یگانه مانع ،فرهنگ حاكم بر جامعه است كه ازدواج سهل و حیات بخش اسلامى را به عنوان تنها راه حل لازم الاجرا نمى پذیرد.
این كه میگوییم:" فرهنگ جامعه نمى پذیرد" به عبارت صحیح تر به معنى عدم پذیرش كل جامعه نیست؛ بلكه مخالفت اصلى در زنان شوهر دار و پدران و مادران است كه بیشتر افراد گروه دوم در اصل احساسات جنسى نوجوانان خود را به رسمیت نمى شناسند و در مورد ازدواج تا سالیانى دور، آنها را به مكیدن سماق دعوت مى كنند، در حالیكه ...
عده اى از نوجوانان این فرمان را اطاعت مى كنند وعده قابل توجه دیگر راه آسانتری پیدا میکنند.
گروه اول كه زنان شوهردار باشند سایه ازدواج مجدد و موقت را با تیر سه شعبه كینه، بى منطقى و بى انصافى مورد هدف قرار دادهاند.
در عالم خیال، خانم شوهردارى را تصور مى كنم كه از طرفى مادر یك نوجوان و از طرف دیگرهمسر مردى است كه هر دو یك نقطه مشترك دارند و آن ناراحتی هر دو نفر در اثرشنیدن پیشنهادهای ارائه شده در مورد لزوم ازدواج نوجوانى و ترویج ازدواج موقت و مجدد است. هر دو حق مسلم خود را مطالبه مى كنند، ایشان كه آب را از جانب ما گِل آلود شده م ىبیند در حال اعتراض وارد شده و بى مقدمه چنین آغاز سخن مى كند:
س: منظور شما از این پیشنهادها چیست؟ آیا قصد نابودى خانوادهها را دارید؟
ج: مى خواهیم ازدواج به اقسام مختلف آن به عنوان تنها راه حل براى ایجاد آرامش جنسى در جامعه مورد عمل قرار گیرد و قصد ما تحكیم خانوادهها است نه نابودى آنها.
س: ممكن است توضیح بیشتری دهید؟
ج: پیشنهادهای ما چند بخش است و بخش مهم آن در مورد نوجوانان است، ما میگوییم تمام افرادى كه داراى احساسات جنسى بیدار هستند اگر چه نوجوان باشند باید بتوانند ازدواج كنند و هیچكس حق ندارد در این مسیر سنگ اندازى كند، بلكه وظیفه تمام خانوادهها است كه به این كار كمك کرده وآن را آسان كنند؛ یعنى بعد از بلوغ جنسى [در سن دانش آموزى] ازدواج باید به عنوان جایگزین رابطههای نامشروع دختر و پسر مورد استفاده قرار گیرد.
ازدواج رفاقتی
ما در این رابطه، طرحى به عنوان ازدواج رفاقتى تهیه كردهایم.
س: جواب مرا ندادید چگونه مىخواهید خانوادهها را استحکام بخشید؟
ج: قسمتى از جواب را عرض كردم تحكیم خانواده به آن است كه رابطههای جنسى در غیر چهار چوب آن، وجود نداشته باشد. از چیزهایى كه در غرب، خانوادهها را از هم پاشیده است روابطههای جنسى آزاد است، ما با پیشنهاد ازدواج در دوران نوجوانى زمینه فروپاشی خانواده را از بین مىبریم.
س: منظورم از تزلزل خانواده این مورد نبود.
ج: بله متوجه هستم شما نگران ازدواج مجدد شوهر خود هستید و فكر مى كنید این كار خانواده شما رامتزلزل خواهد كرد.
پس اگر اجازه داده و قدرى آرامش خود را حفظ كنید، بحث را از ابتداى فلسفه وجودى ازدواج مجدد شروع كنیم تا به تدریج به جواب سؤال شما نیز برسیم.
س: پس به نظر شما ترویج ازدواج موقت و مجدد، فلسفه هم دارد؟
ج:درست است و به نظر ما فلسفه تمامى انواع ازدواجها از جمله ازدواج مجدد، آرامش جنسى است و درحال حاضر این آرامش در جامعه ما به هم خورده است و همچنان كه هر چیز نشانهاى دارد، نشانه به هم خوردن آرامش جنسى نیز شیوع روزافزون رابطههای نامشروع و فحشا است که چهره زشت خود را ظاهرساخته است.
لذا ما به كمك این دو نوع ازدواج [مجدد و نوجوانی] در كنار ازدواج دائم، به عنوان وسیلهاى براى از بین بردن زمینه فحشا به طور کامل نیازمندیم و به این علت بر رواج این دو ازدواج تأكید داریم.
س: آیا نظر شما این است كه همه مردان چند همسرى اختیار كنند آیا این هرج و مرج نیست؟
ج: ما فكر مىكنیم مردانی که احساس نیاز جنسى مىكنند و آن را در رابطه زناشویى با همسر خود برطرف نشده مىیابند، باید به جاى رو آوردن به بازار آزاد فساد و فحشا و یا سركوب غرایز ـ كه آن هم آلودگى رفتارى ایشان به انحراف جنسى مانند چشم چرانى و با عرض معذرت درمواردى استمناء و یا رفتن به سراغ فیلم و عكس سكسى را به دنبال دارد ـ از ازدواج موقت یا مجدداستفاده كنند.
البته ما این نوع ازدواج را به هیچ وجه بدون رضایت همسرانشان توصیه نمىكنیم؛ چون در شرایط فعلى كه عدم پذیرش شدید در آنها وجود دارد باعث ایجاد تلخى در زندگى آنها خواهد شد.
در حالی كه احساس مىكنم كمى خیالش راحت شده، جابه جا شده و مىگوید: توصیه عجیبى است! كدام خانم به ازدواج مجدد یا موقت شوهرش راضى میشود؟ زنها حاضرند با شیطان زیر یك سقف باشند اما با هوو نه.
ج. چارهاى نیست، گاهى وقتها باید دردهاى بزرگى را به جان خرید تا از دردهای بزگتر نجات یافت و شاه نكته كلام نیز همین است. مامعتقدیم بر اساس واقعیتهای موجود، باید باب بحث واقع گرایانه را با خانمهاى محترم باز نمود و با كمال احترام از آنها خواست كه واقعیتها را [هر چند هم خوشایند نباشد] قبول کنند.
س: منظور شما كدام واقعیت است؟
ج: واقعیت، دو چیز است:
اول: رو آوردن تعدادى از مردان زن دار به بازار آزاد
دوم: [كه مهمتر است] وجود تعداد بسیار زیاد زنان بیوه و دخترانى كه به تعداد آنها مرد مجرد و یا پسر وجود ندارد یا باید این گروه تا آخر عمر مجرد بمانند و این كه باب چند همسرى برایشان گشوده شود. البته اگر بعضی از آنها به جاى همسر دوم بودن، ترجیح دهند تا آخر عمر مجرد بمانند بر كسى ملامتى نیست.
پس اگر از مطلب اول كه حول رفع نیاز جنسى عده بسیارى از مردان متأهل است صرف نظر كنیم نیاز به چند همسرى براى سروسامان یافتن تعداد زیادى از زنان و دختران اضافه برتعداد پسران مجرد به صورت انكارناپذیری وجود دارد.
س: شما این واقعیت را مى بینید! اما واقعیت بزرگ دیگرى را نمى بینید كه اگر مردان زن دار دوباره ازدواج كنند نسبت به زن اول خود میل کمتری خواهند داشت؟
ج: از شما مىپرسیم: در خانوادههاى عرب، كه حتی به جاى دو همسر، سه یا چهار همسر همراه یك مرد زندگى مىكند آیا سردى حاكم بر رفتار آنها است؟ به طور حتم این طور نیست. پس مىبینیم هر زن دومى باعث بیمیلی رابطه خانوادگى زوجین نخواهد شد، بلكه باید مسأله را در رفتار و طرز فكر زنان شوهر دارجستجو كرد كه با وجود زن دوم، شوهر را از دست رفته حساب مىكنند و نیز برخی مردان ما، با رسیدن به زن جدید، زن اول را رها میکنند و حقوق او را فراموش میکنند. باید در این زمینه فرهنگ سازی شود تا مشکلهایی از این قبیل به وجود نیاید.
به نظر ما، زنان قدرت بسیارى دارند و میتوانند به جاى عكسالعمل منفى مانند بدخلقى و عدم تمكین وكارهاى دیگر [كه به وسیله آن شوهر را به طوركامل از آنها دور مىكند]، آنچنان جاذبانه و عاشقانه وعاقلانه ـ نسبت به همسر دوم ـ با شوهر برخورد كنند كه هم عشق و هم احترام شوهر را به خود جلب نمایند و خود را بیش از پیش، در دل شوهر جاى دهند.
س: ولى به هر حال، دو محبت در یك دل جا نمىگیرد.
ج: اگر شما گلى مثل یاس را دوست دارید آیا این دلیل است كه گل محمدى را دوست نداشته باشید؟
س: شما با این حرفهایتان به زنان شوهردار ظلم مىكنید.
ج: آیا ظلم به زنان شوهر دار بداست اما ظلم به آنان كه به خاطر منع چند همسرى توسط اجتماع تا آخر عمر، از ازدواج محروم مىمانند خوب است!؟ چرا زنان را از حقّ خویش محروم کنیم؟ هر زنی حق دارد و علاقمند است در پناه خانواده و همسر باشد
س: در مورد آنهم سرانجام یك راهى پیدا مىشود، در این مورد كارشناسى دقیق باید صورت گیرد.
ج: آیا كارشناسى هر چه دقیق باشد مىتواند براى جمعیت دو میلیونى دخترانی که اضافه از پسران هستند ـ 5/5میلیون دختر در مقابل 5/3 میلیون پسر در سن ازدواج ـ فكرى كند؟ از كجا باید به این مقدار پسر مجرد ازدواج نكرده دست پیدا کرد؟ البته فقط در عالم خیال، مىتوان ماشینهایى را تصویر نمود كه در یك شب، دو میلیون پسر مجرد تحویل دهد ولى این بیشتر به مضحكه شبیه است تا خیال.
آیا كارشناسى دقیق مىتواند براى زنان بیوه كه بالغ بر یك میلیون نفر هستند مرد مجردِ یك بار ازدواج كرده بیابد!
س: بسیارى از زنان بیوه به ازدواج نیازى ندارند.
ج: اگر آب پیدا شود شناگران اعلام آمادگى خواهند كرد؛ شما موقعیت را فراهم كنید آن وقت مشاهده مىكنید كه آنها اظهار نیاز مىكنند یا خیر.
س: مثل این كه شما غیب گو بوده و از ضمیر باطنى افراد مطّلع هم هستید.
ج: نیاز به اطلاع از غیب نیست، چون به طور کامل عیان است. مىدانیم كه نیازجنسى ـ عاطفى آنها با بیوهگى نمرده است و بلكه نیاز آنها حتى از دختران [كه طعم ازدواج را نچشیدهاند] نیز بیشتر است و به هرحال، نیاز آنها از خانمهاى شوهردار اگر بیشتر نباشد كمتر نیست.
س: آدم زنده وكیل وصى نمىخواهد.
ج: اگر راهى دو جهت داشته باشد و كسى یكى از آن دو را طى كند دلیل آن است كه آن را برگزیده است و باید گفت وكیل و وصى نیاز ندارد؛ اما اگر در عمل، برایش یك راه بیشتر وجود نداشته و نیز جو اجتماعى و فرهنگ حاكم بر آن، بر زبان فرد مهرزده باشد چگونه مىشود گفت به اختیار خودش آن راه را طى كرده است! او مانند فرد تشنهاى است كه دستهایش را بستهاند و زبانش نیز جرأت خواهش آب را ندارد، آیا او تشنگى را برگزیده است؟!
اجازه دهید عرض كنم مثال زنان شوهردار در این مورد مانند فرد شکم سیرى است كه از گرسنه خبر ندارد و سوارهاى است كه از پیاده بىخبر است و به طوردائم نیاز او را انكار مىنماید.
س: فرض كنیم حرف شما درست باشد. آیا شما مىتوانید جوابگوى تزلزل و یا از هم پاشیدن بعضى از خانوادهها آنها باشید؟
ج: بسیارى از خانوادهها سالها است كه به لحاظ روانى، متزلزل شده و یا حتى از هم پاشیده است، زن و شوهر دوجسم بىروح در كنار هم هستند و یا در بعضی از خانوادهها تعدد همسر هست منتها از راه نامشروع!!!!!
پس راه جبران تزلزل خانوادهها جلوگیرى از چند همسرى نیست؛ بلكه باید كارى كرد كه پیوند روحى وجسمى زن و شوهر در هیچ شرایطى لطمه نخورد و این ممكن نیست مگر با توجه و عنایت خاص به رابطه جنسى ـ عاطفى زوجین و تلاش در جهت اصلاح آن در مواردى كه لطمه دیده است. همچنین حركت در جهت لذت بخشتر كردن رابطههای جنسى ـ عاطفى زن و شوهر كه پایدارى هر چه بیشتر خانواده در گرو آن است.
س:مطلب آخر آن كه: فكر نكنید اگر خانمها در مقابل شما جوابى نداشته باشند سخنان شما را پذیرفتهاند!
ج: حرف آخر ما آن كه آنها را با وجدانشان تنها مىگذاریم. البته هر قانونى جایگاهی دارد و ممكن است از آن در غیر جاى اصلى سوء استفاده شود و از آن جمله، تعدد همسران است كه زنهاى ایرانى [به خون مردان چند همسر تشنه اند و] هوو را دشمن خونى و برهم زننده آرامش و آسایش زندگى میدانند؛ حال آن كه در جامعه ما به طور معمول، اكثر كسانى كه بسوى تعدد همسر میروند اقدام آنها بدون رضایت زن اول یا حتى به خاطر اختلاف و كشمكش با همسر اول است و این خود ضد تبلیغ در این زمینه است. به این مطلب ضد تبلیغهاى دیگر، مثل ازدواج پیرمرد را با دختر جوان به عنوان زن دوم را اضافه کنید [تنها برداشتی كه مردم ازآن میكنند هوى و هوس و هرزگى است].
اینها از جمله مطالبى است كه دست به دست هم داده و بلایى را كه بر سر این قانون متروك شده آمده است را تشدید میكند؛ ولى ممكن است در دین زنده، زیبا و موقعیت شناسى مثل اسلام، قانونهای زشت و نادرست وجود داشته باشد؟ [مثل تعدد همسران ولو ناخود آگاه از مصادیق آن فرض شود] پس اشكال كار كجا است؟ جواب آن است كه عیب اگر هست از مسلمانى ما است. حقیقت آن است كه اصل مطلب قابل انكار نیست كه بدون تعدد همسر، سر عده زیادى بى كلاه میماند ـ چنانچه آمار زنان بیوه ایران آن طور كه گفته شده، میلیونى باشد ـ واگر راه حرام را بسته بدانیم باید از راه حلال این مشكل را حل كنیم.
پس جایگاه «تعدد همسر» را به عنوان یك راه حل باید شناخت.
منبع http://www.jonbeshnet.ir/news/16769#
این كه میگوییم:" فرهنگ جامعه نمى پذیرد" به عبارت صحیح تر به معنى عدم پذیرش كل جامعه نیست؛ بلكه مخالفت اصلى در زنان شوهر دار و پدران و مادران است كه بیشتر افراد گروه دوم در اصل احساسات جنسى نوجوانان خود را به رسمیت نمى شناسند و در مورد ازدواج تا سالیانى دور، آنها را به مكیدن سماق دعوت مى كنند، در حالیكه ...
عده اى از نوجوانان این فرمان را اطاعت مى كنند وعده قابل توجه دیگر راه آسانتری پیدا میکنند.
گروه اول كه زنان شوهردار باشند سایه ازدواج مجدد و موقت را با تیر سه شعبه كینه، بى منطقى و بى انصافى مورد هدف قرار دادهاند.
در عالم خیال، خانم شوهردارى را تصور مى كنم كه از طرفى مادر یك نوجوان و از طرف دیگرهمسر مردى است كه هر دو یك نقطه مشترك دارند و آن ناراحتی هر دو نفر در اثرشنیدن پیشنهادهای ارائه شده در مورد لزوم ازدواج نوجوانى و ترویج ازدواج موقت و مجدد است. هر دو حق مسلم خود را مطالبه مى كنند، ایشان كه آب را از جانب ما گِل آلود شده م ىبیند در حال اعتراض وارد شده و بى مقدمه چنین آغاز سخن مى كند:
س: منظور شما از این پیشنهادها چیست؟ آیا قصد نابودى خانوادهها را دارید؟
ج: مى خواهیم ازدواج به اقسام مختلف آن به عنوان تنها راه حل براى ایجاد آرامش جنسى در جامعه مورد عمل قرار گیرد و قصد ما تحكیم خانوادهها است نه نابودى آنها.
س: ممكن است توضیح بیشتری دهید؟
ج: پیشنهادهای ما چند بخش است و بخش مهم آن در مورد نوجوانان است، ما میگوییم تمام افرادى كه داراى احساسات جنسى بیدار هستند اگر چه نوجوان باشند باید بتوانند ازدواج كنند و هیچكس حق ندارد در این مسیر سنگ اندازى كند، بلكه وظیفه تمام خانوادهها است كه به این كار كمك کرده وآن را آسان كنند؛ یعنى بعد از بلوغ جنسى [در سن دانش آموزى] ازدواج باید به عنوان جایگزین رابطههای نامشروع دختر و پسر مورد استفاده قرار گیرد.
ازدواج رفاقتی
ما در این رابطه، طرحى به عنوان ازدواج رفاقتى تهیه كردهایم.
س: جواب مرا ندادید چگونه مىخواهید خانوادهها را استحکام بخشید؟
ج: قسمتى از جواب را عرض كردم تحكیم خانواده به آن است كه رابطههای جنسى در غیر چهار چوب آن، وجود نداشته باشد. از چیزهایى كه در غرب، خانوادهها را از هم پاشیده است روابطههای جنسى آزاد است، ما با پیشنهاد ازدواج در دوران نوجوانى زمینه فروپاشی خانواده را از بین مىبریم.
س: منظورم از تزلزل خانواده این مورد نبود.
ج: بله متوجه هستم شما نگران ازدواج مجدد شوهر خود هستید و فكر مى كنید این كار خانواده شما رامتزلزل خواهد كرد.
پس اگر اجازه داده و قدرى آرامش خود را حفظ كنید، بحث را از ابتداى فلسفه وجودى ازدواج مجدد شروع كنیم تا به تدریج به جواب سؤال شما نیز برسیم.
س: پس به نظر شما ترویج ازدواج موقت و مجدد، فلسفه هم دارد؟
ج:درست است و به نظر ما فلسفه تمامى انواع ازدواجها از جمله ازدواج مجدد، آرامش جنسى است و درحال حاضر این آرامش در جامعه ما به هم خورده است و همچنان كه هر چیز نشانهاى دارد، نشانه به هم خوردن آرامش جنسى نیز شیوع روزافزون رابطههای نامشروع و فحشا است که چهره زشت خود را ظاهرساخته است.
لذا ما به كمك این دو نوع ازدواج [مجدد و نوجوانی] در كنار ازدواج دائم، به عنوان وسیلهاى براى از بین بردن زمینه فحشا به طور کامل نیازمندیم و به این علت بر رواج این دو ازدواج تأكید داریم.
س: آیا نظر شما این است كه همه مردان چند همسرى اختیار كنند آیا این هرج و مرج نیست؟
ج: ما فكر مىكنیم مردانی که احساس نیاز جنسى مىكنند و آن را در رابطه زناشویى با همسر خود برطرف نشده مىیابند، باید به جاى رو آوردن به بازار آزاد فساد و فحشا و یا سركوب غرایز ـ كه آن هم آلودگى رفتارى ایشان به انحراف جنسى مانند چشم چرانى و با عرض معذرت درمواردى استمناء و یا رفتن به سراغ فیلم و عكس سكسى را به دنبال دارد ـ از ازدواج موقت یا مجدداستفاده كنند.
البته ما این نوع ازدواج را به هیچ وجه بدون رضایت همسرانشان توصیه نمىكنیم؛ چون در شرایط فعلى كه عدم پذیرش شدید در آنها وجود دارد باعث ایجاد تلخى در زندگى آنها خواهد شد.
در حالی كه احساس مىكنم كمى خیالش راحت شده، جابه جا شده و مىگوید: توصیه عجیبى است! كدام خانم به ازدواج مجدد یا موقت شوهرش راضى میشود؟ زنها حاضرند با شیطان زیر یك سقف باشند اما با هوو نه.
ج. چارهاى نیست، گاهى وقتها باید دردهاى بزرگى را به جان خرید تا از دردهای بزگتر نجات یافت و شاه نكته كلام نیز همین است. مامعتقدیم بر اساس واقعیتهای موجود، باید باب بحث واقع گرایانه را با خانمهاى محترم باز نمود و با كمال احترام از آنها خواست كه واقعیتها را [هر چند هم خوشایند نباشد] قبول کنند.
س: منظور شما كدام واقعیت است؟
ج: واقعیت، دو چیز است:
اول: رو آوردن تعدادى از مردان زن دار به بازار آزاد
دوم: [كه مهمتر است] وجود تعداد بسیار زیاد زنان بیوه و دخترانى كه به تعداد آنها مرد مجرد و یا پسر وجود ندارد یا باید این گروه تا آخر عمر مجرد بمانند و این كه باب چند همسرى برایشان گشوده شود. البته اگر بعضی از آنها به جاى همسر دوم بودن، ترجیح دهند تا آخر عمر مجرد بمانند بر كسى ملامتى نیست.
پس اگر از مطلب اول كه حول رفع نیاز جنسى عده بسیارى از مردان متأهل است صرف نظر كنیم نیاز به چند همسرى براى سروسامان یافتن تعداد زیادى از زنان و دختران اضافه برتعداد پسران مجرد به صورت انكارناپذیری وجود دارد.
س: شما این واقعیت را مى بینید! اما واقعیت بزرگ دیگرى را نمى بینید كه اگر مردان زن دار دوباره ازدواج كنند نسبت به زن اول خود میل کمتری خواهند داشت؟
ج: از شما مىپرسیم: در خانوادههاى عرب، كه حتی به جاى دو همسر، سه یا چهار همسر همراه یك مرد زندگى مىكند آیا سردى حاكم بر رفتار آنها است؟ به طور حتم این طور نیست. پس مىبینیم هر زن دومى باعث بیمیلی رابطه خانوادگى زوجین نخواهد شد، بلكه باید مسأله را در رفتار و طرز فكر زنان شوهر دارجستجو كرد كه با وجود زن دوم، شوهر را از دست رفته حساب مىكنند و نیز برخی مردان ما، با رسیدن به زن جدید، زن اول را رها میکنند و حقوق او را فراموش میکنند. باید در این زمینه فرهنگ سازی شود تا مشکلهایی از این قبیل به وجود نیاید.
به نظر ما، زنان قدرت بسیارى دارند و میتوانند به جاى عكسالعمل منفى مانند بدخلقى و عدم تمكین وكارهاى دیگر [كه به وسیله آن شوهر را به طوركامل از آنها دور مىكند]، آنچنان جاذبانه و عاشقانه وعاقلانه ـ نسبت به همسر دوم ـ با شوهر برخورد كنند كه هم عشق و هم احترام شوهر را به خود جلب نمایند و خود را بیش از پیش، در دل شوهر جاى دهند.
س: ولى به هر حال، دو محبت در یك دل جا نمىگیرد.
ج: اگر شما گلى مثل یاس را دوست دارید آیا این دلیل است كه گل محمدى را دوست نداشته باشید؟
س: شما با این حرفهایتان به زنان شوهردار ظلم مىكنید.
ج: آیا ظلم به زنان شوهر دار بداست اما ظلم به آنان كه به خاطر منع چند همسرى توسط اجتماع تا آخر عمر، از ازدواج محروم مىمانند خوب است!؟ چرا زنان را از حقّ خویش محروم کنیم؟ هر زنی حق دارد و علاقمند است در پناه خانواده و همسر باشد
س: در مورد آنهم سرانجام یك راهى پیدا مىشود، در این مورد كارشناسى دقیق باید صورت گیرد.
ج: آیا كارشناسى هر چه دقیق باشد مىتواند براى جمعیت دو میلیونى دخترانی که اضافه از پسران هستند ـ 5/5میلیون دختر در مقابل 5/3 میلیون پسر در سن ازدواج ـ فكرى كند؟ از كجا باید به این مقدار پسر مجرد ازدواج نكرده دست پیدا کرد؟ البته فقط در عالم خیال، مىتوان ماشینهایى را تصویر نمود كه در یك شب، دو میلیون پسر مجرد تحویل دهد ولى این بیشتر به مضحكه شبیه است تا خیال.
آیا كارشناسى دقیق مىتواند براى زنان بیوه كه بالغ بر یك میلیون نفر هستند مرد مجردِ یك بار ازدواج كرده بیابد!
س: بسیارى از زنان بیوه به ازدواج نیازى ندارند.
ج: اگر آب پیدا شود شناگران اعلام آمادگى خواهند كرد؛ شما موقعیت را فراهم كنید آن وقت مشاهده مىكنید كه آنها اظهار نیاز مىكنند یا خیر.
س: مثل این كه شما غیب گو بوده و از ضمیر باطنى افراد مطّلع هم هستید.
ج: نیاز به اطلاع از غیب نیست، چون به طور کامل عیان است. مىدانیم كه نیازجنسى ـ عاطفى آنها با بیوهگى نمرده است و بلكه نیاز آنها حتى از دختران [كه طعم ازدواج را نچشیدهاند] نیز بیشتر است و به هرحال، نیاز آنها از خانمهاى شوهردار اگر بیشتر نباشد كمتر نیست.
س: آدم زنده وكیل وصى نمىخواهد.
ج: اگر راهى دو جهت داشته باشد و كسى یكى از آن دو را طى كند دلیل آن است كه آن را برگزیده است و باید گفت وكیل و وصى نیاز ندارد؛ اما اگر در عمل، برایش یك راه بیشتر وجود نداشته و نیز جو اجتماعى و فرهنگ حاكم بر آن، بر زبان فرد مهرزده باشد چگونه مىشود گفت به اختیار خودش آن راه را طى كرده است! او مانند فرد تشنهاى است كه دستهایش را بستهاند و زبانش نیز جرأت خواهش آب را ندارد، آیا او تشنگى را برگزیده است؟!
اجازه دهید عرض كنم مثال زنان شوهردار در این مورد مانند فرد شکم سیرى است كه از گرسنه خبر ندارد و سوارهاى است كه از پیاده بىخبر است و به طوردائم نیاز او را انكار مىنماید.
س: فرض كنیم حرف شما درست باشد. آیا شما مىتوانید جوابگوى تزلزل و یا از هم پاشیدن بعضى از خانوادهها آنها باشید؟
ج: بسیارى از خانوادهها سالها است كه به لحاظ روانى، متزلزل شده و یا حتى از هم پاشیده است، زن و شوهر دوجسم بىروح در كنار هم هستند و یا در بعضی از خانوادهها تعدد همسر هست منتها از راه نامشروع!!!!!
پس راه جبران تزلزل خانوادهها جلوگیرى از چند همسرى نیست؛ بلكه باید كارى كرد كه پیوند روحى وجسمى زن و شوهر در هیچ شرایطى لطمه نخورد و این ممكن نیست مگر با توجه و عنایت خاص به رابطه جنسى ـ عاطفى زوجین و تلاش در جهت اصلاح آن در مواردى كه لطمه دیده است. همچنین حركت در جهت لذت بخشتر كردن رابطههای جنسى ـ عاطفى زن و شوهر كه پایدارى هر چه بیشتر خانواده در گرو آن است.
س:مطلب آخر آن كه: فكر نكنید اگر خانمها در مقابل شما جوابى نداشته باشند سخنان شما را پذیرفتهاند!
ج: حرف آخر ما آن كه آنها را با وجدانشان تنها مىگذاریم. البته هر قانونى جایگاهی دارد و ممكن است از آن در غیر جاى اصلى سوء استفاده شود و از آن جمله، تعدد همسران است كه زنهاى ایرانى [به خون مردان چند همسر تشنه اند و] هوو را دشمن خونى و برهم زننده آرامش و آسایش زندگى میدانند؛ حال آن كه در جامعه ما به طور معمول، اكثر كسانى كه بسوى تعدد همسر میروند اقدام آنها بدون رضایت زن اول یا حتى به خاطر اختلاف و كشمكش با همسر اول است و این خود ضد تبلیغ در این زمینه است. به این مطلب ضد تبلیغهاى دیگر، مثل ازدواج پیرمرد را با دختر جوان به عنوان زن دوم را اضافه کنید [تنها برداشتی كه مردم ازآن میكنند هوى و هوس و هرزگى است].
اینها از جمله مطالبى است كه دست به دست هم داده و بلایى را كه بر سر این قانون متروك شده آمده است را تشدید میكند؛ ولى ممكن است در دین زنده، زیبا و موقعیت شناسى مثل اسلام، قانونهای زشت و نادرست وجود داشته باشد؟ [مثل تعدد همسران ولو ناخود آگاه از مصادیق آن فرض شود] پس اشكال كار كجا است؟ جواب آن است كه عیب اگر هست از مسلمانى ما است. حقیقت آن است كه اصل مطلب قابل انكار نیست كه بدون تعدد همسر، سر عده زیادى بى كلاه میماند ـ چنانچه آمار زنان بیوه ایران آن طور كه گفته شده، میلیونى باشد ـ واگر راه حرام را بسته بدانیم باید از راه حلال این مشكل را حل كنیم.
پس جایگاه «تعدد همسر» را به عنوان یك راه حل باید شناخت.
منبع http://www.jonbeshnet.ir/news/16769#
ادامه مطلب ....
http://www.nooreaseman.com/forum284/thread57641.html
منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان
تبادل لينك
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر