۱۳۹۲ اسفند ۱۰, شنبه

غلبه بر هوای نفس، راه رسیدن به کمال




غلبه بر هوای نفس، راه رسیدن به کمال












حضرت علی علیه‌السلام در خطبه ۴۲ نهج‌البلاغه می‌فرمایند:اى مردم شدیدترین خوف و هراسى که درباره شما دارم، براى دو چیز است: پیروى از هوى و درازى آرزو. اما پیروى از هوى آدمى را از برخوردارى ‏از حق محروم مى‏کند و درازى آرزو، آخرت را به فراموشى مى‏سپارد.




پیروى از هوى مزاحم حق یابى

هوى عبارتست از امواجى که از جوشش غرائز حیوانى سر مى‏کشد و فضاى درون را تیره و تاریک مى‏سازد و عوامل و وسایل درک و دریافت‏ حقیقت ‏را فلج مى‏کند. این هوى با اینکه داراى جوهر و مبناى اصیلى جز خواستن‏ بى‏محاسبه چیز دیگرى نیست، مى‏تواند همه اصالت‏ها و حقایق ریشه‏دار را از جلوی چشم انسان و عقل و وجدان او دور کند.

این همان ‏«می‌خواهم‏» است که به هیچ علت و دلیلى جز خود تکیه نمی‌کند. و این یک سخن بى‏اساس‏ است که در موقع سوال کسی که مطابق هوى عملى کرده است، بعنوان‏ جواب بگوید: که‏ «دلم خواست‏» کدام دل؟




ویرانگر موجودیت انسان

دل جایگاه دریافت عالى‏ترین حقایق است، دل همان ‏جنبه ملکوتى انسان است که خدا را به وسیله آن در مى‏یابد. دل جایگاه تصفیه ‏همه مفاهیم و موضوعاتى است که حواس طبیعى آنها را به عقل نظرى تحویل ‏مى‏دهد و عقل نظرى بدون اینکه بتواند آنها را از جنبه ارزشها و عظمت‏ها درک کند،به دل تحویل مى‏دهد.

«دلم خواست، کردم‏» از آن جملات ویرانگر موجودیت آدمى است که با صورت حق بجانبش، آتش به ریشه همه اصول‏ و قوانین مبتنى بر حق و حقیقت مى‏زند.هوى همان امواج بى‏محاسبه‏ایست که ‏از جوشش غرایز انسانى سر بر مى‏کشند و بدون اعتنا به‏ «باید»ها و «شاید»ها و «نباید»ها و «نشاید»ها همه اصالت‏ها را به بازى گرفته و سرمایه‏هاى حیات‏ گرانبهاى آدمى را مستهلک مى‏سازند.

گاهى‏«هوى محورى‏» بقدرى شدت ‏پیدا مى‏کند که تا سرحد معبودیت پیش مى‏رود. این خطر تباه کننده را خداوند سبحان در قرآن مجید گوشزد فرموده است: افرایت من اتخذ الهه هواه (جاثیه ۲۳) آیا کسی که هواى خود را براى خویشتن ‏معبود اتخاذ کرده است؟!)




مهار هوی نفس

مهار کردن‏ هوى براى وصول به حق و حقیقت، درست ‏شبیه مهار کردن کوه آتشفشان ‏است که مى‏تواند مقدمه‏اى براى استخراج مواد معدنى با ارزش آن کوه بوده‏ باشد. درون آدمى داراى نیروها و استعدادهاى بسیار گرانبهایى است مانند معادن با ارزش در شکم کوه آتشفشان، هنگامی که هوى‏ها به تموج در مى‏آیند، نه تنها آن نیروها و استعدادها خفه مى‏شوند، بلکه انسان در آن موقع بصورت ‏آتشفشانى در مى‏آید که تبدیل به موجود خطرناک نیز مى‏گردد.

بطور قطع باید گفت دردهاى بی‌درمان بشرى که سرتاسر تاریخ ما را فرا گرفته است، میکروبى جز هواهاى نفسانى نیست. هر کجا ستمى و تجاوزى ‏دیدید، فورا به سراغ کشف ریشه اصلى آن بپردازید، خواهید دید که ریشه‏ اصلى آن ستم و تجاوز هواى نفسانى یک یا چند نفر بوده است. دلیل اینکه ‏در این مسئله ادعاى قطع و یقین کردیم این است که هر چه مقابل هوى است، اصیل ‏و حقیقت است و جاى تردید نیست که از واقعیات اصیل و حقیقت هرگز ظلم ‏و تجاوزى به‌وجود نمى‏آید.

خطاها و اشتباهات ممکن است مردم یا خودانسان را براى مدتى حتى براى همیشه از برخوردارى از حقایق و اصالتها محروم نماید، ولى این محرومیت ظلم و تجاوز نیست، دلیل روشن این مسئله ‏این است که بشر در طول تاریخ گذشته‏اش به خاطر غوطه‏ور شدن در مجهولاتی ‏که به ضرر او تمام شده است، احساس ظلم و تجاوز نمى‏کند، بلکه تاسف‏ مى‏خورد از اینکه چرا آن مجهولات را دیر کشف کرده است.

بعنوان مثال: هزاران و شاید میلیون‌ها نفر در قرون و اعصار گذشته از بیمارى سل رنج‏ برده و رخت از این دنیا بر بسته‏اند، اما بدان جهت که جهل به معالجه سل یک پدیده ‏اختیارى و از روى هوى نبوده است، هیچ عاقلى نمی‌تواند گذشتگان را توبیخ ‏کند به اینکه چرا بیماران شما رنج کشیدند و از دنیا رفتند و شما ظالم هستید ولى اگر یک یا چند انسان در امروز دواى بیمارى سل را به جهت سود کردن که آشکارترین مصداق هوى پرستى است، براى بالا بردن ‏قیمت آن احتکار کنند، بدون تردید اینان ستمکار و متعدى و مبارزه کننده با حق هستند. از این‌رو مبارزه و جهاد با نفس امری ضروری و واجب است.




ثمرات جهاد با نفس

همان گونه که در جبهه نظامی، مبارزان با دشمن، به پیروزی و عزت می‌رسند و وادادگان و فراریان از جبهه، شکست می‌خورند و بدنام می‌شوند، در جبهه «جهاد نفس» هم هر کس ایستادگی کند و تن به «اسارت نفس» ندهد و از «فرماندهی عقل» پیروی کند، نفس اماره را از میدان به در می‌کند و به جای اسیر نفس شدن، «امیر نفس» می‌شود.همه دوست دارند به خودسازی و کمال برسند و گناه نکنند؛ راهش چیست؟ تقویت اراده و غلبه بر هوای نفس و «نه» گفتن به شهوات و آزادی از اسارت هوس‌ها و نتیجه آن هم رسیدن به «رضای الهی» و «بهشت برین» خواهد بود.

در کلمات رسول خدا(ص) آمده است: «جاهدوا اهواءکم تملکوا انفسکم؛(میزان الحکمه، حدیث ۲۷۶۶) با هوای نفس خود بجنگید تا مالک خودتان بشوید».

وقتی کسی مالک نفس خود شد، زمام اختیارش در دست هوای نفس نخواهد بود و همچون سواری است که زمام در دست اوست؛ هر گاه که بخواهد، حرکت می‌کند و هر گاه که بخواهد، می‌ایستد؛ در برخورد با گناه‌ها «توقف» می‌کند؛ از بیراهه ها، بر می‌گردد؛ درآمدهای حرام را نمی‌پذیرد؛ ارتباط‌های خلاف شرع را نفی می‌کند؛ به لبخندهای مسموم و هولناک، اخم می‌کند؛ به ورطه شهوت‌ها نمی‌افتد؛ به شیطان، سواری نمی‌دهد و عاقبت و آینده اش را در قمار هوس و لذت‌های زودگذر نمی‌بازد.

قرآن کریم، به کسانی که از خدا می‌ترسند و نفس خود را از هوا و هوس باز می‌دارند، مژده بهشت می‌دهد و دستاورد این جهاد با نفس و مخالفت با هوا را خلود در بهشت می‌داند؛«و اما مَن خافَ مَقام ربّه و نهی النّفس عَنِ الهوی فَإنّ الجنّه هی المأوی». امام علی علیه‌السلام می‌فرماید: من این نفس خود را با تقوا رام می‌سازم؛ تا روز قیامت، ایمن به صحرای محشر آید. (نهج‌البلاغه ترجمه دشتی نامه ۴۵).




مریم پناهنده

گروه اخلاق معبر ۹۱ ،





ادامه مطلب ....



http://ift.tt/1odxXGD



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


هیچ نظری موجود نیست: