۱۳۹۲ مهر ۷, یکشنبه

عشق نافرجام

من دختری 23 ساله هستم مدت 2 سال بود که با پسری که همکارم بود آشنا شدم روزهای خوبی را باهم داشتیم مثل چشم هایم به وی اعتماد داشتم، قرار بود باهم ازدواج کنیم حتی خانواده من در جریان این موضوع بودند اما یهو به من گفت بابای من راضی نمی شود گفتم تلاش کن می گفت تلاش می کنم تو نیستی که ببینی اما من امید داشتم وقتی شنیدم ازدواج کرده باور نمی کردم برای همین رفتم تا با چشمای خودم مراسمش را ببینم وقتی دیدم کنار کس دیگر ی هست و به من حتی نگفته ازدواج کرده انگار تمام دنیا روی سرم خراب شد آن لحظه هیچکس جای من نبود تا بفهمد چه کشیدم، فقط خدای من شاهد عذابم بود. می دانم مرا به خاطر گذشته ام ول کرد و رفت دنبال کسی دیگر اما خودش گفته بود اینقدر دوستم دارد که گذشته ام برایش مهم نیست من تمام هستیم را به وی دادم در یک سال اخر دوستی مان حتی با کسی به صورت تلفنی حرف نمی زدم چون عاشقانه وی را دوست داشتم اما باورم نداشت ومی گفت تو با کسی هستی.بعداز ازدواجش شنیدم باهم کلاسی من ازدواج کرده نمی دانم کجای عشقم به وی، مرتکب اشتباه شدم که این طوری ضربه خوردم اینقدر عاشقانه دوستش دارم که هنوز هم خواستم باتمام حرفها پیشم بماند.می خواهم بدانم چه طوری به زندگیم ادامه دهم؟ اینکه با وی باز هم ارتباط دارم کار درستی است ؟ خواهش می کنم فوری جواب دهید لطفا پست کنید تا از راهنمائی دوستان هم بهره مند شوم.

پاسخ

سلام

اشتباه اصلی شما این است که می خوای با رابطه و دوست شدن ازدواج کنی، در حالی که این راه اکثر اوقات به ازدواج ختم نمی شود و با شکست روحی روانی دختر یا پسر پایان می پذیرد یا اگر به ندرت ازدواجی هم صورت گیرد پایداری لازم را ندارد و متزلزل می باشد.

با توجه به مقدمه ذکر شده شما قبل از هر اقدامی باید ازدواج با این شیوه را از ذهن خودت بیرون کنی و برای ازدواج موفق راه بهتر و امن تر را انتخاب کنی مرحله بعد فراموش کردن عشق نافرجامت می باشد و شما باید همکارت را از دلت بیرون کنی برای اینکه وی الان ازدواج کرده است و شما چهار تا راه بیشتر ندارید.

راه اول:همسرش را طلاق دهد و با شما ازدواج کند:این راه شرعا و عقلا مردود است چون اولا انصاف نیست کسی زندگی دیگری را به خاطر خود خواهی های خودش خراب کند و این کار عذاب اخروی دارد ثانیا:همکار شما درسته به تو علاقه داشته لیکن علاقه اش برای انتخاب شما به عنوان همسر نبوده و فقط می خواسته مدتی خوش باشد(هر چند کارش غیر انسانی و غیر اخلاقی بوده) لذا معلوم نیست بعد از طلاق همسرش دوباره شما را به عنوان همسر انتخاب کند ثالثا:به فرض محال ایشان همسرش را طلاق داد و با شما ازدواج کرد در این صورت اولا شما عذاب وجدان می گیرید ثانیا از اینکه قبل از شما با شخص دیگری ازدواج کرده رنج می کشید.

راه دوم:با وجود آن خانم همسر دوم شوید:این راه هم صحیح نیست چون اولا باید ایشان توان اداره دو همسر را داشته باشد ثانیا بعید می دانم خانم اولش با ازدواج مجدد همسرش موافق باشد ثالثا:ایشان علاقه ای به ازدواج با تو ندارد چون اگر علاقه ای برای ازدواج داشت می توانست قبل از ازدواج با آن خانم با شما وصلت کند.

راه سوم:راهی است که الان برگزیدید یعنی ارتباط بدون ازدواج:این راه بدترین حالت ممکن می باشد چون اولا ارتباط تان نامشروع می باشد و عذاب اخروی در پی دارد ثانیا:شما به امید وی دل به کسی نمی دهید و تا آخر عمر مجرد می مانید این در حالی است که بعد از چند سال ممکنه ایشان کلا شما را ترک کند ولی چون سن شما بالا رفته کسی با شما ازدواج نخواهد کرد.ثالثاارتباط های شما باعث تشنج در خانواده وی می شود که مقصرش شما هستید.

راه چهارم:فراموش کردن عشق نافرجام:تنها راه عملی فعلا همین می باشد برای فراموش کردن مطالب اینجارا مطالعه فرمایید.

منبع jonbeshnet.ir





ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum284/thread57597.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


هیچ نظری موجود نیست: