۱۳۹۲ دی ۱۰, سه‌شنبه

کنترل ذهن و تسلط بر مغز توسط بشر



بسم الله الرحمن الرحیم

و نفس و ما سواها فالهمها فجورها و تقوایها

و سوگند به نفس و آنکه آن را نیکو آفرید ، پس به وی بدی و نیکیش را الهام فرمود.

----------------------------------------------------------------------------------------




شاید بهتر باشد تا قبل از اینکه به اصل موضوعی که مد نظرم هست بپردازم،کمی با شما درباره یک فیلم صحبت کنم.

مدتی پیش یکی از خوانندگان محترم و عزیز ما در قسمت نظرات درباره فیلمی صحبت کردند که در ایام نوروز از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شد.احتمالا بسیاری از شما این فیلم را دیده اید. فیلم "The Source Code"



شاید نقدهای زیادی درباره این فیلم و فیلمهای مشابه آن در مجلات و سایت ها تحلیل و نقد فیلم ببینید ولی مطمئنا در اکثر این نقدها به این موضوع اشاره ای نشده است که هدف اصلی از ساختن چنین فیلمهایی چیست.ایا تمام آنچیزی که در این دست فیلمهای علمی تخیلی گفته می شود،صرفا خیالی بوده و هیچ بویی از حقیقت نبرده است.

نظر من درباره این دست از قیلمهای سینمایی این است که همگی آنها دارند درباره یک موضوع جدی و اساسی و البته واقعی (نه خیالی) صحبت می کنند و آن هم موضوع واقعی " پروژه کنترل ذهن MIND CONTROL " است.




تم اصلی آثاری چون Matrix ،X MEN ،Star Trek ،Star Wars ،Robocop ، Dark City و صدها فیلم دیگر از این دست ، "کنترل ذهن" است.








برای خود من ،فیلمهای چون

Shutter Island ، Memento ، Inception ، Beautiful Mind ،

،Butterfly effect جالبترین آثاری هستند درباره کنترل ذهن دیده ام.







از میان همه آنها جالب ترین فیلمی که من دیده ام و در آن به موضوع کنترل ذهن پرداخته است.فیلم عجیب Fight Club اثر دیوید فینچر است.



این فیلم در سال 1999 ساخته شده،یعنی 2 سال قبل از واقعه یازده سپتامبر و سقوط برجهای دوقلو ،ولی اگر ریز بین و نکته سنج باشید در این فیلم متوجه خواهید شد که کل پروژه انهدام برجهای دوقلو از قبل برنامه ریز شده بوده و توسط تروریستهایی که توسط CIA شستشوی مغزی داده شده بودند انجام شده است.





قصد ندارم که درباره این فیلم نقدی بنویسم ولی دوستانی که علاقمندند و این فیلم را دیده اند،اگر تمایل داشتند در قسمت نظرات،نقدها و نظرهای خودشان را در رابطه با این فیلم بنویسند.به نظر من تک تک سکانسها و دیالوگهای این فیلم هدفمند و هوشمندانه طراحی شده و قابل بحث و بررسی جدی است.البته رمز گشایی از چنین آثاری مستلزم این است که شما با روانشناسی وپیچیدگی های ذهن انسان و پروژه کنترل ذهن آشنایی داشته باشید.سکانسها و دیالوگهای مختلف این فیلم پر از نمادها و نشانه هایی است که برای آنانی که با ایلومیناتی و کنترل ذهن آشنایی دارند،حرفهای زیادی برای گفتن دارد. نظر شخصی من این است که دیوید فینچر این فیلم را بسیار آگاهانه و بر مبنای Trauma Based Mind Control ساخته است.

کلیدی ترین دیالوگ فیلم Fight Club ،جمله ای است که براد پیت عنوان می کند.

قانون اول فایت کلاب: هیچ کس درباره فایت کلاب حرفی نمی زند.

قانون دوم فایت کلاب:هیچ کس درباره فایت کلاب حرفی نمی زند.

-------------------------------------------------------------------------------



موضوع کنترل ذهن Mind Control ،موضوعی بسیار پیچیده و دارای جزئیات زیاد و چند لایه است.به همین دلیل این موضوع برای خوانندگانی که غالبا مطلبی را سرسری و اتفاقی می خوانند موضوع جالبی نمی باشد و می تواند سبب شود تا سریعا نسبت به این موضوع بی علاقه شوند و از خواندن آن منصرف شوند.

ولی با این وجود نظر شخصی من این است که،توجه نکردن به این موضوع و مطالعه نکردن درباره آن احمقانه ترین کاری است که هر کسی می تواند انجام دهد.چون به نظر من این طرح و برنامه فوق العاده هوشمندانه و علمی طراحی شده (کنترل ذهن) خطرناکترین و وحشتناکترین چیزی است که واقعا همه بشریت را تهدید می کند و تنها راه نجات هر انسان در این دوره و برهه از تاریخ و نجات یافتن از این سیستم و برنامه به بردگی کشانیدن ترسناک و پر از توطئه این است که از چیستی آن و روش عملکرد آن آگاهی پیدا کرده و با آن آشنا شود.این آگاهی و آشنایی به ما کمک خواهد کرد تا حد امکان ،قدم های خود را به صورتی برداریم که کمترین آسیب ممکن به ما و زندگی ما وارد شود.

مهمترین و ارزشمندترین داریی همه ما انسانها روح و روان ما است و نباید این سرمایه عظیم را به راحتی در اختیار این جنایتکاران بی وجدان و خونخوار قرار دهیم.طرح و برنامه ایجاد بردگان و کارگرانی که مغز آنها شستشو داده شده و بی اختیار بر طبق برنامه های (کنترل ذهن) عمل می کنند،سالها و قرنها نه بلکه هزاران سال است که در طول تاریخ ایجاد شده است.



تصاویری از فیلم مشهور و مهم Wizard of the OZ. بعدا بیشتر درباره این اثر و اهمیت آن با شما صحبت خواهم کرد.



این پروژه در عصر حاضر و پس از پیشرفتهای تکنولوژیکی که بشر به آنها نائل شد،از قبل از جنگ جهانی دوم و توسط آزمایشهایی که دانشمندان و روان شناسی آلمان نازی شروع به انجام دادن کردند،شتاب و شدن بیشتری گرفت و تا اکنون ادامه دارد.




هیملر -چشم راست هیتلر و رئیس ss .بعدا در رابطه با این شخص و ارتباطش با مجامع مخفی و جادوگری صحبت خواهیم کرد.

در زمان جنگ جهانی دوم دانشمندان آلمان نازی این شانس را پیدا کردند که در کمپ ها و اردگاه های کشتار جمعی به تعداد نا محدودی از کودکان و بزرگسالان زندانی شده دست پیدا کرده و از آنها به عنوان موش های آزمایشگاهی در راستای آزمایشات پزشکی و تحقیقات روانی استفاده کنند.همه شما ممکن است چیزهایی از این آزمایشهای وحشتناک و غیر انسانی انجام شده در اردوگاه کشتار جمعی شنیده باشید.ولی مطمئن باشید که رسانه های گروهی و تلوزیونها و فیلمهای مستند ساخته شده تا کنون ،هیچگاه کلمه ای درباره این پروژه و آزمایشها وحشتناک نمی گویند و اسرار آن را برای کسی افشا نمی کنند.



همانگونه که ذکر شد، قانونی نا نوشته در این رابطه وجود دارد.قانون اول این باشگاه این است،هیچ کس درباره این باشگاه حرفی نمی زند.

قانون دوم باشگاه این است،هیچ کس در باره این باشگاه حرفی نمی زند.

بله به همین دلیل است که کسی درباره آن در رسانه ها چیزی نمی بیند و نمی شنود.به همین دلیل است که نشریات و کتابها چیزی درباره آن منتشر نمی کنند.به همین دلیل است که کسی چیزی از آن نمی داند و افراد عادی هم علاقه ای به دانستن درباره آن ندارند.این موضوع از دید اکثریت مردم عادی یک موضوع خیالی و توهمی است.توهم توطئه است.قرار نبوده و نیست که از این موضوع چیزی برای مردم آمریکا و جهان آشکار شود.




----------------------------------------------------------------

تکنولوژی کنترل ذهن Mind Control را می توانید به دو بخش کلی تقسیم بندی کرد:

1-کنترل ذهن بر پایه و اساس آسیب و ضربه روحی Trauma-based mind control

2-کنترل ذهن بر پایه الکترونیک Electronic-based mind control











اولین فاز از ایجاد و توسعه پروژه کنترل ذهن توسط حکومتها از دل تکنیکهای اسرارآمیز و مخفی بیرون آمد که در آنها سوژه و قربانی در معرض آسیبها و زخمهای شدید روحی روانی و جسمی قرار می گیرد.



معمولا این مرحله از پروژه در دوره طفولیت و کودکی که شخصیت و روان هر فرد در حال شکل گیری است ،انجام می گیرد.در طی این مرحله شدیدترین و وحشتناک ترین آسیبهای جسمی و روحی را به قربانی اعمال می کنند.به صورتیکه قربانی دیگر تاب و تحمل خود را از دست داده و کاملا از نظر روحی روانی در هم می پاشد.و به اصلاح وارد فاز و مرحله جنینی می شود.حال این روان در هم شکسته و خام را م یتوان همچون کاغذ سفیدی در نظر گرفت و آن را به میل و انتظار خود برنامه ریزی کرده و مجددا پر کرد.



با ایجاد این آسیبهای شدید روان فرد در هم شکسته شده و تجزیه می شود و به هزاران شخصیت دگرگون شده دیگر Alter personalities (دگر شخصیتها) تبدیل می شود.حال هر کدام از این هزاران شخصیت را می توان بطور جداگانه برنامه ریزی کرد تا کار و وظیفه خاصی را که برنامه نویس دوست دارد در زمان مناسب و با فشار دادن دکمه Start،اجرا کند.

در چنین حالتی شخصیت جلویی و اصلی Front personality فرد قربانی از وجود و فعالیت شخصیتهای دیگرش غافل است و به آنها آگاه نیست.در واقع این شخصیتهای ایجاد شده و برنامه ریزی شده در عمق ناخودآگاه فرد وجود داشته و به حیات و فعالیت خود ادامه می دهند و خودآگاه فرد از آنها اطلاعی ندارد.ولی با این وجود تمام آن شخصیتها در کمال قدرت و نیرو بطور مخفی واقعا وجود داشته و آماده و گوش به فرمان هستند تا به محض شنیدن فرمان حمله،از قالب و پناهگاه خود بیرون آمده و ماموریتی که برای آن برنامه ریزی شده اند را اجرا کنند.



کنترل کننده قربانی می تواند هر زمان که تمایل داشت،شخصیت دگرگون شده Alter Personality قربانی را فراخوانده و به سطح و لایه بالایی و خودآگاه روان فرد بیاورد.معمولا کنترل کننده برای این کار از کدهای مخصوصی استفاده می کند که غالبا در یک لپ تاب ذخیره شده اند.این کدها و محرک های خاص triggers نام دارند و می توانند صوت یا موسیقی خاص،تصویر یا نوشته و یا کلمه خاصی باشند.



فاز دوم پروژه کنترل ذهن در یکی از پایگاههای زیرزمینی و مخفی نیروی هوایی آمریکا به نام Montauk در Fort Hero در جزیره Long Island نیویورک پایه ریزی وآغاز شد.این پروژه با نام پروژه مونتاک Montauk Project شناخته می شود.اولین کودکان و قربانیانی که در این پایگاه مورد برنامه ریزی ذهنی قرار گرفتند به Montauk Boys مشهور شده اند.این کودکان و قربانیان در ابتدا با روش Trauma-based مورد آزمایش قرار گرفتند و در ادامه روش انها تغییر کرده و با تکنیک و تکنولوژی Electronic مورد برنامه ریزی قرار گرفتند.



روش Trauma-based روشی سخت و زمانگیر بود.حسن روش electronic این بود که در این روش به زمان زیادی نیاز نبود و به جای سالها،اینکار در طول چند هفته و چند روز صورت می گرفت.

در واقع پدر و بنیانگزار تکنولوژی و آزمایشات کنترل ذهن در قرن بیستم کسی نیست جز دکتر جوزف منگله Dr.Joseph Mengele .او یک سلاخ و جنایتکار بود که کار خود را از اردوگاه کشتار جمعی آشویتس Auschwitz آغاز کرد.او در اردوگا های کشتار نازی ها به فرشته مرگ Angel of death معروف شده بود.





او پس از جنگ جهانی دوم و شکست آلمان نازی در جنگ تحت حمایت دولت ایالات متحده آمریکا قرار گرفت و آزمایشات و تحقیقات خود را در زمینه کنترل ذهن با همکاری سازمان CIA ادامه داد.

او در آمریکا پروژه ها کنترل ذهن Trauma-basedمونارش Monarch Project و MK Ultra را پایه ریزی کرد.

برای لطلاعات بیشتر پیرامون پروژه مونارش میتوانید به لینک های زیر مراجعه کنید :

پروژه MONARCH ........ کنترل ذهن / بخش 1

پروژه MONARCH ........ کنترل ذهن / بخش 2

پروژه MONARCH ........ کنترل ذهن / بخش پایانی











ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum53/thread60947.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


هیچ نظری موجود نیست: