۱۳۹۱ اسفند ۱۱, جمعه

مرگ بدون توشه اخروى‏

مرگ بدون توشه اخروى‏









منابع مقاله:

کتاب : تفسير و شرح صحيفه سجاديه جلد ششم

نوشته: حضرت آیت الله حسین انصاریان




مرگ ابتداى جهان آخرت است، كسى كه در دنيا اهل ايمان و تقوا و عمل صالح و اخلاق حسنه بوده، در حقيقت توشه جهان ديگر را فراهم آورده و مرگ براى او به فرموده رسول خدا صلى الله عليه و آله تحفه الهى است. «2» اما كسى كه به فرمان خدا نبوده و از انبياى الهى اطاعت ننموده و آراسته به اخلاق حسنه و تقوا نشده و كار خيرى انجام نداده، دستش خالى و به هنگام حركت به سوى آخرت بى ‏توشه است.

اگر در آيات قرآن در رابطه با قيامت كه بيش از هزار آيه است دقت نماييد، مسأله زاد و توشه و راحله براى جهان ديگر را در آن آيات خواهيد ديد.



آمادگى براى مرگ در روايات‏



قيلَ لأِميرِالْمُؤْمِنينَ عليه السلام: مَا الاْسْتِعدادُ لِلْمَوْتِ؟ قالَ: أداءُ الْفَرائِضِ، وَاجْتِنابُ الْمَحارِم، وَ الاْشْتِمالُ عَلَى الْمَكارِمِ، ثُمَّ لا يُبالى أوَقَعَ عَلَى الْمَوْتِ أمْ وَقَعَ الْمَوْتُ عَلَيْهِ، وَ اللَّهِ ما يُبالِى ابْنُ أبى طالِبٍ أوَقَعَ عَلَى الْمَوْتِ أمْ وَقَعَ الْمَوْتُ عَلَيْهِ. «1»

به اميرالمؤمنين عليه السلام گفتند: استعداد براى موت چيست؟ فرمود: اداى واجبات (شرعى، اخلاقى، عملى، مالى، حقوقى) دورى از محرمات (عملى، اخلاقى، اجتماعى، حقوقى) و دارا بودن حسنات و مكارم اخلاقى.

سپس باكى نيست كه او سراغ مرگ برود يا مرگ سراغ او آيد. به خدا قسم! پسر ابى‏طالب را از مرگ باك نيست كه او سراغ مرگ رود يا مرگ سراغ او آيد.

از رسول خدا صلى الله عليه و آله سؤال شد:

أىُّ الْمُؤْمِنينَ أكْيَسُ؟ قالَ: أكْثَرُهُمْ ذِكْراً لِلْمَوتِ وَ أشَدُّهُمْ لَهُ اسْتِعْداداً. «2»

كدام يك از مؤمنان زرنگ‏تر و بافراست‏تر است؟ فرمود: آن كه زياد از موت ياد مى‏كند و آمادگى بيشترى براى سفر آخرت دارد.

به حضرت سجّاد عليه السلام گفته شد:

ما خَيْرٌ ما يَمُوتُ عَلَيْهِ الْعَبْدُ؟ قالَ: أنْ يَكُونَ قَدْ فَرَغَ مِنْ أبْنِيَتِهِ وَ دُورِهِ وَ قُصورِهِ. قيلَ: وَ كَيْفَ ذلِكَ؟ قالَ: أنْ يَكُونَ مِنْ ذُنُوبِهِ تائِباً وَ عَلَى الْخَيْراتِ مُقيماً، يَرِدُ عَلَى اللَّهِ حَبيباً كَريماً. «3»

بهترين حالى كه عبد بر آن مى‏ ميرد چيست؟ فرمود: فراغت بال از ساختمان و خانه و قصر. عرضه داشتند: چگونه؟ فرمود: از گناهان با توبه درآمده باشد و بر خيرات پابرجايى حاصل نموده باشد، در اين صورت با محبوبيت و كرامت بر خداوند وارد مى ‏شود.

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:

مَنْ ماتَ وَ لَمْ يَتْرُكْ دِرْهَماً وَ لا ديناراً لَمْ يَدْخُلِ الْجَنَّةَ أغْنى مِنْهُ. «4»

كسى كه بميرد و درهم و دينارى از خود بجاى نگذارد (كنايه از اين كه اضافه مالش را با خدا معامله كرده باشد) ثروتمندتر از او وارد بهشت نمى‏ شود.





تأسف و حسرت بزرگ‏

الهى، به تو پناه مى‏برم از بزرگترين حسرت كه حسرت روز قيامت است به خاطر خالى بودن دست از اعمال صالحه و اخلاق حسنه و خيرات و مبرّات و از بزرگترين مصيبت كه مصيبت در دين است و از بدترين بدبختى كه افتادن در آتش جهنّم است و از بدى بازگشت و نوميدى از ثواب و رسيدن به كيفر و عذاب.

الهى، بر محمّد و آل محمّد درود فرست و مرا و همه مردان و زنان با ايمان را به رحمتت پناه ده، اى مهربان‏ترين مهربانان.

عقايد و اوصاف و اعمال انسان در زندگى داراى صورت‏هاى خاصى هستند.

بين آنها يك سلسله ارتباط و نسبت‏هايى وجود دارد كه شخصيت درونى را مى‏سازد. انسان در محدوده اعتقادات و افكار انتخابى خود قرار گرفته و زير سلطه آنهاست. و به مرور در سيطره اوصاف و اخلاق اكتسابى قرار مى‏ گيرد. و با تكرار آنها اعمال و رفتار شكل مى‏گيرد و به روش عملى و دايره شخصيّتى تبديل مى ‏شود. اين ارتباط و نسبت‏ها در عالم آخرت هم ادامه دارد. در قيامت كبرى اين عقايد و اوصاف و اعمال داراى صورت هايى متناسب با هر فردى بروز مى‏كند. و امور مسلط دنيايى بر انسان در آن عالم هم مسلط است. پس از باب آنچه خداوند فرمود:

كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ» «5»

هر كسى در گرو دست‏آورده ‏هاى خويش است.

يعنى انسان درگير آنچه گردآورده، مى ‏باشد. بهشتيان و دوزخيان آنچه را آورده ‏اند، مى‏ بينند. اصحاب يمين و صالحان كه حب حضرت حق بر آنها حاكم بوده است؛ در آزادى مطلق قرار مى‏گيرند ولى مجرمان و كافران كه در اسارت نفس و شيطان بوده‏اند؛ در فشار عذاب و آتش گرفتار مى‏شوند و اين بازتاب اوصاف و اعمال آنان در دنياست.

حسرت در لغت از ماده حسر به معنى برهنه كردن و كنار زدن لباس است ولى مقصود در اينجا اين است كه با ندامت پرده جهل كنار مى ‏رود، ندامت و اندوه شديد بر آنچه از دست رفته باشد و امكان بازگشت نباشد.

در قرآن مجيد هر جا سخن از قيامت و حشر و نشر انسان‏هاست به كلماتى كه نشان از تأسف و حسرت بزرگ است؛ مانند اى كاش، افسوس، واى بر من، متأسفانه، بازگشت به دنيا و ... اشاره مى‏كند؛ زيرا انسان با مشاهده آيات حق و نعمت‏ها و كيفرهاى آخرت و كوتاهى در كسب اعمال نيك و معرفت حقيقت، به اندوهى بزرگ دچار مى ‏شود. خداوند به بندگان اين وضعيت جانسوز را هشدارمى‏ فرمايد:

أَن تَقُولَ نَفْسٌ يحَسْرَتَى‏ عَلَى‏ مَا فَرَّطتُ فِى جَنبِ اللَّهِ وَ إِن كُنتُ لَمِنَ السخِرِينَ* أَوْ تَقُولَ لَوْ أَنَّ اللَّهَ هَدانِى لَكُنتُ مِنَ الْمُتَّقِينَ* أَوْ تَقُولَ حِينَ تَرَى الْعَذَابَ لَوْ أَنَّ لِى كَرَّةً فَأَكُونَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ» «6»

تا مبادا آن كه كسى بگويد: دريغ و افسوس بر اهمال‏ كارى و تقصيرى كه درباره خدا كردم، و بى ‏ترديد [نسبت به احكام الهى و آيات ربّانى‏] از مسخره كنندگان بودم.* يا بگويد: اگر خدا هدايتم مى ‏كرد، بى ‏ترديد از پرهيزكاران بودم،* يا چون عذاب را ببيند، بگويد: اى كاش مرا [به دنيا] بازگشتى بود تا از نيكوكاران مى ‏شدم.

وَ أَنذِرْهُمْ يَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِىَ الْأَمْرُ وَ هُمْ فِى غَفْلَةٍ وَ هُمْ لَايُؤْمِنُونَ» «7»

و آنان را از روز حسرت- آن گاه كه كار از كار بگذرد- بترسان، در حالى كه آنان در بى‏خبرى [شديدى‏] هستند و ايمان نمى‏آورند.

از آيات فوق استفاده مى‏شود كه انسان وارد عرصه محشر مى‏شود و نتيجه كوتاهى ‏ها و مسامحه كارى ‏ها و خلاف كارى ‏ها و شوخى گرفتن دستورها را در برابر چشم خود مى ‏بيند؛ فريادش به واحسرتا بلند مى ‏شود. اندوهى سنگين همراه با ندامتى عميق بر قلب او سايه مى ‏افكند و اين حالت درونى خود را بر زبان مى ‏آورد.



حالت‏هاى گوناگون مجرمان در قيامت‏



بنابراين مجرمان در سه جايگاه، حالت‏هاى گوناگونى از خود نشان مى‏دهند:

1- با ورود به محشر اظهار حسرت و تأسف مى‏كنند.

2- با مشاهده پاداش پرهيزكاران، آرزوى سرنوشت آنان را مى‏ نمايند.

3- با مشاهده عذاب الهى، آرزوى بازگشت به دنيا و جبران گذشته مى‏كند.

رسول اللّه صلى الله عليه و آله در اين زمينه مى‏فرمايد:

به راستى كه فرزند آدم از آنچه بر آن خلق شده غافل است ... وقتى قيامت فرا رسد فرشته مأمور ثبت خوبى‏ها و فرشته مأمور ثبت بدى‏ها بر وى فرود مى‏آيند و نامه‏اى را كه به گردنش بسته شده است مى‏گشايند. سپس با او به صحنه محشر مى‏آيند در حالى كه يكى او را به جلو مى‏راند و ديگرى به كارهايى كرده است گواهى مى‏دهد. سپس پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: همانا شما امرى عظيم پيش رو داريد كه طاقت آن را نداريد؛ پس از خداى بزرگ كمك بطلبيد. «8» در روايات ما قيامت نام‏هاى ديگرى مانند يوم الحسرة، يوم الندامة، يوم المحاسبه دارد و درباره يوم الحسرة آمده است:

حضرت رسول اللّه صلى الله عليه و آله فرمود:

هر گاه اهل بهشت وارد بهشت شوند و اهل جهنم وارد آتش شوند. مى‏نوشند و مى‏نگرند و در اين حال مرگ را به صورت گوسفندى سياه و سفيد مى‏آورند و به آنان مى‏گويند: مرگ را مى‏شناسيد، پاسخ مى‏دهند: بله، اين طور و آن طور بود و همه آن را مى‏شناسند، پس در پيش همگان او را سر مى‏برند، سپس ندا مى‏شود، اى اهل بهشت! جاويد بمانيد مرگ نداريد و اى اهل دوزخ! جاويد بمانيد مرگ نداريد. «9» در روايت ديگر است:

اهل بهشت بسيار خوشحال مى‏شوند كه اگر كسى آن روز مرگى بود؛ از شادى مى‏مرد و اهل جهنم با حسرت فرياد بلند مى‏كشند؛ كه اگر كسى مى‏مرد، از حزن و اندوه مى‏مرد. «10» پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در ذيل آيه‏ يحَسْرَتَنَا عَلَى‏ مَا فَرَّطْنَا فِيهَا» «11» «دريغا كه كوتاهى كرديم.» فرمود:

افسوس آنان كه آيات حق را تكذيب مى‏كردند؛ از اينروست كه دوزخيان جايگاه بهشتى خود را در بهشت مى‏بينند و اين موجب حسرت مى‏گردد. «12» و همگان جاى خود را در بهشت و جهنم ابدى خواهند ديد و بازگشتى در كار نيست.





تفسير جنب اللّه‏

در برخى روايات از جنب اللّه به ائمه اطهار عليهم السلام تفسير شده است.

امام موسى بن جعفر صلى الله عليه و آله در تفسير آيه:

يحَسْرَتَى‏ عَلَى‏ مَا فَرَّطتُ فِى جَنبِ اللَّهِ» «13» فرموده است:

جنب اللّه اميرمؤمنان عليه السلام است و همچنين اوصياى بعد از او هستند كه مقام والايى دارند تا آخرين نفر آنان. «14» افسوس‏شان بر اين است كه در كنار مكتب امامان و اهل بيت بوده‏اند ولى پيروى‏ نكرده‏اند؛ و اطاعت خدا را ناديده گرفتند.

در حديثى معتبر، مصداق روشن حسرت خواران روز قيامت را عالمان بى‏عمل معرفى مى‏كند كه حقّى را بيان مى‏كنند ولى در عمل عكس آن را مى‏پيمايند.

امام باقر عليه السلام مى‏فرمايد:

إِنَّ أَشَدَّ النَّاسِ حَسْرَةً يَوْمَ القِيامَةِ الَّذينَ وَصَفُوا الْعَدْلَ ثُمّ خالَفُوه .... «15»

بيشترين افسوس را در روز قيامت مردمى دارند كه سخن از عدالت بگويند و خود با ديگران به عدالت رفتار نكند.

از اينرو حجت اللّه، امير عارفان، در خطبه ارزشمند خود آن روز را يادآورى مى‏فرمايد:

فَيالَها حَسْرَةً عَلى‏ ذى‏ غَفْلَةٍ انْ يَكُونَ عُمُرُهُ عَلَيْهِ حُجَّةً، وَ أَنْ تُؤَدِيَّهُ أَيَّامُهُ إِلى‏ شِقْوَةٍ! نَسْأَلُ اللَّهَ سُبْحانَهُ أَنْ يَجْعَلَنا وَ إِيَّاكُمْ مِمَّنْ لاتُبْطِرُهُ نِعْمَةً وَ لاتُقَصِّرُ بِهِ عَنْ طاعَةِ رَبِّهِ غايَةٌ وَ لاتَحُلُّ بِهِ بَعْدَ الْمَوْتِ نَدامَةً وَ لاكآبَةٌ. «16»

حسرت و اندوه بر آن بى‏خبرى كه عمر نابوده شده‏اش بر او حجّت است و پايان زندگيش شقاوت! از خدا درخواست دارم ما و شما را از كسانى قرار دهد كه نعمت آنان را به طغيان نيندازد و هدفى آنان را در عبادت پروردگار خود مقصّر نسازد و پس از مرگ، ندامت و اندوه بر او فرود نيايد.

بنابراين بايد از موقعيت اندوهناك آن روز به خداوند پناه برد؛ روزى كه پناهگاهى غير از رحمت الهى نيست.

رسول اللّه صلى الله عليه و آله مى‏فرمايد:

كسى كه به خودش ستم كرده باشد، در آن روزى كه اندازه آن پنجاه هزار سال‏ نگهداشته مى‏شود، چندان كه خداوند اندوه را به درون او مى‏برد سپس به او رحم مى‏كند و به بهشت مى‏رود. فرمود: سپاس خدا را كه اندوه از ما بزدود، خدايى كه در طول مدت محشر، اندوه و حسرت به درون آنها وارد مى‏كند. «17» از جمله حسرات آخرت اين است كه:

كسى مالى را نابجا مصرف كرده يا از راه حرام گردآورده و در غير طاعت خدا قرار داده است و وارثان او آن را در راه خدا خرج كنند؛ اينان به بهشت مى‏رود و او به دوزخ راه يابد.

يا كسى كه از عدالت سخن مى‏گويد ولى خودش خلاف عقايدش رفتار مى‏كند.

و يا كسى از دانش و بينش خود بهره نگيرد و ديگران هم از او سودى نبرند. اينها خسارت‏ها و حرمان‏هاى روز قيامت است.

پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله مى‏فرمايد:

أَرْبَعٌ مَنْ كُنَّ فيه أَمِنَ يَوْمَ الفَزَعِ الأَكبَرِ: إذا اعْطِىَ شَيْئاً قالَ: الْحَمْدُلِلّهِ وَ إِذا أَذْنَبَ ذَنْباً قالَ: اسْتَغْفِرُاللَّهَ وَ إِذا أَصابَتْهُ مُصِيبَةٌ قالَ: إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ وَ إِذا كانَتْ لَهُ حاجَةٌ سَأَلَ رَبَّهُ وَ إِذا خافَ شَيْئاً لَجَأَ إِلى‏ رَبِّهِ. «18»

چهار چيز است كه در هر كسى باشد از آن روز وحشت بزرگ در امان است:

هر گاه چيزى به او داده شود بگويد: «الحمدللّه»، هر گاه گناهى كند بگويد:

«أستغفراللّه»، هر گاه مصيبتى به او برسد بگويد: «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ» و هر گاه نيازى داشته باشد آن را از پروردگارش بخواهد و هر گاه از چيزى بترسد به پروردگارش پناه برد.






پی نوشت ها:

(1)- بحار الأنوار: 68/ 263، باب 76، حديث 1؛ مستدرك الوسائل: 2/ 100، باب 17، حديث 1534.

(2)- بحار الأنوار: 68/ 267، باب 76، ذيل حديث 13؛ وسائل الشيعة: 2/ 435، باب 23، حديث 2571.

(3)- بحار الأنوار: 68/ 267، باب 76، حديث 17؛ الدّعوات: 122، حديث 300.

(4)- بحار الأنوار: 68/ 267، باب 76، ذيل حديث 17؛ الدّعوات: 123، حديث 301.

(5)- مدّثّر (74): 38.

(6)- زمر (39): 56- 58.

(7)- مريم (19): 39.

(8)- كشف الغمة: 2/ 347؛ تفسير الميزان: 18/ 357، ذيل آيه 24 سوره ق.

(9)- بحار الأنوار: 8/ 345، باب 26؛ مسند احمد بن حنبل: 3/ 9؛ كنز العمال: 14/ 514، حديث 39449.

(10)- بحار الأنوار: 8/ 345، باب 26؛ الدرّ المنثور: 4/ 272؛ مجمع البيان فى تفسير القرآن: 6/ 424، ذيل آيه 39 سوره مريم.

(11)- أنعام (6): 31.

(12)- الدرّ المنثور: 3/ 9، ذيل آيه 31 سوره أنعام.

(13)- زمر (39): 56.

(14)- الكافى: 1/ 145، حديث 9؛ بحار الأنوار: 24/ 193، باب 53، حديث 10.

(15)- المحاسن: 1/ 120، باب 64، حديث 134؛ بحار الأنوار: 2/ 30، باب 9، حديث 15.

(16)- نهج البلاغه: خطبه 63.

(17)- بحار الأنوار: 7/ 128، باب 6، حديث 8؛ تفسير فرات الكوفى: 350، ذيل حديث 349.

(18)- مجموعة ورّام: 2/ 237.





پایگاه عرفان





ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum167/thread48978.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


هیچ نظری موجود نیست: