دو رکعت نماز با آرامش تمام
پس از سلام نماز و تکبیر، شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر صدام را بی هیچ لرزش صدا فریاد زدیم و یکی از دوستان نیز تعقیبات نماز را با صدایی حزین و بلند قرائت کرد...
در دژبانی بغداد ما را که مجروح و سالم مخلوط بودیم، در سالنی کثیف و بدون امکانات رها کردند. آن شب هر کس در وضعی نامناسب بر زمین افتاده بود و من که در حال تماشای وضعیت غمبار خود و دوستانم بودم، به خواب رفتم.
سپیده دم فردا با صدای اذان یکی از رزمندگان دربند، از خواب بیدار شدم. مقداری آب داخل یک سطل بود که تعدادی از بچه ها وضو گرفتند و بقیه تیمم کردند؛ سپس همگی در صف های به هم فشره برای برپایی نماز جماعت ایستادیم. بی توجه به دشمن، رزمنده ای به عنوان امام جماعت جلو ایستاد و دو رکعت نماز با متانت و آرامش اقامه شد. سربازان عراقی شگفت زده از این همه جرأت و وقار، پشت پنجره به تماشایمان ایستاده بودند و تردید و دو دلی بر تمام وجود آن ها سیطره یافته بود. « ما با که می جنگیم؟ این ها که در این شرایط سخت چنین استوار و جسور با پیکرهای مجروح، خالصانه با خدای خویش راز و نیاز می کنند، آیا نامسلمانند »؟
پس از سلام نماز و تکبیر، شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر صدام را بی هیچ لرزش صدا فریاد زدیم و یکی از دوستان نیز تعقیبات نماز را با صدایی حزین و بلند قرائت کرد. سربازان با دستور فرمانده ی خود فوری به داخل ریختند و امام جماعت و مکبّر را بیرون بردند و آن ها را به باد کتک و ناسزا گرفتند. نزدیک به بیست سرباز با کابل و لگد بر پیکر ناتوان آن نمازگزاران بسیجی می زدند تا شاید بتوانند از اقامه ی نماز جلوگیری کنند.
برگرفته از : کتاب قصه ی نماز آزادگان، صفحه:۲۰۱
فرهنگ نیوز
ادامه مطلب ....
http://www.nooreaseman.com/forum209/thread50346.html
منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان
تبادل لينك
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر