۱۳۹۲ مهر ۸, دوشنبه

بحثی پیرامون ازدواج مجدد و ازدواج نوجوانان

یگانه مانع ،فرهنگ حاكم بر جامعه است كه ازدواج سهل و حیات بخش اسلامى را به عنوان تنها راه حل لازم الاجرا نمى­ پذیرد.

این كه می­گوییم:" فرهنگ جامعه نمى پذیرد" به عبارت صحیح­ تر به معنى عدم پذیرش كل جامعه نیست؛ بلكه مخالفت اصلى در زنان شوهر دار و پدران و مادران است كه بیشتر افراد گروه دوم در اصل احساسات جنسى نوجوانان خود را به رسمیت نمى­ شناسند و در مورد ازدواج تا سالیانى دور، آن­ها را به مكیدن سماق دعوت مى­ كنند، در حالی­كه ...

عده ­اى از نوجوانان این فرمان را اطاعت مى­ كنند وعده قابل توجه دیگر راه آسانتری پیدا می­کنند.

گروه اول كه زنان شوهردار باشند سایه ازدواج مجدد و موقت را با تیر سه شعبه كینه، بى­ منطقى و بى ­انصافى مورد هدف قرار داده­اند.

در عالم خیال، خانم شوهردارى را تصور مى ­كنم كه از طرفى مادر یك نوجوان و از طرف دیگرهمسر مردى است كه هر دو یك نقطه مشترك دارند و آن ناراحتی هر دو نفر در اثرشنیدن پیشنهادهای ارائه شده در مورد لزوم ازدواج نوجوانى و ترویج ازدواج موقت و مجدد است. هر دو حق مسلم خود را مطالبه مى ­كنند، ایشان كه آب را از جانب ما گِل آلود شده م ى­بیند در حال اعتراض وارد شده و بى ­مقدمه چنین آغاز سخن مى كند:

س: منظور شما از این پیشنهادها چیست؟ آیا قصد نابودى خانواده­ها را دارید؟

ج: مى ­خواهیم ازدواج به اقسام مختلف آن به عنوان تنها راه حل براى ایجاد آرامش جنسى در جامعه مورد عمل قرار گیرد و قصد ما تحكیم خانواده­ها است نه نابودى آن­ها.

س: ممكن است توضیح بیشتری دهید؟

ج: پیشنهادهای ما چند بخش است و بخش مهم آن در مورد نوجوانان است، ما می­گوییم تمام افرادى كه داراى احساسات جنسى بیدار هستند اگر چه نوجوان باشند باید بتوانند ازدواج كنند و هیچ­كس حق ندارد در این مسیر سنگ اندازى كند، بلكه وظیفه تمام خانواده­ها است كه به این كار كمك کرده وآن را آسان كنند؛ یعنى بعد از بلوغ جنسى [در سن دانش آموزى] ازدواج باید به عنوان جایگزین رابطه­های نامشروع دختر و پسر مورد استفاده قرار گیرد.



ازدواج رفاقتی

ما در این رابطه، طرحى به عنوان ازدواج رفاقتى تهیه كرده­ایم.

س: جواب مرا ندادید چگونه مى­خواهید خانواده­ها را استحکام بخشید؟

ج: قسمتى از جواب را عرض كردم تحكیم خانواده به آن است كه رابطه­های جنسى در غیر چهار چوب آن، وجود نداشته باشد. از چیزهایى كه در غرب، خانواده­ها را از هم پاشیده است روابطه­های جنسى آزاد است، ما با پیشنهاد ازدواج در دوران نوجوانى زمینه فروپاشی خانواده را از بین مى­بریم.

س: منظورم از تزلزل خانواده این مورد نبود.

ج: بله متوجه هستم شما نگران ازدواج مجدد شوهر خود هستید و فكر مى ­كنید این كار خانواده شما رامتزلزل خواهد كرد.

پس اگر اجازه داده و قدرى آرامش خود را حفظ كنید، بحث را از ابتداى فلسفه وجودى ازدواج مجدد شروع كنیم تا به تدریج به جواب سؤال شما نیز برسیم.

س: پس به نظر شما ترویج ازدواج موقت و مجدد، فلسفه هم دارد؟

ج:درست است و به نظر ما فلسفه تمامى انواع ازدواج­ها از جمله ازدواج مجدد، آرامش جنسى است و درحال حاضر این آرامش در جامعه ما به هم خورده است و همچنان كه هر چیز نشانه­اى دارد، نشانه به هم خوردن آرامش جنسى نیز شیوع روزافزون رابطه­های نامشروع و فحشا است که چهره زشت خود را ظاهرساخته است.

لذا ما به كمك این دو نوع ازدواج [مجدد و نوجوانی] در كنار ازدواج دائم، به عنوان وسیله­اى براى از بین بردن زمینه فحشا به طور کامل نیازمندیم و به این علت بر رواج این دو ازدواج تأكید داریم.

س: آیا نظر شما این است كه همه مردان چند همسرى اختیار كنند آیا این هرج و مرج نیست؟

ج: ما فكر مى­كنیم مردانی که احساس نیاز جنسى مى­كنند و آن را در رابطه زناشویى با همسر خود برطرف نشده مى­یابند، باید به جاى رو آوردن به بازار آزاد فساد و فحشا و یا سركوب غرایز ـ كه آن هم آلودگى رفتارى ایشان به انحراف جنسى مانند چشم چرانى و با عرض معذرت درمواردى استمناء و یا رفتن به سراغ فیلم و عكس سكسى را به دنبال دارد ـ از ازدواج موقت یا مجدداستفاده كنند.

البته ما این نوع ازدواج را به هیچ وجه بدون رضایت همسرانشان توصیه نمى­كنیم؛ چون در شرایط فعلى كه عدم پذیرش شدید در آن­ها وجود دارد باعث ایجاد تلخى در زندگى آن­ها خواهد شد.

در حالی كه احساس مى­كنم كمى خیالش راحت شده، جابه جا شده و مى­گوید: توصیه عجیبى است! كدام خانم به ازدواج مجدد یا موقت شوهرش راضى می­شود؟ زن­ها حاضرند با شیطان زیر یك سقف باشند اما با هوو نه.

ج. چاره­اى نیست، گاهى وقت­ها باید دردهاى بزرگى را به جان خرید تا از دردهای بزگتر نجات یافت و شاه نكته كلام نیز همین است. مامعتقدیم بر اساس واقعیت­های موجود، باید باب بحث واقع گرایانه را با خانم­هاى محترم باز نمود و با كمال احترام از آن­ها خواست كه واقعیت­ها را [هر چند هم خوشایند نباشد] قبول کنند.

س: منظور شما كدام واقعیت است؟

ج: واقعیت، دو چیز است:

اول: رو آوردن تعدادى از مردان زن دار به بازار آزاد

دوم: [كه مهم­تر است] وجود تعداد بسیار زیاد زنان بیوه و دخترانى كه به تعداد آن­ها مرد مجرد و یا پسر وجود ندارد یا باید این گروه تا آخر عمر مجرد بمانند و این كه باب چند همسرى برایشان گشوده شود. البته اگر بعضی از آن­ها به جاى همسر دوم بودن، ترجیح دهند تا آخر عمر مجرد بمانند بر كسى ملامتى نیست.

پس اگر از مطلب اول كه حول رفع نیاز جنسى عده بسیارى از مردان متأهل است صرف نظر كنیم نیاز به چند همسرى براى سروسامان یافتن تعداد زیادى از زنان و دختران اضافه برتعداد پسران مجرد به صورت انكارناپذیری وجود دارد.

س: شما این واقعیت را مى بینید! اما واقعیت بزرگ دیگرى را نمى بینید كه اگر مردان زن دار دوباره ازدواج كنند نسبت به زن اول خود میل کمتری خواهند داشت؟

ج: از شما مى­پرسیم: در خانواده­هاى عرب، كه حتی به جاى دو همسر، سه یا چهار همسر همراه یك مرد زندگى مى­كند آیا سردى حاكم بر رفتار آن­ها است؟ به طور حتم این طور نیست. پس مى­بینیم هر زن دومى باعث بی­میلی رابطه خانوادگى زوجین نخواهد شد، بلكه باید مسأله را در رفتار و طرز فكر زنان شوهر دارجستجو كرد كه با وجود زن دوم، شوهر را از دست رفته حساب مى­كنند و نیز برخی مردان ما، با رسیدن به زن جدید، زن اول را رها می­کنند و حقوق او را فراموش می­کنند. باید در این زمینه فرهنگ سازی شود تا مشکل­هایی از این قبیل به وجود نیاید.

به نظر ما، زنان قدرت بسیارى دارند و می­توانند به جاى عكس­العمل منفى مانند بدخلقى و عدم تمكین وكارهاى دیگر [كه به وسیله آن شوهر را به طوركامل از آن­ها دور مى­كند]، آن­چنان جاذبانه و عاشقانه وعاقلانه ـ نسبت به همسر دوم ـ با شوهر برخورد كنند كه هم عشق و هم احترام شوهر را به خود جلب نمایند و خود را بیش از پیش، در دل شوهر جاى دهند.

س: ولى به هر حال، دو محبت در یك دل جا نمى­گیرد.

ج: اگر شما گلى مثل یاس را دوست دارید آیا این دلیل است كه گل محمدى را دوست نداشته باشید؟

س: شما با این حرفهایتان به زنان شوهردار ظلم مى­كنید.

ج: آیا ظلم به زنان شوهر دار بداست اما ظلم به آنان كه به خاطر منع چند همسرى توسط اجتماع تا آخر عمر، از ازدواج محروم مى­مانند خوب است!؟ چرا زنان را از حقّ خویش محروم کنیم؟ هر زنی حق دارد و علاقمند است در پناه خانواده و همسر باشد

س: در مورد آن­هم سرانجام یك راهى پیدا مى­شود، در این مورد كارشناسى دقیق باید صورت گیرد.

ج: آیا كارشناسى هر چه دقیق باشد مى­تواند براى جمعیت دو میلیونى دخترانی که اضافه از پسران هستند ـ 5/5میلیون دختر در مقابل 5/3 میلیون پسر در سن ازدواج ـ فكرى كند؟ از كجا باید به این مقدار پسر مجرد ازدواج نكرده دست پیدا کرد؟ البته فقط در عالم خیال، مى­توان ماشین­هایى را تصویر نمود كه در یك شب، دو میلیون پسر مجرد تحویل دهد ولى این بیشتر به مضحكه شبیه است تا خیال.

آیا كارشناسى دقیق مى­تواند براى زنان بیوه كه بالغ بر یك میلیون نفر هستند مرد مجردِ یك بار ازدواج كرده بیابد!

س: بسیارى از زنان بیوه به ازدواج نیازى ندارند.

ج: اگر آب پیدا شود شناگران اعلام آمادگى خواهند كرد؛ شما موقعیت را فراهم كنید آن وقت مشاهده مى­كنید كه آن­ها اظهار نیاز مى­كنند یا خیر.

س: مثل این كه شما غیب گو بوده و از ضمیر باطنى افراد مطّلع هم هستید.

ج: نیاز به اطلاع از غیب نیست، چون به طور کامل عیان است. مى­دانیم كه نیازجنسى ـ عاطفى آن­ها با بیوه­گى نمرده است و بلكه نیاز آن­ها حتى از دختران [كه طعم ازدواج را نچشیده­اند] نیز بیشتر است و به هرحال، نیاز آن­ها از خانم­هاى شوهردار اگر بیشتر نباشد كمتر نیست.

س: آدم زنده وكیل وصى نمى­خواهد.

ج: اگر راهى دو جهت داشته باشد و كسى یكى از آن دو را طى كند دلیل آن است كه آن را برگزیده است و باید گفت وكیل و وصى نیاز ندارد؛ اما اگر در عمل، برایش یك راه بیشتر وجود نداشته و نیز جو اجتماعى و فرهنگ حاكم بر آن، بر زبان فرد مهرزده باشد چگونه مى­شود گفت به اختیار خودش آن راه را طى كرده است! او مانند فرد تشنه­اى است كه دستهایش را بسته­اند و زبانش نیز جرأت خواهش آب را ندارد، آیا او تشنگى را برگزیده است؟!

اجازه دهید عرض كنم مثال زنان شوهردار در این مورد مانند فرد شکم سیرى است كه از گرسنه خبر ندارد و سواره­اى است كه از پیاده بى­خبر است و به طوردائم نیاز او را انكار مى­نماید.

س: فرض كنیم حرف شما درست باشد. آیا شما مى­توانید جوابگوى تزلزل و یا از هم پاشیدن بعضى از خانواده­ها آن­ها باشید؟

ج: بسیارى از خانواده­ها سال­ها است كه به لحاظ روانى، متزلزل شده و یا حتى از هم پاشیده است، زن و شوهر دوجسم بى­روح در كنار هم هستند و یا در بعضی از خانواده­ها تعدد همسر هست منتها از راه نامشروع!!!!!

پس راه جبران تزلزل خانواده­ها جلوگیرى از چند همسرى نیست؛ بلكه باید كارى كرد كه پیوند روحى وجسمى زن و شوهر در هیچ شرایطى لطمه نخورد و این ممكن نیست مگر با توجه و عنایت خاص به رابطه جنسى ـ عاطفى زوجین و تلاش در جهت اصلاح آن در مواردى كه لطمه دیده است. همچنین حركت در جهت لذت بخش­تر كردن رابطه­های جنسى ـ عاطفى زن و شوهر كه پایدارى هر چه بیشتر خانواده در گرو آن است.

س:مطلب آخر آن كه: فكر نكنید اگر خانم­ها در مقابل شما جوابى نداشته باشند سخنان شما را پذیرفته­اند!

ج: حرف آخر ما آن كه آن­ها را با وجدانشان تنها مى­گذاریم. البته هر قانونى جایگاهی دارد و ممكن است از آن در غیر جاى اصلى سوء استفاده شود و از آن جمله، تعدد همسران است كه زن­هاى ایرانى [به خون مردان چند همسر تشنه اند و] هوو را دشمن خونى و برهم زننده آرامش و آسایش زندگى می­دانند؛ حال آن كه در جامعه ما به طور معمول، اكثر كسانى كه بسوى تعدد همسر می­روند اقدام آن­ها بدون رضایت زن اول یا حتى به خاطر اختلاف و كشمكش با همسر اول است و این خود ضد تبلیغ در این زمینه است. به این مطلب ضد تبلیغ­هاى دیگر، مثل ازدواج پیرمرد را با دختر جوان به عنوان زن دوم را اضافه کنید [تنها برداشتی كه مردم ازآن می­كنند هوى و هوس و هرزگى است].

این­ها از جمله مطالبى است كه دست به دست هم داده و بلایى را كه بر سر این قانون متروك شده آمده است را تشدید می­كند؛ ولى ممكن است در دین زنده، زیبا و موقعیت شناسى مثل اسلام، قانون­های زشت و نادرست وجود داشته باشد؟ [مثل تعدد همسران ولو ناخود آگاه از مصادیق آن فرض شود] پس اشكال كار كجا است؟ جواب آن است كه عیب اگر هست از مسلمانى ما است. حقیقت آن است كه اصل مطلب قابل انكار نیست كه بدون تعدد همسر، سر عده زیادى بى كلاه می­ماند ـ چنانچه آمار زنان بیوه ایران آن طور كه گفته شده، میلیونى باشد ـ واگر راه حرام را بسته بدانیم باید از راه حلال این مشكل را حل كنیم.

پس جایگاه «تعدد همسر» را به عنوان یك راه حل باید شناخت.


منبع http://www.jonbeshnet.ir/news/16769#





ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum284/thread57641.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


هیچ نظری موجود نیست: