۱۳۹۲ دی ۱۰, سه‌شنبه

زن آخوند می شوی؟!


بین دخترهای مذهبی اغلب این بحث پیش می‌آید که «حاضری زن یه آخوند بشی؟»

جواب‌ها متفاوت‌اند. بعضی‌ها با وجود مذهبی بودنشان، تا اسم «آخوند» می‌آید، انگار برق گرفته باشدشان می‌گویند: «نع»! بعضی‌های دیگر صراحتا می‌گویند: «بعله». اما یک تعدادی هم جواب منطقی‌تر «بستگی داره» می‌دهند. بستگی به خود طرف دارد. به روحیات و خلقیاتش. مثل هر خواستگار دیگر که باید در موردش صحبت بشود و شرایطش بررسی شود.






اما اغلب آن‌هایی که جوابشان «نع» هست، مشکل‌شان نفس روحانیت نیست؛ لباس آخوندی است. آن هم نه مشکل خودشان، مشکل جامعه با این لباس. خب سخت است آدم همسر کسی بشود که به خاطر طرز تلقی مردم از لباسش، نتواند راحت توی جامعه حضور داشته باشد. یک عده توهین می‌کنند، یک عده هم آن‌قدر این لباس را افراطی مقدس می‌دانند که به قول دوستان حتی ساندویچ خوردن یک آخوند را هم در یک غذاخوری تقبیح می‌کنند.



این خیلی محدودیت می‌آورد. نمی‌خواهم به این بپردازم که بعضی از این محدودیت‌ها فی نفسه خوب، و بلکه لازم است. اما اینجا منظورم محدودیت در مسائل مباح و بی‌اشکال است که بعضی‌ها حساسیت بیخودی نسبت بهش دارند. محدودیت‌هایی که نمی‌گذارد آدم‌ها آن‌طور که دوست دارند تصمیم بگیرند و زندگی کنند.



بی‌تعارف بگویم، یک عده‌ی زیادی هم به خاطر مسائل اقتصادی، آن «نع» محکم را می‌گویند. خیلی از طلبه‌ها به خاطر شرایط تحصیل، وضع اقتصادی خوبی ندارند؛ یعنی حجم زیاد درس‌ها اجازه‌ی انجام کارهای درآمدزای آنچنانی به‌شان نمی‌دهد.



البته در این مورد طلبه‌ها دو دسته می‌شوند، آن‌هایی که سطوح را حضوری می‌گذرانند و آن‌هایی که غیرحضوری ادامه می‌دهند. دسته‌ی دوم طبعا زمان بیشتری دارند برای اینکه شغلی دست و پا کنند و فکری به حال درآمدشان کنند. شاید در مورد پایه‌های تحصیلی طلبه‌ها هم بعدا چیزهایی بنویسم.



ولی حالا مگر طلبه‌ها درآمدشان چقدر است که خیلی از خانواده‌ها راضی نمی‌شوند دختر به طلبه بدهند؟ اصلا طلبه مگر درآمد دارد؟ از کجا؟



به طلاب سهی از خمسی که به مراجع داده می‌شود، تعلق می‌گیرد. اگر کسی با دروس حوزه آشنایی داشته باشد، می‌داند که انصافا دروسش، دروس مشکلی است. اگر بخواهی خوب درس بخوانی، خیلی باید وقت بگذاری. فکر کنم اهمیت نهاد روحانیت در جامعه آن‌قدر روشن باشد که نیاز نباشد به بحث روی این بپردازیم که چرا به طلبه‌ها چیزی از خمس تعلق می‌گیرد و مثلا به دانشجوها تعلق نمی‌گیرد.



حالا مگر روی‌هم‌رفته به طلبه‌ها چقدر می‌دهند؟ حدودا ماهیانه از ۱۱۰ هزار تومان تا ۲۳۰ هزار تومان؛ بستگی به پایه‌ی تحصیلی‌شان دارد. تازه برای متأهل‌هایشان! دیگر خودتان حساب کنید ببینید ماهی ۲۰۰ تومان به کجای زندگی می‌رسد؟!



اما… با همه‌ی این سختی‌ها، خیلی‌ها دارند با طلبه‌ها زندگی می‌کنند و از زندگی‌شان هم راضی هستند. این حرف را همین‌طوری نمی‌گویم. نمونه‌هایش را دیده‌ام.



از پارسال که دانشجوی قم شدم، تازه فهمیدم که ما تقریبا هیچ چیز از زندگی طلبگی نمی‌دانیم. ضمن تشکر از نهادهای فرهنگی کشور که در مبهم بودن زندگی طلبگی از هیچ کوششی فروگذار نکرده‌اند!



کوثرانه





ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum294/thread60925.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


هیچ نظری موجود نیست: