باور به منافع مطلق به جای منافع نسبی از انگارههای نظری حامی بازی برد ـ برد است. بر این اساس، منافع بینالمللی یک بازیگر الزاماً در تعارض با منافع بینالمللی بازیگران دیگر نیست و آنچه منافع همه را تضمین میکند، «مجموعه نهادهای بینالمللی» است.
در شرایطی که دور جدیدی از مذاکرات هستهای ایران و شش کشور موسوم به 1+5 به احتمال قوی در اکتبر برگزار میشود، هنوز روشن نیست که آیا تصور طرف ایرانی و طرف غربی از مفهوم «بازی برد – برد هستهای» یکسان است یا نه؟
در صورتی که تعریف بازی برد – برد بین دو طرف یکسان نباشد، نهایت بازی روشن است. اگر قرار باشد در یک مذاکره در این سطح، ایران و شش کشور هر یک بهدنبال انگاره خود از بازی برد – برد باشند تردیدی نیست که مذاکرات آتی اگرچه در یک فضای بسیار مثبت آغاز شده که از شدت مثبت بودن، تردید برانگیز به نظر میرسد؛ اما به نتیجه لازم نخواهند رسید.
در چنین شرایطی وظیفه رسانههای معتقد به گفتمان انقلاب اسلامی تبیین مفهوم یک بازی برد – برد از منظر این گفتمان است. اگر چه شاید به صورت پراکنده مطالب زیاد و ارزشمندی در این خصوص گفته شده است اما اکنون که بحث مذاکرات تا به این حد جدی است، باید کاری مدون در این حوزه انجام شود.
* مفهوم تئوریک بازی برد – برد
از منظر تئوریک، بازی برد – برد در روابط بینالملل را باید مفهومی پساواقعگرایانه دانست که بیشتر در انگارههای نولیبرالی میگنجد. این تصویر از تعامل بینالمللی بهعکس واقعگرایان، به «بازی با حاصل جمع مثبت» باور دارد و پیروزی یکطرف در نظام بینالمللی را شکست حتمی طرف دیگر نمیداند.
باور به منافع مطلق بهجای منافع نسبی از دیگر انگارههای نظری حامی بازی برد – برد است. بر این اساس، منافع بینالمللی یک بازیگر الزاما در تعارض با منافع بینالمللی بازیگران دیگر نیست و آنچه منافع همه را تضمین میکند، «مجموعه نهادهای بینالمللی» است.
بر این اساس، در بازی برد – برد الزاما تنازع برای منافع وجود ندارد بلکه میتوان همکاری را جانشین نزاع کرد و چارچوبهای بینالمللی حصول نتیجه را در این همکاری تسهیل میکنند.
* بازی برد – برد هستهای
در تبیین محتوای این بازی ابتدا باید به این واقعیت توجه کرد که در بیانات رسمی دو طرف، چه مقاصدی به عنوان اهداف اصلی در چالش هستهای بیان شدهاند؟ دست یافتن به پاسخ این سوال چندان سخت نیست. ایران همواره بر «لزوم بهرسمیت شناخته شدن تمام حقوق هستهای خود در چارچوب انپیتی تاکید کرده، از جمله حق غنیسازی اورانیوم در خاک ایران» و طرف غربی همواره بر «رفع نگرانیهای جامعه بینالمللی در خصوص احتمال نظامی شدن برنامه هستهای ایران» تاکید کرده است.
اگر چنین است – که ظاهرا هست – بنابراین معنای بازی برد – برد در حوزه مساله هستهای ایران عبارت است از: «بهرسمیت شناخته شدن حقوق هستهای ایران در برابر رفع آنچه نگرانیهای جامعه بینالمللی خوانده میشود.»
تنها چنین انگارهای است که میتواند منافع هر دو طرف را تامین کند.
* ساز و کار رفع نگرانیهای جامعه بینالمللی
طبعا ساز و کاری که برای کاهش و رفع نگرانیهای نهادهای بینالمللی میتواند متصور باشد، افزایش نظارتهای بینالمللی بر برنامه هستهای ایران است. جمهوری اسلامی ایران اگرچه به صلحآمیز بودن برنامه هستهای خود ایمان دارد و همواره بر آن تاکید نموده و فتوای هستهای رهبر عالیقدر انقلاب اسلامی را بزرگترین تضمین در این خصوص میداند اما همواره نشان داده که آمادگی همکاری با سازمانهای بینالمللی را دارد و در این خصوص نگاه بازی دارد.
بنابراین، اصل این مساله که ایران در برابر به رسمیت شناخته شدن حقوق هستهایش به برخی نظارتهای بینالمللی بیشتر تن دهد را نمیتوان نادرست دانست و البته قطعا در چنین مسیری نمیتوان تن به نوعی از نظارت داد که با حاکمیت ملی ایران در تضاد باشد. روشن است که «استقلال» بزرگترین ارزش در جامعه بینالمللی است و قرارداد منتهی به حفظ این ارزش در سطح بینالمللی «احترام به حاکمیت کشورهاست.»
از دیگر سو با رفع این نگرانیها بدیهی است که نه تحریمهای یکجانبه و نه تحریمهای شورای امنیت وجاهت حقوقی و منطقی نداشته و باید لغو شوند.
* لزوم وجود مدالیته و پرهیز از تن دادن به «پروسه باز»
در مسیر رفع نگرانیهای طرف مقابل، جمهوری اسلامی به هیچ وجه نباید به یک «پروسه باز» (Open – ended Process) تن دهد بلکه مدالیته آنچه قرار است اتفاق بیفتد باید دقیقا مشخص باشد.
دقیقا باید روشن شود که چه نقاطی باید تحت بازرسی قرار گیرند و این بازرسیها چه زمانی سرانجام به رفع نگرانی طرف مقابل میانجامد.
نمیتوان و نباید به طرف مقابل اجازه داد سالها به بهانه اعتمادسازی از هر منطقه استراتژیک در ایران که خواست بازدید کند و از بهرسمیت شناختن حقوق مسلم ملت ایران سرباز زند. برای پیشگیری از چنین مشکلاتی که طرف غربی ثابت کرده است از بهوجود آوردن آنها ابایی ندارد، روند اعتمادسازی حتما باید چارچوبمند و مبتنی بر یک مدالیته دقیق باشد.
ایران برای مذاکره نیست که مذاکره میکند بلکه برای حقوق خود مبارزه میکند و از این رو نباید از ابتدا مذاکرات را چنان ولانگارانه پیش برد که سرانجام باز هم از ایران خواسته شود که غنیسازی اورانیوم را متوقف کند.
* نیازی به امتیاز دادن نیست
نکته دیگری که مذاکرهکنندگان هستهای ایران باید بدان توجه کنند این است که برای کسب حقوق حقه ملت نیازی ندارند که به کسی امتیاز بدهند.
طرف مقابل یک نگرانی را مطرح کرده و ایران میتواند به صورتی دقیق و نظاممند، جایی برای نگرانی و ادعا باقی نگذارد. نباید به طرف مقابل اجازه داد که از ایران در سوریه، در خصوص روند سازش خاورمیانه، در عراق و در لبنان امتیاز بخواهد هرچند که میتوان با طرف مقابل بر اساس اصول و ارزشهای انقلاب اسلامی و منافع ملی همکاری کرد.
ملت ایران نیازی ندارد برای بهرسمیت شناخته شدن حقوقش به کسی باج بدهد، این را قبلا ثابت کرده و در صورت لزوم باز هم ثابت خواهد کرد.
* علیرضا کریمی
در شرایطی که دور جدیدی از مذاکرات هستهای ایران و شش کشور موسوم به 1+5 به احتمال قوی در اکتبر برگزار میشود، هنوز روشن نیست که آیا تصور طرف ایرانی و طرف غربی از مفهوم «بازی برد – برد هستهای» یکسان است یا نه؟
در صورتی که تعریف بازی برد – برد بین دو طرف یکسان نباشد، نهایت بازی روشن است. اگر قرار باشد در یک مذاکره در این سطح، ایران و شش کشور هر یک بهدنبال انگاره خود از بازی برد – برد باشند تردیدی نیست که مذاکرات آتی اگرچه در یک فضای بسیار مثبت آغاز شده که از شدت مثبت بودن، تردید برانگیز به نظر میرسد؛ اما به نتیجه لازم نخواهند رسید.
در چنین شرایطی وظیفه رسانههای معتقد به گفتمان انقلاب اسلامی تبیین مفهوم یک بازی برد – برد از منظر این گفتمان است. اگر چه شاید به صورت پراکنده مطالب زیاد و ارزشمندی در این خصوص گفته شده است اما اکنون که بحث مذاکرات تا به این حد جدی است، باید کاری مدون در این حوزه انجام شود.
* مفهوم تئوریک بازی برد – برد
از منظر تئوریک، بازی برد – برد در روابط بینالملل را باید مفهومی پساواقعگرایانه دانست که بیشتر در انگارههای نولیبرالی میگنجد. این تصویر از تعامل بینالمللی بهعکس واقعگرایان، به «بازی با حاصل جمع مثبت» باور دارد و پیروزی یکطرف در نظام بینالمللی را شکست حتمی طرف دیگر نمیداند.
باور به منافع مطلق بهجای منافع نسبی از دیگر انگارههای نظری حامی بازی برد – برد است. بر این اساس، منافع بینالمللی یک بازیگر الزاما در تعارض با منافع بینالمللی بازیگران دیگر نیست و آنچه منافع همه را تضمین میکند، «مجموعه نهادهای بینالمللی» است.
بر این اساس، در بازی برد – برد الزاما تنازع برای منافع وجود ندارد بلکه میتوان همکاری را جانشین نزاع کرد و چارچوبهای بینالمللی حصول نتیجه را در این همکاری تسهیل میکنند.
* بازی برد – برد هستهای
در تبیین محتوای این بازی ابتدا باید به این واقعیت توجه کرد که در بیانات رسمی دو طرف، چه مقاصدی به عنوان اهداف اصلی در چالش هستهای بیان شدهاند؟ دست یافتن به پاسخ این سوال چندان سخت نیست. ایران همواره بر «لزوم بهرسمیت شناخته شدن تمام حقوق هستهای خود در چارچوب انپیتی تاکید کرده، از جمله حق غنیسازی اورانیوم در خاک ایران» و طرف غربی همواره بر «رفع نگرانیهای جامعه بینالمللی در خصوص احتمال نظامی شدن برنامه هستهای ایران» تاکید کرده است.
اگر چنین است – که ظاهرا هست – بنابراین معنای بازی برد – برد در حوزه مساله هستهای ایران عبارت است از: «بهرسمیت شناخته شدن حقوق هستهای ایران در برابر رفع آنچه نگرانیهای جامعه بینالمللی خوانده میشود.»
تنها چنین انگارهای است که میتواند منافع هر دو طرف را تامین کند.
* ساز و کار رفع نگرانیهای جامعه بینالمللی
طبعا ساز و کاری که برای کاهش و رفع نگرانیهای نهادهای بینالمللی میتواند متصور باشد، افزایش نظارتهای بینالمللی بر برنامه هستهای ایران است. جمهوری اسلامی ایران اگرچه به صلحآمیز بودن برنامه هستهای خود ایمان دارد و همواره بر آن تاکید نموده و فتوای هستهای رهبر عالیقدر انقلاب اسلامی را بزرگترین تضمین در این خصوص میداند اما همواره نشان داده که آمادگی همکاری با سازمانهای بینالمللی را دارد و در این خصوص نگاه بازی دارد.
بنابراین، اصل این مساله که ایران در برابر به رسمیت شناخته شدن حقوق هستهایش به برخی نظارتهای بینالمللی بیشتر تن دهد را نمیتوان نادرست دانست و البته قطعا در چنین مسیری نمیتوان تن به نوعی از نظارت داد که با حاکمیت ملی ایران در تضاد باشد. روشن است که «استقلال» بزرگترین ارزش در جامعه بینالمللی است و قرارداد منتهی به حفظ این ارزش در سطح بینالمللی «احترام به حاکمیت کشورهاست.»
از دیگر سو با رفع این نگرانیها بدیهی است که نه تحریمهای یکجانبه و نه تحریمهای شورای امنیت وجاهت حقوقی و منطقی نداشته و باید لغو شوند.
* لزوم وجود مدالیته و پرهیز از تن دادن به «پروسه باز»
در مسیر رفع نگرانیهای طرف مقابل، جمهوری اسلامی به هیچ وجه نباید به یک «پروسه باز» (Open – ended Process) تن دهد بلکه مدالیته آنچه قرار است اتفاق بیفتد باید دقیقا مشخص باشد.
دقیقا باید روشن شود که چه نقاطی باید تحت بازرسی قرار گیرند و این بازرسیها چه زمانی سرانجام به رفع نگرانی طرف مقابل میانجامد.
نمیتوان و نباید به طرف مقابل اجازه داد سالها به بهانه اعتمادسازی از هر منطقه استراتژیک در ایران که خواست بازدید کند و از بهرسمیت شناختن حقوق مسلم ملت ایران سرباز زند. برای پیشگیری از چنین مشکلاتی که طرف غربی ثابت کرده است از بهوجود آوردن آنها ابایی ندارد، روند اعتمادسازی حتما باید چارچوبمند و مبتنی بر یک مدالیته دقیق باشد.
ایران برای مذاکره نیست که مذاکره میکند بلکه برای حقوق خود مبارزه میکند و از این رو نباید از ابتدا مذاکرات را چنان ولانگارانه پیش برد که سرانجام باز هم از ایران خواسته شود که غنیسازی اورانیوم را متوقف کند.
* نیازی به امتیاز دادن نیست
نکته دیگری که مذاکرهکنندگان هستهای ایران باید بدان توجه کنند این است که برای کسب حقوق حقه ملت نیازی ندارند که به کسی امتیاز بدهند.
طرف مقابل یک نگرانی را مطرح کرده و ایران میتواند به صورتی دقیق و نظاممند، جایی برای نگرانی و ادعا باقی نگذارد. نباید به طرف مقابل اجازه داد که از ایران در سوریه، در خصوص روند سازش خاورمیانه، در عراق و در لبنان امتیاز بخواهد هرچند که میتوان با طرف مقابل بر اساس اصول و ارزشهای انقلاب اسلامی و منافع ملی همکاری کرد.
ملت ایران نیازی ندارد برای بهرسمیت شناخته شدن حقوقش به کسی باج بدهد، این را قبلا ثابت کرده و در صورت لزوم باز هم ثابت خواهد کرد.
* علیرضا کریمی
ادامه مطلب ....
http://www.nooreaseman.com/forum324/thread57610.html
منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان
تبادل لينك
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر