۱۳۹۲ مهر ۶, شنبه

کاریکلماتور

کاریکلماتور حاصل پیوند «کاریکاتور» و «کلمه» است.









کودک خیال ام ، آرزوی مهد کودک را به گور برد.

«سرزنش» ، زشت ترین عادت گیوتین است.

وایرلس به جدایی پرندگان دامن می زند.





اورانیوم با غني ‎سازي مايه دار شد.

سايه‎ام ، سينه‎خيز تعقيبم ‎مي‎ كند.

عاشق تفنگي هستم كه با بوي باروت غريبه است.

مسافرین ایستاده ی اتوبوس ، عطر زیر بغل به هم تعارف می کنند.

عده ای پیاده به وصال می رسند، خیابان وصال را می گویم.

هنگام پيري، ارتفاعاتم ‎سفيدپوش‎‎ شد.

آزمون مرگ، بدون کنکور انجام می شود.

ای کاش باشگاه مغز سازی هم دایر می شد.

فرش فقیر ، خواب ندارد.

«پری»روز،زیباترین روز بود.

كودك خيالم را ، از شير گرفتم.

ماشین «بی باک» ، مفت نمی ارزد.


نانوای «بندر خمیر» ، لنگ خمیر نمی شود.

با تلنگر برسفال دلم ، حالش را پرسيدم.

«قافيه» را باختم ، شعرم «سپيد» شد.

«آپارتاید»ی با «سیاه» زخم جان سپرد.

عاشق طلا ، جنگ زرگري راه انداخت.

دیابت ، قند دان تلخ زندگی است.

آچار فرانسه چینی از آب در آمد.

گربه از ترس ، سگ لرز می زد.

دیوانِ عمر ، قافیه ندارد.

«آدم» ربا ، به «حوا» كاري ندارد.


سایه هر چه کشید از دست هم سایه کشید.

مسافر سرنشين است ، از ته نشين خبري نيست.

عده ای «حضور»شان را با «غیبت» لکه دار می کنند.

«جنبش نرم افزاری» ، همان «حرکات موزون» است.

هنرمندانه ترين دوشيدن ، دوشيدن آدم ها است.

من زوری نداشتم تا منظورم را بفهمند.

قورباغه ی گرسنه همه جا زبان درازی می کند.

عکسهای رادیوگرافی شکستگی چهره اش را نشان می داد.





ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum54/thread57566.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


هیچ نظری موجود نیست: