نقش مافیای قدرت و ثروت از منظر قرآن
* محمدرضا آرامی
پیامبران در طول تاریخ در برابر گروههای مختلف اجتماعی قرار گرفتند. بزرگترین دشمن آنان کافرانی بودند که به قدرت و ثروت تکیه کرده و اجازه هیچگونه تغییری را نمیدادند. بویژه آنکه پیامبران با بیان حقایق و روشنگریهای خود مردم را نسبت به حقوق خود آگاه ساخته و از آنان میخواستند تا عدالت پیشه کرده و عدالت علنی را در جامعه خصوصا در حوزه قدرت و ثروت و مواهب طبیعی اجرا نمایند. (حدید، آیه 25)
بیگمان عدالت عینی و ملموس برای کسانی که همه هستی را دنیا و مادیات آن میدانستند و همهچیز را برای خود میخواستند، سخت و غیرقابل پذیرش بود. اگر عدالت اجرایی میشد، دیگر طبقات پایین از میان می رفت و جابهجایی قدرت و ثروت به سادگی امکانپذیر میشد و این امکان وجود داشت که شاهزادگان برای کارگری و کشاورزی به روستا بروند و کشاورززادگان برای پادشاهی و مدیریت جامعه به قدرت و ثروت دست یابند.
چنین تصوری برای کسانی که خودرا برتر از دیگران میدانستند و خود را نژاد برتر میشمردند، کابوسی بزرگ بود. از این رو تمامی تلاش خود را مصروف این معنا کردند تا به قول خودشان، اراذل و اوباش جامعه در نظام اجتماعی و اقتصادی جامعه بالا نیایند و جای آنان را نگیرند. (هود، آیه 27)
خداوند بارها در آیات قرآنی بیان میکند که گروهی از طبقات ممتاز جامعه چون اشراف، مترفان و مستکبران در برابر پیامبران میایستادند و اجازه تبلیغ و دعوت به ایشان نمیدادند.
البته چنین نبود که تنها کافران این گونه عمل میکردند، بلکه حتی در جوامعی که پیامبران ایجاد کرده بودند، گروههای انحرافی رشد کرده و در همان مسیر کافران حرکت کرده و با آموزههای تحریف شده پیامبران پیشین به جنگ پیامبران زمان خود میآمدند. شاید روشنترین تصویری که قرآن از امتهای پیامبران در این باره به دست میدهد، قوم یهود است که به نام حضرت ابراهیم(ع)، اسحاق (ع)، یعقوب (ع) و سپس حضرت موسی(ع) در مقابل پیامبران قرار گرفته و آنان رابه سبب دعوتهای اصلاحی کشتند؛ (بقره، آیه 61؛آل عمران، آیات 21 و 112؛ مائده، آیه 70) چرا که آنان اصلاحات و دعوتهایی داشتند که مخالف هواهای نفسانی آنان و مبتنی بر عدالت بود. (مائده، آیه 70)
روش اشراف یهود
بنابراین، همیشه در طول تاریخ حتی در میان امتها و ملتهای پیامبران(ع) گروهها و طبقات اجتماعی حضور داشتند که با هرگونه حرکت عدالتخواهانه مخالفت کرده و به سرکوب ملت و بلکه حتی رهبران الهی پرداخته و آنان را به قتل میرساندند.
در میان یهود، گروههای اشراف چنان قدرت و ثروت جامعه را در اختیار گرفته بودند که اجازه نمیدادند کسی بیرون از دایره آنها حرکتی داشته باشد. لذا به شدت مخالفت خود رابا انتخاب طالوت که از قدرت و ثروت و نشان اشرافی بیبهره بود، علنی کردند.(بقره، آیه 247) این افراد اگر میدیدند کسی بیرون از مجموعه و گروه طبقاتی خودشان به قدرت و ثروت میرسد، به شدت با او مبارزه میکردند تا نابود شده یا عقبنشینی کند و به جایگاه پیشین خود بازگردد.
روشهایی که آنان برای نابود کردن این افراد به کار میبردند با توجه به شرایط و مقتضیات و نیز امکانات، متفاوت بود. هر چند که زمامداری پیامبر زمان یعنی طالوت را به ناچار پذیرفتند ولی در نهایت با عدم همکاری با ایشان تلاش کردند تا او در جنگ با جالوت شکست بخورد که البته به امداد غیبی این مساله تحقق نیافت.
در زمان حضرت موسی(ع) اشراف به اشکال گوناگون با رهبری او مخالفت کردند و در هر فرصتی ساز مخالفت نواختند زمانی قارون که از قوم یهود بود، حاضر نمیشود تا برای کمک به ملت خود انفاق کند و ثروت خود را در خدمت فرعون و فرعونیان قرار میدهد که خشم خداوندی را موجب شده و نابود میشود و زمین، او را با تمام ثروتش میبلعد. قارون با رفتارهای خود تلاش میکرد تا مومنان را خوار و خفیف سازد و نشان دهد که رویه فرعونی بهتر از رویه موسی و هارونی است. ثروت قارون به جای آنکه در خدمت مردم یهود باشد در خدمت قدرت فرعونی بود.
زمانی دیگر، اشراف و مافیای قدرت و ثروت در ملت یهود، نسبت به تغذیه و اقتصاد پریشان اعتراض میکردند و میگفتند که چرا باید در تحریم اقتصادی قرار گیریم و وضعیت اقتصادی ما به گونهای شود که در میان جهانیان سرافکنده باشیم. وضعیت سیاسی و اجتماعی ما بهبود نیافته و ما در جهان و در چشم مردم خوار شدهایم. پیش از آمدن حضرت موسی(ع) وضع ما از نظر جایگاه سیاسی و اجتماعی بد بود و قبطیان و مستکبران ما را اذیت میکردند، اکنون نیز وضعیت بدتر شده است. پس هیچ تفاوتی میان دو دوره نیست بلکه حتی وضعیت اجتماعی و سیاسی و جایگاه ما بدتر هم شده است.
اینان با ایجاد شرایط و بیان مطالباتی، تودههای مردم را با خود همراه کردند و باعث شدند آنان برای بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی و سیاسی خود به هر حقارتی تن دهند. از این رو همنوا با اشراف، خواهان تنوع غذایی و واردات بیشتر مواد آسایشی و رفاهی میشوند و حاضر میشوند تا استقلال و عزت خود را به خیار، سیر، پیاز، عدس و مانند آن بفروشند. (بقره، آیه 61)
شرایط تحریمی که در پی استقلالطلبی، عزتخواهی، عدالتجویی و مانند آن پدید آمده بود. اشراف رفاهطلب را خسته کرد و آنان با استفاده از جو روانی و هزینه کردن برخی از مسائل، توانستند ملت را همراه خود کرده وعلیه حضرت موسی(ع) به شورش وادارند. (همان)
روحیه ضد عدالت مافیای قدرت و ثروت
اصولا مافیای قدرت و ثروت هرگونه عدالتخواهی را بر نمیتابد واجازه نمیدهد که کسی مانع کسب ظالمانه و رفتارهای مترفانه و مسرفانه آنان شود. در زمان حضرت شعیب مافیای قدرت و ثروت تمام تلاش خود را میکنند تا آن حضرت از دعوت به عدالت توزیعی و عدالت ملموس در حوزه اقتصاد دست بردارد و علیه کمفروشی و گرانفروشی آنان اقدام نکند. آنان تلاش کردند تا با تغییر شرایط و فشار به قبیله و همراهان حضرت شعیب(ع) ایشان را به مسیری سوق دهند که قدرت و ثروت آنان را تضمین و تامین میکند. از این رو تهدید میکنند که اگر به ملت و رویه و آیین آنان باز نگردد او را سنگسار کرده یا میکشند و یا تبعید میکنند. (اعراف، آیات 85 و 88)
ضرورت استقامت در برابر مافیاها
اگر بخواهیم در مقابله با فشارها و تهدیدات مافیاهای قدرت و ثروت که در امت اسلام طابق النعل بالنعل چون امت یهود شکل گرفته مقاومت کنیم باید استقامت بورزیم (توبه، آیه 7، فصلت، آیه 30، احقاف، آیه 13) نه اینکه همراه و همنوا با آنان شویم و به آنان خدمت رایگان کنیم. استقامت در آنچه باور داریم اصلی است که نباید فراموش کنیم. مافیای قدرت و ثروت در عصر حضرت موسی(ع) با همراهی با فرعون و فرعونیان زمینه حرکت مردمی و شورش علیه موسی(ع) را فراهم آوردند. آنان گفتند که تحریمها موجب شده تا از نظر اقتصادی دچار بحران شویم و تنها به دو غذای ساده (من و سلوی) اکتفا کنیم، در حالی که اگر با فرعونیان کنار میآمدیم وضعیت ما بهتر از این بود. از این رو، با جوسازی علیه موسی(ع) شرایط را برای عقبنشینی آن حضرت(ع) فراهم آوردند، بنابراین حضرت(ع) فرمان میدهد تا برای تغییر وضعیت اقتصادی باید جنگ و جهادی داشته باشند که البته در اینجا نیز اشراف و مافیای قدرت و ثروت حاضر به همکاری نشدند و گفتند خودت این اوضاع را ایجاد کردی و باید خودت بروی شرایط را دگرگون کنی و ما را از مشکلات اقتصادی و کمبود تغذیه و فقدان تعدد و تنوع در آن نجات دهی. (مائده آیه 24 و آیات دیگر)
* محمدرضا آرامی
پیامبران در طول تاریخ در برابر گروههای مختلف اجتماعی قرار گرفتند. بزرگترین دشمن آنان کافرانی بودند که به قدرت و ثروت تکیه کرده و اجازه هیچگونه تغییری را نمیدادند. بویژه آنکه پیامبران با بیان حقایق و روشنگریهای خود مردم را نسبت به حقوق خود آگاه ساخته و از آنان میخواستند تا عدالت پیشه کرده و عدالت علنی را در جامعه خصوصا در حوزه قدرت و ثروت و مواهب طبیعی اجرا نمایند. (حدید، آیه 25)
بیگمان عدالت عینی و ملموس برای کسانی که همه هستی را دنیا و مادیات آن میدانستند و همهچیز را برای خود میخواستند، سخت و غیرقابل پذیرش بود. اگر عدالت اجرایی میشد، دیگر طبقات پایین از میان می رفت و جابهجایی قدرت و ثروت به سادگی امکانپذیر میشد و این امکان وجود داشت که شاهزادگان برای کارگری و کشاورزی به روستا بروند و کشاورززادگان برای پادشاهی و مدیریت جامعه به قدرت و ثروت دست یابند.
چنین تصوری برای کسانی که خودرا برتر از دیگران میدانستند و خود را نژاد برتر میشمردند، کابوسی بزرگ بود. از این رو تمامی تلاش خود را مصروف این معنا کردند تا به قول خودشان، اراذل و اوباش جامعه در نظام اجتماعی و اقتصادی جامعه بالا نیایند و جای آنان را نگیرند. (هود، آیه 27)
خداوند بارها در آیات قرآنی بیان میکند که گروهی از طبقات ممتاز جامعه چون اشراف، مترفان و مستکبران در برابر پیامبران میایستادند و اجازه تبلیغ و دعوت به ایشان نمیدادند.
البته چنین نبود که تنها کافران این گونه عمل میکردند، بلکه حتی در جوامعی که پیامبران ایجاد کرده بودند، گروههای انحرافی رشد کرده و در همان مسیر کافران حرکت کرده و با آموزههای تحریف شده پیامبران پیشین به جنگ پیامبران زمان خود میآمدند. شاید روشنترین تصویری که قرآن از امتهای پیامبران در این باره به دست میدهد، قوم یهود است که به نام حضرت ابراهیم(ع)، اسحاق (ع)، یعقوب (ع) و سپس حضرت موسی(ع) در مقابل پیامبران قرار گرفته و آنان رابه سبب دعوتهای اصلاحی کشتند؛ (بقره، آیه 61؛آل عمران، آیات 21 و 112؛ مائده، آیه 70) چرا که آنان اصلاحات و دعوتهایی داشتند که مخالف هواهای نفسانی آنان و مبتنی بر عدالت بود. (مائده، آیه 70)
روش اشراف یهود
بنابراین، همیشه در طول تاریخ حتی در میان امتها و ملتهای پیامبران(ع) گروهها و طبقات اجتماعی حضور داشتند که با هرگونه حرکت عدالتخواهانه مخالفت کرده و به سرکوب ملت و بلکه حتی رهبران الهی پرداخته و آنان را به قتل میرساندند.
در میان یهود، گروههای اشراف چنان قدرت و ثروت جامعه را در اختیار گرفته بودند که اجازه نمیدادند کسی بیرون از دایره آنها حرکتی داشته باشد. لذا به شدت مخالفت خود رابا انتخاب طالوت که از قدرت و ثروت و نشان اشرافی بیبهره بود، علنی کردند.(بقره، آیه 247) این افراد اگر میدیدند کسی بیرون از مجموعه و گروه طبقاتی خودشان به قدرت و ثروت میرسد، به شدت با او مبارزه میکردند تا نابود شده یا عقبنشینی کند و به جایگاه پیشین خود بازگردد.
روشهایی که آنان برای نابود کردن این افراد به کار میبردند با توجه به شرایط و مقتضیات و نیز امکانات، متفاوت بود. هر چند که زمامداری پیامبر زمان یعنی طالوت را به ناچار پذیرفتند ولی در نهایت با عدم همکاری با ایشان تلاش کردند تا او در جنگ با جالوت شکست بخورد که البته به امداد غیبی این مساله تحقق نیافت.
در زمان حضرت موسی(ع) اشراف به اشکال گوناگون با رهبری او مخالفت کردند و در هر فرصتی ساز مخالفت نواختند زمانی قارون که از قوم یهود بود، حاضر نمیشود تا برای کمک به ملت خود انفاق کند و ثروت خود را در خدمت فرعون و فرعونیان قرار میدهد که خشم خداوندی را موجب شده و نابود میشود و زمین، او را با تمام ثروتش میبلعد. قارون با رفتارهای خود تلاش میکرد تا مومنان را خوار و خفیف سازد و نشان دهد که رویه فرعونی بهتر از رویه موسی و هارونی است. ثروت قارون به جای آنکه در خدمت مردم یهود باشد در خدمت قدرت فرعونی بود.
زمانی دیگر، اشراف و مافیای قدرت و ثروت در ملت یهود، نسبت به تغذیه و اقتصاد پریشان اعتراض میکردند و میگفتند که چرا باید در تحریم اقتصادی قرار گیریم و وضعیت اقتصادی ما به گونهای شود که در میان جهانیان سرافکنده باشیم. وضعیت سیاسی و اجتماعی ما بهبود نیافته و ما در جهان و در چشم مردم خوار شدهایم. پیش از آمدن حضرت موسی(ع) وضع ما از نظر جایگاه سیاسی و اجتماعی بد بود و قبطیان و مستکبران ما را اذیت میکردند، اکنون نیز وضعیت بدتر شده است. پس هیچ تفاوتی میان دو دوره نیست بلکه حتی وضعیت اجتماعی و سیاسی و جایگاه ما بدتر هم شده است.
اینان با ایجاد شرایط و بیان مطالباتی، تودههای مردم را با خود همراه کردند و باعث شدند آنان برای بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی و سیاسی خود به هر حقارتی تن دهند. از این رو همنوا با اشراف، خواهان تنوع غذایی و واردات بیشتر مواد آسایشی و رفاهی میشوند و حاضر میشوند تا استقلال و عزت خود را به خیار، سیر، پیاز، عدس و مانند آن بفروشند. (بقره، آیه 61)
شرایط تحریمی که در پی استقلالطلبی، عزتخواهی، عدالتجویی و مانند آن پدید آمده بود. اشراف رفاهطلب را خسته کرد و آنان با استفاده از جو روانی و هزینه کردن برخی از مسائل، توانستند ملت را همراه خود کرده وعلیه حضرت موسی(ع) به شورش وادارند. (همان)
روحیه ضد عدالت مافیای قدرت و ثروت
اصولا مافیای قدرت و ثروت هرگونه عدالتخواهی را بر نمیتابد واجازه نمیدهد که کسی مانع کسب ظالمانه و رفتارهای مترفانه و مسرفانه آنان شود. در زمان حضرت شعیب مافیای قدرت و ثروت تمام تلاش خود را میکنند تا آن حضرت از دعوت به عدالت توزیعی و عدالت ملموس در حوزه اقتصاد دست بردارد و علیه کمفروشی و گرانفروشی آنان اقدام نکند. آنان تلاش کردند تا با تغییر شرایط و فشار به قبیله و همراهان حضرت شعیب(ع) ایشان را به مسیری سوق دهند که قدرت و ثروت آنان را تضمین و تامین میکند. از این رو تهدید میکنند که اگر به ملت و رویه و آیین آنان باز نگردد او را سنگسار کرده یا میکشند و یا تبعید میکنند. (اعراف، آیات 85 و 88)
ضرورت استقامت در برابر مافیاها
اگر بخواهیم در مقابله با فشارها و تهدیدات مافیاهای قدرت و ثروت که در امت اسلام طابق النعل بالنعل چون امت یهود شکل گرفته مقاومت کنیم باید استقامت بورزیم (توبه، آیه 7، فصلت، آیه 30، احقاف، آیه 13) نه اینکه همراه و همنوا با آنان شویم و به آنان خدمت رایگان کنیم. استقامت در آنچه باور داریم اصلی است که نباید فراموش کنیم. مافیای قدرت و ثروت در عصر حضرت موسی(ع) با همراهی با فرعون و فرعونیان زمینه حرکت مردمی و شورش علیه موسی(ع) را فراهم آوردند. آنان گفتند که تحریمها موجب شده تا از نظر اقتصادی دچار بحران شویم و تنها به دو غذای ساده (من و سلوی) اکتفا کنیم، در حالی که اگر با فرعونیان کنار میآمدیم وضعیت ما بهتر از این بود. از این رو، با جوسازی علیه موسی(ع) شرایط را برای عقبنشینی آن حضرت(ع) فراهم آوردند، بنابراین حضرت(ع) فرمان میدهد تا برای تغییر وضعیت اقتصادی باید جنگ و جهادی داشته باشند که البته در اینجا نیز اشراف و مافیای قدرت و ثروت حاضر به همکاری نشدند و گفتند خودت این اوضاع را ایجاد کردی و باید خودت بروی شرایط را دگرگون کنی و ما را از مشکلات اقتصادی و کمبود تغذیه و فقدان تعدد و تنوع در آن نجات دهی. (مائده آیه 24 و آیات دیگر)
ادامه مطلب ....
http://www.nooreaseman.com/forum79/thread55371.html
منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان
تبادل لينك
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر