۱۳۹۲ مرداد ۸, سه‌شنبه

493 فتوای جدید رهبر معظم انقلاب


493 فتوای جدید رهبر معظم انقلاب








تازه‌ترین فتواهای آیت الله العظمی خامنه‌ای مقام معظم رهبری مرجع تقلید شیعیان جهان که حاوی مهمترین مسائل مبتلابه روز مردم و موضوعاتی همچون استفاده از ماهواره، تجارت الکترونیکی، معامله با شرکت‌هاى صهیونیستى، بهائیت، احضار روح، زمین مصادره‌ای، اضافه‌کاری، موسیقی و... و همچنین موضوعات سنتی می‌باشد، منتشر شد. این فتاوی اخیراً به‌صورت پراکنده در سایت مقام معظم رهبری منتشر شده که تسنیم آن را یک‌جا تقدیم خوانندگان عزیز کرده است.





*احکام تقلید
یادگیرى احکام

1. اگر شخصى بر اثر نیاموختن احکام، مرتکب حرام یا ترک واجب شود، گناهکار است.

اعمال عامى بدون تقلید

2. اگر اعمال شخصى که اهل تقلید نبوده است موافق احتیاط یا مطابق واقع یا فتواى مجتهدى باشد که وظیفه‌اش تقلید از او مى‌‌باشد، محکوم به صحّت است.

جاهل قاصر و مقصّر

3. جاهل مقصّر کسى است که متوجه جهل خود بوده و راه رفع آن را نیز مى‌‏داند، ولى در آموختن احکام کوتاهى ‏کند. و جاهل قاصر کسى است که متوجه جهل خود نبوده و یا راهى براى رفع آن ندارد.

معیار تعیین موضوعات احکام

4. معیار در تعیین موضوعات احکام، تشخیص خود مکلّف و یا اقامه دلیل شرعى بر آن، براى او مى‌باشد.

تکلیف مقلدین مقام معظم رهبرى (دام ظله)

5. کتاب اجوبة الاستفتائات (احکامِ عبادات و معاملات به‌صورت پرسش و پاسخ)، مناسک حجّ و جزوه‌ راهنماى فتاوا (برخى از مواردى ‏‏‏که نظر مقام معظم رهبرى (دام‌ ظله) با فتاواى حضرت امام خمینى(ره) تفاوت دارد) چاپ شده و در دسترس همگان ‏‏مى‌‏باشد؛ و در مسائلى که علم به اختلاف فتوا ندارید، مى‌توانید به رساله حضرت امام (قدّس‌ سرّه) مراجعه نموده یا به‌صورت کتبى یا ‏‏شفاهى ‏و یا از طریق اینترنت استفتا نمایید.‏

تصدى بیان فتوا

6. کسى که در نقل فتوا گرفتار خطا و اشتباه مى‌‌شود، جایز نیست متصدى این کار شود.

تقلید اعلم

7. در صورت تعدد فقهاى جامع‌الشرایط و اختلاف آنان در فتوا، بنا بر احتیاط واجب باید از اعلم تقلید شود.

تعریف عادل

8. عادل کسى است که پرهیزگارى او به‌حدى رسیده باشد که از روى عمد مرتکب گناه نشود.

عدول به مرجع دیگر

9. عدول از مجتهد زنده، به دیگرى بنابر احتیاط واجب جایز نیست، مگر اینکه اعلم یا محتمل‌ الاعلمیه باشد.

تبعیض در تقلید

10. در صورت وجود چند مجتهد مساوى‌، تبعیض در تقلید مانع ندارد.

تقلید ابتدایى از میت

11. تقلید ابتدایى از مجتهد میّت یا بقاء‏ بر تقلید او باید بر اساس تقلید از مجتهد زنده و به‌احتیاط واجب اعلم باشد.

12. بنابر احتیاط واجب تقلید ابتدائى از مجتهد متوفّى جایز نیست.

بقاء بر تقلید میّت

13. بقاء بر تقلید میت حتى در مسائلى که تاکنون مکلف به آنها عمل نکرده، جایز و مجزى است.

عدول از مجتهد زنده به میّت

14. بقاء‏ بر تقلید میّت تا وقتى که در مسأله‌اى به مجتهد زنده عدول نشده جایز است، ولى پس از عدول، رجوع مجدد به میّت بنابر احتیاط واجب در آن مسأله جایز نیست.






احکام ولایت فقیه

ولایت فقیه

15. ولایت فقیه به‌معناى حاکمیّت مجتهد جامع‌الشرایط در عصر غیبت است و شعبه‌اى است از ولایت ائمه اطهار (علیهم السلام) که همان ولایت رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم) مى‌باشد.

اطاعت از ولىّ فقیه

16. در مسائل مربوط به اداره کشور اسلامى و امورى که به عموم مسلمین ارتباط دارد، نظر ولىّ امر مسلمین باید اطاعت شود. ولى در مسائل فردى محض، هر مکلفى باید از مرجع تقلید خودش پیروى نماید.

عدم اعتقاد به ولایت فقیه

17. عدم اعتقاد به ولایت مطلقه فقیه، اعم از این که بر اثر اجتهاد باشد یا تقلید، موجب ارتداد و خروج از اسلام نیست.

اجراى حدود در زمان غیبت

18. اجراى حدود در زمان غیبت واجب است، و ولایت بر آن مختص ولىّ امر مسلمین مى‌‌باشد.






احکام طهارت

تطهیر فرش با آب لوله‌کشى‌

19. در تطهیر فرش با آب لوله‌کشى، جدا شدن آب غساله از آن لازم نیست، بلکه بعد از برطرف شدن عین نجاست، به‌مجرد رسیدن آب به محل نجس و حرکت غساله از جاى خود به‌وسیله کشیدن دست یا چیز دیگرى بر فرش در هنگام اتصال آب، طهارت حاصل مى‏شود.

تطهیر توسط زمین

20. کسى که بر اثر راه رفتن روى زمین، کف پا یا کفش او با نجاستى تماس یافته و نجس شده است، هرگاه تقریباً به‌قدر 10 قدم روى زمین خشک و پاک راه برود کف پا یا ته کفشى که نجس شده است پاک مى‌شود، مشروط به اینکه عین نجاست برطرف شده باشد.

مطهر نبودن آسفالت

21. زمین‌ آسفالت و یا آغشته به قیر، پاک کننده کف پا یا ته کفش نیست.

تطهیر توسط آفتاب

22. تابیدن آفتاب باعث طهارت زمین و همه اشیاء غیرمنقول از قبیل ساختمان و چیزهایى که در آن به‌کار رفته مانند چوب، در، پنجره و مانند آن مى‏شود، به‌شرطى که عین نجاست قبلاً از آنها زائل شده باشد و در موقع تابش آفتاب، ‏تر باشند و به‌وسیله آفتاب خشک شوند.

داروى الکل‌دار

23. اگر انسان بداند الکلى که در دارو به‌کار رفته است از نوع خوراکى بوده و در اصل مایع و مسکر بوده است، بنابر احتیاط آن دارو نجس است و اگر نمى‌‌داند، پاک است.

بقاء رنگ خون

24. اگر بعد از شستن لباس آلوده به خون، عین خون نباشد و فقط رنگ آن باقى مانده باشد، پاک است.

خون تخم‌مرغ

25. لکه خون در تخم‌مرغ پاک است، ولى خوردنش حرام است.

خون منجمدشده در دهان

26. غذایى که با خون منجمدشده در لثه تماس یافته، پاک است و خوردنش اشکال ندارد.

پوست‌هاى کوچک

27. به‌طور کلّى پوست‌هاى کوچک بدن که موقع افتادنشان رسیده، اگرچه آنها را بکنند پاک است ولى بنابر احتیاط واجب باید از پوستى که وقت افتادنش نرسیده و آن را کنده‌اند اجتناب کنند.

فضله پرندگان

28. فضله پرندگان ــ چه حلال‌گوشت باشند و چه حرام‌گوشت ــ پاک است.

اهل کتاب

29. اهل کتاب ذاتاً پاک هستند.

گوشت‌هاى وارداتى از کشورهاى غیراسلامى

30. گوشتى که از کشورهاى غیراسلامى وارد مى‌‌شود اگر تذکیه شرعى آن احراز نشود، خوردن آن حرام است ولى از نظر طهارت، اگر یقین به عدم تذکیه آن نباشد، پاک است.

اطلاع دادن از نجس

31. اگر مهمان یکى از اثاثیه‌هاى میزبانش را نجس کند اطلاع دادن به او در غیر از خوردنى و آشامیدنى و ظرف‌هاى غذا لازم نیست.

افتادن اشیاء مقدس در چاه توالت

32. اگر مثلاً آیاتى از قرآن یا حرزى که محتوى قرآن است در چاه توالت افتاد فقط براى کسى که برایش شرعاً ثابت شده است، رفتن به آن دستشویى جایز نیست و باید صبر کند تا یقین کند حرز پوسیده شده و از بین رفته است و اما براى آنان که نمى‌دانند، تکلیفى نیست و کسى که حرز را انداخته لازم نیست به دیگران بگوید و اگر عسر و حرج است لازم نیست چاه را تخلیه کنند.






وسواس

33. از نظر شرع مقدس، در طهارت و نجاست اصل بر طهارت و پاکى اشیاء است؛ یعنى در هر موردى که ‏کمترین تردیدى در نجس شدن ‏چیزى حاصل شد، حکم به عدم نجاست مى‌شود.‏

کسانى که داراى حساسیت نفسانى شدیدى در مورد نجاست هستند (به این افراد در اصطلاح فقهى وسواسى ‏گفته مى‌شود) حتى اگر گاهى ‏یقین به نجاست هم پیدا کردند باید حکم به عدم نجاست کنند، مگر در مواردى که ‏نجس شدن یک شىء را با چشمان خود ببینند به‌طورى که ‏اگر فرد دیگرى هم آن را ببیند یقین به سرایت ‏نجاست کند فقط در این موارد باید حکم به نجاست کنند. استمرار اجراى این حکم در مورد ‏افراد مزبور تا ‏زمانى است که این حساسیت به‌طور کلى از بین برود.‏‏






احکام وضو

دفعات شستن اعضاى وضو

34. شستن صورت و دست‌ها بار اول واجب است و بار دوم جایز و بیش از آن غیرمشروع است. تعیین کننده بار اول یا دوم یا بیشتر، قصد وضو گیرنده است، یعنى مى‌تواند به‌قصد بار اول، چند مرتبه آب به روى صورت بریزد.

وضوى ارتماسى

35. در وضوى ارتماسى در مورد دست‌ها باید قصد شستن وضوئى آنها هنگام خارج کردن آنها از آب باشد، تا بتوان از این طریق، مسح را با آب وضو انجام داد.

مسح سر

36. مسح سر بنا بر احتیاط باید با دست راست انجام شود، ولى کشیدن مسح از بالا به پایین لازم نیست.

مسح بر موى مصنوعى

37. اگر موى کاشته شده، قابل برداشتن نبوده و یا ازاله آن مستلزم حرج و مشقّت باشد و با وجود موها، امکان مسح بر پوست سر نباشد، مسح روى همان موها، کافى است.

جهل نسبت به مقدار مسح پا

38. شخصى که بر اثر جهل به مسأله، مسح پا را تا برآمدگى روى پا مى‌‌کشیده، اعمالش نسبت به گذشته محکوم به صحّت است ولى بعد از این تا مفصل ساق، مسح نماید.

زخم محل مسح

39. شخصى که محل مسح او زخم است اگر نتواند دستِ تر بر آن بکشد باید تیمم کند. ولى اگر بتواند پارچه‏اى روى زخم قرار دهد و بر آن دست بکشد، احتیاط آن است که علاوه بر تیمم، وضو نیز با چنین مسحى انجام دهد.

مانعیّت چربى بدن

40. چربى‌‌هاى طبیعى در پوست صورت و موها مانع وضو نیست، مگر به‌قدرى زیاد باشد که مانع رسیدن آب به پوست و مو گردد.

مانع نبودن اثر خالکوبى‌

41. اگر خالکوبى مجرد رنگ باشد و یا در زیر پوست بوده و بر ظاهر پوست چیزى که مانع از رسیدن آب بر آن شود، وجود نداشته باشد، وضو و غسل و نماز صحیح است.

حرج در رفع حاجب

42. براى غسل و وضو اگر رفع حاجب حرجى باشد، حکم جبیره مترتب است.

وضو قبل از وقت نماز

43. وضو گرفتن براى نماز واجب، اگر نزدیک داخل شدن وقت نماز باشد، اشکال ندارد.

قدرت نداشتن بر حفظ وضو

44. کسى که پى‌درپى از او باد خارج مى‌‌شود، در صورتى که نتواند وضوى خود را تا آخر نماز حفظ کند و تجدید وضو در اثناء نماز برایش خیلى دشوار باشد، کافى است براى هر نماز یک وضو بگیرد.

وضو با آب‌هاى خنک داخل مسجدالحرام

45. صحت وضو با آب‌هاى خنک مسجدالحرام و اطراف آن که به آشامیدن اختصاص داده‌اند، با شک در اباحه آن براى وضو محل اشکال بلکه منع است.

نوشتن کلمات مقدسه بدون طهارت

46. براى نوشتن آیات شریفه و اسامى مقدسه طهارت لازم نیست، ولى براى مسّ آنها طهارت لازم است.

مسّ خط بریل

47. اگر قرآن کریم و اسماء طاهره با خط بریل نوشته شود چنانچه نقاط برجسته، علامت حروف باشد، مسّ آنها بدون طهارت جایز است، ولى اگر در نظر عرف آگاه، نوعى خط محسوب شود در مسّ آنها رعایت احتیاط لازم است.

مسّ «بسمه تعالى»

48. مسّ «بسمه تعالى» حکم مسّ لفظ جلاله را ندارد.

مسّ همزه و چند نقطه (ا...)

49. مسّ همزه و چند نقطه (ا...) که به‌جاى لفظ جلاله نوشته مى‌شود حکم مسّ لفظ جلاله را ندارد.

مسّ آرم جمهورى اسلامى

50. اگر آرم جمهورى اسلامى در نظر عرف، اسم جلاله محسوب شود، مسّ آن بدون طهارت جایز نیست.





ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum126/thread53612.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


هیچ نظری موجود نیست: