وَتِلْک الاْءَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یتَفَکرُونَ.
نماییم ما این مثلها بیان
گر مردمان پند گیرند از آن
ولیکن جز افراد صاحب خرد
به کار خدا کس نکو ننگرد.
(حشر، 21)
یضْرِبُ اللّه الاْءَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یتَذَکرُون.
مثلها چنین می زند کردگار
مگر پند گیرند مردم به کار
من این مثل که بگفتم تو را نکو مثلی است
مثل بسنده بود هوشیار مردان را.
«ناصر خسرو»
مثل از ریشه مُثول به معنای شبیه بودن چیزی به چیز دیگر است و این واژه در عربی به معنای دیگری نظیر سخن، حدیث، پند، عبرت، صفت و غیره نیز به کار رفته است. و در اصطلاح جمله مختصری است که در بردارنده تشبیه با مضمون حکیمانه باشد و به سبب روانی لفظ و روشنی معنی و لطف ترکیب، شهرت یافته و همگان آن را بدون تغییر یا اندک تغییری در محاوره به کار می برند.
امثال و تعبیرات رایج در میان هر قوم و ملت یکی از ارکان مهم زبان و ادب آن قوم نموداری از ذوق و قریحه و صفات روحی و اخلاقی و افکار و تصورات و رسوم و عادان آن ملت است. اغلب امثال در لباس کنایه یا در قالب کلامی موزون و دلنشین بیان شده اند و حاوی اندیشه ای عمیق و سودمند و یا انتقادی شدید و طنزآمیز از رفتار و گفتار و آدمیان و یا نابسامانی های اخلاقی و اجتماعی است. این سخنان کوتاه و سودمند و دلنشین که هر کدام از آنها اندیشه ای ژرف و لطیف و پایندی نغز را در بر دارند، به سبب سادگی و روانی و عمق اندیشه در طی روزگاران مقبولیت یافته و سرانجام در زبان خاص و عام جاری گشته و نام مثل به خود گرفته اند.
استفاده از امثال سایر به عنوان چاشنی و زیبایی کلام و استحکام بخشیدن به نیروی استدلال در نزد همگان معمول است.
در قرآن کریم و کلام رسول خدا صلی الله علیه و آله و امیر مؤمنان علیه السلام و ائمه معصومین علیه السلام مثلهای فراوانی وجود دارد. نگارند در این پژوهش 131 مثل و حکمت از قرآن را گرد آورده و سپس اقدام به بیان ترجمه آن به نثر و نظم نموده و در ترجمه منظوم از کتاب قرآن منظوم استفاده گردیده هر چند تردید نیست که برگردان سخن خداوند به نظم به تنها دشوار، بلکه متعذر می نماید، بلکه درنثر تاکنون خالی از اشکال نبوده و نیست و در این دهه اخیر تازه ترجمه های قرآن افتان و خیزان می رود تا راه درست خود را پیدا کند و سبب اصلی آن است که واژه های قرآنی ذو وجوه و غالباً، ناظر به معنای متعدد است و نقش هر پرده که زد راه به جائی دارد! از طرفی التزام شاعر به قوالب عروضی ثابت خود نوعی پای بند محسوب می شود که گسستن آن دشوار و گنجانیدن معانی سرت قرآنی، یاحاقّ پیام الهی در آن مسیر نیست.
نگنجد بحر اندر کاسه خود
نبادش هیچ باده خالی از دُرد
از طرف دیگر ناظم قرآن به علت التزام وی به قافیه و وزن و آهنگ و نیز بحر منقارب ناچارست پاره ای عبارات شاخ و برگ گونه را برای بیان مفاد و منطوق آیه قرآنی داخل ترجمه منظوم خود کند که طبعاً از تطابق و وفاداری ترجمه خواهد کاست.
هاجر صداقت مهر (اندقانی)
نماییم ما این مثلها بیان
گر مردمان پند گیرند از آن
ولیکن جز افراد صاحب خرد
به کار خدا کس نکو ننگرد.
(حشر، 21)
یضْرِبُ اللّه الاْءَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یتَذَکرُون.
مثلها چنین می زند کردگار
مگر پند گیرند مردم به کار
من این مثل که بگفتم تو را نکو مثلی است
مثل بسنده بود هوشیار مردان را.
«ناصر خسرو»
مثل از ریشه مُثول به معنای شبیه بودن چیزی به چیز دیگر است و این واژه در عربی به معنای دیگری نظیر سخن، حدیث، پند، عبرت، صفت و غیره نیز به کار رفته است. و در اصطلاح جمله مختصری است که در بردارنده تشبیه با مضمون حکیمانه باشد و به سبب روانی لفظ و روشنی معنی و لطف ترکیب، شهرت یافته و همگان آن را بدون تغییر یا اندک تغییری در محاوره به کار می برند.
امثال و تعبیرات رایج در میان هر قوم و ملت یکی از ارکان مهم زبان و ادب آن قوم نموداری از ذوق و قریحه و صفات روحی و اخلاقی و افکار و تصورات و رسوم و عادان آن ملت است. اغلب امثال در لباس کنایه یا در قالب کلامی موزون و دلنشین بیان شده اند و حاوی اندیشه ای عمیق و سودمند و یا انتقادی شدید و طنزآمیز از رفتار و گفتار و آدمیان و یا نابسامانی های اخلاقی و اجتماعی است. این سخنان کوتاه و سودمند و دلنشین که هر کدام از آنها اندیشه ای ژرف و لطیف و پایندی نغز را در بر دارند، به سبب سادگی و روانی و عمق اندیشه در طی روزگاران مقبولیت یافته و سرانجام در زبان خاص و عام جاری گشته و نام مثل به خود گرفته اند.
استفاده از امثال سایر به عنوان چاشنی و زیبایی کلام و استحکام بخشیدن به نیروی استدلال در نزد همگان معمول است.
در قرآن کریم و کلام رسول خدا صلی الله علیه و آله و امیر مؤمنان علیه السلام و ائمه معصومین علیه السلام مثلهای فراوانی وجود دارد. نگارند در این پژوهش 131 مثل و حکمت از قرآن را گرد آورده و سپس اقدام به بیان ترجمه آن به نثر و نظم نموده و در ترجمه منظوم از کتاب قرآن منظوم استفاده گردیده هر چند تردید نیست که برگردان سخن خداوند به نظم به تنها دشوار، بلکه متعذر می نماید، بلکه درنثر تاکنون خالی از اشکال نبوده و نیست و در این دهه اخیر تازه ترجمه های قرآن افتان و خیزان می رود تا راه درست خود را پیدا کند و سبب اصلی آن است که واژه های قرآنی ذو وجوه و غالباً، ناظر به معنای متعدد است و نقش هر پرده که زد راه به جائی دارد! از طرفی التزام شاعر به قوالب عروضی ثابت خود نوعی پای بند محسوب می شود که گسستن آن دشوار و گنجانیدن معانی سرت قرآنی، یاحاقّ پیام الهی در آن مسیر نیست.
نگنجد بحر اندر کاسه خود
نبادش هیچ باده خالی از دُرد
از طرف دیگر ناظم قرآن به علت التزام وی به قافیه و وزن و آهنگ و نیز بحر منقارب ناچارست پاره ای عبارات شاخ و برگ گونه را برای بیان مفاد و منطوق آیه قرآنی داخل ترجمه منظوم خود کند که طبعاً از تطابق و وفاداری ترجمه خواهد کاست.
هاجر صداقت مهر (اندقانی)
ادامه مطلب ....
http://www.nooreaseman.com/forum79/thread52377.html
منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان
تبادل لينك
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر