۱۳۹۲ شهریور ۹, شنبه

مرد ده تومانی! ارزشت بی‌نهایت است




















وبلاگ "هیروگلیف" نوشت:

بچه که بودم همیشه برایم جای سوال بود که چرا روی همه ی اسکناس ها عکس امام خمینی (ره) است به جز اسکناس های 10 تومانی که عکس آیت الله مدرس را روی آن زده اند.

با این حال علاقه عجیبی به این اسکناس ها داشتم. «هاشْم عمی » (عمو هاشم) بقال سر راه مدرسه هم علاقه عجیبی به این اسکناس ها داشت و هرکسی از این اسکناس ها به او می داد، 3 برابر ارزش واقعی اسکناس به او خوراکی می داد. «توش لاواشا»(لواشک ترش)، جنس اختصاصی بقالی هاشم عمی بود که لواشکی غیر بهداشتی مربعی شکل در ابعاد حدودی 5*5 بود که بسیاری از بچه ها در راه بازگشت از مدرسه از این لواشک ها می خریدند و همیشه سعی می کردند اسکناس 10 تومانی گیر بیاورند و به هاشم عمی بدهند تا به جای یک لواشک ، 3 لواشک بگیرند. هاشم عمی همیشه این اسکناس ها را از پول های دیگر جدا نگه می داشت.

بزرگ تر که شدم در کتاب تاریخ مان کمی درباره این مرد ده تومانی خواندم ولی چیزی که بیشتر در یادم ماند همان جمله معروف « دیانت ما عین سیاست ماست و سیاست ما عین دیانت ما» بود . جمله که هم پشت جلد کتاب تاریخ بود و هم با خطی ریز روی اسکناس های ده تومانی زیر اسمش نوشته شده بود.

آن زمان هنوز نه می دانستم سیاست چیست و واژه دیانت هم برایم نامأنوس بود.

با منسوخ شدن اسکناس های ده تومانی ، مدرس هم از یادم رفت

شاید مردم ایران هم او را از یاد بردند.

امسال در خطبه های نماز عید فطر تبریز نامی از این مرد برده شد و من یاد اسکناس های 10 تومانی و کتاب تاریخ افتادم . دلم برای این مرد 10 تومانی تنگ شد.

در اینترنت چندین مقاله در مورد این پیرمرد نحیف و لاغر اندام خواندم . شرح ایستادگیش در برابر رضا خان ، نطق های آتشین و تاثیر گذارش در مجلس ، مخالفتش با قرارداد ننگین و استعماری وثوق الدوله ، مقابله با حمله روسیه و انگلیس در جنگ جهانی اول و ... مرا به وجد آورد

حال فهمیدم که چرا هاشم عمی عاشق این مرد بود و چرا امام خمینی دستور داده بود روی اولین اسکناس جمهوری اسلامی ایران عکس این شهید بزرگوار را بزنند

وقتی که جلسات رای اعتماد مجلس به کابینه 11هم را از شبکه خبر دیدم . دلم بیشتر برای این مرد تنگ شد .

دلم به حال این مملکت سوخت که همه ی نمایندگان مجلسش پشت به عکس شهید مدرس نشسته اند و کسانی هم که در جایگاه حضور دارند سرشان در مانیتور روبه رو و کاغذ هایشان است.

دلم برای اسکناس های ده تومانی سوخت که عکس آیت الله مدرس یک روی آن بود و آن روی اسکناس هم عکس مجلس شورای اسلامی

دلم به حال مجلس سوخت که به جای اندیشه مدرس عکسش در مجلس بود

چقدر جای مدرس در مجلس خالی است.

این یادداشت را با خاطره ای تأمل برانگیز از آیت الله مدرس به پایان می رسانم:

شاهزاده فرمانفرما به وسیله یکی از محارم خود پیغام می دهد که به آقای مدرس بگویند این قدر پا روی دُم من نگذارد. وقتی این پیغام به مدرس می رسد می گوید: «به شاهزاده بگویید، مدرس گفت من هر جا پا بگذارم، دُم حضرت والاست؛ مرا در این میان تقصیری نیست»

برای آشنایی بیشتر با این عالم بزرگ به لینک های زیر مراجعه فرمایید.

آیت الله سید حسن مدرس

http://majnoon110.blogsky.com/1387/06/22/post-52/



آرامگاه شهید مدرس در کاشمر(شهری در 200 کیلومتری مشهد)

پی نوشت : حالم از مناسبت های تاریخی و ملی و مذهبی و بزرگداشت ها به هم می خورد. علتش این است که خیلی از آدم های بزرگ و اتفاقات بزرگ را در یک حصار 24 ساعته قرار می دهند و نمی گذارند که بیشتر در موردشان حرف بزنیم .

تنها وقتی می شود از مادر نوشت که روز مادر باشد . اگر روز دیگری در مورد مادر بنویسی مثل وصله ناجور می ماند و کسی تحویلت نمی گیرد!

تنها زمانی می توان از معلم و استاد یاد کرد که روز معلم باشد!

در مورد مدرس هم باید فقط روز 16 آذر حرف بزنیم که روز مجلس هم هست و مابقی سال دیگر اسمی از او نشنویم.

علامه طباطبایی ، شهید نواب صفوی و ... همه در حصار 24 ساعته ای گیر کرده اند که تنها باید در همین زمان به آن ها پرداخته شود!

در بخش « سالاران » می خواهم این حصار 24 ساعتی را بشکنم و هر وقت که دلم هوای کسی را کرد فارغ از صفحات خشک تقویم به سراغ این آدم های بزرگ بروم.

شاید این آدم های بزرگ کسانی باشند که حتی نامشان هم در صفحات تقویم نیامده باشد و شاید حتی اسمشان را هم یک بار نشنیده باشید





ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum84/thread55591.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


هیچ نظری موجود نیست: