شهید ذوالفقار عزالدین در خواب دید که سرش گوش تا گوش بریده میشود. با ترس از خواب بیدار شد ولی دوباره به خواب رفت. این بار مولای ما امام حسین را دید که در خواب به او میگوی: "عزیزمن سر تورا خواهند برید همانطور که بر سر من در واقعه کربلا گذشت اما دردی حس نخواهی کرد چون فرشتگان از هر طرف تو را در بر خواهند گرفت".
وقتی ذوالفقار بیدار شد این خواب را برای دوستانش تعریف کرد و آنها به نوبه خود بعد از شهادتش به خانواده اش خبر دادند...
اما چیز عجیب آنکه مادر شهید ذوالفقار یک روز قبل از شهادتش خواب دید که حضرت زینب(س) پیشاپیش یک نعش سفید و نورانی که بر دست فرشتگان است راه میرود..یکی از دستهای شهید هم قطع شده بود ..
شهید ذوالفقار عزالدین به دست سلفی های سوریه به شهادت رسید و در حال حاضر هم بدنش هنوز در دست این اشقیاء است .آنها بعد از آنکه سرش را از تنش جدا کردند به کار فجیع خود افتخار کردند و خواستند نام حضرت زهرا(س) که بر سینه شهید نقش بسته بود با خنجرهای خود از بین ببرند...
روحش شاد...
وقتی ذوالفقار بیدار شد این خواب را برای دوستانش تعریف کرد و آنها به نوبه خود بعد از شهادتش به خانواده اش خبر دادند...
اما چیز عجیب آنکه مادر شهید ذوالفقار یک روز قبل از شهادتش خواب دید که حضرت زینب(س) پیشاپیش یک نعش سفید و نورانی که بر دست فرشتگان است راه میرود..یکی از دستهای شهید هم قطع شده بود ..
شهید ذوالفقار عزالدین به دست سلفی های سوریه به شهادت رسید و در حال حاضر هم بدنش هنوز در دست این اشقیاء است .آنها بعد از آنکه سرش را از تنش جدا کردند به کار فجیع خود افتخار کردند و خواستند نام حضرت زهرا(س) که بر سینه شهید نقش بسته بود با خنجرهای خود از بین ببرند...
روحش شاد...
ادامه مطلب ....
http://www.nooreaseman.com/forum55/thread60939.html
منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان
تبادل لينك
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر