۱۳۹۲ تیر ۹, یکشنبه

وهابی‎ها و تبرک به قبر پیامبر اکرم (ص)

با مطالعه روایات کتب معتبر اهل تسنن درمی یابیم که بر خلاف نظر وهابی‎ها، تبرک جستن به پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) هیچ منافاتی با توحید ندارد و اگر فقط به عنوان تبرک این اعمال انجام شود، هیچ نوع شرکی را به همراه نخواهد آورد.





وهابی‎ها و تبرک به قبر پیامبر اکرم

از جمله مواردی که وهابی‏‌ها به مسلمانان، علی‏ الخصوص شیعیان ایراد می‏‌گیرند و نسبت به آن حساس هستند، آداب روضه منوره و حرم رسول خدا(صلی الله علیه و آله) از هنگام ورود به حرم، کیفیت ایستادن، تبرک جستن به قبر و یا ستون‏‌ها، منبر و ... می‏‌باشد.صنعانی که از وهابیون می‏‌باشد می‏‌گوید: طواف قبور و تبرک و دست کشیدن یا لمس اعضای دیگر به قبور پیامبر و اهل‌‏بیت شرک است و این اعمال، مانند افعال جاهلیت برای بت‌ها می‏‌باشد.(1)

وهابی‏‌ها در نامه‌‏ای که به «شیخ الرکب المغربی» نوشتند، بیان کرده‌‏اند که:تعظیم قبور انبیاء و اولیاء از موارد شرک و عبادت بت‏‌ها محسوب می‌شود.(2) برای پاسخ به این شبهه و اتهام وارده به مسلمانان، علی‌‏الخصوص شیعیان ذکر چند نکته لازم است:

1- تعظیم و احترام به قبور انبیاء و اولیاء از مصادیق بزرگداشت و تعظیم شعائر الهی است:«و من یعظم شعائر الله فانّها من تقوی القلوب»؛ و هر کس شعایر الهی را بزرگ شمارد، همانا که آن از پرهیزگاری دل‏هاست.(3)هیچ دلیلی بر تحریم تعظیم قبور وجود ندارد. مگر این که برخی اعمال در آنجا انجام شود و نیّت عبادت بر آن حمل شود مانند: سجده بر قبور، نماز خواندن بر آنها و هر نوع احترامی که به قصد عبادت باشد نه صرفاً احترام و محبت.

2- باید به این نکته توجه داشت که هر تعظیم و خضوعی عبادت نیست و موجب شرک نمی‌‏شود و حرام نیست.

هیچ دلیلی بر تحریم تعظیم قبور انبیا و اولیا وجود ندارد. مگر این که برخی اعمال در آنجا انجام شود و نیّت عبادت بر آن حمل شود مانند: سجده بر قبور، نماز خواندن بر آنها و هر نوع احترامی که به قصد عبادت باشد نه صرفاً احترام و محبت.بلکه آن خضوع و تعظیمی عبادت شمرده می‌‏شود که در برابر فردی که برای او مقام الوهیت قائل است و او را خدا می‏‌داند، شرک است. در مقاله گذشته اشاره کردیم که عبادت چه معنایی دارد و در چه صورت، عملی عبادت محسوب می‌‏شود. در غیر این صورت احترام و تعظیم در مقابل والدین، بزرگان و اساتید و امیران همه باید عبادت و در نتیجه شرک محسوب شوند.

پس احترام و تعظیم در برابر کسی که خدا او را بزرگ قرار داده، مانند انبیاء، اولیاء، علما و صالحین، عبادت نیست، بلکه چون خداوند آنها را بزرگ شمرده ما نیز او را بزرگ می‏‌شماریم در نتیجه این کار به نوعی تعظیم و بزرگداشت خداوند است. مانند احترام به پدر و مادر، احترام و تعظیم به کعبه، مسجدالحرام، رکن، مقام، عرفات و نظایر آنها، همه اینها به اعتبار انتساب به خداوند محترم هستند. و همین‏‌طور است احترام و تعظیم پیامبران و اولیاء و صالحان، همان‏طور که در زمان حیاتشان شرک نیست بلکه از نظر آیات و روایات پسندیده است و در حال ممات و پس از مرگ هم تعظیم و تکریم ایشان دارای فضیلت است زیرا حرمت آنها با مرگشان از بین نمی‏‌رود.

مالک در مناظره‌‏ای که با منصور دوانیقی در حرم رسول خدا(صلی الله علیه و آله) داشت گفت:«انّ حُرمة النبی میتاً کحرمته حیّاً؛ احترام پیامبر بعد از وفات، همانند احترام او در حال حیات است.(4)جمله فوق به بحث توسل و حیات برزخی رسول خدا دلالت دارد و وهابی‏‌ها می‌‎گویند که:ما اعتقاد داریم که پیامبر در قبر، از حیات برزخی بالاتر از شهدا که قرآن به آن تصریح نمود، برخوردار است، زیرا آن حضرت از شهیدان، افضل است.(5)

پس با توجه به حقایق مربوط به حیات رسول خدا(صلی الله علیه و آله) و لزوم احترام به آن حضرت، مکانی که در برگیرنده جسد انبیاء و اولیاست یعنی قبور آنان نیز در خور احترام و تکریم است و این احترام و اظهار محبت‏‌ها نظیر بوسیدن و دست کشیدن به قبور و مانند آن، عبادت آنها یا عبادت سنگ‌‎ها نیست و این اماکن به جهت این که مدفن انبیاء و اولیاء است شرف و حرمت پیدا کرده‌‏اند. و در خور تکریم می‏‌باشند. همانطور که جلد قرآن از هر جنسی که باشد، به علت مجاورت با قرآن باید محترم باشد و نباید آن را نجس نمود، چون توهین به قرآن محسوب می‎شود.

احترام و تعظیم در برابر کسی که خدا او را بزرگ قرار داده، مانند انبیاء، اولیاء، علما و صالحین، عبادت نیست، بلکه چون خداوند آنها را بزرگ شمرده ما نیز او را بزرگ می‌‏شماریم در نتیجه این کار به نوعی تعظیم و بزرگداشت خداوند است. آیا کسی احترام به مقام ابراهیم و تعظیم حجرالاسود و یا طواف کعبه را، عبادت سنگ‏‌ها، و آن اماکن می‏‌داند؟

3 - تمام این امور از قبیل: طواف، لمس منبر و قبر و دیوار و ... به قصد تبرک انجام می‏ شود و در روایات اهل تسنن و تشیع و تاریخ وارد شده است که در صدر اسلام، مسلمانان به آبی که پیامبر با آن، دست خود را می‌‏شست یا مویی که از پیامبر ریخته می‏‌شد و یا به آب دهان آن حضرت تبرک می‌‏جستند. برای نمونه به بعضی از این موارد اشاره می‏‌کنیم:

- در سیره حلبیه آمده است:عروة بن مسعود ثقفی در سال صلح حدیبیه نزد رسول خدا(صلی الله علیه و آله) ایستاده بود، ناگهان دید که اصحاب ایشان به خاطر تبرک جستن به آبی که پیامبر با آن وضو می‌‏گرفت و یا دست خود را می‏‌شست، بر هم سبقت گرفته و نزدیک بود برای دستیابی به آن آب، یکدیگر را بکشند و همین کار را با آب دهان حضرت انجام می‏‌دادند و نیز مویی از حضرت نمی‌‏افتاد مگر این که اصحاب آن را می‏‌گرفتند.(6)

- بخاری در باب صفة البنی(صلی‏الله علیه و آله) از ابی‌جحیفه نقل می‏‌کند:پیامبر در سفری به سوی وادی بطحاء (بیابان مکه) از منزل خارج شد، هنگام نماز، وضو گرفت و دو رکعت نماز ظهر و دو رکعت نماز عصر بجا آورد - تا آنجا که می‏‌گوید- آنگاه مردم، دست آن حضرت را گرفته و به صورتشان می‏‌مالیدند.راوی می‏‌گوید: من نیز دست پیامبر را گرفته و به صورت خود می‏مالیدم که دست حضرت از برف خنک‏تر و از مشک‏ خوش‏بو‏تر بود.

بخاری در پایان این باب، از همین راوی نقل می‌‏کند: بلال، باقی مانده آب وضوی رسول خدا را برای مردم آورد و آنان از آن آب تبرک نمودند.(7) بخاری در باب استعمال فضل وضوء‏الناس، از ابی جحیفه نقل می‏‌کند: همراه رسول خدا در مسافرت بودیم، حضرت وضو گرفت و مردم از آب باقی مانده وضوی ایشان، می‌‏گرفتند و به خود می‌‏مالیدند.(8)

مالک در مناظره‏ای که با منصور دوانیقی در حرم رسول خدا(صلی الله علیه و آله) داشت گفت:«انّ حُرمة النبی میتاً کحرمته حیّاً؛ احترام پیامبر بعد از وفات، همانند احترام او در حال حیات است.مانند این روایت را بخاری در صحیح خود، «کتاب الصلاة» نیز آورده است و گفته است که مردم خود را به وضوی حضرت، مسح می‏‌کردند.(9)و قسطلانی گفته است که از این عبارت، جواز تبرک جستن به چیزی که جسد صالحان را لمس کرده استنباط می‌شود.(10)

- مسلم در کتاب الصلاة از ابی جحیفه نقل می‏‌کند:پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) را در بیابان مکه ملاقات نمودم... وقتی بلال آب وضوی حضرت را آورد، مردم می‌‏شتافتند؛ بعضی به آب وضو می‌‏رسیدند و برخی نیز به دیگران، رطوبت آن آب را می‌‏رساندند و قطره‌‏هایی از آن را بر آنها می‌‏پاشیدند. و در حدیثی دیگر به همین صورت نقل می‌‏کند و می‏‌گوید: اگر کسی به آب نمی‏‌رسید، از رطوبت آب دست رفیقش می‏‌گرفت و به خود می‌‏مالید. نووی گوید: در این باب است، تبرک جستن به آثار صالحان و استفاده کردن باقی مانده آب وضو و غذای او و نوشیدنی‌‏ها و لباس‏هایشان است.(11)- در جریان فتح مکه، داستان تبرک به وضوی پیغمبر(صلی الله علیه و آله) و سبقت گرفتن بر هم و نگاه نمودن ابوسفیان به این منظره و تعجب از آن، معروف است، که در کتاب‏‌های تاریخی ذکر شده است.

تبرک جستن به منبر پیامبر

سمهودی در آداب روضه منوره و حرم پیغمبر(صلی الله علیه و آله) می‏‌نویسد:یکی از آداب روضه منوره و حرم پیامبر اینست که نزد منبر شریف حضرت آمده و بایستد و خدا را بخواند و او را به خاطر این که در کارش آسانی قرار داده، حمد و سپاس گوید و بر رسول خدا درود فرستد و همه نیکی‏‌ها را از خدا بخواهد و به او پناه برد، همان‏طور که ابن عساکر گفته است.

در ادامه آن اقشهری می‏‌گوید: مردانی از اصحاب رسول خدا را دیدم وقتی که در مسجد (پیامبر) بودند مانند رسول خدا قُبه جلو منبر گرفته و رو به قبله ایستادند و دعا خواندند.- عیاض در کتاب الشفاء از ابی‏ قسط و عتبی می‌‏نویسد:اصحاب رسول خدا همواره وقتی که در مسجد (پیامبر) بودند، قبّه منبر را که به سمت قبر بود، با دستان خود می‏‌گرفتند و رو به قبله دعا می‌‏کردند.(12)

- ابوبکر اثرم می‏‌گوید: به ابوعبدالله (احمد بن حنبل) گفتم:آیا لمس و مسح کردن قبر پیامبر جایز است؟ گفت: نمی‌‏دانم. گفتم: منبر چطور؟ گفت: آری، در این باره روایتی است که آن را از ابن ابی فدیک از ابن ابی ذئب از ابن عمر نقل می‏‌کنند که او (ابن عمر) منبر را مسح می‏‌کرد.(13) - در فصلی از کتاب شرح الکبیر چنین آمده است که می‌‏گوید: در باره مسح کردن منبر، روایتی وارد شده است که آن را ابراهیم بن عبدالله بن عبدالقاری نقل کرده و در آن آمده که او، ابن عمر را دید که به جایگاه نشستن پیامبر روی منبر، دست گذاشت، سپس دستش را بر صورت نهاد.(14)

نتیجه‎:

با مطالعه این روایات که از کتب معتبر اهل تسنن استخراج شده دریافتیم که:

1- بر خلاف نظر وهابی‎ها، تبرک جستن به پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) هیچ منافاتی با توحید ندارد و اگر فقط به عنوان تبرک این اعمال انجام شود، هیچ نوع شرکی را به همراه نخواهد آورد. و مسلم است که هیچ مسلمانی رسول خدا(صلی الله علیه و اله) را با دیدی غیر از نگاه پیامبری نمی‌نگرد و اگر این همه محترم است به جهت پیامبری ایشان است و این که مورد رضایت خدای متعال می‌باشد.

2- این روایات از منابع اهل تسنن استخراج شده است و اگر فردی از این فرقه، به این روایات عامل نباشد دچار تفریط شده است و کسی نمی تواند شیعیان را متهم نماید که این افکار و اعتقادات مختص به شیعیان است.

3- این مسئله واقعیتی است که باید به آن توجه نمود که اگر تبرک به آب وضو و آبی که روی دست پیامبر ریخته می‌‏شد و موی پیغمبر جایز نبود؛ یقینا رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در زمان حیات خود مردم را از این اعمال نهی می‎فرمود.

4- قهراً تبرک به قبری که همه جسم پیامبر را در برگرفته است نیز باید جایز باشد، چون معیار در تبرک چیزی است که به پیغمبر وابسته بوده و به بدن مطهر و مبارک آن حضرت به نوعی چسبیده و مرتبط بوده است، مانند لباس و مو و نظایر آن و با توجه به این که قبر در برگیرنده بدن مطهر آن حضرت است، خصوصاً با توجه به این که خود وهابی‏‌ها می‏‌گویند که پیغمبر در قبر به گونه‌‏ای است که احساس دارد... پس تبرک جستن به قبر، چه با مالیدن دست باشد و چه بوسیدن و چه طواف در اطراف آن، اینها تبرک به بدن پیغمبر است نه عبادت آن حضرت و یا سنگ، آجر و ... .



منابع

1- کشف الارتیاب فی اتباع محمد بن عبدالوهاب، سیدمحسن امین، ص 341 .

2- کشف الارتیاب فی اتباع محمد بن عبدالوهاب، سیدمحسن امین، ص‏341 .

3- حج/32 .

4- تببین باورهای شیعی، ج 3، ص 61 .

5- رسائل الهدیّة السّنیّه، ص 41 به نقل از کشف الارتیارب، ص 110 .

6- سیره حلبیه، ج3، ص 15 .

7- صحیح بخاری، ج4، ص229- 231.

8- صحیح نجاری، ج1، ص 58- 59 .

9- صحیح بخاری، ج1، ص 134 .

10- ارشاد الساری، ج1، ص 467 .

11- صحیح مسلم با شرح نووی، ج4، ص 218- 220 .

12- وفاء الوفا، علی بن عبدالله سمهودی، ج4، ص 1401 .

13- وفاء الوفا، ج4، ص 1403 .

14- عبدالرحمان بن قدامه، الشرح الکبیر، ج 3، ص 496 .

پایگاه پژوهشی تخصصی وهابیت شناسی





ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum55/thread52274.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


هیچ نظری موجود نیست: