هنگامى كه امام رضا(ع) پس از حدود یک ماه سفر از مدینه به «مرو» رسیدند، مورد استقبال مأمون و همراهان قرار گرفتند و در خانه مخصوصى كه براى ایشان آماده شده بود، مستقر شدند. پس از گذشت چند روز و رفع خستگى سفر، بحثهای مأمون با امام رضا(ع) با هدف مرعوب ساختن حضرت و زیر سؤال بردن وجهه علمی ایشان آغاز شد.
مأمون در یکی از این گفتوگوها نظر حضرت را درباره «رجعت» جویا میشود؛ مسئلهای که از آموزههای اختصاصی شیعه است و در اصطلاح به معنای بازگشت جمعی از مردگان مؤمن و کافر به زندگی دنیا هنگام قیام حضرت مهدی(عج) است تا کافران مجازات دنیوی خود را ببینند و مؤمنان نیز ضمن مشارکت در قیام حضرت مهدی(عج) از مجازات کافران خشنود شوند.
شیخ صدوق در جلد دوم کتاب «عيون اخبار الرضا» این ماجرا را از زبان «حسن بن جهم» چنین نقل میکند:
*مأمون: نظر شما درباره رجعت چيست؟
ـ امام: رجعت حق است؛ در ميان امتهاى پيشين بوده و قرآن از رجعت سخن گفته است و رسول خدا (ص) فرمود: «در اين امت همه آنچه در امتهاى قبل بود، بدون كم و كاست نيز هست». و نیز فرمود: «وقتى که مهدى از فرزندانم، خروج و قيام كند، عيسىبن مریم از آسمان فرود مىآيد و در نماز به او اقتدا مىكند. اسلام در آغاز، غريب بوده و در آينده نيز غريب خواهد شد، خوشا به حال غريبها.» شخصى از رسول خدا (ص)پرسيد «پس از آن چه خواهد شد؟»، پيامبر در پاسخ فرمود: «آنگاه حق به صاحبش بر مىگردد.»
*مأمون: درباره تناسخ (انتقال روح شخص مرده به یک فرد زنده ديگر) چه مىگوييد؟
ـ امام: «كسى كه معتقد به تناسخ باشد، به خدا كافر شده و بهشت و دوزخ را انكار كرده است.»
*مأمون: درباره مسخشدگان چه مىگوييد؟
ـ امام: «آنها قومى بودند كه خداوند بر آنها غضب كرد و به صورت بوزینه و خوک مسخ نمود و پس از سه روز مردند و نسلى از آنها به جاى نماند. آنچه در دنيا از بوزینه و خوك و ... وجود دارد كه نام مسخشده بر آنها نهادهاند، مانند ساير حيوانات حرامگوشت هستند.»
*مامون: «اى اباالحسن! خداوند مرا بعد از تو زنده نگذارد، سوگند به خدا، علم صحيح تنها نزد تو و نزد خاندان شماست و علوم پدرانت به تو منتهى شده است، خداوند از اسلام و مسلمانان، جزاى نيكى به تو عنايت كند.»
حسنبن جهم كه از حاضران در مجلس بود، مىگويد: در پايان مجلس، امام علیهالسلام برخاست و به خانهاش رفت و من به دنبالش رفتم و در خانهاش به او عرض كردم: اى پسر رسول خدا! شكر و سپاس خدا را كه شايستگى شما بروز كرد و مأمون احترم شايانى از شما نمود و گفتار شما را پذيرفت.
امام فرمود: «اى پسر جهم! احترامهاى مأمون شما را فريب ندهد، او به زودى مرا با زهر مىكشد.»
ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــ
از: Shams Toos - شمس توس
ادامه مطلب ....
http://www.nooreaseman.com/forum16/thread60839.html
منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان
تبادل لينك
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر