نگاهی بر تفاوت دیدگاه رهبری با دکتر ولایتی در سیاست خارجی
سیاست خارجی که رهبری نقطه قوت دولت نهم و دهم می دانند و دیگران ...
در حقیقت این نگاه سعی می کند یک نقطه قوت دولت فعلی را که از سال 84 تا 91 همچنان مورد تایید رهبری بوده است(و البته همراه با تذکراتی) را نقطه قوت نداند. اما مقام معظم رهبری تاکید می کنند که نه تنها سیاست خارجی ما به طور کلی امروز کارآمدتر و اثرگذارتر است که اتفاقاً ادبیات مورد انتقاد این دوستان هم پيشرفتهاى خوبى داشته است.
«ما امروز در مقابلهى با استكبار، در سياست خارجى زبانمان زبانِ طلبگارى، عزت، اقتدار معنوى و اقتدار ملى است؛ آن وقت بعضى بيايند همين را به عنوان نقطهى ضعف وانمود كنند كه نه آقا! شما كارى كردهايد كه فلان دولتها از شما خوششان نيايد. خب، معلوم است كه خوششان نمىآيد. فلان دولتها آن وقتى خوششان مىآيد كه انسان تملق آنها را بگويد و حرفهاى آنها را به عنوان حرفهاى برتر ذكر بكند؛ خودش را كوچك كند و از حرفهاى خودش و حرفهاى انقلاب عقبنشينى كند؛ آن وقت آنها خيلى خوششان مىآيد! انتقاد خوب است، تخريب بد است ...» (87/6/2 -دیدارمقاممعظمرهبریبادولت )
مطلب زیر مروری است بر بیانات رهبری تا روشن شود کنار رهبری بودن، دلیل بر هماهنگی نگاه و موضع و رویکرد نیست. دقت در تاریخ بیانات نقل شده از رهبری مشخص می کند که تاییدات رهبری در حوزه سیاست خارجی هم در دولت نهم بوده است و هم در دولت دهم.
آیا ما همه دنیا بد هستیم؟ یا با تنها با اقلیتی که تلاش دارند ما را از حقوقمان محروم کنند؟
در خبری که از دکتر ولایتی در 92/1/27 منتشر شده، آمده است:
« بخشی از اختلافاتی که پیش آمده ناشی از تحریم و بخشی دیگر نیز مربوط به مدیریت است. ...با مدیریت درست میتوان روابط خارجی را حل کرد، دلیلی ندارد با همه دنیا بد باشیم؛ در زمان جنگ بسیاری از کشورها از صدام حمایت میکردند اما وزرای خارجه کشورها در سازمان ملل برای دیدار با ما صف می کشیدند و در واقع ما در سازمان ملل پیروز شدیم و رئیس سازمان ملل گفت صدام متجاوز است و 15 عضو شورای امنیت نیز این مسئله را تأیید کردند.»(اینجا )
اما مقام معظم رهبری، این «همه دنیا» و «جامعه جهانی» که خود آنها می خواهند القا کنند را اینگونه تبیین می نمایند:
92/1/1 - حرم رضوی : «آنها میگویند ما نگرانی داریم كه شما به سمت توليد سلاح هستهای بروید ــ چندتا كشور هم بیشتر نیستند، كه اسم آوردم؛ اسم خودشان را میگذارند "جامعهی جهانی"! ــ میگویند جامعهی جهانی نگرانی دارد. نخیر، جامعهی جهانی هیچ نگرانیای ندارد. اكثر كشورهای دنیا طرف جمهوری اسلامی هستند و از خواستهی ما حمایت میكنند؛ چون خواستهی بحقی است.»
چرا روابط ما با دنیا بد است؟ ما با آنها مقابله می کنیم یا آنها با ما؟
دکتر ولایتی بدون اشاره به اینکه خود تحریم در چه ریشه دارد، ریشه روابط نامناسب خارجی از نگاه خودش را تحریم و مدیریت نادرست می داند. اما رهبری ضمن اینکه این روابط نامناسب را شامل چند کشور می کنند و نه همه دنیا، دیدگاه متفاوتی با ایشان دارند:
91/6/2 - دیدار با دولت : « هر بينندهاى احساس ميكند و مىبيند كه تلاش دشمنان در مقابلهى با جمهورى اسلامى در اين سالهاى اخير، بخصوص در همين شش هفت سال گذشته و بخصوص در اين دو سه سال اخير، بيشتر شده. به نظر من دو سه عامل تأثير دارد:
1- يكى از علل اين دشمنىها، همين پيشرفت هاى شماست؛ يعنى ميخواهند اين پيشرفتها كند شود. جمهورى اسلامى با داعيهى اسلامخواهى، با داعيهى مردمسالارى اسلامى، با داعيهى رد و نفى مستدل ليبرال دموكراسى، براى تشكيلات استكبارى دنيا يك خطرى است. هرچه شما بيشتر پيشرفت كنيد، اين خطر براى آنها بيشتر خواهد شد. ميخواهند جلوى اين را بگيرند.
2- عامل دوم اين دشمنىها، زنده شدن شعارهاى انقلاب است. وقتى شعارهاى انقلاب كمرنگ شود، پنهان شود، آنها طبعاً بيشتر خوششان مىآيد و چهرهى همراهترى ميگيرند؛ هرچه شما شعارهاى انقلاب را پررنگتر كنيد، آنها چهرهشان عبوستر و خصمانهتر ميشود؛ اين چيزِ طبيعى است.
3- عامل ديگر، همين حوادث منطقه است؛ اين بيدارى اسلامى و آنچه كه در منطقهى ما رخ داد، كه حادثهى فوقالعاده مهمى است.
خب، اگر چنانچه در اين شرائط، يك ايرانِ بىدردسرِ بىدغدغه اينجا وجود داشته باشد، با همين شعارهائى كه دارد، با همين كارهائى كه دارد ميكند، با همين پيشرفتى كه محسوس است، از آن كشورها بيايند ببينند كارخانهها را، دانشگاهها را، مراكز تحقيقاتى را، وضع زندگى مردم را، بازارهاى پر از اجناس را، دولت بىدردسر را، بديهى و طبيعى است كه آنها ميگويند الگوى خوب همين است. ميخواهند اين نشود. ميخواهند اين الگوشدن جمهورى اسلامى نباشد. يعنى براى جمهورى اسلامى دردسرهائى به وجود بياورند، تا آن كشورهائى كه تحولى در آنها رخ داده و وارد مرحلهى جديدى شدهاند، براى ادامهى راه، اين را الگو قرار ندهند.»
آیا ما دشمن تراشی می کنیم؟
91/6/2 - دیدار با دولت : «حالا البته بعضىها در روزنامه، در سايت، در تريبونهاى گوناگون مطالبى منتشر ميكنند؛ اينكه چرا ما در دنيا دشمنتراشى كرديم كه اينقدر با ما دشمنى كنند! به نظر من اينها حرفبافى است. آنچه كه گفته ميشود، متكى به يك تحليل درست نيست. نه، دشمنىها خيلى طبيعى است. وقتى كه امام بزرگوار بود، دشمنىها زياد بود؛ براى خاطر مواضع قاطع امام. هرچه مواضع ما ضعيفتر شود و عقبنشينى كنيم، آنها طبعاً چهرهشان بظاهر متبسمتر ميشود. البته جلو مىآيند. يعنى چهره را متبسم ميكنند، براى اينكه بتوانند جلو بيايند، مناطق را تصرف كنند و ما را از پيشرفت هدفهامان باز بدارند. هرچه ما در حركت خودمان جدىتر و مصممتر باشيم، آنها ناراحت ميشوند و چهرهشان عبوس ميشود.»
آنچه رهبری پیشرفت می دانند و ...
دکتر ولایتی در جایی دیگر می گوید: « رابطه بین کشورها رابطه بین آدمها است و اگر ما با زبانی که دنیا میفهمد حرف نزنیم نه آنها زبان ما را متوجه خواهند شد و نه ما زبان آنها را میفهمیم. زبان بینالمللی زبان خاص خود را دارد.» ( اینجا ). او حتی در جایی دیگر بیان می دارد که:« این چه وضعی است كه در سیاست خارجی داریم؟»(اینجا ) . ایشان وضعیت امروز سیاست خارجی دولت و در نتیجه نظام را ضعیفتر از دوره وزیری خودش می داند و به کنایه می گوید ادبیات امروز مسوولین مربوطه در سیاست خارجی، ادبیات درستی در زبان بین الملل نیست.
در حقیقت این نگاه سعی می کند یک نقطه قوت دولت فعلی را که از سال 84 تا 91 همچنان مورد تایید رهبری بوده است(و البته همراه با تذکراتی) را نقطه قوت نداند. اما مقام معظم رهبری تاکید می کنند که نه تنها سیاست خارجی ما به طور کلی امروز کارآمدتر و اثرگذارتر است که اتفاقاً ادبیات مورد انتقاد این دوستان هم پيشرفتهاى خوبى داشته است :
91/6/2 - دیدار با دولت : «امروز در عرصهى سياست خارجى، ثقل و وزنهى كشور با چند سال قبل تفاوت دارد؛ ما در مسائل، تأثيرگذاريم؛ اينها مهم است. در حوادثى هم كه پيش آمده، ما تأثيرگذار بودهايم.»
91/7/25 - خراسان شمالی : «خوشبختانه كشور در ادبياتِ برخورد با دنياى زورگوى مستكبر و غربى هم پيشرفتهاى خوبى داشته است. امروز مسئولين كشور ما در پشت ميز مذاكرات گوناگون، در تريبونهاى گوناگون، وقتى حرف ميزنند، حرفهاى پخته، جامع، جالب و درست زده ميشود. يكى از بخشهاى درگيرى و ميدانها و عرصههاى پيكار، عرصهى حرفزدنهاى بينالمللى است.»
امتیازات دولت نهم و دهم در عرصه سیاست خارجی
«1- استكبارستيزى - كه معناى ويژهى انقلابى خودش را دارد - در اين دولت تشخص و تميّز پيدا كرد. معناى استكبارستيزى دشمنى كردن با دولتهاى دنيا نيست، معنايش دشمنى كردن با استكبار است.
2- مسئلهى اعادهى عزت ملى و ترك انفعال در مقابل سلطه و تجاوز و زيادهطلبى سياستهاى ديگران و ترك شرمندگى در مقابل غرب و غربزدگى را هم انسان در اين دولت احساس مىكند؛ عزت ملى و استقلال حقيقى و معنوى از اينجا حاصل ميشود. استقلال به اين نيست كه انسان شعار استقلال بدهد يا حتى مثلاً در زمينههاى اقتصادى هم به يك رشد بالايى دست پيدا كند؛ نه، استقلال اين است كه يك ملت به هويت خود و به عزت خود معتقد و براى او اهميت قائل باشد، براى حفظ او تلاش و كار كند و در مقابل متعرضين و مستهزئين، شرمندهى اظهارات و جايگاه خود نباشد.
3- روحيهى تهاجم در مقابلهى با زورگويان بينالمللى. يك وقت هست كه زورگويان بينالمللى مىآيند و ميگويند كه آقا شما فلان كار را كردهايد و ما رفع و رجوع مىكنيم و نه واللَّه، نه باللَّه...؛ ولى يك وقت هست كه تهاجمش، تهاجم زورگويانه است؛ بهترين دفاع در چنين مواقعى هجوم است. زورگويان بينالمللى، نقاط ضعف زيادى دارند، ...خب، نقاط ضعفشان، با حالت تهاجمى و با حالت طلبگارى، گفته و بيان بشود.
4- ما امروز در مقابلهى با استكبار، در سياست خارجى زبانمان زبانِ طلبگارى، عزت، اقتدار معنوى و اقتدار ملى است؛ آن وقت بعضى بيايند همين را به عنوان نقطهى ضعف وانمود كنند كه نه آقا! شما كارى كردهايد كه فلان دولتها از شما خوششان نيايد. خب، معلوم است كه خوششان نمىآيد. فلان دولتها آن وقتى خوششان مىآيد كه انسان تملق آنها را بگويد و حرفهاى آنها را به عنوان حرفهاى برتر ذكر بكند؛ خودش را كوچك كند و از حرفهاى خودش و حرفهاى انقلاب عقبنشينى كند؛ آن وقت آنها خيلى خوششان مىآيد! انتقاد خوب است، تخريب بد است؛ انتقاد خدمت است، تخريب خيانت است؛ نه خيانت به دولت، بلكه خيانت به نظام و خيانت به كشور است. نبايد تخريب بكنند، انتقاد بكنند.»( 87/6/2 -دیدار با دولت )
از میتران تا سارکوزی
همچنین دکتر ولایتی با نقل خاطره ای از روابط گرم آن روز با فرانسه و روابط سرد امروز با فرانسه می گوید:
« ما با مسئولان همه کشورها به جز آنهایی که نمیخواستیم رابطه داشته باشیم رفیق بودیم؛ آقای میتران رئیس جمهور فرانسه در ملاقاتی به بنده گفت هر وقت از اینجا عبور میکنید گزارشی را به ما ارائه کن که آیا رابطه با ایران خوب است یا خیر؛ وی اظهار علاقه کرد که در ماه سپتامبر به ایران بیاید و چون بنده در سفر سازمان ملل بودم اکتبر را پیشنهاد دادم که میتران هم آن را قبول کرد؛ میتران فرد برجستهای بود و به راحتی با هر کسی نشست و برخاست نداشت اما تا پلههای الیزه برای بدرقه ما میآمد.( اینجا )»
ایشان اشاره نمی کنند که در آن سالها آیا فرانسه فقط به ما لبخند می زد و یا در عمل هم کاری می کرد؟ مثلا آیا سهام ما در کارخانه غنی سازی اورانیوم اورودیف را داد؟ یا در قضیه میکونوس رفتار درستی داشت؟
اما نگاه مقام معظم رهبری به فرانسه را ببینیم:
92/1/1 - حرم رضوی : «بعضی از دولتهای ديگر هم دشمنیهائی دارند. من اينجا مناسب ميدانم كه بگويم مسئولين دولت فرانسه هم در چند سال اخير دشمنیهای آشكاری با ملت ايران كردهاند؛ اين يك ناهوشمندی از سوی دولتمردان فرانسه است. انسان عاقل، بخصوص سياستمدار عاقل، هرگز نبايد انگيزهی اين را داشته باشد كه موجودی را كه دشمن او نيست، تبديل به دشمن كند. ما با دولت فرانسه، با كشور فرانسه مشكلی نداشتيم؛ نه در طول تاريخ مشكلی داشتيم، نه در دوران حاضر؛ اما سياست غلط از زمان ساركوزی ــ كه دولت امروز فرانسه هم متأسفانه همان راه را میرود ــ دشمنی با ملت ایران است. به نظر ما این كار غلطی است، كار غیرمدبرانه و غیرعاقلانهای است، كار ناهوشمندانهای است.»
سیاست خارجی که رهبری نقطه قوت دولت نهم و دهم می دانند و دیگران ...
در حقیقت این نگاه سعی می کند یک نقطه قوت دولت فعلی را که از سال 84 تا 91 همچنان مورد تایید رهبری بوده است(و البته همراه با تذکراتی) را نقطه قوت نداند. اما مقام معظم رهبری تاکید می کنند که نه تنها سیاست خارجی ما به طور کلی امروز کارآمدتر و اثرگذارتر است که اتفاقاً ادبیات مورد انتقاد این دوستان هم پيشرفتهاى خوبى داشته است.
«ما امروز در مقابلهى با استكبار، در سياست خارجى زبانمان زبانِ طلبگارى، عزت، اقتدار معنوى و اقتدار ملى است؛ آن وقت بعضى بيايند همين را به عنوان نقطهى ضعف وانمود كنند كه نه آقا! شما كارى كردهايد كه فلان دولتها از شما خوششان نيايد. خب، معلوم است كه خوششان نمىآيد. فلان دولتها آن وقتى خوششان مىآيد كه انسان تملق آنها را بگويد و حرفهاى آنها را به عنوان حرفهاى برتر ذكر بكند؛ خودش را كوچك كند و از حرفهاى خودش و حرفهاى انقلاب عقبنشينى كند؛ آن وقت آنها خيلى خوششان مىآيد! انتقاد خوب است، تخريب بد است ...» (87/6/2 -دیدارمقاممعظمرهبریبادولت )
مطلب زیر مروری است بر بیانات رهبری تا روشن شود کنار رهبری بودن، دلیل بر هماهنگی نگاه و موضع و رویکرد نیست. دقت در تاریخ بیانات نقل شده از رهبری مشخص می کند که تاییدات رهبری در حوزه سیاست خارجی هم در دولت نهم بوده است و هم در دولت دهم.
آیا ما همه دنیا بد هستیم؟ یا با تنها با اقلیتی که تلاش دارند ما را از حقوقمان محروم کنند؟
در خبری که از دکتر ولایتی در 92/1/27 منتشر شده، آمده است:
« بخشی از اختلافاتی که پیش آمده ناشی از تحریم و بخشی دیگر نیز مربوط به مدیریت است. ...با مدیریت درست میتوان روابط خارجی را حل کرد، دلیلی ندارد با همه دنیا بد باشیم؛ در زمان جنگ بسیاری از کشورها از صدام حمایت میکردند اما وزرای خارجه کشورها در سازمان ملل برای دیدار با ما صف می کشیدند و در واقع ما در سازمان ملل پیروز شدیم و رئیس سازمان ملل گفت صدام متجاوز است و 15 عضو شورای امنیت نیز این مسئله را تأیید کردند.»(اینجا )
اما مقام معظم رهبری، این «همه دنیا» و «جامعه جهانی» که خود آنها می خواهند القا کنند را اینگونه تبیین می نمایند:
92/1/1 - حرم رضوی : «آنها میگویند ما نگرانی داریم كه شما به سمت توليد سلاح هستهای بروید ــ چندتا كشور هم بیشتر نیستند، كه اسم آوردم؛ اسم خودشان را میگذارند "جامعهی جهانی"! ــ میگویند جامعهی جهانی نگرانی دارد. نخیر، جامعهی جهانی هیچ نگرانیای ندارد. اكثر كشورهای دنیا طرف جمهوری اسلامی هستند و از خواستهی ما حمایت میكنند؛ چون خواستهی بحقی است.»
چرا روابط ما با دنیا بد است؟ ما با آنها مقابله می کنیم یا آنها با ما؟
دکتر ولایتی بدون اشاره به اینکه خود تحریم در چه ریشه دارد، ریشه روابط نامناسب خارجی از نگاه خودش را تحریم و مدیریت نادرست می داند. اما رهبری ضمن اینکه این روابط نامناسب را شامل چند کشور می کنند و نه همه دنیا، دیدگاه متفاوتی با ایشان دارند:
91/6/2 - دیدار با دولت : « هر بينندهاى احساس ميكند و مىبيند كه تلاش دشمنان در مقابلهى با جمهورى اسلامى در اين سالهاى اخير، بخصوص در همين شش هفت سال گذشته و بخصوص در اين دو سه سال اخير، بيشتر شده. به نظر من دو سه عامل تأثير دارد:
1- يكى از علل اين دشمنىها، همين پيشرفت هاى شماست؛ يعنى ميخواهند اين پيشرفتها كند شود. جمهورى اسلامى با داعيهى اسلامخواهى، با داعيهى مردمسالارى اسلامى، با داعيهى رد و نفى مستدل ليبرال دموكراسى، براى تشكيلات استكبارى دنيا يك خطرى است. هرچه شما بيشتر پيشرفت كنيد، اين خطر براى آنها بيشتر خواهد شد. ميخواهند جلوى اين را بگيرند.
2- عامل دوم اين دشمنىها، زنده شدن شعارهاى انقلاب است. وقتى شعارهاى انقلاب كمرنگ شود، پنهان شود، آنها طبعاً بيشتر خوششان مىآيد و چهرهى همراهترى ميگيرند؛ هرچه شما شعارهاى انقلاب را پررنگتر كنيد، آنها چهرهشان عبوستر و خصمانهتر ميشود؛ اين چيزِ طبيعى است.
3- عامل ديگر، همين حوادث منطقه است؛ اين بيدارى اسلامى و آنچه كه در منطقهى ما رخ داد، كه حادثهى فوقالعاده مهمى است.
خب، اگر چنانچه در اين شرائط، يك ايرانِ بىدردسرِ بىدغدغه اينجا وجود داشته باشد، با همين شعارهائى كه دارد، با همين كارهائى كه دارد ميكند، با همين پيشرفتى كه محسوس است، از آن كشورها بيايند ببينند كارخانهها را، دانشگاهها را، مراكز تحقيقاتى را، وضع زندگى مردم را، بازارهاى پر از اجناس را، دولت بىدردسر را، بديهى و طبيعى است كه آنها ميگويند الگوى خوب همين است. ميخواهند اين نشود. ميخواهند اين الگوشدن جمهورى اسلامى نباشد. يعنى براى جمهورى اسلامى دردسرهائى به وجود بياورند، تا آن كشورهائى كه تحولى در آنها رخ داده و وارد مرحلهى جديدى شدهاند، براى ادامهى راه، اين را الگو قرار ندهند.»
آیا ما دشمن تراشی می کنیم؟
91/6/2 - دیدار با دولت : «حالا البته بعضىها در روزنامه، در سايت، در تريبونهاى گوناگون مطالبى منتشر ميكنند؛ اينكه چرا ما در دنيا دشمنتراشى كرديم كه اينقدر با ما دشمنى كنند! به نظر من اينها حرفبافى است. آنچه كه گفته ميشود، متكى به يك تحليل درست نيست. نه، دشمنىها خيلى طبيعى است. وقتى كه امام بزرگوار بود، دشمنىها زياد بود؛ براى خاطر مواضع قاطع امام. هرچه مواضع ما ضعيفتر شود و عقبنشينى كنيم، آنها طبعاً چهرهشان بظاهر متبسمتر ميشود. البته جلو مىآيند. يعنى چهره را متبسم ميكنند، براى اينكه بتوانند جلو بيايند، مناطق را تصرف كنند و ما را از پيشرفت هدفهامان باز بدارند. هرچه ما در حركت خودمان جدىتر و مصممتر باشيم، آنها ناراحت ميشوند و چهرهشان عبوس ميشود.»
آنچه رهبری پیشرفت می دانند و ...
دکتر ولایتی در جایی دیگر می گوید: « رابطه بین کشورها رابطه بین آدمها است و اگر ما با زبانی که دنیا میفهمد حرف نزنیم نه آنها زبان ما را متوجه خواهند شد و نه ما زبان آنها را میفهمیم. زبان بینالمللی زبان خاص خود را دارد.» ( اینجا ). او حتی در جایی دیگر بیان می دارد که:« این چه وضعی است كه در سیاست خارجی داریم؟»(اینجا ) . ایشان وضعیت امروز سیاست خارجی دولت و در نتیجه نظام را ضعیفتر از دوره وزیری خودش می داند و به کنایه می گوید ادبیات امروز مسوولین مربوطه در سیاست خارجی، ادبیات درستی در زبان بین الملل نیست.
در حقیقت این نگاه سعی می کند یک نقطه قوت دولت فعلی را که از سال 84 تا 91 همچنان مورد تایید رهبری بوده است(و البته همراه با تذکراتی) را نقطه قوت نداند. اما مقام معظم رهبری تاکید می کنند که نه تنها سیاست خارجی ما به طور کلی امروز کارآمدتر و اثرگذارتر است که اتفاقاً ادبیات مورد انتقاد این دوستان هم پيشرفتهاى خوبى داشته است :
91/6/2 - دیدار با دولت : «امروز در عرصهى سياست خارجى، ثقل و وزنهى كشور با چند سال قبل تفاوت دارد؛ ما در مسائل، تأثيرگذاريم؛ اينها مهم است. در حوادثى هم كه پيش آمده، ما تأثيرگذار بودهايم.»
91/7/25 - خراسان شمالی : «خوشبختانه كشور در ادبياتِ برخورد با دنياى زورگوى مستكبر و غربى هم پيشرفتهاى خوبى داشته است. امروز مسئولين كشور ما در پشت ميز مذاكرات گوناگون، در تريبونهاى گوناگون، وقتى حرف ميزنند، حرفهاى پخته، جامع، جالب و درست زده ميشود. يكى از بخشهاى درگيرى و ميدانها و عرصههاى پيكار، عرصهى حرفزدنهاى بينالمللى است.»
امتیازات دولت نهم و دهم در عرصه سیاست خارجی
«1- استكبارستيزى - كه معناى ويژهى انقلابى خودش را دارد - در اين دولت تشخص و تميّز پيدا كرد. معناى استكبارستيزى دشمنى كردن با دولتهاى دنيا نيست، معنايش دشمنى كردن با استكبار است.
2- مسئلهى اعادهى عزت ملى و ترك انفعال در مقابل سلطه و تجاوز و زيادهطلبى سياستهاى ديگران و ترك شرمندگى در مقابل غرب و غربزدگى را هم انسان در اين دولت احساس مىكند؛ عزت ملى و استقلال حقيقى و معنوى از اينجا حاصل ميشود. استقلال به اين نيست كه انسان شعار استقلال بدهد يا حتى مثلاً در زمينههاى اقتصادى هم به يك رشد بالايى دست پيدا كند؛ نه، استقلال اين است كه يك ملت به هويت خود و به عزت خود معتقد و براى او اهميت قائل باشد، براى حفظ او تلاش و كار كند و در مقابل متعرضين و مستهزئين، شرمندهى اظهارات و جايگاه خود نباشد.
3- روحيهى تهاجم در مقابلهى با زورگويان بينالمللى. يك وقت هست كه زورگويان بينالمللى مىآيند و ميگويند كه آقا شما فلان كار را كردهايد و ما رفع و رجوع مىكنيم و نه واللَّه، نه باللَّه...؛ ولى يك وقت هست كه تهاجمش، تهاجم زورگويانه است؛ بهترين دفاع در چنين مواقعى هجوم است. زورگويان بينالمللى، نقاط ضعف زيادى دارند، ...خب، نقاط ضعفشان، با حالت تهاجمى و با حالت طلبگارى، گفته و بيان بشود.
4- ما امروز در مقابلهى با استكبار، در سياست خارجى زبانمان زبانِ طلبگارى، عزت، اقتدار معنوى و اقتدار ملى است؛ آن وقت بعضى بيايند همين را به عنوان نقطهى ضعف وانمود كنند كه نه آقا! شما كارى كردهايد كه فلان دولتها از شما خوششان نيايد. خب، معلوم است كه خوششان نمىآيد. فلان دولتها آن وقتى خوششان مىآيد كه انسان تملق آنها را بگويد و حرفهاى آنها را به عنوان حرفهاى برتر ذكر بكند؛ خودش را كوچك كند و از حرفهاى خودش و حرفهاى انقلاب عقبنشينى كند؛ آن وقت آنها خيلى خوششان مىآيد! انتقاد خوب است، تخريب بد است؛ انتقاد خدمت است، تخريب خيانت است؛ نه خيانت به دولت، بلكه خيانت به نظام و خيانت به كشور است. نبايد تخريب بكنند، انتقاد بكنند.»( 87/6/2 -دیدار با دولت )
از میتران تا سارکوزی
همچنین دکتر ولایتی با نقل خاطره ای از روابط گرم آن روز با فرانسه و روابط سرد امروز با فرانسه می گوید:
« ما با مسئولان همه کشورها به جز آنهایی که نمیخواستیم رابطه داشته باشیم رفیق بودیم؛ آقای میتران رئیس جمهور فرانسه در ملاقاتی به بنده گفت هر وقت از اینجا عبور میکنید گزارشی را به ما ارائه کن که آیا رابطه با ایران خوب است یا خیر؛ وی اظهار علاقه کرد که در ماه سپتامبر به ایران بیاید و چون بنده در سفر سازمان ملل بودم اکتبر را پیشنهاد دادم که میتران هم آن را قبول کرد؛ میتران فرد برجستهای بود و به راحتی با هر کسی نشست و برخاست نداشت اما تا پلههای الیزه برای بدرقه ما میآمد.( اینجا )»
ایشان اشاره نمی کنند که در آن سالها آیا فرانسه فقط به ما لبخند می زد و یا در عمل هم کاری می کرد؟ مثلا آیا سهام ما در کارخانه غنی سازی اورانیوم اورودیف را داد؟ یا در قضیه میکونوس رفتار درستی داشت؟
اما نگاه مقام معظم رهبری به فرانسه را ببینیم:
92/1/1 - حرم رضوی : «بعضی از دولتهای ديگر هم دشمنیهائی دارند. من اينجا مناسب ميدانم كه بگويم مسئولين دولت فرانسه هم در چند سال اخير دشمنیهای آشكاری با ملت ايران كردهاند؛ اين يك ناهوشمندی از سوی دولتمردان فرانسه است. انسان عاقل، بخصوص سياستمدار عاقل، هرگز نبايد انگيزهی اين را داشته باشد كه موجودی را كه دشمن او نيست، تبديل به دشمن كند. ما با دولت فرانسه، با كشور فرانسه مشكلی نداشتيم؛ نه در طول تاريخ مشكلی داشتيم، نه در دوران حاضر؛ اما سياست غلط از زمان ساركوزی ــ كه دولت امروز فرانسه هم متأسفانه همان راه را میرود ــ دشمنی با ملت ایران است. به نظر ما این كار غلطی است، كار غیرمدبرانه و غیرعاقلانهای است، كار ناهوشمندانهای است.»
ادامه مطلب ....
http://www.nooreaseman.com/forum321/thread51315.html
منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان
تبادل لينك
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر