بررسی یک ذوق زدگی سیاسی؛
اکنون این رسانهها با طیف گسترده تریبونهایشان (شامل سایتها، روزنامهها و سایر نشریات مکتوب) در تلاش هستند تا ضمن فراموش کردن جنایات آمریکا در حق ملت ایران، چهره معصوم و مقدسی از ایالات متحده و دولت جنایتکار آن برای ملت به تصویر بکشند.
به گزارش فرهنگ نیوز ، ذوق و شوق برخی سیاسیون معلومالحال که از قضای روزگار مدعی اصلاح طلبی شدهاند و با برند «تغییر» خواهان تعویض آرمانها هستند، بخاطر طرح موضوع بازگشایی سفارت آمریکا و سخنان اخیر «حسن روحانی»، این روزها چنان واضح و آشکار است که بههیچ عنوان قابل پنهان کردن نیست.
نباید از یاد برد که در سابقه اصلاحطلبان (و متحدان فعلی آنها یعنی فعالان نزدیک به «کارگزاران» و حامیان دولت «راستگویان»)، بارها دیده شده است که سیاست مداران کهنه کار، مصداق ضرب المثل «از هول حلیم در دیگ افتادن» شدهاند.
آمریکا را در آغوش بگیرید / فرصت را نباید از دست داد!
اکنون اما بسیاری از حامیان و مشتاقان ارتباط با آمریکا، سخنان سوالبرانگیز جناب رییس جمهور، دکتر«حسن روحانی» را شنیده و همچون دوره هشت ساله زمامداری دولت اصلاحات، با صدای بلند و بدون هیچ گونه رودربایستی، صحبت از ایجاد رابطه با آمریکا میکنند.
سیاستمدارانی که سابقه حضور در عرصهها و مسئولیتهای گوناگون را در سابقه خود دارند، تنها به اقتضای دستور تشکیلاتی احزاب و منافع مقطعی جناح متبوع خود، کوشش میکنند تا فضا را برای گشودن باب دوستی میان ایران و آمریکا بگشایند.
جالب اینجاست که عاشقان ایجاد رابطه با آمریکا، ضمن پروراندن رویای بازگشایی سفارتخانه ایالات متحده در ایران، حقایق رابطه ایران و آمریکا را از یاد برده و فراموش کردهاند که این دولت استکباری، با اصل وجودی ایران اسلامی دچار مشکل است و برقراری دوستی با کشور ما، هرگز در دستور کار سردمداران کاخ سفید نبوده، نیست و نخواهد بود.
در این میان اما کمتر دلیلی برای ایجاد ارتباط مستقیم با آمریکا بیان شده است و اصولاً مردم عوام هنوز نمیدانند که چرا باید سفارت ایالات متحده را بازگشایی کنیم.
روزنامههای زنجیرهای و اقدامات مشترک
آنچه مسلم است، اتاق فکر رسانههای زنجیرهای برنامه گسترده و مدونی برای عادیسازی رابطه با آمریکا در نظر گرفته است.
قدر مسلم، اکنون این رسانهها با طیف گسترده تریبونهایشان (شامل سایتها، روزنامهها و سایر نشریات مکتوب) در تلاش هستند تا ضمن فراموش کردن جنایات آمریکا در حق ملت ایران، چهره معصوم و مقدسی از ایالات متحده و دولت جنایتکار آن برای ملت به تصویر بکشند.
جالب اینجاست که ابزار این رسانهها مانند موارد مشابه، همان ابزارهای شناخته شدهای است که بارها امتحان خود را پس داده و به نتیجه مطلوب «زنجیرهایها» منجر نشده است. مواردی همچون:
- نظرسنجیهای سطحی از افرادی که اصولاً وجاهت و جایگاهی در عرصه سیاست و افکار عمومی ندارند.
- مصاحبه با حامیان رابطه میان ایران و آمریکا، با موضوعات تکراری و بازنشر حرفهای تکراری.
- ابراز شادی از عادی شدن رابطه با آمریکا! درحالی که این مسأله اکنون تنها در حد بیان چند جمله است.
- انتشار تصاویر مختلف از زندگی در جامعه آمریکایی به بهانههای مختلف.
- ایجاد جو روانی با کمک تبلیغات رسانهای به منظور اثبات لزوم رابطه با آمریکا و اهمیت بازگشایی سفارتخانه آن در تهران.
«فوتبالیست پیشکسوت»، «رییس باشگاه»، «بازیگر» و رابطه با آمریکا!
یکی از روزنامههای زنجیرهای، طی انجام پروژه ایجاد رابطه صمیمی با آمریکا، تلاش کرد تا با مصاحبههایی، موضوع بازگشایی سفارتخانه آمریکا را برای مخاطبان محدود خود، باز تعریف و عادیسازی کند.
این روزنامه با طرح آنکه رابطه ایران و آمریکا به سبب اقدام بعضی دانشجویان دچار مشکل شده است، بدون آنکه سخنان امام خمینی(ره) و انقلاب دوم خواندن ماجرای تسخیر لانه جاسوسی را نقل کند، به سراغ افراد مختلف رفته است و نظر آنها را درباره رابطه با آمریکا جویا شده است. در این بین اما نظرخواهیها به طیف اهالی سینما و بازیگران و بازیکنان فوتبال رسیده است!
اینکه رفتار روزنامه فوق تا چه اندازه مشمول قوانین حرفهای و رعایت مرزهای اخلاقی جامعه میشود، خود جای بحث دارد اما سوءاستفاده از نامهای مشهور برای طرح موضوع رابطه با آمریکا، در حالی که افراد مورد مصاحبه، تخصصی در زمینه سوال مورد نظر ندارند، امر قابل دفاعی نیست.
این رفتار رسانههای زنجیرهای در حالی بروز یافته است که نظرات کارشناسی درباره آسیبهای ایجاد رابطه احتمالی با آمریکا، هرگز مورد وثوق اصلاحطلبان و سایر همفکران آنها قرار نگرفته است و تنها سخنان طیف «افراطگرا» و «تندرو»های حامی ایالات متحده از تریبونهای آنها تکرار شده است.
این در حالیست که حامیان ارتباط میان ایران و آمریکا، همواره در اقلیت مطلق بودهاند و اکنون نیز به سبب مسایل پیشآمده پیرامون توافقنامه ژنو و تعلیق بخش عمده فعالیتهای هستهای، مجبور به سکوت شدهاند.
شاید خبر ندارند
آنچه مسلم است، دلایل ایجاد روابط غیرمعمولی میان ایران و آمریکا، بارها بیان شده است اما در شواهر امر مشهود است که «زنجیرهایها» از کم و کیف این دلیلها خبر چندانی ندارند.
به همین سبب، بد نیست دلایل منطقی این امر را برمشماریم تا رسانههای گسترده جریان حامی تسلیم در برابر استکبار، بهانه ای برای ادامه راه فعلی خویش نداشته باشند.
** میز دیپلماسی آمریکا بسیار جذاب است و هر چه رابطه ما با آنها بهتر شود، گزینههای روی میز هم چربتر میشود. مثلاً همین اواخر که فعالیتهای اصلی غنیسازی کشورمان در اثر شاهکار دیپلماسی دولت راستگویان وارد دوران رکود خود شد، گزینه جذابی تحت عنوان «حمله نظامی»، بهصورت جدی روی میز دیپلماسی آمریکا قرار گرفت.
** روابط دوستانه و عادلانه آمریکا با اکثریت کشورهای دنیا، باعث میشود تا اصلاحطلبان و رفقایشان کوشش کنند تا رابطه شکرآب ما را با آمریکا، مبدل به رفاقت و صمیمیت کنند.
وقتی افغانستان تحت فشار است که قانونی بدتر از کاپیتولاسیون را بهنفع آمریکا امضا کند، وقتی حتی آلمان بهعنوان متحد آمریکا مورد شنود و جاسوسی آمریکا قرار میگیرد، وقتی فلسطینیها نسل اندرنسل قربانی فعالیت لابیهای صهیونیست در سنا و کنگره آمریکا و شدهاند و زبان رایج کاخ سفید، زبان عبری است، چرا ما نباید با آمریکا رابطه داشته باشیم؟
** هشت سال جنگ هنوز از یاد کسی نرفته است. در این سالها که متأسفانه از سوی افراطیون! تحت عنوان «دفاع مقدس» مورد اشاره قرار میگیرد، آمریکا هر چه در توان داشت برای برقراری صلح و جلوگیری از کشتار صدها هزار انسان بهکار بست.
روش آمریکا البته شامل اهدای کمکهای مالی، نظامی، اطلاعاتی و سیاسی به صدام میشد! آمریکا در این سالها با فداکاری حاضر شد حتی بمب شیمیایی در اختیار صدام قرار دهد تا میلیونها ایرانی و دهها هزار کرد عراقی را مورد حمله قرار دهد.
بسیاری از کارشناسان معتقدند یکی از دلایل پایان جنگ، همین روحیۀ از خودگذشتگی در میان دولتمردان آمریکا بوده است.
** حضور ناوها، هواپیماها، نیروهای تا دندان مسلح آمریکایی و روی هم رفته وجود پایگاههای پرشمار نظامی آمریکا در پشت مرزهای ایران و بخش بینالمللی خلیج فارس، نشانه صداقت وصفناپذیر آمریکاییها د رهمه امور است.
** پولهای بلوکه شده ایران در آمریکا که از سال 58 مورد غارت قرار گرفته، پولهایی که از سوی آمریکا در ممالک مختلف دنیا بلوکه شده و از دسترس ما خارج است هم دلایل خوبی برای ایجاد ارتباط با آمریکاست.
** آمریکاییها بخاطر بعضی مسایل هرگز از ایران عذرخواهی نکردند؛ هر چند این مسایل، چندان هم مسأله نبودند و ما بیخودی ماجراها را با کینهورزی دنبال میکنیم. مسایلی نظیر اینکه:
الف :سال 1320، نظامیان آمریکا، بخشی از نیروهای اشغالگر خاک ایران بودند.
ب: آمریکاییها کودتای 28مرداد را علیه دولت مردمی مصدق در ایران به اجرا درآوردند.
ج:آمریکاییها در ایران، سالها از حق کاپیتولاسیون برخوردار بودند.
ح: ایالات متحده حامی بیچونوچرای سلطنت خونخوار پهلوی بود و هنوز هم تفالههای این سلسله منحوس را مورد حمایت قرار میدهند.
د: آمریکایی ها هواپیمای ایرباس مسافربری ما را بر فراز خلیج فارس سرنگون کردند و وقیحانه مدعی شدند که قصد مورد اصابت قرار دادن آن را نداشتهاند!
اکنون این رسانهها با طیف گسترده تریبونهایشان (شامل سایتها، روزنامهها و سایر نشریات مکتوب) در تلاش هستند تا ضمن فراموش کردن جنایات آمریکا در حق ملت ایران، چهره معصوم و مقدسی از ایالات متحده و دولت جنایتکار آن برای ملت به تصویر بکشند.
به گزارش فرهنگ نیوز ، ذوق و شوق برخی سیاسیون معلومالحال که از قضای روزگار مدعی اصلاح طلبی شدهاند و با برند «تغییر» خواهان تعویض آرمانها هستند، بخاطر طرح موضوع بازگشایی سفارت آمریکا و سخنان اخیر «حسن روحانی»، این روزها چنان واضح و آشکار است که بههیچ عنوان قابل پنهان کردن نیست.
نباید از یاد برد که در سابقه اصلاحطلبان (و متحدان فعلی آنها یعنی فعالان نزدیک به «کارگزاران» و حامیان دولت «راستگویان»)، بارها دیده شده است که سیاست مداران کهنه کار، مصداق ضرب المثل «از هول حلیم در دیگ افتادن» شدهاند.
آمریکا را در آغوش بگیرید / فرصت را نباید از دست داد!
اکنون اما بسیاری از حامیان و مشتاقان ارتباط با آمریکا، سخنان سوالبرانگیز جناب رییس جمهور، دکتر«حسن روحانی» را شنیده و همچون دوره هشت ساله زمامداری دولت اصلاحات، با صدای بلند و بدون هیچ گونه رودربایستی، صحبت از ایجاد رابطه با آمریکا میکنند.
سیاستمدارانی که سابقه حضور در عرصهها و مسئولیتهای گوناگون را در سابقه خود دارند، تنها به اقتضای دستور تشکیلاتی احزاب و منافع مقطعی جناح متبوع خود، کوشش میکنند تا فضا را برای گشودن باب دوستی میان ایران و آمریکا بگشایند.
جالب اینجاست که عاشقان ایجاد رابطه با آمریکا، ضمن پروراندن رویای بازگشایی سفارتخانه ایالات متحده در ایران، حقایق رابطه ایران و آمریکا را از یاد برده و فراموش کردهاند که این دولت استکباری، با اصل وجودی ایران اسلامی دچار مشکل است و برقراری دوستی با کشور ما، هرگز در دستور کار سردمداران کاخ سفید نبوده، نیست و نخواهد بود.
در این میان اما کمتر دلیلی برای ایجاد ارتباط مستقیم با آمریکا بیان شده است و اصولاً مردم عوام هنوز نمیدانند که چرا باید سفارت ایالات متحده را بازگشایی کنیم.
روزنامههای زنجیرهای و اقدامات مشترک
آنچه مسلم است، اتاق فکر رسانههای زنجیرهای برنامه گسترده و مدونی برای عادیسازی رابطه با آمریکا در نظر گرفته است.
قدر مسلم، اکنون این رسانهها با طیف گسترده تریبونهایشان (شامل سایتها، روزنامهها و سایر نشریات مکتوب) در تلاش هستند تا ضمن فراموش کردن جنایات آمریکا در حق ملت ایران، چهره معصوم و مقدسی از ایالات متحده و دولت جنایتکار آن برای ملت به تصویر بکشند.
جالب اینجاست که ابزار این رسانهها مانند موارد مشابه، همان ابزارهای شناخته شدهای است که بارها امتحان خود را پس داده و به نتیجه مطلوب «زنجیرهایها» منجر نشده است. مواردی همچون:
- نظرسنجیهای سطحی از افرادی که اصولاً وجاهت و جایگاهی در عرصه سیاست و افکار عمومی ندارند.
- مصاحبه با حامیان رابطه میان ایران و آمریکا، با موضوعات تکراری و بازنشر حرفهای تکراری.
- ابراز شادی از عادی شدن رابطه با آمریکا! درحالی که این مسأله اکنون تنها در حد بیان چند جمله است.
- انتشار تصاویر مختلف از زندگی در جامعه آمریکایی به بهانههای مختلف.
- ایجاد جو روانی با کمک تبلیغات رسانهای به منظور اثبات لزوم رابطه با آمریکا و اهمیت بازگشایی سفارتخانه آن در تهران.
«فوتبالیست پیشکسوت»، «رییس باشگاه»، «بازیگر» و رابطه با آمریکا!
یکی از روزنامههای زنجیرهای، طی انجام پروژه ایجاد رابطه صمیمی با آمریکا، تلاش کرد تا با مصاحبههایی، موضوع بازگشایی سفارتخانه آمریکا را برای مخاطبان محدود خود، باز تعریف و عادیسازی کند.
این روزنامه با طرح آنکه رابطه ایران و آمریکا به سبب اقدام بعضی دانشجویان دچار مشکل شده است، بدون آنکه سخنان امام خمینی(ره) و انقلاب دوم خواندن ماجرای تسخیر لانه جاسوسی را نقل کند، به سراغ افراد مختلف رفته است و نظر آنها را درباره رابطه با آمریکا جویا شده است. در این بین اما نظرخواهیها به طیف اهالی سینما و بازیگران و بازیکنان فوتبال رسیده است!
اینکه رفتار روزنامه فوق تا چه اندازه مشمول قوانین حرفهای و رعایت مرزهای اخلاقی جامعه میشود، خود جای بحث دارد اما سوءاستفاده از نامهای مشهور برای طرح موضوع رابطه با آمریکا، در حالی که افراد مورد مصاحبه، تخصصی در زمینه سوال مورد نظر ندارند، امر قابل دفاعی نیست.
این رفتار رسانههای زنجیرهای در حالی بروز یافته است که نظرات کارشناسی درباره آسیبهای ایجاد رابطه احتمالی با آمریکا، هرگز مورد وثوق اصلاحطلبان و سایر همفکران آنها قرار نگرفته است و تنها سخنان طیف «افراطگرا» و «تندرو»های حامی ایالات متحده از تریبونهای آنها تکرار شده است.
این در حالیست که حامیان ارتباط میان ایران و آمریکا، همواره در اقلیت مطلق بودهاند و اکنون نیز به سبب مسایل پیشآمده پیرامون توافقنامه ژنو و تعلیق بخش عمده فعالیتهای هستهای، مجبور به سکوت شدهاند.
شاید خبر ندارند
آنچه مسلم است، دلایل ایجاد روابط غیرمعمولی میان ایران و آمریکا، بارها بیان شده است اما در شواهر امر مشهود است که «زنجیرهایها» از کم و کیف این دلیلها خبر چندانی ندارند.
به همین سبب، بد نیست دلایل منطقی این امر را برمشماریم تا رسانههای گسترده جریان حامی تسلیم در برابر استکبار، بهانه ای برای ادامه راه فعلی خویش نداشته باشند.
** میز دیپلماسی آمریکا بسیار جذاب است و هر چه رابطه ما با آنها بهتر شود، گزینههای روی میز هم چربتر میشود. مثلاً همین اواخر که فعالیتهای اصلی غنیسازی کشورمان در اثر شاهکار دیپلماسی دولت راستگویان وارد دوران رکود خود شد، گزینه جذابی تحت عنوان «حمله نظامی»، بهصورت جدی روی میز دیپلماسی آمریکا قرار گرفت.
** روابط دوستانه و عادلانه آمریکا با اکثریت کشورهای دنیا، باعث میشود تا اصلاحطلبان و رفقایشان کوشش کنند تا رابطه شکرآب ما را با آمریکا، مبدل به رفاقت و صمیمیت کنند.
وقتی افغانستان تحت فشار است که قانونی بدتر از کاپیتولاسیون را بهنفع آمریکا امضا کند، وقتی حتی آلمان بهعنوان متحد آمریکا مورد شنود و جاسوسی آمریکا قرار میگیرد، وقتی فلسطینیها نسل اندرنسل قربانی فعالیت لابیهای صهیونیست در سنا و کنگره آمریکا و شدهاند و زبان رایج کاخ سفید، زبان عبری است، چرا ما نباید با آمریکا رابطه داشته باشیم؟
** هشت سال جنگ هنوز از یاد کسی نرفته است. در این سالها که متأسفانه از سوی افراطیون! تحت عنوان «دفاع مقدس» مورد اشاره قرار میگیرد، آمریکا هر چه در توان داشت برای برقراری صلح و جلوگیری از کشتار صدها هزار انسان بهکار بست.
روش آمریکا البته شامل اهدای کمکهای مالی، نظامی، اطلاعاتی و سیاسی به صدام میشد! آمریکا در این سالها با فداکاری حاضر شد حتی بمب شیمیایی در اختیار صدام قرار دهد تا میلیونها ایرانی و دهها هزار کرد عراقی را مورد حمله قرار دهد.
بسیاری از کارشناسان معتقدند یکی از دلایل پایان جنگ، همین روحیۀ از خودگذشتگی در میان دولتمردان آمریکا بوده است.
** حضور ناوها، هواپیماها، نیروهای تا دندان مسلح آمریکایی و روی هم رفته وجود پایگاههای پرشمار نظامی آمریکا در پشت مرزهای ایران و بخش بینالمللی خلیج فارس، نشانه صداقت وصفناپذیر آمریکاییها د رهمه امور است.
** پولهای بلوکه شده ایران در آمریکا که از سال 58 مورد غارت قرار گرفته، پولهایی که از سوی آمریکا در ممالک مختلف دنیا بلوکه شده و از دسترس ما خارج است هم دلایل خوبی برای ایجاد ارتباط با آمریکاست.
** آمریکاییها بخاطر بعضی مسایل هرگز از ایران عذرخواهی نکردند؛ هر چند این مسایل، چندان هم مسأله نبودند و ما بیخودی ماجراها را با کینهورزی دنبال میکنیم. مسایلی نظیر اینکه:
الف :سال 1320، نظامیان آمریکا، بخشی از نیروهای اشغالگر خاک ایران بودند.
ب: آمریکاییها کودتای 28مرداد را علیه دولت مردمی مصدق در ایران به اجرا درآوردند.
ج:آمریکاییها در ایران، سالها از حق کاپیتولاسیون برخوردار بودند.
ح: ایالات متحده حامی بیچونوچرای سلطنت خونخوار پهلوی بود و هنوز هم تفالههای این سلسله منحوس را مورد حمایت قرار میدهند.
د: آمریکایی ها هواپیمای ایرباس مسافربری ما را بر فراز خلیج فارس سرنگون کردند و وقیحانه مدعی شدند که قصد مورد اصابت قرار دادن آن را نداشتهاند!
ادامه مطلب ....
http://ift.tt/1aHE9Gm
منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان
تبادل لينك
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر