۱۳۹۱ اسفند ۱۱, جمعه

چرا باید مدعی ملاقات با امام زمان را تکذیب کرد؟


چرا باید مدعی ملاقات با امام زمان را تکذیب کرد؟












منظور از ملاقات چیست؟




اهل دل و شیفتگان کوی وصال می گویند که ملاقات با امام زمان(عج) به چند صورت انجام می گیرد: الف) ملاقات و ارتباط روحی که بهترین نحوه ارتباطات است، ممکن است دائمی باشد و هیچ گاه فراق و جدایی نداشته باشد، یعنی شخص ملاقات کننده از لحاظ روحی در حدی است که هم سنخ و هم گون با امام عصر(ع) است و به گونه ای است که همیشه خود را در محضر مولایش می بیند و متنعم به نعمت هدایت معنوی حضرت مهدی است . اینان افرادی هستند که جانشان با جانف جانان همراه و محو در جمال مولا هستند.


ب) ملاقات در عالم رؤیا انجام گیرد یعنی در خواب به محضر مولا برسند.

ج) امام زمان(عج) را با همین بدن ظاهری و مادی ملاقات نمایند.

منظور از بحث ملاقات با امام زمان که معمولاً در کتابها مطرح است و قصص و حکایاتی که در مورد ملاقات اشخاص متدین و مؤمنان خالص با حضرت مهدی(ع) گفته می شود، ملاقات با بدن ظاهری است که در این دنیا زندگی

می کند، نه ملاقات روحی و نه در عالم رؤیا، یعنی افراد بی شماری در طول غیبت با همین بدن مادی به محضر مولایشان با بدن مادی رسیده اند و جمال حضرت را با چشم سر مشاهده کرده و چه بسا دستوراتی گرفته و مشکلاتشان را رفع کرده اند. این خود بهترین دلیل بر اثبات وجود مبارک آن حضرت است.




فایده مطرح کردن دیدار با امام زمان(ع):

ممکن است گفته شود چیزهایی که معمولاً در داستان های ملاقات با امام زمان(عج) مطرح می شود، امور جزئی و ناچیز هستند و شما با نقل این داستان ها از عظمت مقام امام و ولایت کبری می کاهید. بنابراین، نقل این نوع داستان ها و اساساً بحث ملاقات با امام زمان(عج) بحث مفیدی نخواهد بود؟


در پاسخ چنین بینشی می گوییم: ما نیز متوجه این نکته هستیم که حضرت بقیه الله الاعظم(ع) برای اینکه کاسه آبی به دست تشنه لبی بدهد، یا در بیابان گمشده ای را به راه برساند، یا مریض مردنی را شفا دهد، بی خانه ای را صاحب خانه کند، بی فرزندی را با وساطت خود در درگاه الهی فرزند بخشد و امثال اینها خلق نشده است، بلکه به تصریح دعای ندبه خلقته لنا عصمتاً و ملاذاً؛ یعنی برای اینکه به وسیله شناختن و پیروی کردن او از انحراف و گناه نجات پیدا کنیم و او پناهگاه ما باشد و ما به وسیله او از ضلالت نجات یابیم و اساساً او حجت خدا در زمین است و اگر در زمین حجت خدا نباشند زمین اهلش را هلاک می کند، خداوند وجود مقدسش را خلق کرده و او را در این عالم نگاه داشته است، ولی ما در روزگاری زندگی می کنیم که مردم حتی نقل همین جریانات و انجام کارهای جزئی از این قبیل را هم نمی پذیرند و دشمنان آن حضرت، آنها را تکذیب می کنند، لذا در برابر چنین برخوردی ناچاریم این نوع ملاقات ها را مطرح کنیم و اساساً در بین متدیّنان معروف است که هرکسی را یارای ملاقات با امام زمان(عج) نیست، بلکه تنها کسانی لایق این عنایت هستند که خودساخته و مبرّی از هر نوع آلودگی باشند. از این رو، این خود یکی از عوامل تربیتی است که کسی که شوق دیدار دارد چاره ای جز پاک زیستن ندارد، لذا بحث ملاقات نه تنها مفید است، بلکه از بهترین، شیرین ترین و پرجاذبه ترین بحث است.



اگر ملاقات ممکن است، پس چرا باید مدعی ملاقات را تکذیب کرد؟

بعضی ها ملاقات با حضرت را منکرند و می گویند ملاقات امکان ندارد و بر مدعای خود روایاتی را شاهد می آورند که می گویند: اگر کسی مدعی مشاهده و ملاقات با امام زمان(ع) شد او را تکذیب کنید و از او نپذیرید. طبق این روایات ما نمی توانیم این نوع ملاقات ها را که در کتب نقل شده بپذیریم. به هرحال، امر دایر است که ما سخن مردم عادی و غیرمعصوم را که مدعی ملاقات هستند، بپذیریم و یا سخن معصوم را که فرمود، مدعی رؤیت و ملاقات را تکذیب کنید، معلوم است که باید به سخن معصوم عمل کنیم نه سخن دیگران.


در پاسخ چنین ادعایی می گوییم:1

اولاً، روایاتی در کار نیست، بلکه طبق تحقیق، یک روایت بیشتر نیست و آن همان توقیع حضرت ولی عصر(ع) به علی بن محمد سمری 6 روز قبل از وفاتش است که حضرت در این توقیع به علی بن محمد(نایب چهارم) فرود: دست و پایت را جمع کن و به کسی برای بعد از خودت وصیت مکن، چرا که زمان غیبت کبری فرارسیده و تو نیز 6 روز دیگر از دنیا می روی. در آینده در بین شیعیان کسانی پیدا می شوند که ادعای مشاهده ما را دارند، بدانید که قبل از خروج سفیانی و صیحه آسمانی (دو علامت از علائم حتمیه ظهور) هرکسی ادعای مشاهده ما را داشته باشد، دروغگو و مفتری است.2

آنها که ملاقات امام زمان(ع) را قبول ندارند به این روایت تمسک می کنند وگرنه روایت دیگری در کار نیست.

ثانیاً، از این روایت نیز پاسخ هایی داده شده است3 که بهترین پاسخ به تناسب حکم و موضوع و با استفاده از لفظ "مفتر" که حضرت فرمود: "الا فمن ادعی المشاهده قبل خروج السفیانی والصیحه فهو کذاب مفتر ....."، این است که منظور صرف دیدار و ملاقات نیست، بلکه دیداری است همراه با ادعای نیابت که مثلاً شخصی مدعی نیابت خاصه می شود و می گوید: من امام را مشاهده می کنم و امام زمان(ع) مرا همانند نوّاب اربعه، نایب خاص خود قرار داده است، من وکیل آقا در بین شما هستم و شما باید در کارها به من مراجعه کنید. حضرت فرمود چنین کسی نه تنها دروغ می گوید، بلکه افترا نیز می بندد چون به ما نسبت می دهد که ما او را نایب و وکیل خود قرار داده ایم. اصل صدور روایت هم در مقام نیابت است که حضرت به علی بن محمد فرمود: کسی را از جانب ما نصب مکن و دوران غیبت صغری و نیابت خاص تمام شده است. در چنین شرایطی اگر کسی ادعای رؤیت و مشاهده داشته باشد، معلوم است که منظور مشاهده خالی از نیابت نیست.

بنابراین اینکه مدعی می گوید: روایاتی بر تکذیب مدّعی مشاهده وارد شده است، صحیح است، بلکه تنها یک روایت، آن هم در موقعیت خاص نیابت است. ما نیز در این مسأله با مدعی هماهنگ هستیم که اگر کسی در عصر غیبت کبری ادعای مشاهده همراه با نیابت خاصه را داشته باشد، قطعاً کذاب و مفتری است، زیرا در غیبت کبری تنها نیابت عامه مطرح است نه خاصه.

پس از بیان منظور از ملاقات و اینکه مقصود صرف دیدار جمال یار است نه همراه با ادّعای نیابت و وکالت،

می گوییم: حق این است که ملاقات با آن امام همام ممکن است و هیچ استحاله ای ندارد، زیرا رؤیت شخصی که در دنیا با بدن مادی زنده است و در بین مردم زندگی می کند امری طبیعی و عادی است و ندیدن برخلاف عادت و روی مصالحی است که این غیبت را اقتضا کرده است.


کسانی که در عصر غیبت ادعای رؤیت کرده اند تعدادشان به اندازه ای است که امکان دروغ، تبانی و توطئه بر این دروغ وجود ندارد، به تعبیر فنّی، ادعای رؤیت از حد تواتر هم فراتر رفته و مدّعیان مشاهده نیز افرادی معمولی و یا لاابالی نیستند، بلکه افرادی چنین ادعایی را داشته اند که اغلب تالی تلْو معصوم بوده و مردم در امور دین شان به آنها اقتدا می کردند. چگونه ممکن است به افرادی همچون علامه حلی و سیدبحرالعلوم و مقدس اردبیلی و علی بن مهزیار اهوازی و سایر اولیای خدا، نسبت دروغ داد و گفت: اینان در ادعای ملاقاتشان قصد فریب مردم و یا رسیدن به جاه و مال دنیا را داشته و برای نیل به هواهای نفسانی و خود را در بین عوام محبوب جلوه دادن در بین مردم چنین ادعایی را کرده اند. درحالی که بسیاری از این بزرگان در حیات خود به طور عموم به مردم نگفته اند و برخی خواص هم که به این مطلب پی می بردند و از آنها درخواست شرح ملاقات می کردند پس از اخذ میثاق و پیمان که تا زنده بودن آنان برای کسی بازگو نکنند، برای آنان اعتراف می کردند وگرنه برای عامه مردم تا حد امکان نمی گفتند و اغلب پس از درگذشت آنان مسأله فاش می شد.






منبع: شبستان

عقیق





ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum296/thread48968.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


هیچ نظری موجود نیست: