مرگ بدون توشه اخروى
مرگ ابتداى جهان آخرت است، كسى كه در دنيا اهل ايمان و تقوا و عمل صالح و اخلاق حسنه بوده، در حقيقت توشه جهان ديگر را فراهم آورده و مرگ براى او به فرموده رسول خدا صلى الله عليه و آله تحفه الهى است. «2» اما كسى كه به فرمان خدا نبوده و از انبياى الهى اطاعت ننموده و آراسته به اخلاق حسنه و تقوا نشده و كار خيرى انجام نداده، دستش خالى و به هنگام حركت به سوى آخرت بى توشه است.
اگر در آيات قرآن در رابطه با قيامت كه بيش از هزار آيه است دقت نماييد، مسأله زاد و توشه و راحله براى جهان ديگر را در آن آيات خواهيد ديد.
آمادگى براى مرگ در روايات
قيلَ لأِميرِالْمُؤْمِنينَ عليه السلام: مَا الاْسْتِعدادُ لِلْمَوْتِ؟ قالَ: أداءُ الْفَرائِضِ، وَاجْتِنابُ الْمَحارِم، وَ الاْشْتِمالُ عَلَى الْمَكارِمِ، ثُمَّ لا يُبالى أوَقَعَ عَلَى الْمَوْتِ أمْ وَقَعَ الْمَوْتُ عَلَيْهِ، وَ اللَّهِ ما يُبالِى ابْنُ أبى طالِبٍ أوَقَعَ عَلَى الْمَوْتِ أمْ وَقَعَ الْمَوْتُ عَلَيْهِ. «1»
به اميرالمؤمنين عليه السلام گفتند: استعداد براى موت چيست؟ فرمود: اداى واجبات (شرعى، اخلاقى، عملى، مالى، حقوقى) دورى از محرمات (عملى، اخلاقى، اجتماعى، حقوقى) و دارا بودن حسنات و مكارم اخلاقى.
سپس باكى نيست كه او سراغ مرگ برود يا مرگ سراغ او آيد. به خدا قسم! پسر ابىطالب را از مرگ باك نيست كه او سراغ مرگ رود يا مرگ سراغ او آيد.
از رسول خدا صلى الله عليه و آله سؤال شد:
أىُّ الْمُؤْمِنينَ أكْيَسُ؟ قالَ: أكْثَرُهُمْ ذِكْراً لِلْمَوتِ وَ أشَدُّهُمْ لَهُ اسْتِعْداداً. «2»
كدام يك از مؤمنان زرنگتر و بافراستتر است؟ فرمود: آن كه زياد از موت ياد مىكند و آمادگى بيشترى براى سفر آخرت دارد.
به حضرت سجّاد عليه السلام گفته شد:
ما خَيْرٌ ما يَمُوتُ عَلَيْهِ الْعَبْدُ؟ قالَ: أنْ يَكُونَ قَدْ فَرَغَ مِنْ أبْنِيَتِهِ وَ دُورِهِ وَ قُصورِهِ. قيلَ: وَ كَيْفَ ذلِكَ؟ قالَ: أنْ يَكُونَ مِنْ ذُنُوبِهِ تائِباً وَ عَلَى الْخَيْراتِ مُقيماً، يَرِدُ عَلَى اللَّهِ حَبيباً كَريماً. «3»
بهترين حالى كه عبد بر آن مى ميرد چيست؟ فرمود: فراغت بال از ساختمان و خانه و قصر. عرضه داشتند: چگونه؟ فرمود: از گناهان با توبه درآمده باشد و بر خيرات پابرجايى حاصل نموده باشد، در اين صورت با محبوبيت و كرامت بر خداوند وارد مى شود.
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:
مَنْ ماتَ وَ لَمْ يَتْرُكْ دِرْهَماً وَ لا ديناراً لَمْ يَدْخُلِ الْجَنَّةَ أغْنى مِنْهُ. «4»
كسى كه بميرد و درهم و دينارى از خود بجاى نگذارد (كنايه از اين كه اضافه مالش را با خدا معامله كرده باشد) ثروتمندتر از او وارد بهشت نمى شود.
تأسف و حسرت بزرگ
الهى، به تو پناه مىبرم از بزرگترين حسرت كه حسرت روز قيامت است به خاطر خالى بودن دست از اعمال صالحه و اخلاق حسنه و خيرات و مبرّات و از بزرگترين مصيبت كه مصيبت در دين است و از بدترين بدبختى كه افتادن در آتش جهنّم است و از بدى بازگشت و نوميدى از ثواب و رسيدن به كيفر و عذاب.
الهى، بر محمّد و آل محمّد درود فرست و مرا و همه مردان و زنان با ايمان را به رحمتت پناه ده، اى مهربانترين مهربانان.
عقايد و اوصاف و اعمال انسان در زندگى داراى صورتهاى خاصى هستند.
بين آنها يك سلسله ارتباط و نسبتهايى وجود دارد كه شخصيت درونى را مىسازد. انسان در محدوده اعتقادات و افكار انتخابى خود قرار گرفته و زير سلطه آنهاست. و به مرور در سيطره اوصاف و اخلاق اكتسابى قرار مى گيرد. و با تكرار آنها اعمال و رفتار شكل مىگيرد و به روش عملى و دايره شخصيّتى تبديل مى شود. اين ارتباط و نسبتها در عالم آخرت هم ادامه دارد. در قيامت كبرى اين عقايد و اوصاف و اعمال داراى صورت هايى متناسب با هر فردى بروز مىكند. و امور مسلط دنيايى بر انسان در آن عالم هم مسلط است. پس از باب آنچه خداوند فرمود:
كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ» «5»
هر كسى در گرو دستآورده هاى خويش است.
يعنى انسان درگير آنچه گردآورده، مى باشد. بهشتيان و دوزخيان آنچه را آورده اند، مى بينند. اصحاب يمين و صالحان كه حب حضرت حق بر آنها حاكم بوده است؛ در آزادى مطلق قرار مىگيرند ولى مجرمان و كافران كه در اسارت نفس و شيطان بودهاند؛ در فشار عذاب و آتش گرفتار مىشوند و اين بازتاب اوصاف و اعمال آنان در دنياست.
حسرت در لغت از ماده حسر به معنى برهنه كردن و كنار زدن لباس است ولى مقصود در اينجا اين است كه با ندامت پرده جهل كنار مى رود، ندامت و اندوه شديد بر آنچه از دست رفته باشد و امكان بازگشت نباشد.
در قرآن مجيد هر جا سخن از قيامت و حشر و نشر انسانهاست به كلماتى كه نشان از تأسف و حسرت بزرگ است؛ مانند اى كاش، افسوس، واى بر من، متأسفانه، بازگشت به دنيا و ... اشاره مىكند؛ زيرا انسان با مشاهده آيات حق و نعمتها و كيفرهاى آخرت و كوتاهى در كسب اعمال نيك و معرفت حقيقت، به اندوهى بزرگ دچار مى شود. خداوند به بندگان اين وضعيت جانسوز را هشدارمى فرمايد:
أَن تَقُولَ نَفْسٌ يحَسْرَتَى عَلَى مَا فَرَّطتُ فِى جَنبِ اللَّهِ وَ إِن كُنتُ لَمِنَ السخِرِينَ* أَوْ تَقُولَ لَوْ أَنَّ اللَّهَ هَدانِى لَكُنتُ مِنَ الْمُتَّقِينَ* أَوْ تَقُولَ حِينَ تَرَى الْعَذَابَ لَوْ أَنَّ لِى كَرَّةً فَأَكُونَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ» «6»
تا مبادا آن كه كسى بگويد: دريغ و افسوس بر اهمال كارى و تقصيرى كه درباره خدا كردم، و بى ترديد [نسبت به احكام الهى و آيات ربّانى] از مسخره كنندگان بودم.* يا بگويد: اگر خدا هدايتم مى كرد، بى ترديد از پرهيزكاران بودم،* يا چون عذاب را ببيند، بگويد: اى كاش مرا [به دنيا] بازگشتى بود تا از نيكوكاران مى شدم.
وَ أَنذِرْهُمْ يَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِىَ الْأَمْرُ وَ هُمْ فِى غَفْلَةٍ وَ هُمْ لَايُؤْمِنُونَ» «7»
و آنان را از روز حسرت- آن گاه كه كار از كار بگذرد- بترسان، در حالى كه آنان در بىخبرى [شديدى] هستند و ايمان نمىآورند.
از آيات فوق استفاده مىشود كه انسان وارد عرصه محشر مىشود و نتيجه كوتاهى ها و مسامحه كارى ها و خلاف كارى ها و شوخى گرفتن دستورها را در برابر چشم خود مى بيند؛ فريادش به واحسرتا بلند مى شود. اندوهى سنگين همراه با ندامتى عميق بر قلب او سايه مى افكند و اين حالت درونى خود را بر زبان مى آورد.
حالتهاى گوناگون مجرمان در قيامت
بنابراين مجرمان در سه جايگاه، حالتهاى گوناگونى از خود نشان مىدهند:
1- با ورود به محشر اظهار حسرت و تأسف مىكنند.
2- با مشاهده پاداش پرهيزكاران، آرزوى سرنوشت آنان را مى نمايند.
3- با مشاهده عذاب الهى، آرزوى بازگشت به دنيا و جبران گذشته مىكند.
رسول اللّه صلى الله عليه و آله در اين زمينه مىفرمايد:
به راستى كه فرزند آدم از آنچه بر آن خلق شده غافل است ... وقتى قيامت فرا رسد فرشته مأمور ثبت خوبىها و فرشته مأمور ثبت بدىها بر وى فرود مىآيند و نامهاى را كه به گردنش بسته شده است مىگشايند. سپس با او به صحنه محشر مىآيند در حالى كه يكى او را به جلو مىراند و ديگرى به كارهايى كرده است گواهى مىدهد. سپس پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: همانا شما امرى عظيم پيش رو داريد كه طاقت آن را نداريد؛ پس از خداى بزرگ كمك بطلبيد. «8» در روايات ما قيامت نامهاى ديگرى مانند يوم الحسرة، يوم الندامة، يوم المحاسبه دارد و درباره يوم الحسرة آمده است:
حضرت رسول اللّه صلى الله عليه و آله فرمود:
هر گاه اهل بهشت وارد بهشت شوند و اهل جهنم وارد آتش شوند. مىنوشند و مىنگرند و در اين حال مرگ را به صورت گوسفندى سياه و سفيد مىآورند و به آنان مىگويند: مرگ را مىشناسيد، پاسخ مىدهند: بله، اين طور و آن طور بود و همه آن را مىشناسند، پس در پيش همگان او را سر مىبرند، سپس ندا مىشود، اى اهل بهشت! جاويد بمانيد مرگ نداريد و اى اهل دوزخ! جاويد بمانيد مرگ نداريد. «9» در روايت ديگر است:
اهل بهشت بسيار خوشحال مىشوند كه اگر كسى آن روز مرگى بود؛ از شادى مىمرد و اهل جهنم با حسرت فرياد بلند مىكشند؛ كه اگر كسى مىمرد، از حزن و اندوه مىمرد. «10» پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در ذيل آيه يحَسْرَتَنَا عَلَى مَا فَرَّطْنَا فِيهَا» «11» «دريغا كه كوتاهى كرديم.» فرمود:
افسوس آنان كه آيات حق را تكذيب مىكردند؛ از اينروست كه دوزخيان جايگاه بهشتى خود را در بهشت مىبينند و اين موجب حسرت مىگردد. «12» و همگان جاى خود را در بهشت و جهنم ابدى خواهند ديد و بازگشتى در كار نيست.
تفسير جنب اللّه
در برخى روايات از جنب اللّه به ائمه اطهار عليهم السلام تفسير شده است.
امام موسى بن جعفر صلى الله عليه و آله در تفسير آيه:
يحَسْرَتَى عَلَى مَا فَرَّطتُ فِى جَنبِ اللَّهِ» «13» فرموده است:
جنب اللّه اميرمؤمنان عليه السلام است و همچنين اوصياى بعد از او هستند كه مقام والايى دارند تا آخرين نفر آنان. «14» افسوسشان بر اين است كه در كنار مكتب امامان و اهل بيت بودهاند ولى پيروى نكردهاند؛ و اطاعت خدا را ناديده گرفتند.
در حديثى معتبر، مصداق روشن حسرت خواران روز قيامت را عالمان بىعمل معرفى مىكند كه حقّى را بيان مىكنند ولى در عمل عكس آن را مىپيمايند.
امام باقر عليه السلام مىفرمايد:
إِنَّ أَشَدَّ النَّاسِ حَسْرَةً يَوْمَ القِيامَةِ الَّذينَ وَصَفُوا الْعَدْلَ ثُمّ خالَفُوه .... «15»
بيشترين افسوس را در روز قيامت مردمى دارند كه سخن از عدالت بگويند و خود با ديگران به عدالت رفتار نكند.
از اينرو حجت اللّه، امير عارفان، در خطبه ارزشمند خود آن روز را يادآورى مىفرمايد:
فَيالَها حَسْرَةً عَلى ذى غَفْلَةٍ انْ يَكُونَ عُمُرُهُ عَلَيْهِ حُجَّةً، وَ أَنْ تُؤَدِيَّهُ أَيَّامُهُ إِلى شِقْوَةٍ! نَسْأَلُ اللَّهَ سُبْحانَهُ أَنْ يَجْعَلَنا وَ إِيَّاكُمْ مِمَّنْ لاتُبْطِرُهُ نِعْمَةً وَ لاتُقَصِّرُ بِهِ عَنْ طاعَةِ رَبِّهِ غايَةٌ وَ لاتَحُلُّ بِهِ بَعْدَ الْمَوْتِ نَدامَةً وَ لاكآبَةٌ. «16»
حسرت و اندوه بر آن بىخبرى كه عمر نابوده شدهاش بر او حجّت است و پايان زندگيش شقاوت! از خدا درخواست دارم ما و شما را از كسانى قرار دهد كه نعمت آنان را به طغيان نيندازد و هدفى آنان را در عبادت پروردگار خود مقصّر نسازد و پس از مرگ، ندامت و اندوه بر او فرود نيايد.
بنابراين بايد از موقعيت اندوهناك آن روز به خداوند پناه برد؛ روزى كه پناهگاهى غير از رحمت الهى نيست.
رسول اللّه صلى الله عليه و آله مىفرمايد:
كسى كه به خودش ستم كرده باشد، در آن روزى كه اندازه آن پنجاه هزار سال نگهداشته مىشود، چندان كه خداوند اندوه را به درون او مىبرد سپس به او رحم مىكند و به بهشت مىرود. فرمود: سپاس خدا را كه اندوه از ما بزدود، خدايى كه در طول مدت محشر، اندوه و حسرت به درون آنها وارد مىكند. «17» از جمله حسرات آخرت اين است كه:
كسى مالى را نابجا مصرف كرده يا از راه حرام گردآورده و در غير طاعت خدا قرار داده است و وارثان او آن را در راه خدا خرج كنند؛ اينان به بهشت مىرود و او به دوزخ راه يابد.
يا كسى كه از عدالت سخن مىگويد ولى خودش خلاف عقايدش رفتار مىكند.
و يا كسى از دانش و بينش خود بهره نگيرد و ديگران هم از او سودى نبرند. اينها خسارتها و حرمانهاى روز قيامت است.
پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله مىفرمايد:
أَرْبَعٌ مَنْ كُنَّ فيه أَمِنَ يَوْمَ الفَزَعِ الأَكبَرِ: إذا اعْطِىَ شَيْئاً قالَ: الْحَمْدُلِلّهِ وَ إِذا أَذْنَبَ ذَنْباً قالَ: اسْتَغْفِرُاللَّهَ وَ إِذا أَصابَتْهُ مُصِيبَةٌ قالَ: إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ وَ إِذا كانَتْ لَهُ حاجَةٌ سَأَلَ رَبَّهُ وَ إِذا خافَ شَيْئاً لَجَأَ إِلى رَبِّهِ. «18»
چهار چيز است كه در هر كسى باشد از آن روز وحشت بزرگ در امان است:
هر گاه چيزى به او داده شود بگويد: «الحمدللّه»، هر گاه گناهى كند بگويد:
«أستغفراللّه»، هر گاه مصيبتى به او برسد بگويد: «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ» و هر گاه نيازى داشته باشد آن را از پروردگارش بخواهد و هر گاه از چيزى بترسد به پروردگارش پناه برد.
پی نوشت ها:
(1)- بحار الأنوار: 68/ 263، باب 76، حديث 1؛ مستدرك الوسائل: 2/ 100، باب 17، حديث 1534.
(2)- بحار الأنوار: 68/ 267، باب 76، ذيل حديث 13؛ وسائل الشيعة: 2/ 435، باب 23، حديث 2571.
(3)- بحار الأنوار: 68/ 267، باب 76، حديث 17؛ الدّعوات: 122، حديث 300.
(4)- بحار الأنوار: 68/ 267، باب 76، ذيل حديث 17؛ الدّعوات: 123، حديث 301.
(5)- مدّثّر (74): 38.
(6)- زمر (39): 56- 58.
(7)- مريم (19): 39.
(8)- كشف الغمة: 2/ 347؛ تفسير الميزان: 18/ 357، ذيل آيه 24 سوره ق.
(9)- بحار الأنوار: 8/ 345، باب 26؛ مسند احمد بن حنبل: 3/ 9؛ كنز العمال: 14/ 514، حديث 39449.
(10)- بحار الأنوار: 8/ 345، باب 26؛ الدرّ المنثور: 4/ 272؛ مجمع البيان فى تفسير القرآن: 6/ 424، ذيل آيه 39 سوره مريم.
(11)- أنعام (6): 31.
(12)- الدرّ المنثور: 3/ 9، ذيل آيه 31 سوره أنعام.
(13)- زمر (39): 56.
(14)- الكافى: 1/ 145، حديث 9؛ بحار الأنوار: 24/ 193، باب 53، حديث 10.
(15)- المحاسن: 1/ 120، باب 64، حديث 134؛ بحار الأنوار: 2/ 30، باب 9، حديث 15.
(16)- نهج البلاغه: خطبه 63.
(17)- بحار الأنوار: 7/ 128، باب 6، حديث 8؛ تفسير فرات الكوفى: 350، ذيل حديث 349.
(18)- مجموعة ورّام: 2/ 237.
پایگاه عرفان
منابع مقاله:
کتاب : تفسير و شرح صحيفه سجاديه جلد ششم
نوشته: حضرت آیت الله حسین انصاریان
مرگ ابتداى جهان آخرت است، كسى كه در دنيا اهل ايمان و تقوا و عمل صالح و اخلاق حسنه بوده، در حقيقت توشه جهان ديگر را فراهم آورده و مرگ براى او به فرموده رسول خدا صلى الله عليه و آله تحفه الهى است. «2» اما كسى كه به فرمان خدا نبوده و از انبياى الهى اطاعت ننموده و آراسته به اخلاق حسنه و تقوا نشده و كار خيرى انجام نداده، دستش خالى و به هنگام حركت به سوى آخرت بى توشه است.
اگر در آيات قرآن در رابطه با قيامت كه بيش از هزار آيه است دقت نماييد، مسأله زاد و توشه و راحله براى جهان ديگر را در آن آيات خواهيد ديد.
آمادگى براى مرگ در روايات
قيلَ لأِميرِالْمُؤْمِنينَ عليه السلام: مَا الاْسْتِعدادُ لِلْمَوْتِ؟ قالَ: أداءُ الْفَرائِضِ، وَاجْتِنابُ الْمَحارِم، وَ الاْشْتِمالُ عَلَى الْمَكارِمِ، ثُمَّ لا يُبالى أوَقَعَ عَلَى الْمَوْتِ أمْ وَقَعَ الْمَوْتُ عَلَيْهِ، وَ اللَّهِ ما يُبالِى ابْنُ أبى طالِبٍ أوَقَعَ عَلَى الْمَوْتِ أمْ وَقَعَ الْمَوْتُ عَلَيْهِ. «1»
به اميرالمؤمنين عليه السلام گفتند: استعداد براى موت چيست؟ فرمود: اداى واجبات (شرعى، اخلاقى، عملى، مالى، حقوقى) دورى از محرمات (عملى، اخلاقى، اجتماعى، حقوقى) و دارا بودن حسنات و مكارم اخلاقى.
سپس باكى نيست كه او سراغ مرگ برود يا مرگ سراغ او آيد. به خدا قسم! پسر ابىطالب را از مرگ باك نيست كه او سراغ مرگ رود يا مرگ سراغ او آيد.
از رسول خدا صلى الله عليه و آله سؤال شد:
أىُّ الْمُؤْمِنينَ أكْيَسُ؟ قالَ: أكْثَرُهُمْ ذِكْراً لِلْمَوتِ وَ أشَدُّهُمْ لَهُ اسْتِعْداداً. «2»
كدام يك از مؤمنان زرنگتر و بافراستتر است؟ فرمود: آن كه زياد از موت ياد مىكند و آمادگى بيشترى براى سفر آخرت دارد.
به حضرت سجّاد عليه السلام گفته شد:
ما خَيْرٌ ما يَمُوتُ عَلَيْهِ الْعَبْدُ؟ قالَ: أنْ يَكُونَ قَدْ فَرَغَ مِنْ أبْنِيَتِهِ وَ دُورِهِ وَ قُصورِهِ. قيلَ: وَ كَيْفَ ذلِكَ؟ قالَ: أنْ يَكُونَ مِنْ ذُنُوبِهِ تائِباً وَ عَلَى الْخَيْراتِ مُقيماً، يَرِدُ عَلَى اللَّهِ حَبيباً كَريماً. «3»
بهترين حالى كه عبد بر آن مى ميرد چيست؟ فرمود: فراغت بال از ساختمان و خانه و قصر. عرضه داشتند: چگونه؟ فرمود: از گناهان با توبه درآمده باشد و بر خيرات پابرجايى حاصل نموده باشد، در اين صورت با محبوبيت و كرامت بر خداوند وارد مى شود.
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:
مَنْ ماتَ وَ لَمْ يَتْرُكْ دِرْهَماً وَ لا ديناراً لَمْ يَدْخُلِ الْجَنَّةَ أغْنى مِنْهُ. «4»
كسى كه بميرد و درهم و دينارى از خود بجاى نگذارد (كنايه از اين كه اضافه مالش را با خدا معامله كرده باشد) ثروتمندتر از او وارد بهشت نمى شود.
تأسف و حسرت بزرگ
الهى، به تو پناه مىبرم از بزرگترين حسرت كه حسرت روز قيامت است به خاطر خالى بودن دست از اعمال صالحه و اخلاق حسنه و خيرات و مبرّات و از بزرگترين مصيبت كه مصيبت در دين است و از بدترين بدبختى كه افتادن در آتش جهنّم است و از بدى بازگشت و نوميدى از ثواب و رسيدن به كيفر و عذاب.
الهى، بر محمّد و آل محمّد درود فرست و مرا و همه مردان و زنان با ايمان را به رحمتت پناه ده، اى مهربانترين مهربانان.
عقايد و اوصاف و اعمال انسان در زندگى داراى صورتهاى خاصى هستند.
بين آنها يك سلسله ارتباط و نسبتهايى وجود دارد كه شخصيت درونى را مىسازد. انسان در محدوده اعتقادات و افكار انتخابى خود قرار گرفته و زير سلطه آنهاست. و به مرور در سيطره اوصاف و اخلاق اكتسابى قرار مى گيرد. و با تكرار آنها اعمال و رفتار شكل مىگيرد و به روش عملى و دايره شخصيّتى تبديل مى شود. اين ارتباط و نسبتها در عالم آخرت هم ادامه دارد. در قيامت كبرى اين عقايد و اوصاف و اعمال داراى صورت هايى متناسب با هر فردى بروز مىكند. و امور مسلط دنيايى بر انسان در آن عالم هم مسلط است. پس از باب آنچه خداوند فرمود:
كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ» «5»
هر كسى در گرو دستآورده هاى خويش است.
يعنى انسان درگير آنچه گردآورده، مى باشد. بهشتيان و دوزخيان آنچه را آورده اند، مى بينند. اصحاب يمين و صالحان كه حب حضرت حق بر آنها حاكم بوده است؛ در آزادى مطلق قرار مىگيرند ولى مجرمان و كافران كه در اسارت نفس و شيطان بودهاند؛ در فشار عذاب و آتش گرفتار مىشوند و اين بازتاب اوصاف و اعمال آنان در دنياست.
حسرت در لغت از ماده حسر به معنى برهنه كردن و كنار زدن لباس است ولى مقصود در اينجا اين است كه با ندامت پرده جهل كنار مى رود، ندامت و اندوه شديد بر آنچه از دست رفته باشد و امكان بازگشت نباشد.
در قرآن مجيد هر جا سخن از قيامت و حشر و نشر انسانهاست به كلماتى كه نشان از تأسف و حسرت بزرگ است؛ مانند اى كاش، افسوس، واى بر من، متأسفانه، بازگشت به دنيا و ... اشاره مىكند؛ زيرا انسان با مشاهده آيات حق و نعمتها و كيفرهاى آخرت و كوتاهى در كسب اعمال نيك و معرفت حقيقت، به اندوهى بزرگ دچار مى شود. خداوند به بندگان اين وضعيت جانسوز را هشدارمى فرمايد:
أَن تَقُولَ نَفْسٌ يحَسْرَتَى عَلَى مَا فَرَّطتُ فِى جَنبِ اللَّهِ وَ إِن كُنتُ لَمِنَ السخِرِينَ* أَوْ تَقُولَ لَوْ أَنَّ اللَّهَ هَدانِى لَكُنتُ مِنَ الْمُتَّقِينَ* أَوْ تَقُولَ حِينَ تَرَى الْعَذَابَ لَوْ أَنَّ لِى كَرَّةً فَأَكُونَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ» «6»
تا مبادا آن كه كسى بگويد: دريغ و افسوس بر اهمال كارى و تقصيرى كه درباره خدا كردم، و بى ترديد [نسبت به احكام الهى و آيات ربّانى] از مسخره كنندگان بودم.* يا بگويد: اگر خدا هدايتم مى كرد، بى ترديد از پرهيزكاران بودم،* يا چون عذاب را ببيند، بگويد: اى كاش مرا [به دنيا] بازگشتى بود تا از نيكوكاران مى شدم.
وَ أَنذِرْهُمْ يَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِىَ الْأَمْرُ وَ هُمْ فِى غَفْلَةٍ وَ هُمْ لَايُؤْمِنُونَ» «7»
و آنان را از روز حسرت- آن گاه كه كار از كار بگذرد- بترسان، در حالى كه آنان در بىخبرى [شديدى] هستند و ايمان نمىآورند.
از آيات فوق استفاده مىشود كه انسان وارد عرصه محشر مىشود و نتيجه كوتاهى ها و مسامحه كارى ها و خلاف كارى ها و شوخى گرفتن دستورها را در برابر چشم خود مى بيند؛ فريادش به واحسرتا بلند مى شود. اندوهى سنگين همراه با ندامتى عميق بر قلب او سايه مى افكند و اين حالت درونى خود را بر زبان مى آورد.
حالتهاى گوناگون مجرمان در قيامت
بنابراين مجرمان در سه جايگاه، حالتهاى گوناگونى از خود نشان مىدهند:
1- با ورود به محشر اظهار حسرت و تأسف مىكنند.
2- با مشاهده پاداش پرهيزكاران، آرزوى سرنوشت آنان را مى نمايند.
3- با مشاهده عذاب الهى، آرزوى بازگشت به دنيا و جبران گذشته مىكند.
رسول اللّه صلى الله عليه و آله در اين زمينه مىفرمايد:
به راستى كه فرزند آدم از آنچه بر آن خلق شده غافل است ... وقتى قيامت فرا رسد فرشته مأمور ثبت خوبىها و فرشته مأمور ثبت بدىها بر وى فرود مىآيند و نامهاى را كه به گردنش بسته شده است مىگشايند. سپس با او به صحنه محشر مىآيند در حالى كه يكى او را به جلو مىراند و ديگرى به كارهايى كرده است گواهى مىدهد. سپس پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: همانا شما امرى عظيم پيش رو داريد كه طاقت آن را نداريد؛ پس از خداى بزرگ كمك بطلبيد. «8» در روايات ما قيامت نامهاى ديگرى مانند يوم الحسرة، يوم الندامة، يوم المحاسبه دارد و درباره يوم الحسرة آمده است:
حضرت رسول اللّه صلى الله عليه و آله فرمود:
هر گاه اهل بهشت وارد بهشت شوند و اهل جهنم وارد آتش شوند. مىنوشند و مىنگرند و در اين حال مرگ را به صورت گوسفندى سياه و سفيد مىآورند و به آنان مىگويند: مرگ را مىشناسيد، پاسخ مىدهند: بله، اين طور و آن طور بود و همه آن را مىشناسند، پس در پيش همگان او را سر مىبرند، سپس ندا مىشود، اى اهل بهشت! جاويد بمانيد مرگ نداريد و اى اهل دوزخ! جاويد بمانيد مرگ نداريد. «9» در روايت ديگر است:
اهل بهشت بسيار خوشحال مىشوند كه اگر كسى آن روز مرگى بود؛ از شادى مىمرد و اهل جهنم با حسرت فرياد بلند مىكشند؛ كه اگر كسى مىمرد، از حزن و اندوه مىمرد. «10» پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در ذيل آيه يحَسْرَتَنَا عَلَى مَا فَرَّطْنَا فِيهَا» «11» «دريغا كه كوتاهى كرديم.» فرمود:
افسوس آنان كه آيات حق را تكذيب مىكردند؛ از اينروست كه دوزخيان جايگاه بهشتى خود را در بهشت مىبينند و اين موجب حسرت مىگردد. «12» و همگان جاى خود را در بهشت و جهنم ابدى خواهند ديد و بازگشتى در كار نيست.
تفسير جنب اللّه
در برخى روايات از جنب اللّه به ائمه اطهار عليهم السلام تفسير شده است.
امام موسى بن جعفر صلى الله عليه و آله در تفسير آيه:
يحَسْرَتَى عَلَى مَا فَرَّطتُ فِى جَنبِ اللَّهِ» «13» فرموده است:
جنب اللّه اميرمؤمنان عليه السلام است و همچنين اوصياى بعد از او هستند كه مقام والايى دارند تا آخرين نفر آنان. «14» افسوسشان بر اين است كه در كنار مكتب امامان و اهل بيت بودهاند ولى پيروى نكردهاند؛ و اطاعت خدا را ناديده گرفتند.
در حديثى معتبر، مصداق روشن حسرت خواران روز قيامت را عالمان بىعمل معرفى مىكند كه حقّى را بيان مىكنند ولى در عمل عكس آن را مىپيمايند.
امام باقر عليه السلام مىفرمايد:
إِنَّ أَشَدَّ النَّاسِ حَسْرَةً يَوْمَ القِيامَةِ الَّذينَ وَصَفُوا الْعَدْلَ ثُمّ خالَفُوه .... «15»
بيشترين افسوس را در روز قيامت مردمى دارند كه سخن از عدالت بگويند و خود با ديگران به عدالت رفتار نكند.
از اينرو حجت اللّه، امير عارفان، در خطبه ارزشمند خود آن روز را يادآورى مىفرمايد:
فَيالَها حَسْرَةً عَلى ذى غَفْلَةٍ انْ يَكُونَ عُمُرُهُ عَلَيْهِ حُجَّةً، وَ أَنْ تُؤَدِيَّهُ أَيَّامُهُ إِلى شِقْوَةٍ! نَسْأَلُ اللَّهَ سُبْحانَهُ أَنْ يَجْعَلَنا وَ إِيَّاكُمْ مِمَّنْ لاتُبْطِرُهُ نِعْمَةً وَ لاتُقَصِّرُ بِهِ عَنْ طاعَةِ رَبِّهِ غايَةٌ وَ لاتَحُلُّ بِهِ بَعْدَ الْمَوْتِ نَدامَةً وَ لاكآبَةٌ. «16»
حسرت و اندوه بر آن بىخبرى كه عمر نابوده شدهاش بر او حجّت است و پايان زندگيش شقاوت! از خدا درخواست دارم ما و شما را از كسانى قرار دهد كه نعمت آنان را به طغيان نيندازد و هدفى آنان را در عبادت پروردگار خود مقصّر نسازد و پس از مرگ، ندامت و اندوه بر او فرود نيايد.
بنابراين بايد از موقعيت اندوهناك آن روز به خداوند پناه برد؛ روزى كه پناهگاهى غير از رحمت الهى نيست.
رسول اللّه صلى الله عليه و آله مىفرمايد:
كسى كه به خودش ستم كرده باشد، در آن روزى كه اندازه آن پنجاه هزار سال نگهداشته مىشود، چندان كه خداوند اندوه را به درون او مىبرد سپس به او رحم مىكند و به بهشت مىرود. فرمود: سپاس خدا را كه اندوه از ما بزدود، خدايى كه در طول مدت محشر، اندوه و حسرت به درون آنها وارد مىكند. «17» از جمله حسرات آخرت اين است كه:
كسى مالى را نابجا مصرف كرده يا از راه حرام گردآورده و در غير طاعت خدا قرار داده است و وارثان او آن را در راه خدا خرج كنند؛ اينان به بهشت مىرود و او به دوزخ راه يابد.
يا كسى كه از عدالت سخن مىگويد ولى خودش خلاف عقايدش رفتار مىكند.
و يا كسى از دانش و بينش خود بهره نگيرد و ديگران هم از او سودى نبرند. اينها خسارتها و حرمانهاى روز قيامت است.
پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله مىفرمايد:
أَرْبَعٌ مَنْ كُنَّ فيه أَمِنَ يَوْمَ الفَزَعِ الأَكبَرِ: إذا اعْطِىَ شَيْئاً قالَ: الْحَمْدُلِلّهِ وَ إِذا أَذْنَبَ ذَنْباً قالَ: اسْتَغْفِرُاللَّهَ وَ إِذا أَصابَتْهُ مُصِيبَةٌ قالَ: إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ وَ إِذا كانَتْ لَهُ حاجَةٌ سَأَلَ رَبَّهُ وَ إِذا خافَ شَيْئاً لَجَأَ إِلى رَبِّهِ. «18»
چهار چيز است كه در هر كسى باشد از آن روز وحشت بزرگ در امان است:
هر گاه چيزى به او داده شود بگويد: «الحمدللّه»، هر گاه گناهى كند بگويد:
«أستغفراللّه»، هر گاه مصيبتى به او برسد بگويد: «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ» و هر گاه نيازى داشته باشد آن را از پروردگارش بخواهد و هر گاه از چيزى بترسد به پروردگارش پناه برد.
پی نوشت ها:
(1)- بحار الأنوار: 68/ 263، باب 76، حديث 1؛ مستدرك الوسائل: 2/ 100، باب 17، حديث 1534.
(2)- بحار الأنوار: 68/ 267، باب 76، ذيل حديث 13؛ وسائل الشيعة: 2/ 435، باب 23، حديث 2571.
(3)- بحار الأنوار: 68/ 267، باب 76، حديث 17؛ الدّعوات: 122، حديث 300.
(4)- بحار الأنوار: 68/ 267، باب 76، ذيل حديث 17؛ الدّعوات: 123، حديث 301.
(5)- مدّثّر (74): 38.
(6)- زمر (39): 56- 58.
(7)- مريم (19): 39.
(8)- كشف الغمة: 2/ 347؛ تفسير الميزان: 18/ 357، ذيل آيه 24 سوره ق.
(9)- بحار الأنوار: 8/ 345، باب 26؛ مسند احمد بن حنبل: 3/ 9؛ كنز العمال: 14/ 514، حديث 39449.
(10)- بحار الأنوار: 8/ 345، باب 26؛ الدرّ المنثور: 4/ 272؛ مجمع البيان فى تفسير القرآن: 6/ 424، ذيل آيه 39 سوره مريم.
(11)- أنعام (6): 31.
(12)- الدرّ المنثور: 3/ 9، ذيل آيه 31 سوره أنعام.
(13)- زمر (39): 56.
(14)- الكافى: 1/ 145، حديث 9؛ بحار الأنوار: 24/ 193، باب 53، حديث 10.
(15)- المحاسن: 1/ 120، باب 64، حديث 134؛ بحار الأنوار: 2/ 30، باب 9، حديث 15.
(16)- نهج البلاغه: خطبه 63.
(17)- بحار الأنوار: 7/ 128، باب 6، حديث 8؛ تفسير فرات الكوفى: 350، ذيل حديث 349.
(18)- مجموعة ورّام: 2/ 237.
پایگاه عرفان
ادامه مطلب ....
http://www.nooreaseman.com/forum167/thread48978.html
منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان
تبادل لينك
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر