سایت یکی از آقایان اقدام به انشتارات خاطرات ایشان میکند. این اقدام چنان در فضای جامعه بازتاب داشته که حالا دیگر همه مردم از ماجرا خبر دارند. مخصوصاً ماجرای خاطراتی که ایشان از امام(ره) نقل کردهاند. به همین مناسبت یکی از عوامل نقوذی ما با سروخ به بخش کامنتهای این سایت توانست تعدادی از نظرات مردمی را از آنجا خارج کند. آنچه در ادامه میآید تنها بخشی از نظراتی است که مردم پای خاطرات و خوابهای صاحب سایت در آن سایت گذاشتهاند:
***
سلام. خوبید؟ میخواستم ببینم خاطره سفارشی هم قبول میکنید؟ هر چی هم هزینهاش باشه میدیم ها! البته میدونم که حرف از هزینه و پول زدن پیش حاج آقاتون یه جور بیادبیه، اما گفتم همین اولش بگم که یه وقت فکر نکنید ما از اون مفت خوراش هستیم! خلاصه اگر جوابتون مثبت بود، خبرم کنید. بوس!
منیژه
*
آقا ما چند روز دیگه یه همایش داریم با عنوان «نقش توسعه جنگلها در بهبود روانپریشی قزلآلاهای خالدار»، راستش هرچقدر دنبال یه جمله خوب گشتیم که بزنیم روی بنر ورودی، چیزی پیدا نکردیم. میخواستیم ببینیم ایشون در اینباره خوابی، خاطرهای، توصیهای، موافقتی، چیزی از کسی ندارند که ما استفاده کنیم؟ خدا خیرتون بده.
دکتر بهبود/ مسئول دبیرخانه دائمی همایشهای نقش توسعه یک چیز در بهبود یک چیز دیگر.
*
درود. بنده چند سالی هست که مشغول پژوهش درباره خواب هستم. یکی از زیرشاخههای پژوهشیام نقش خوردن تنقلات مثل بادام و پسته در دیدن خواب و رویا است. میخواستم اگر امکانش باشه یه وقتی تنظیم کنید من با رئیستون یه صحبتی هرچند کوتاه داشته باشم.
پروفسور مرادیانپورنژاد از دانشگاه آزاد واحد جاسب
*
سلام مشتی. من الان چند شبه تا خرخره دارم میخورم و میخوابم اما دریغ از سه ثانیه خواب حتی با کیفیت 2 مگا پیکسل. میخواستم ببینم این حاجی شما شبا چی میخوره که هی پشت هم خواب میبینه؟ خداییش تک خوری خوب نیست ها! به ما بدبخت بیچاره ها هم بدید بخوریم بلکه یه خوابی دیدیم. غلامم!
غلام
*
سلام عسیسم. من میخواستم برم تو سایت حاج خانوم پیغام بذارم اما سایتش رو پیدا نکردم، مجبور شدم بیام اینجا. از ایشون بپرسید اگر این خوابها دروغ بود بریزیم تو خیابون یا نه؟ لطفاً زودِ زود بهم خبرش رو بدید چون بچهها دارن میرن شمال، میخوام ببینم اگر خبری نیست من هم با هاشون برم.
سوسی
*
با عرض سلام و تحیت بخاطر اعیاد پیش رو و ماضی و همچنین تقدیم تسلیت جهت مصیبتهای وارد شده یا مصیبتهایی که در آینده وارد خواهد شد. اینجانب چندین خاطره ناب دارم که به هر کسی تعریف میکنم آی میخنده... یعنی آی میخنده ها! لذا از آن مقام محترم استدعا دارم با مرور خاطرات بنده اگر آنها را درخورنقل یافتند، نسبت به انتشار آنها اقدام فرمایند. بنده مطمئنم با وجاهتی که ایشان دارند این خاطرات از خطر خنیده شدن و حذف شدن مصون خواهند ماند. گفتنیست بنده در این امر هیچ طمع مالی نداشته و حتی اصراری هم به ذکر نام خویش ندارم. ایشان میتوانند تمام خاطرات را به نام خود بزنند. به پیوست متن خاطرات همراه با یک نامه انتقالی پسرم در دانشگاه آزاد که اشتباهی در بین خاطرات قرار گرفته است تقدیم میشود. حالا دیگر هرچه کرمتان است!
فریبرز منتظری
*
سلام. یه چند جلد دفتر خاطرات رو دست ما باد کرده. شما که دستتون تو کاره میتونید آبش کنید؟ سودش هم فیفتی- فیفتی!
منوچ
- م.ر سیخونکچی
ادامه مطلب ....
http://www.nooreaseman.com/forum349/thread60136.html
منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان
تبادل لينك
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر