۱۳۹۲ دی ۱۰, سه‌شنبه

عباس(ع) و ادبش تکرارناشدنی‌اند

یک: چند روز بعد از هفتم تیر، رهبر انقلاب که آن روزها متاثر از حادثه مسجد ابوذر در بیمارستان بهارلو بستری بودند، وقتی از طریق تلویزیون متوجه شعار «آمریکا در چه فکریه؟ ایران پر از بهشتیه!» می‌شوند، نقدی می‌کنند تلویحا بدین مضمون؛ «این شعار، اشتباه است، چرا که بهشتی یکی بود… اقلش این است که مملکت پر از بهشتی نیست!»





دو: بعد از تحرکات شوم سلفی‌های تکفیری، جوش و خروش درستی میان شیعیان غیور به وجود آمده، جهت دفاع از بارگاه منور دردانه‌های دهر. ذیل کارهای عملی و البته عملیاتی، ابتکارات فرهنگی نیز ضمیمه این دفاع مقدس شده که قطعا امری صواب و ثواب است. در حاشیه این متن باشکوه اما بعضا شعاری مطرح می‌شود که ناخواسته، از آداب و ادب صنعت استعاره به دور است. «کلنا عباسکِ یا زینب» اگر چه در باطن، استعاره از اوج ارادت و نهایت جان‌نثاری در برابر عقیله بنی‌هاشم‌(س) دارد، لیکن ‌ای کاش از قواعد استعاره‌سازی، به شکل درست پیروی می‌کرد. سهو لسان در این شعار، آنقدر هست که اگر از شعاردهنده عزیز بپرسی؛ «آیا شما خود را برای دفاع از خانم زینب(س) واقعا همتراز قمر منیر بنی‌هاشم (ع) می‌دانی؟» قدر مسلم زبان به شرمندگی، بلکه مغفرت می‌گشاید!





سه: در باب ارادت به اهل بیت هیچ عاقلی منکر نقش شعر و شعار نمی‌شود اما شور با شعور زیبنده‌تر است. بگذریم که «استعاره بد» اثر «استعاره خوب» را هم کم می‌کند. حسین(ع) و زینب(س) بلکه هر دو عالم، فقط و فقط یک «عباس‌(ع)» دارند. یل بی‌بدیل ام‌البنین، همان آقایی است که وقت شهادت، امام عصرشان می‌فرمایند؛ «الان انکسر ظهری» و همان آقایی است که امام عصرمان وعده داده در روضه رضوانی او حاضر می‌شود. با این حساب آیا کمی زیاده از حد و خارج از قاعده، خود را تحویل نگرفته‌ایم با شعار فوق‌الذکر؟!





چهار: در «اشعار معیار و ماندگار»، بیش از آنکه ادعا -آن هم ادعای نادرست!- درباره میزان ارادت شاعر -یا شعاردهنده!- مطرح باشد، مقام و منزلت برای بزرگان دین لحاظ شده. ادعای گزاف نشده که ما چنین‌ هستیم و چنان، بلکه ادعای درست شده معطوف به بزرگی اولیای دین.





پنج: قطعا منظور دوستان محترم از طرح شعار مدنظر این است که «یا زینب! ما همه فدایی تو هستیم». برای چنین جمله زیبایی که ان‌شاءالله شامل حال همه ما باشد، می‌توان استعاره‌های دیگری پیدا کرد، بی‌آنکه فراموش کنیم ادب و آداب استعاره را. عباس(ع) سقای آب و ادب است. وقت سخن درباره علمدار خون خدا، مضاعف باید مراعات کنیم آداب را. این وسط طرفه حکایتی هم هست برای اهل کنایه. از کدام زاویه، ماه بنی‌هاشم، نه به حسین(ع) برادر می‌گفت و نه به زینب(س) خواهر؟! پس برای این خواهر و برادر، علاوه بر آنکه عباس(ع) یکی است، ادب عباس(ع) هم ویژه و تکرارناشدنی است. لذا استعاره را باید درست گفت؛ «آید به جهان، اگر حسین دگری/ هیهات برادری چو عباس آید» و با اینکه جمله آدمیان اهل لیاقت، دستبوس معصوم بوده‌اند، لیکن حتی بر این بیت هم نمی‌توان اندک خرده‌ای گرفت؛ «۵ امامی که تو را دیده‌اند/ دست علمگیر تو بوسیده‌اند».





***



راستی! ما کجا و سقای دشت کربلا کجا؟!… علمدار حسین! تازه اگر اجازه دهی، جرأت می‌کنیم بگوییم؛ «بابی انت و امی». در این اقیانوس، قطره هم حسابمان کنی، اصلا همین که اسم ما هم باشد، لطف کرده‌ای. با دست شما، ظهور زودتر دست می‌دهد. تا کمر روزگار نشکسته، بگیر دست بشریت را. ما راهیان اربعینیم. اگر «جابر» قبل از اربعین، حسین(ع) را در آغوش پیامبر دیده بود، تو دعا کنی، خدا برای ما هم منظره‌های نابی کنار گذاشته. ناب‌تر از اربعینی که گذشت. انقلاب ما در آغوش خون خداست و دلم می‌گوید؛ «اربعین، نشانه ظهور است». نشانی آفتاب از سحر اربعین می‌گذرد. تا سپیده راهی نیست. کاش آفتاب زودتر بزند… و زودتر بزند چشم شوم شب‌پرستانی را که تاب نور ماه را هم ندارند. اذیت می‌کنند! از ما می‌خواهند شب را درک کنیم! و حق بدهیم به باطل! آشتی باشیم با هر دو سوی جبهه! و از ظلمت شب، تمنا کنیم بلکه تحریم را که خود گذاشته، بردارد! امان‌نامه شمر را باور کرده‌اند، آنوقت به ما می‌گویند؛ «همصدا با ابن زیاد»! عموی کودکان حسین! هیچ چیز عوض نشده، قصه همان قصه کربلاست. ما اما از تو آموخته‌ایم که باید به جای شمر، انقلاب حسین(ع) را درک کرد. ما توافق با ۲ دست تو داریم، نه با امان‌نامه! ما درک می‌کنیم… منتها غرور خمینی را و راز آن چفیه که بر دوش خامنه‌ای است. ما تربت معطر کربلا را درک می‌کنیم. بچه‌های اروند و دوئیجی را. اوباما را نتانیاهو باید درک کند، نه ما! اوباما و نتانیاهو با همند! اگر اوباما، نتانیاهو را به بعضی‌ها نمی‌فروشد، به ما چه؟! اگر بعضی‌ها نمی‌فهمند، ما نیک می‌دانیم که با توافق، نمی‌شود حقمان را از آمریکایی‌ها بگیریم! ما همراه با انتقام، حقمان را می‌گیریم! توافق، امتیاز ندهد، امتیاز گرفتن پیشکش! نمیرد، دستاورد پیشکش! انتقام اما زنده است. اربعین شاهد ما است. دنیا با یزید، سر صلح ندارد. بعضی‌ها، روح توافق‌شان مختل شده، زخمش را به ما می‌زنند! به ما چه؟ ما که بیلبوردهایمان را هم برداشتیم! و رسانه ملی، یوم‌الله ۱۳ آبان «مرگ بر آمریکا» پخش نکرد! به ما چه که طرف توافق‌شان وحشی است اما وحشی را «مودب و باهوش» می‌دانند؟! به ما چه که با الفبای مبارزه بیگانه‌اند؟! و حتی با الفبای دیپلماسی! چه راحت تحقیر می‌شوند! اما آنکه روح توافق را نقض کرد، ما نبودیم! مراجع تقلید نبودند! راننده‌های تاکسی نبودند! سرهنگ‌ها نبودند! خانواده شهدا نبودند! گرد میز، بیشترین درسی که پاس شد، اتفاقا «حقوق» بود! من واقعا نمی‌دانم یک جانباز شیمیایی، چگونه می‌تواند اوباما را درک کند؟! چه مطالبات زمختی دارد از ما این روزگار ظریف! ما اصلا داخل توافق با یزید نبودیم! دشمن، خنده‌شان را نگرفته، اخمش را به ما می‌کنند! جدی‌شان نگرفته، سر ما خالی می‌کنند! اما تحقیرشان می‌کنند که تحقیرمان کنند! این رسما یک شعر است؛ «اوباما از ناحیه نتانیاهو در فشار است»! نه جانم! شمر از ابن‌زیاد بدتر است، یزید از جفت‌شان. یلدای دیپلماسی، باید هر چه زودتر بگذرد. دیگر به درازا کشیده این شب… آقایان، مراقب باشند بلکه از ظلمات بازی نخورند! و من حالا می‌فهمم «کل یوم عاشورا» یعنی چه. علمدار جهانی‌ترین فرد هستی! به بچه‌هایی که پای روضه امان‌نامه، ‌های‌های گریسته‌اند، داشت سخت می‌گذشت روزگار… خوب شد رسید اربعین! ما با تو هستیم عباس! و اربعین آمده بودیم با تو نجوا کنیم. دیگر صبح می‌خواهند ستاره‌ها… و تو را… که باب‌الحسینی، باب‌الزینب، باب‌العشق، باب‌البصیره، باب‌الادب… حضرت باب الظهور، عموی خواستنی و دوست‌داشتنی امام عصر! دعا کن برای ما.





قطعه 26



وطن امروز





ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum321/thread60948.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


هیچ نظری موجود نیست: