۱۳۹۲ تیر ۱۰, دوشنبه

شعر/به دریا می روم، دریا...

به دریا می روم، دریا...


































به ساحل می روم، فردا

به آن ساحل که خورشیدش سحرخیز است و طولانی...

و از مد هم هراسی نیست

نه آن ساحل که دارد قصرهایی از شن و ماسه

که هر موجی فرو ریزد دل ما را...

و بر سر در نوشته قصر ویرانی



به دریا می روم، دریا

نمی دانم در این ابعاد طولانی چه می جویم

ولی مردی چنین می گفت:

"که دریا جای ماهی هاست

نه آن لاکی که در ماه ی نجنبد از نیاز خویش در راهی"

ولی افسوس

کزین دریای مه آلود و طوفانی

به سوی ساحل دریا نمی آید دگر ماهی!



شاعر:نیما ماهان





ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum228/thread52303.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


هیچ نظری موجود نیست: