عاملی برای جذب رحمت خداوند!
در هیچ زمان و در هیچ حالی، جای ناامیدی و مأیوس شدن از درگاه الهی نیست و رحمت واسعه الهی، همواره شامل حال بندگان و به خصوص مۆمنان میباشد.
گنهکاران در هر مرحلهای و با هر نوع گناهی، نباید از دریای بیکران رحمت الهی نومید باشند؛ چرا که او بخشنده و آمرزنده و رحیم است.
یکی از ابعاد رحمت خداوند، رحمت خاص اوست كه از آن به رحمت (رحیمیه) یاد میشود. این نوع رحمت، ویژه بندگان صالح و فرمانبردار اوست.
رحمت در قرآن
رحمت ، معنای بسیار وسیع و گستردهای دارد كه تمام مواهب جهان را شامل میشود، گاه جنبه معنوی دارد و گاه جنبه مادی؛ به همین دلیل گاه كه انسان تمام درهای ظاهری را به روی خود بسته میبیند، احساس میكند رحمت الهی به قلب و جان او روان است، لذا شاد و خرسند است، آرام و مطمئن، هر چند در تنگنای زندان گرفتار باشد. (1)
از آنجا که رحمت خدا مفهوم وسیعی دارد و دنیا و آخرت را در بر میگیرد، در قرآن كریم به معانی زیادی اطلاق شده است؛ گاه بر مسئله هدایت، گاه نجات از چنگال دشمن، گاه باران پربركت، گاه به نعمتهای دیگر مثل نعمت نور و در بسیاری موارد به بهشت و مواهب خدا در قیامت نیز اطلاق شده است. (2)
خداوند دوگونه رحمت دارد؛ یكی رحمت عام خداست كه شامل دوست و دشمن، مۆمن و كافر، نیكوكار و بدكار میباشد؛ زیرا باران رحمت بیحسابش، همه جا به همه میرسد و خوان نعمت بیدریغ او همه جا گسترده است.
همه بندگان از مواهب گوناگون حیات بهرهمندند و روزی خویش را از سفره گسترده نعمتهای بیپایان او برمیگیرند؛ این همان رحمت عام اوست كه پهنه هستی را در برگرفته و همگان در دریای آن غوطهورند.
رحمت دیگر خداوند، رحمت خاص اوست كه از آن به رحمت (رحیمیه) یاد میشود. این نوع رحمت، ویژه بندگان صالح و فرمانبردار اوست؛ زیرا آنها به حكم ایمان و عمل صالح، شایستگی این را یافتهاند كه از رحمت و بخشش و احساس خاصی كه آلودگان و تبهكاران از آن بهرهای ندارند، برخوردار شوند. (3)
منظور از گفتن جمله «انا لله و انا الیه راجعون» تنها ذكر زبانى آن نیست؛ بلكه توجه به حقیقت و روح آن است كه یك دنیا توحید و ایمان در عمق آن نهفته است. حال این صابران و سختكوشان كه از عهده این امتحانات بزرگ بر آمدهاند، مستحق این هستند که لطف و رحمت خدا و درود الهى بر آنها جاری شود
مۆمنان، مورد رحمت خدا
«لِیُعَذِّبَ اللَّهُ الْمُنَافِقِینَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْمُشْرِكِینَ وَالْمُشْرِكَاتِ وَیَتُوبَ اللَّهُ عَلَى الْمُۆْمِنِینَ وَالْمُۆْمِنَاتِ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا»؛ [آرى، چنین است] تا خدا مردان و زنان منافق، و مردان و زنان مشرك را عذاب كند و توبه مردان و زنان با ایمان را بپذیرد، و خدا همواره آمرزنده مهربان است». (4)
از میان مخلوقات خداوند، تنها انسان حاضر شد بار امانت الهی را بر دوش کشد، که این مسئله نشان از جایگاه ویژه و ظرفیت و استعداد عظیم انسان دارد.
اگرچه درباره چیستی این امانت الهی، مفسران نظرات مختلفی را بیان کردهاند، اما به طور کلی میتوان گفت این امانت، ولایت الهى است؛ یعنى تكامل به طور نامحدود و رسیدن از حضیض ماده به اوج اخلاص و وصول به آخرین قله تكامل و مقام قرب الهى است.
در روایات متعددى امانت به قبول ولایت امام على (علیه السلام) و اولاد طاهرش (علیه السلام) تفسیر شده و شاید دلیلش این باشد كه روشنترین مصداق ولایت الهى، همان ولایت ائمه (علیه السلام) مىباشد و تحمل بار امانت الهى جز با قبول ولایت آنها ممكن نمىباشد. (5)
امانت الهى مسئولیتآور است. آن كه امانت را حفظ كند، مشمول رحمت و آن كه با كفر و شرك، خیانت كند، كیفر مىبیند.
منافقان و مشرکان که در این امانت، خیانت میورزند، کیفر میبینند و مۆمنان، مشمول رحمت الهی میشوند؛ و در این میان، هیچ فرقی نیز میان زن و مرد وجود ندارد؛ همانطور که در صعود به كمالات یا سقوط در پستىها، یكسانند. از همین روست که خداوند نیز در آیه شریفه از زنان و مردان در کنار هم نام میبرد.
به دوش کشیدن این امانت الهی، در حقیقت آزمونی است که خدا درباره بندگان خویش جاری میکند تا مشخص شود چه کسانی خدا را اطاعت میکنند و چه کسانی تابع شیطان درون و بیرون میشوند.
خدا نیز در قرآن کسانی را که از آزمونهای الهی سربلند بیرون آیند، مورد رحمت خود قرار داده است. (6)
صابران مۆمن، مورد رحمت خدا
«الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِیبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّـا إِلَیْهِ رَاجِعونَ
أُولَـئِكَ عَلَیْهِمْ صَلَوَاتٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُولَـئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ »؛ «[همان] كسانى كه چون مصیبتى به آنان برسد، مىگویند: «ما از آنِ خدا هستیم، و به سوى او باز مىگردیم.»
بر ایشان درودها و رحمتى از پروردگارشان [باد] و راهیافتگان [هم] خود ایشانند». (7)
صبرپیشگان مۆمن، هدایتیافتگانی هستند که خداوند بر آنها درود فرستاده و وعده رحمت خویش را در هر دو دنیا را به آنان داده است. صبر از بزرگترین ملكات و احوالی است كه قرآن، آن را ستوده و مكرر بدان امر نموده است.
خداوند آزمایش الهی را به عنوان یك امر قطعى و تخلفناپذیر معرفی میکند و از آنجا كه پیروزى در این امتحانات جز در سایه مقاومت و پایدارى ممكن نیست، صابران و پایداران را به رحمت خود و پاداش الهی بشارت میدهد؛ چرا که آنها هستند كه از عهده این آزمایشهاى سخت به خوبى بر مىآیند و بشارت پیروزى متعلق به آنهاست.
قرآن آنها را کسانی معرفی میکند که هرگاه مصیبتى به آنها رسد، مىگویند ما از آن خدا هستیم و به سوى او باز مىگردیم.
توجه به این واقعیت كه ما همه به سوى او باز مىگردیم، به ما اعلام مىكند كه اینجا سراى جاویدان نیست، و زوال نعمتها و كمبود مواهب و یا كثرت وفور آنها همه زودگذر است، و همه اینها وسیلهاى است براى پیمودن مراحل تكامل. توجه به این دو اصل اساسى، اثر عمیقى در ایجاد روح استقامت و صبر دارد.
منظور از گفتن جمله «انا لله و انا الیه راجعون» تنها ذكر زبانى آن نیست؛ بلكه توجه به حقیقت و روح آن است كه یك دنیا توحید و ایمان در عمق آن نهفته است.
حال این صابران و سختكوشان كه از عهده این امتحانات بزرگ بر آمدهاند، مستحق این هستند که لطف و رحمت خدا و درود الهى بر آنها جاری شود.
شهدا، مورد رحمت خدا
«وَلَئِن قُتِلْتُمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أَوْ مُتُّمْ لَمَغْفِرَةٌ مِّنَ اللّهِ وَرَحْمَةٌ خَیْرٌ مِّمَّا یَجْمَعُونَ »؛ «و اگر در راه خدا كشته شوید یا بمیرید، قطعاً آمرزش خدا و رحمت او از [همه] آنچه [آنان] جمع مىكنند بهتر است». (8)
مرگ، انتقال از نشئهای به نشئه دیگر و وفات است، نه زوال و نابودی و فوت. اینكه خدای سبحان در برخی موارد از كافران و منافقان به «اموات» تعبیر كرده است، برای این است كه گاهی «موت» به معنای زوال اثر انسانی است؛ نه زوال هستی، و اطلاق آن بر كافران نیز به لحاظ بیاثر بودن آنان است.
اما شهید، زنده و منشأ اثر است، هم اهل دنیا و بازماندگان خود را بیدار و نورانی میكند و هم به برزخیان روح و ریحان میرساند. همه انسانها پس از مرگ زندهاند و هیچ كس مرگِ به معنای فنا و نابودی ندارد، اما راز نهی از توهم مرگ درباره شهیدان، آنگونه كه درباره دیگران پنداشته میشود، تذكر این نكته است كه آنان، حیاتی برتر دارند.
برخلاف سایر مرگها که بدون آگاهی و هدف خاص، انسان را در بر میگیرد؛ علاوه بر انتخاب آگاهانه، با کشته شدن با هدف و در راه خدا محقق میشود.
خداوند رزق و روزی نیکویی نصیب کشتهشدگان در راهش میگرداند و آنان به فضل و رحمتی که خداوند نصیبشان گردانده، شادمانند. (9)
براساس روایتی از رسولاکرم(صلی الله علیه وآله)، با ریخته شدن اولین قطره خون شهید بر زمین، تمام گناهان وی آمرزیده شده و مورد مغفرت کامل الهی قرار میگیرد. (10)
به دوش کشیدن این امانت الهی، در حقیقت آزمونی است که خدا درباره بندگان خویش جاری میکند تا مشخص شود چه کسانی خدا را اطاعت میکنند و چه کسانی تابع شیطان درون و بیرون میشوند. خدا نیز در قرآن کسانی را که از آزمونهای الهی سربلند بیرون آیند، مورد رحمت خود قرار داده است
استغفار، عاملی برای جذب رحمت خداوند
«لَوْلَا تَسْتَغْفِرُونَ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ » ؛ «چرا از خدا آمرزش نمىخواهید؟ باشد كه مورد رحمت قرار گیرید». (11)
منظور از استغفار، گفتن و تكرار جمله «خدایا مرا ببخش» یا «اللهم اغفر لى» نیست؛ بلكه روح استغفار یك حالت بازگشت به سوى حق و آمادگى براى جبران گذشته است.
در آیات فراوانی، امر به «استغفار» و «توبه» شده است. توبه، حقیقتی است قلبی که همان پشیمانی از گناه و عزم ترک آن، و ظهور این توبه، به طلب غفران و آمرزش میباشد.
استغفار و طلب بخشش از درگاه الهی، یکی از مراحل توبه واقعی است که انسان همراه با حالت پشیمانی از گناهان، از خداوند درخواست عفو و بخشش میکند.
انسان میتواند با آمرزش خواستن به پیشگاه خداوند متعال، دربهای رحمت الهی را به سوی خود باز کرده و از نعمات بیکران او بهره گیرد. زمانی که فرد در پیشگاه خداوند متعال اظهار ندامت و پشیمانی میکند، در حقیقت روی به سوی رحمت خداوند آورده و خویشتن را به سرچشمه فیوضات نزدیک ساخته است.
در این زمان است که آغوش رحمت الهی دیگر بار به رویش گشوده میشود و خداوند، او را در پناه خویشتن قرار میدهد؛ همچنانکه رسولخدا (صلی الله علیه وآله) فرمود: «هر كه استغفار كند، خدا براى او از هر غمى گشایش و از هر تنگنایى مفرى پدید آرد و او را از جایى كه انتظار ندارد روزى دهد». (12)
در هیچ زمان و در هیچ حالی، جای ناامیدی و مأیوس شدن از درگاه الهی نیست و رحمت واسعه الهی، همواره شامل حال بندگان و به خصوص مۆمنان میباشد. (13)
گنهکاران در هر مرحلهای و با هر نوع گناهی، نباید از دریای بیکران رحمت الهی نومید باشند؛ چرا که او بخشنده و آمرزنده و رحیم است.
پینوشت ها:
1. تفسیر نمونه، ج 18، ص 171.
2. همان، ج 21، ص 282.
3. همان، ج 1، ص 22.
4. احزاب: 73.
5. ر.ک: تفسیر المیزان، ج 16، ص 370؛ تفسیر نمونه ج 17، ص 452
6. ر.ک: بقره: 155 – 157؛ مجمعالبیان، ج 2، ص 128.
7. بقره: 156 – 157.
8. آلعمران: 157.
9. حج: 59 ـ 58.
10. محمدرضا حکیمی، الحیاة، ج 3، ص 154.
11. نمل: 46.
12. ابوالقاسم پاینده، نهجالفصاحه، ص 755.
13. زمر: 53.
زهرا رضاییان
بخش قرآن تبیان
ادامه مطلب ....
http://www.nooreaseman.com/forum76/thread57578.html
منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان
تبادل لينك
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر