پاسخ
حجاب در اصطلاح عرفا عبارت است از انطباع صور کائنات در قلب (قلب انسان را مادیات پر کند) بنحوی که مانع از تجلی نور حق گردد. حجاب در نزد عارفان به حجابهای نورانی و ظلمانی تقسیم میشود و این نیز گرفته شده از روایات نبوی «ص» و ائمه معصومین علیهم السلام است. حجب ظلمانی در عالم جسمانی است و حجب نورانی در ماوراء الطبیعه که مجرداتند، میباشد.
این حجابها آدمی را از مشاهده ملکوت و جمال حق که کمال حقیقی است، باز میدارد. پس انسان سالک برای وصول به شمس حقیقت باید از این حجابها خلاصی یابد تا فانی در حق و باقی در حق گردد.[i]
حضرت امام راحل «ره» میفرماید[ii]: «اول شرط تحقق سیر الی الله، خروج از بیت مظلم نفس و خودی و خود خواهی است. چنانچه در سفر حسی عینی تا انسان به منزل و جایگاه خویش است، هر چه گمان مسافرت کند بگوید من مسافرم، مسافرت تحقق پیدا نکند، مگر به خروج از منزل و اختفای آثار بد، همین طور این سفر عرفانی الی الله و مهاجرت شهودی، تحقق پیدا نکند مگر به خروج از بیت مظلم نفس و اختفای آثار آن. تا جولان تعینات و دعوت اذان کثرت در کار است، انسان مسافر نیست، گمان مسافرت است و دعوی سیر و سلوک است، قال الله تبارک و تعالی:«وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهاجِرًا إِلَی اللّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَی اللّهِ وَ کانَ اللّهُ غَفُورًا رَحیمًا»[iii](پایان کلام امام ره)
موانع سیر و سلوک:
مانع از وصول و رسیدن به قرب خداوند، حرکت نکردن و به راه نیافتادن است و مانع از حرکت نکردن، اراده نکردن است و مانع از اراده نکردن، عدم ایمان است و سبب عدم ایمان، هدایت نشدن است.[iv]
و کسی که اراده سیر و سلوک مینماید، شرط اولش این است که سدّها و حجابهای بین خودش و خدای خودش را برطرف کند و سدّها، مال و تعصب و جاه توأم با معصیت میباشد.[v]
و اما حجابهایی که در آداب الصلوة ج 2، ص 110 به آن اشاره شده است، حجابهای است مه مانع بهره بردن کامل از قرآن می شود، نه حجابهای میان خلق و حق و حجابهای مصطلح عرفانی. امام راحل «ره» میفرماید: بر متعلم و مستفید از کتاب خدا لازم است که یکی دیگر از آداب مهم را بکار ببرند تا استفاده حاصل شود و آن رفع موانع استفاده است که ما از آنها تعبیر میکنیم به حجب بین مستفید و قرآن و این حجاب ها بسیار است که ما به بعضی از آنها اشاره میکنیم:
یکی از حجابهای بزرگ، حجاب خود بینی است که شخص متعلم خود را بواسطه این حجاب مستغنی ببیند. خلاصه برداشت از حجاب اول که امام ره ذکر میکند این است که آن کمالی که دارد مانع شود و طبق همان فنی که دارد، در فهم قرآن به آن بسنده کند و از افکار علما در فنون دیگر استفاده نکنند و حال اینکه موسی (ع) در مقابل خضر به علم خودش بسنده نکرد و حضرت ابراهیم (ع) از پروردگار ایمان و اطمینان شهودی خواست و"قل رب زدنی علما"[vi] درباره حضرت رسول «ص» نازل شده، که انبیا به آنچه داشتند بسنده نکردند و از خدا زیادهاش را خواستند.
امام راحل میفرماید: حجاب دیگر حجاب آراء فاسده و مسالک و مذاهب باطل است و خلاصه آنچه در این مبحث توسط حضرت امام ره بیان شده را میتوان چنین بیان نمود که معنی این حجاب، آن عقائد فاسدی است که در ذهن رسوخ کرده، مانند اینکه پنداشته است راه معرفت الله بکلی مسدود است و دنبال فهم آیاتی که راجع به معرفت است نرود و حال اینکه معرفت الله غایت بعثت انبیاء است، الخ.
یکی دیگر از حجب که مانع از استفاده از قرآن است، اعتقاد به آن است که جز آنکه مفسرین نوشته یا فهمیدهاند، کسی را حق استفاده از قرآن شریف نیست و تفکر و تدبر در آیات شریفه را با تفسیری که ممنوع است اشتباه نمودهاند......
در صورتی که استفاده اخلاقی و ایمانی و عرفانی بهیچ وجه مربوط به تفسیر نیست تا تفسیر به رای باشد..... پس محتمل است تفسیر به رای راجع به آیات احکام باشد که دست آرا و عقول از آن کوتاه است و از ائمه سلام الله علیهم باید اخذ شود.
یکی دیگر از حجب که مانع از فهم قرآن شریف است، حجاب معاصی و کدورات حاصله از طغیان و سرکشی نسبت بساحت مقدس پروردگار عالمیان است که قلب را حاجب شود از ادارک حقائق الخ.
یکی دیگر از حجب غلیظه که پرده ضخیم است بین ما و معارف و مواعظ قرآن، حجاب حب دنیا است که بواسطه آن قلب تمام هم خود را صرف آن کند و وجهه قلب یکسره دنیا می شود و قلب بواسطه این محبت از ذکر خدا غافل شود الخ.[vii]
در این صفحات، از آداب الصلوة که ذکر کردیم، پنج حجاب در رابطه با فهم معانی و معارف و مواعظ قرآن امام راحل ذکر می فرماید که بطور مختصر و خلاصه ذکر کردیم.
و اما فرمایش امام راحل «ره» در کتاب "چهل حدیث" راجع به هفت حجاب که بطور خلاصه نقل میکنیم آن است که میفرماید: در این فقره از حدیث شریف که میفرماید:"کیف یوصف عبدا احتجب الله عز و جل بسبع"[viii]احتمالاتی دادهاند که بعضی از آنها را ذکر میکنیم:
احتمال اول: از فیض کاشانی است که میفرماید: برای خداوند هفتاد هزار حجاب از نور و ظلمت است از این هفتاد هزار 7 حجاب برای رسول اکرم (ص) باقی مانده است.
احتمال دوم: امام ره این احتمال را از علامه مجلسی «ره» نقل مینماید که مقصود این است: چطور میتوان بندهای (رسول اکرم) را توصیف کرد که خداوند که از بندگان به هفت حجاب پنهان است، اطاعت از او را (رسول اکرم) در زمین مثل طاعت خود (خدا) در آسمان قرار داده است. علامه مجلسی ره در اینجا مراد از سبع حجاب را هفت آسمانی که وحی حق از ماوراء آنها توسط پیامبر به ما میرسد گرفته است.
احتمال سوم: قریب به این احتمال، ولی هفت حجاب را حجب نوریه اسمائیه گرفتهاند.
احتمال چهارم: معنای حدیث این طور میشود: چگونه میتواند بندهای را توصیف کرد که حق تعالی محتجب نموده او را به هفت حجاب الخ. هفت حجاب از طبیعت تا مرتبه مشیت مطلقه.
بررسی: این هفت حجاب مربوط به حجب نوریه که مخصوص رسول اکرم می باشد و مقصود آنرا خدا و رسول الله و ائمه میدانند گفته شد مقصود آن هفت حجب یا هفت آسمان یا هفت حجب نوریه سمائیه یا هفت حجب از طبیعت تا مشیة مطلقه رسول اکرم است که این سه قول را از علما ذکر کردیم.
و این هفت حجاب در این حدیث عمومی نبود و مخصوص رسول اکرم بود. والله عالم باالصواب.
و اما حجب هفت گانهای که در فرمایش حضرت امام راحل در سرّ الصلوة ص 129 آمده است این است که میفرماید:
هشام به حضرت موسی ابن جعفر «ع» میگوید: به چه علت تکبیرات مستحبه اول هر نماز هفت تکبیر شد؟ امام (ع) میفرماید: خداوند هفت آسمان و زمین را هفت طبقه و حجب را هفت حجاب خلق کرد، وقتی رسول اکرم شبانگاه به معراج رفت و میان او مقام پروردگار، قاب قوسین او ادنی بیشتر فاصله نبود، خداوند تبارک و تعالی برای رسول اکرم یک حجاب از هفت حجاب را برداشت. رسول اکرم هم یک تکبیر گفتند. حضرت رسول کلماتی که در اول نماز می خوانند را قرائت فرمودند. حجاب دوم برداشته شد، باز رسول اکرم تکبیر گفتند، و هر حجابی که برداشته می شد یک تکبیر می گفتند تا حجاب های هفت گانه مرتفع شد و هفت تکبیر کامل شد. بعد از گفتن هفت تکبیر، خداوند متعال فرمود: الان به مقام مخصوص من رسیدی. پس نام مرا بر زبان جاری کن.
بعد از اینکه گفته شد حدیثی که عدد هفت حجاب داشت مربوط به پیامبر (ص) بود، گفته میشود حجب میان خلق و حق زیاد است و قابل شمارش نیست. همین طور که در حدیث اشاره شدان لله سبعین حجاب من نور و ظلم. حجابهای ظلمانی عبارت از حجاب های معصیت و حجابهای نوری عبارت از حجابهای فضائل و کمالات و مکاشفات است و انسان سالک در مثالی که از امام راحل «ره» نقل شد، مانند مسافری که وقتی تمام دیوارهای وطن را پشت سر گذاشت و دیوارها را ندید مسافر میشود، وقتی تمام چیزهایی که غیر خداست (تعینات مادی و معنوی) را ندید و مانند مسافر در راه توقف نکرد و هر حجاب نوری و ظلمانی را با قدم همت و ایمان طی کرد و همیشه مقام پروردگار را در نظر داشت به مقام پروردگار نزدیک میشود. آنوقت است که میتواند به اذن پرودرگار کار خدایی بکند.
[i] -دائره المعارف تشیع، ج 6، ص 81.
[ii] -چهل حدیث امام «ره»، ص 625.
[iii]-وَ مَنْ یُهاجِرْ فی سَبیلِ اللّهِ یَجِدْ فِی اْلأَرْضِ مُراغَمًا کَثیرًا وَ سَعَةً وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهاجِرًا إِلَی اللّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَی اللّهِ وَ کانَ اللّهُ غَفُورًا رَحیمًا
کسی که در راه خدا هجرت کند، جاهای امنِ فراوان و گستردهای در زمین مییابد. و هر کس بعنوان مهاجرت به سوی خدا و پیامبر او، از خانه خود بیرون رود، سپس مرگش فرا رسد، پاداش او بر خداست؛ و خداوند، آمرزنده و مهربان است. (سوره نساء، آیه 100)
[iv] -احیاء العلوم، ج 3، ص 80.
[v] -احیاء العلوم، ج 3، ص 81.
[vi]-فَتَعالَی اللّهُ الْمَلِکُ الْحَقُّ وَ لا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ یُقْضی إِلَیْکَ وَحْیُهُ وَ قُلْ رَبِّ زِدْنی عِلْمًا (طه 114)
پس بلندمرتبه است خداوندی که سلطان حقّ است! پس نسبت به (تلاوت) قرآن عجله مکن، پیش از آنکه وحی آن بر تو تمام شود؛ و بگو: «پروردگارا! علم مرا افزون کن!»
[vii] -آداب الصلوة، ج 2، ص 117.
[viii]-کافی ج 2 ص 182 حدیث 16.
پاسخ
حجاب در اصطلاح عرفا عبارت است از انطباع صور کائنات در قلب (قلب انسان را مادیات پر کند) بنحوی که مانع از تجلی نور حق گردد. حجاب در نزد عارفان به حجابهای نورانی و ظلمانی تقسیم میشود و این نیز گرفته شده از روایات نبوی «ص» و ائمه معصومین علیهم السلام است. حجب ظلمانی در عالم جسمانی است و حجب نورانی در ماوراء الطبیعه که مجرداتند، میباشد.
این حجابها آدمی را از مشاهده ملکوت و جمال حق که کمال حقیقی است، باز میدارد. پس انسان سالک برای وصول به شمس حقیقت باید از این حجابها خلاصی یابد تا فانی در حق و باقی در حق گردد.[i]
حضرت امام راحل «ره» میفرماید[ii]: «اول شرط تحقق سیر الی الله، خروج از بیت مظلم نفس و خودی و خود خواهی است. چنانچه در سفر حسی عینی تا انسان به منزل و جایگاه خویش است، هر چه گمان مسافرت کند بگوید من مسافرم، مسافرت تحقق پیدا نکند، مگر به خروج از منزل و اختفای آثار بد، همین طور این سفر عرفانی الی الله و مهاجرت شهودی، تحقق پیدا نکند مگر به خروج از بیت مظلم نفس و اختفای آثار آن. تا جولان تعینات و دعوت اذان کثرت در کار است، انسان مسافر نیست، گمان مسافرت است و دعوی سیر و سلوک است، قال الله تبارک و تعالی:«وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهاجِرًا إِلَی اللّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَی اللّهِ وَ کانَ اللّهُ غَفُورًا رَحیمًا»[iii](پایان کلام امام ره)
موانع سیر و سلوک:
مانع از وصول و رسیدن به قرب خداوند، حرکت نکردن و به راه نیافتادن است و مانع از حرکت نکردن، اراده نکردن است و مانع از اراده نکردن، عدم ایمان است و سبب عدم ایمان، هدایت نشدن است.[iv]
و کسی که اراده سیر و سلوک مینماید، شرط اولش این است که سدّها و حجابهای بین خودش و خدای خودش را برطرف کند و سدّها، مال و تعصب و جاه توأم با معصیت میباشد.[v]
و اما حجابهایی که در آداب الصلوة ج 2، ص 110 به آن اشاره شده است، حجابهای است مه مانع بهره بردن کامل از قرآن می شود، نه حجابهای میان خلق و حق و حجابهای مصطلح عرفانی. امام راحل «ره» میفرماید: بر متعلم و مستفید از کتاب خدا لازم است که یکی دیگر از آداب مهم را بکار ببرند تا استفاده حاصل شود و آن رفع موانع استفاده است که ما از آنها تعبیر میکنیم به حجب بین مستفید و قرآن و این حجاب ها بسیار است که ما به بعضی از آنها اشاره میکنیم:
یکی از حجابهای بزرگ، حجاب خود بینی است که شخص متعلم خود را بواسطه این حجاب مستغنی ببیند. خلاصه برداشت از حجاب اول که امام ره ذکر میکند این است که آن کمالی که دارد مانع شود و طبق همان فنی که دارد، در فهم قرآن به آن بسنده کند و از افکار علما در فنون دیگر استفاده نکنند و حال اینکه موسی (ع) در مقابل خضر به علم خودش بسنده نکرد و حضرت ابراهیم (ع) از پروردگار ایمان و اطمینان شهودی خواست و"قل رب زدنی علما"[vi] درباره حضرت رسول «ص» نازل شده، که انبیا به آنچه داشتند بسنده نکردند و از خدا زیادهاش را خواستند.
امام راحل میفرماید: حجاب دیگر حجاب آراء فاسده و مسالک و مذاهب باطل است و خلاصه آنچه در این مبحث توسط حضرت امام ره بیان شده را میتوان چنین بیان نمود که معنی این حجاب، آن عقائد فاسدی است که در ذهن رسوخ کرده، مانند اینکه پنداشته است راه معرفت الله بکلی مسدود است و دنبال فهم آیاتی که راجع به معرفت است نرود و حال اینکه معرفت الله غایت بعثت انبیاء است، الخ.
یکی دیگر از حجب که مانع از استفاده از قرآن است، اعتقاد به آن است که جز آنکه مفسرین نوشته یا فهمیدهاند، کسی را حق استفاده از قرآن شریف نیست و تفکر و تدبر در آیات شریفه را با تفسیری که ممنوع است اشتباه نمودهاند......
در صورتی که استفاده اخلاقی و ایمانی و عرفانی بهیچ وجه مربوط به تفسیر نیست تا تفسیر به رای باشد..... پس محتمل است تفسیر به رای راجع به آیات احکام باشد که دست آرا و عقول از آن کوتاه است و از ائمه سلام الله علیهم باید اخذ شود.
یکی دیگر از حجب که مانع از فهم قرآن شریف است، حجاب معاصی و کدورات حاصله از طغیان و سرکشی نسبت بساحت مقدس پروردگار عالمیان است که قلب را حاجب شود از ادارک حقائق الخ.
یکی دیگر از حجب غلیظه که پرده ضخیم است بین ما و معارف و مواعظ قرآن، حجاب حب دنیا است که بواسطه آن قلب تمام هم خود را صرف آن کند و وجهه قلب یکسره دنیا می شود و قلب بواسطه این محبت از ذکر خدا غافل شود الخ.[vii]
در این صفحات، از آداب الصلوة که ذکر کردیم، پنج حجاب در رابطه با فهم معانی و معارف و مواعظ قرآن امام راحل ذکر می فرماید که بطور مختصر و خلاصه ذکر کردیم.
و اما فرمایش امام راحل «ره» در کتاب "چهل حدیث" راجع به هفت حجاب که بطور خلاصه نقل میکنیم آن است که میفرماید: در این فقره از حدیث شریف که میفرماید:"کیف یوصف عبدا احتجب الله عز و جل بسبع"[viii]احتمالاتی دادهاند که بعضی از آنها را ذکر میکنیم:
احتمال اول: از فیض کاشانی است که میفرماید: برای خداوند هفتاد هزار حجاب از نور و ظلمت است از این هفتاد هزار 7 حجاب برای رسول اکرم (ص) باقی مانده است.
احتمال دوم: امام ره این احتمال را از علامه مجلسی «ره» نقل مینماید که مقصود این است: چطور میتوان بندهای (رسول اکرم) را توصیف کرد که خداوند که از بندگان به هفت حجاب پنهان است، اطاعت از او را (رسول اکرم) در زمین مثل طاعت خود (خدا) در آسمان قرار داده است. علامه مجلسی ره در اینجا مراد از سبع حجاب را هفت آسمانی که وحی حق از ماوراء آنها توسط پیامبر به ما میرسد گرفته است.
احتمال سوم: قریب به این احتمال، ولی هفت حجاب را حجب نوریه اسمائیه گرفتهاند.
احتمال چهارم: معنای حدیث این طور میشود: چگونه میتواند بندهای را توصیف کرد که حق تعالی محتجب نموده او را به هفت حجاب الخ. هفت حجاب از طبیعت تا مرتبه مشیت مطلقه.
بررسی: این هفت حجاب مربوط به حجب نوریه که مخصوص رسول اکرم می باشد و مقصود آنرا خدا و رسول الله و ائمه میدانند گفته شد مقصود آن هفت حجب یا هفت آسمان یا هفت حجب نوریه سمائیه یا هفت حجب از طبیعت تا مشیة مطلقه رسول اکرم است که این سه قول را از علما ذکر کردیم.
و این هفت حجاب در این حدیث عمومی نبود و مخصوص رسول اکرم بود. والله عالم باالصواب.
و اما حجب هفت گانهای که در فرمایش حضرت امام راحل در سرّ الصلوة ص 129 آمده است این است که میفرماید:
هشام به حضرت موسی ابن جعفر «ع» میگوید: به چه علت تکبیرات مستحبه اول هر نماز هفت تکبیر شد؟ امام (ع) میفرماید: خداوند هفت آسمان و زمین را هفت طبقه و حجب را هفت حجاب خلق کرد، وقتی رسول اکرم شبانگاه به معراج رفت و میان او مقام پروردگار، قاب قوسین او ادنی بیشتر فاصله نبود، خداوند تبارک و تعالی برای رسول اکرم یک حجاب از هفت حجاب را برداشت. رسول اکرم هم یک تکبیر گفتند. حضرت رسول کلماتی که در اول نماز می خوانند را قرائت فرمودند. حجاب دوم برداشته شد، باز رسول اکرم تکبیر گفتند، و هر حجابی که برداشته می شد یک تکبیر می گفتند تا حجاب های هفت گانه مرتفع شد و هفت تکبیر کامل شد. بعد از گفتن هفت تکبیر، خداوند متعال فرمود: الان به مقام مخصوص من رسیدی. پس نام مرا بر زبان جاری کن.
بعد از اینکه گفته شد حدیثی که عدد هفت حجاب داشت مربوط به پیامبر (ص) بود، گفته میشود حجب میان خلق و حق زیاد است و قابل شمارش نیست. همین طور که در حدیث اشاره شدان لله سبعین حجاب من نور و ظلم. حجابهای ظلمانی عبارت از حجاب های معصیت و حجابهای نوری عبارت از حجابهای فضائل و کمالات و مکاشفات است و انسان سالک در مثالی که از امام راحل «ره» نقل شد، مانند مسافری که وقتی تمام دیوارهای وطن را پشت سر گذاشت و دیوارها را ندید مسافر میشود، وقتی تمام چیزهایی که غیر خداست (تعینات مادی و معنوی) را ندید و مانند مسافر در راه توقف نکرد و هر حجاب نوری و ظلمانی را با قدم همت و ایمان طی کرد و همیشه مقام پروردگار را در نظر داشت به مقام پروردگار نزدیک میشود. آنوقت است که میتواند به اذن پرودرگار کار خدایی بکند.
[i] -دائره المعارف تشیع، ج 6، ص 81.
[ii] -چهل حدیث امام «ره»، ص 625.
[iii]-وَ مَنْ یُهاجِرْ فی سَبیلِ اللّهِ یَجِدْ فِی اْلأَرْضِ مُراغَمًا کَثیرًا وَ سَعَةً وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهاجِرًا إِلَی اللّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَی اللّهِ وَ کانَ اللّهُ غَفُورًا رَحیمًا
کسی که در راه خدا هجرت کند، جاهای امنِ فراوان و گستردهای در زمین مییابد. و هر کس بعنوان مهاجرت به سوی خدا و پیامبر او، از خانه خود بیرون رود، سپس مرگش فرا رسد، پاداش او بر خداست؛ و خداوند، آمرزنده و مهربان است. (سوره نساء، آیه 100)
[iv] -احیاء العلوم، ج 3، ص 80.
[v] -احیاء العلوم، ج 3، ص 81.
[vi]-فَتَعالَی اللّهُ الْمَلِکُ الْحَقُّ وَ لا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ یُقْضی إِلَیْکَ وَحْیُهُ وَ قُلْ رَبِّ زِدْنی عِلْمًا (طه 114)
پس بلندمرتبه است خداوندی که سلطان حقّ است! پس نسبت به (تلاوت) قرآن عجله مکن، پیش از آنکه وحی آن بر تو تمام شود؛ و بگو: «پروردگارا! علم مرا افزون کن!»
[vii] -آداب الصلوة، ج 2، ص 117.
[viii]-کافی ج 2 ص 182 حدیث 16.
پایگاه اطلاع رسانی حوزه
ادامه مطلب ....
http://www.nooreaseman.com/forum257/thread50443.html
منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان
تبادل لينك
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر