راه رهایی از طواف شیطان در قلب !!
قرآن، دشمن انسان را به روشنى به وى معرفى كرده، ضمن تبیین خطرات پنهان و آشكار وى براى انسان به او مىآموزد كه جهت مصون ماندن از این خطرات، باید به خداوند پناه برد. البته اصل پناه بردن به قدرتى برتر هنگام مواجهه با خطر، امرى فطرى و غریزى بوده و در سرشت آدمى ریشه دارد.
قرآن کریم در آیات"دویست" و "دویست و یک" سوره اعراف می فرماید:
وَ إِمَّا یَنزَغَنَّکَ مِنَ الشَّیْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ،
و اگر از جانب شیطان در تو وسوسه اى پدید آمد به خدا پناه ببر، زیرا او شنوا و داناست.
إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْاْ إِذَا مَسهَُّمْ طَئفٌ مِّنَ الشَّیْطَانِ تَذَکَّرُواْ فَإِذَا هُم مُّبْصِرُون کسانى که پرهیزگارى مى کنند چون از شیطان وسوسه اى به آنها برسد، خدا را یاد مى کنند، و در دم بصیرت یابند.
امر به استعاذه، معنایش این است که در موقع مداخله شیطان به خدا پناه ببر، زیرا این روش، روش پرهیزکاران است.
پرهیزکاران وقتى شیطان طائف {طائف از شیطان' آن شیطانى است که پیرامون قلب آدمى طواف مىکند تا رخنهاى پیدا و وسوسه خود را وارد قلب کند یا آن وسوسهاى است که در حول قلب مىچرخد تا راهى به قلب باز کرده وارد شود. } نزدیکشان مى شود به یاد این مى افتند که پروردگارشان خداوند است که مالک و مربى ایشان است، و همه امور ایشان بدست او است پس چه بهتر که به خود او مراجعه نموده و به او پناه ببریم، خداوند هم شر آن شیطان را از ایشان دفع نموده و پرده غفلت را از ایشان بر طرف مى سازد، ناگهان بینا مى شوند.
اهمیت و آثار استعاذه
سفارش به استعاذه در موقعیت هاى حساس، چون تلاوت قرآن و براى رهایى از خطرات جانى و اخلاقى و توجه به پناه جویى انبیاء و اولیاى الهى و نقل آنها، حاكى از اهمیت و تأثیر استعاذه است ؛
تعابیرى چون «أعوذ باللّه» ، «أستعیذ باللّه» و «معاذ اللّه» افزون بر دعا، ذكر نیز هست و بنده را متوجه خدا مىكند و توجه به خدا وسوسه شیطان را بىاثر یا كماثر مىكند، زیرا شیطان بر مۆمنانى كه به خداوند پناه برده و بر او توكل مىكنند سلطهاى ندارد:
«فَاستَعِذ بِاللّهِ مِنَ الشَّیطـنِ الرَّجیم * اِنَّهُ لَیسَ لَهُ سُلطـنٌ عَلَى الَّذینَ ءامَنوا وعَلى رَبِّهِم یَتَوَكَّلون» (نحل/16، 98ـ99)
برخى از مفسران آیه دوم را به منزله تعلیل براى امر «فَاستَعِذ» در آیه نخست دانسته[1] و نتیجه گرفتهاند كه استعاذه نوعى توكّل است.[2]
زمخشرى به دلیل عطف آیه «فَاِذا قَرَأتَ القُرءَانَ...» با فاء به «عمل صالح» در آیه قبل، استعاذه را از مصادیق عمل صالح دانسته است.[3]
آیه «اِنَّ الَّذینَ اتَّقَوا اِذا مَسَّهُم طـئِفٌ مِنَ الشَّیطـن» (اعراف/201) به منزله تعلیل براى امر «فَاستَعِذ» بوده و نشان مىدهد كه پناه بردن به خدا هنگام وسوسه شیطان، راه پارسایان است و خدا آنان را كفایت و كید شیطان را از ایشان دفع مىكند.[4]
از آیه «من شرّ الوسواس الخنّاس» (ناس/4) برمىآید كه خداوند از استعاذه كننده مراقبت و او را از شرّ شیطانها كفایت مىكند، زیرا اگر چنین نبود، خداوند وى را به استعاذه فرانمىخواند.[5]
از دیگر آثار استعاذه مصون ماندن از خطر متكبران (غافر/27)، دور ماندن از درخواست هاى نابجا (هود/47; بقره/67)، نجات از آلوده شدن دامن به گناه(یوسف/12،23)، پرهیز از ظلم(یوسف/79)، مصون ماندن از شرّ موجودات شرور(فلق ، 2ـ5) و خطرات دیگر (دخان/20) است.
خویشتن دارى یوسف (علیه السلام) از گناه در حساسترین موقعیت لغزش، با ذكر «معاذ اللّه» حاكى از تأثیر استعاذه است: «قالَ معاذَ اللّهِ...» (یوسف/23) استعاذه موسى*(علیه السلام) به صورت جمله خبرى و با صیغه ماضى: «و إنّى عذتُ بربّى و ربّكم» (دخان/20)، نشان مىدهد كه تأثیر استعاذه نزد حضرت قطعى بود و آن به امنیتى اشاره دارد كه خداوند پیش از آمدن موسى به سوى فرعونیان براى او ایجاد كرده است.[6]
نزول دو سوره «ناس» و «فلق» درباره استعاذه كه به «معوّذَتَیْن» شهرت یافتهاند[7] و پیامبر(صلى الله علیه وآله) درباره آنها فرموده است «مثل آن دو را ندیدهام»[8] مۆیّدى بر جایگاه مهم و تأثیر استعاذه است. اثربخشى استعاذه، افزون بر اینكه از آثار دینى استفاده مىشود امرى تجربه شده نیز هست.[9]
پی نوشت ها:
[1]. التحریر والتنویر، ج14، ص278.
[2]. المیزان، ج8، ص381; ج12، ص344.
[3]. الكشاف، ج2، ص632.
[4]. المیزان، ج8، ص385.
[5]. مجمع البیان، ج10، ص498.
[6]. المیزان، ج18، ص139.
[7]. مجمعالبحرین، ج3، ص275، «عوذ».
[8]. السنن الكبرى، ج3، ص378.
[9]. تفسیر المنار، ج9، ص541.
فرآوری: محمدی
بخش قرآن تبیان
قرآن، دشمن انسان را به روشنى به وى معرفى كرده، ضمن تبیین خطرات پنهان و آشكار وى براى انسان به او مىآموزد كه جهت مصون ماندن از این خطرات، باید به خداوند پناه برد. البته اصل پناه بردن به قدرتى برتر هنگام مواجهه با خطر، امرى فطرى و غریزى بوده و در سرشت آدمى ریشه دارد.
قرآن کریم در آیات"دویست" و "دویست و یک" سوره اعراف می فرماید:
وَ إِمَّا یَنزَغَنَّکَ مِنَ الشَّیْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ،
و اگر از جانب شیطان در تو وسوسه اى پدید آمد به خدا پناه ببر، زیرا او شنوا و داناست.
إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْاْ إِذَا مَسهَُّمْ طَئفٌ مِّنَ الشَّیْطَانِ تَذَکَّرُواْ فَإِذَا هُم مُّبْصِرُون کسانى که پرهیزگارى مى کنند چون از شیطان وسوسه اى به آنها برسد، خدا را یاد مى کنند، و در دم بصیرت یابند.
امر به استعاذه، معنایش این است که در موقع مداخله شیطان به خدا پناه ببر، زیرا این روش، روش پرهیزکاران است.
پرهیزکاران وقتى شیطان طائف {طائف از شیطان' آن شیطانى است که پیرامون قلب آدمى طواف مىکند تا رخنهاى پیدا و وسوسه خود را وارد قلب کند یا آن وسوسهاى است که در حول قلب مىچرخد تا راهى به قلب باز کرده وارد شود. } نزدیکشان مى شود به یاد این مى افتند که پروردگارشان خداوند است که مالک و مربى ایشان است، و همه امور ایشان بدست او است پس چه بهتر که به خود او مراجعه نموده و به او پناه ببریم، خداوند هم شر آن شیطان را از ایشان دفع نموده و پرده غفلت را از ایشان بر طرف مى سازد، ناگهان بینا مى شوند.
اهمیت و آثار استعاذه
سفارش به استعاذه در موقعیت هاى حساس، چون تلاوت قرآن و براى رهایى از خطرات جانى و اخلاقى و توجه به پناه جویى انبیاء و اولیاى الهى و نقل آنها، حاكى از اهمیت و تأثیر استعاذه است ؛
تعابیرى چون «أعوذ باللّه» ، «أستعیذ باللّه» و «معاذ اللّه» افزون بر دعا، ذكر نیز هست و بنده را متوجه خدا مىكند و توجه به خدا وسوسه شیطان را بىاثر یا كماثر مىكند، زیرا شیطان بر مۆمنانى كه به خداوند پناه برده و بر او توكل مىكنند سلطهاى ندارد:
«فَاستَعِذ بِاللّهِ مِنَ الشَّیطـنِ الرَّجیم * اِنَّهُ لَیسَ لَهُ سُلطـنٌ عَلَى الَّذینَ ءامَنوا وعَلى رَبِّهِم یَتَوَكَّلون» (نحل/16، 98ـ99)
برخى از مفسران آیه دوم را به منزله تعلیل براى امر «فَاستَعِذ» در آیه نخست دانسته[1] و نتیجه گرفتهاند كه استعاذه نوعى توكّل است.[2]
زمخشرى به دلیل عطف آیه «فَاِذا قَرَأتَ القُرءَانَ...» با فاء به «عمل صالح» در آیه قبل، استعاذه را از مصادیق عمل صالح دانسته است.[3]
آیه «اِنَّ الَّذینَ اتَّقَوا اِذا مَسَّهُم طـئِفٌ مِنَ الشَّیطـن» (اعراف/201) به منزله تعلیل براى امر «فَاستَعِذ» بوده و نشان مىدهد كه پناه بردن به خدا هنگام وسوسه شیطان، راه پارسایان است و خدا آنان را كفایت و كید شیطان را از ایشان دفع مىكند.[4]
از آیه «من شرّ الوسواس الخنّاس» (ناس/4) برمىآید كه خداوند از استعاذه كننده مراقبت و او را از شرّ شیطانها كفایت مىكند، زیرا اگر چنین نبود، خداوند وى را به استعاذه فرانمىخواند.[5]
از دیگر آثار استعاذه مصون ماندن از خطر متكبران (غافر/27)، دور ماندن از درخواست هاى نابجا (هود/47; بقره/67)، نجات از آلوده شدن دامن به گناه(یوسف/12،23)، پرهیز از ظلم(یوسف/79)، مصون ماندن از شرّ موجودات شرور(فلق ، 2ـ5) و خطرات دیگر (دخان/20) است.
خویشتن دارى یوسف (علیه السلام) از گناه در حساسترین موقعیت لغزش، با ذكر «معاذ اللّه» حاكى از تأثیر استعاذه است: «قالَ معاذَ اللّهِ...» (یوسف/23) استعاذه موسى*(علیه السلام) به صورت جمله خبرى و با صیغه ماضى: «و إنّى عذتُ بربّى و ربّكم» (دخان/20)، نشان مىدهد كه تأثیر استعاذه نزد حضرت قطعى بود و آن به امنیتى اشاره دارد كه خداوند پیش از آمدن موسى به سوى فرعونیان براى او ایجاد كرده است.[6]
نزول دو سوره «ناس» و «فلق» درباره استعاذه كه به «معوّذَتَیْن» شهرت یافتهاند[7] و پیامبر(صلى الله علیه وآله) درباره آنها فرموده است «مثل آن دو را ندیدهام»[8] مۆیّدى بر جایگاه مهم و تأثیر استعاذه است. اثربخشى استعاذه، افزون بر اینكه از آثار دینى استفاده مىشود امرى تجربه شده نیز هست.[9]
پی نوشت ها:
[1]. التحریر والتنویر، ج14، ص278.
[2]. المیزان، ج8، ص381; ج12، ص344.
[3]. الكشاف، ج2، ص632.
[4]. المیزان، ج8، ص385.
[5]. مجمع البیان، ج10، ص498.
[6]. المیزان، ج18، ص139.
[7]. مجمعالبحرین، ج3، ص275، «عوذ».
[8]. السنن الكبرى، ج3، ص378.
[9]. تفسیر المنار، ج9، ص541.
فرآوری: محمدی
بخش قرآن تبیان
ادامه مطلب ....
http://www.nooreaseman.com/forum76/thread60913.html
منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان
تبادل لينك
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر