سلام.
به تازگی یک سری پست ها رو در نور آسمان دیدم که به نظرم جای این پست ها توی رسانه های بی بی سی و صدای آمریکا و ... هستش نه نور آسمان و انگیزه ای شد تا این تاپیک رو بزنم و جملات حضرت آقا و یک جمله از حضرت امام(ره) رو در مورد "انتقاد" قرار بدم.
1-انتقاد خدمت است و تخريب خيانت
«آدم متأسفانه مىبيند چيزهايى كه به نام انتقاد از دولت و نقادى دولت، امروز گفته ميشود، شكل همين تخريب را دارد: يعنى انكار امتيازات، قبول نكردن برجستگيها و كارهاى خوب، و درشت كردن و برجسته كردن ضعفها. خب بله، ضعف هست. هر دولتى بالاخره ضعف دارد؛ انسانها ضعف دارند ديگر؛ ضعفها را بگويند، قوّتها را بگويند. جمعبندىِ كار يك دولت، آن وقتى است كه ضعفها و قوّتها را منصفانه پهلوى همديگر قرار بدهند؛ آن وقت ميشود جمعبندى كرد.
انتقاد خوب است، تخريب بد است؛ انتقاد خدمت است، تخريب خيانت است؛ نه خيانت به دولت، بلكه خيانت به نظام و خيانت به كشور است. نبايد تخريب بكنند، انتقاد بكنند.»
(بیانات در ديدار رئيسجمهوری و اعضاى هيئت دولت 02/06/87)
2-انتقاد به معناى تضعيف نيست
«البته معناى اين حرف آن نيست كه ما بگوييم هيچكس حق ندارد از دولت انتقاد كند؛ چون انتقاد به معناى تضعيف نيست. انتقاد اگر دلسوزانه و منصفانه باشد، كمك هم مىكند. اگر انتقادى دلسوزانه هم نبود، بالاخره دانسته مىشود. در مقابل حركت دولت، اگر يك وقت عيبجويىِ غيرمنصفانهاى هم بشود، نخواهد توانست افكار عمومى و واقعيّتهاى بيرونى را تحت تأثير قرار دهد. بنابراين من نمىخواهم انتقاد را منع كنم؛ اما تخريب را چرا. تخريب به هيچ وجه مصلحت نيست. با هيچ توجيهى كسى نمىتواند خود را قانع نمايد كه دولت را تخريب كند.»
(بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در ديدار اعضاى هيأت دولت، به مناسبت هفته 04/06/81)
3-بعضيها طورى انتقاد مىكنند كه تخريب است
«من البته هيچوقت جلوِ انتقاد را نگرفتهام و كسى را منع نكردهام. انتقاد صحيح و دلسوزانه ضررى ندارد؛ اما اين انتقاد بايستى به تخريب نينجامد. بعضيها طورى انتقاد مىكنند كه تخريب است؛ اين مصلحت نيست. كسى كه مسؤوليت سنگينى در كشور بر دوشش هست و از او توقّع داريم كه فلان كار را بكند - اقتصاد را درست كند و... - اگر ما او را تقويت نكنيم؛ اگر يك وقت ضعفى هم پيدا شد، آن را نپوشانيم؛ آيا مىتوانيم چنين توقّعى داشته باشيم؟ باز هم مىتوانيم اميدوار باشيم كه آنچه كه ما مىخواهيم، انجام خواهد گرفت و آنچه كه وظيفه اوست، انجام مىگيرد؟ به نظر من، وظيفه همه است كه به مسؤولان كشور كمك كنند و آنها را يارى نمايند.»
(پاسخهاى رهبر معظم انقلاب اسلامى به پرسشهاى دانشجويان در دانشگاه صنعتى شريف 01/09/78)
4-اميد را در دلهاى مردم متزلزل نكنيد
«توقّع دوم اين است: نظامى را كه قبول دارند، تضعيف نكنند. نمىگوييم به فلان وزير يا فلان مسؤول يا فلان بنياد يا فلان نهاد انقلابى، اعتراض نكنيد. اگر اعتراض و انتقاد در حدّ معقولى باشد، چه مانعى دارد؟! به قول آقايان دولتيها «سازنده» هم هست. بر سرِ انتقاد، بحثى نداريم. بحث بر سرِ نظام است. از آنجا كه پايه هر نظام و هر زندگىِ فردى بر اميد است، پس اميد را در دلهاى مردم متزلزل نكنيد. اين، يكى از سفارشهاى ماست. به گونهاى حرف نزنيد كه پير و جوان و زن و مرد، افق آينده خود را تيره و مه آلود ببينند. چرا اين كار را مىكنيد؟! ايران كه افق مه آلود و تيرهاى ندارد! اين ملت، ملتى است كه با همه مشكلات بزرگ در طول قرنها دست و پنجه نرم كرده و بر همه آنها، ولو بعد از گذشت مدتها، فائق آمده است. پس افق تيرهاى در كشور نداريم.»
(بيانات مقام معظم رهبرى در ديدار مديران و مسؤولان مطبوعات كشور 12/02/75)
5-عدهای تخريب ميكنند، اسمش را ميگذارند انتقاد!
«به انتقادها هم توجه كنيد؛ البته بعد هم عرض خواهم كرد. انتقاد با تخريب فرق دارد. متأسفانه خيليها تخريب ميكنند، ولى اسمش را ميگذارند انتقاد. آن جايى كه واقعاً انتقاد است و كسانى با نظر خيرخواهانه، نقاط مثبتِ كارى را توجه ميكنند و نقاط اشكالش را هم ذكر ميكنند، اينها را با سعهى صدر گوش بدهيد؛ نه اين كه همه جا قبول كنيد - چون ممكن است آن منتقد اشتباه كرده باشد - اما گوش كنيد تا آن جائى كه واقعاً درست است از شما فوت نشود. اينها چيزهايى است كه قبلها عرض كردهايم؛ حالا هم تأكيد ميكنيم. به بعضيها توجه شده، بعضى را هم بايد بيشتر توجه بكنيد.
يك مسئله هم - كه مسئلهى آخر باشد كه عرض ميكنيم - مسئلهى انتقاد و تخريب است. مرز انتقاد و تخريب چيست؟ تخريب بكنند و اسمش را بگذارند انتقاد؛ يا از ما انتقاد بشود و ما تلقىِ تخريب از آن داشته باشيم. خب، بايد مشخص بشود تخريب كدام است و انتقاد كدام است. معناى انتقاد آن ارزشيابىِ منصفانهاى است كه يك آدم كارشناس ميكند؛ نقادى همين است ديگر. وقتى شما طلا را ميبريد پيش يك زرگر كه نقادى كند، او ميگويد كه آقا! اين عيارش بيست است؛ يعنى عيار بيست را قبول ميكند؛ حالا از بيست و چهار عيار - كه طلاى خالص است - چهار عيار كم است. اين شد نقادى. البته زرگر هم هست و وسيلهى نقادى را هم دارد. اما اگر چنانچه طلا را برديد مثلاً پيش يك آهنگر و او يك نگاهى كرد و آن را انداخت و گفت: آقا! اينكه چيزى نيست! اين اسمش نقادى نيست. اولاً اصل طلا بودن اين، انكار شده. خب، بالاخره مرد حسابى! حالا عيار بيست و چهار ندارد، عيار بيست كه دارد؛ اين را قبول كن! ثانياً: شما كه اهل اين كار و آشناى اين كار نيستى!»
( بیانات در ديدار رئيسجمهوری و اعضاى هيئت دولت 02/06/87)
6-با تخریب، جدول دشمن را کامل نکنید
«در انتقادها، مرز میان انتقاد سازنده و تخریب رعایت شود و سخنان به گونه ای نباشد كه جدول دشمن را كامل كند و زمینه گسترش بدبینی در جامعه را فراهم آورد. »
(دیدار جمعی از اساتید دانشگاهها با رهبر انقلاب 02/06/90)
7-انتقاد، نقنق نيست
«انتقاد» كه دوستان ذكر مىكنند و به تعبير اين دوستمان مىگويند انتقادگرى «نق نقو» تلقى نشود؛ نه، انتقاد، نقنق نيست؛ انتقاد - معناى لغوى انتقاد را نمىخواهيم بگوييم- يعنى همان عيبجويى. منظور از انتقادى كه ممكن است نقنقو بودن از آن تلقى شود؛ يعنى عيبجويى كردن. دو نوع عيبجويى ممكن است؛ الان من و شما روبهروى هم نشستهايم، خيلى آزادانه مىتوانيم از هم عيبجويى كنيم؛ شما هم از من عيبجويى كنيد، من هم از شما عيبجويى كنم. منتها اين عيبجويى دو نوع است؛ يك وقت عيبجويى جنبهى تحقير، اهانت، طرف را به خاك سياه نشاندن، از طرف انتقام گرفتن و چهرهى او را در نظر ديگران زشت كردن است و اين كار در هيچ عرف نجيبانهاى - نمىگويم اسلامى - ممدوح نيست. يك وقت هم نه، هدف از انتقاد، دلسوزى است، تكميل است، برطرف كردن عيب است و آيينهوار نمودن عيب شخص يا نظام يا مدير يا مردم به خود آنهاست و اين ممدوح است. ممكن است اين هم به نظر شنونده تلخ باشد؛ اما اين تلخى، تلخى گوارايى است. اين هيچ ايرادى ندارد. حالا من ادعا مىكنم از نظر دستگاه هم ايرادى ندارد؛ اگر شما در اين ترديدى داريد، من به شما صادقانه مىگويم، لااقل از نظر شخص من، هيچ ايرادى ندارد. ببينيد! اين هدف و اين جهتگيرى در كيفيت كار معلوم مىشود؛ يعنى اينكه ما توقع داشته باشيم يك جورى انتقاد كنيم كه آن جهتگيرىِ اول در آن وجود داشته باشد، اما مردم يا مخاطبين خيال كنند كه ما داريم دلسوزى مىكنيم، اين هم نمىشود. همينطور كه چند نفر از دوستان گفتيد، مخاطبين ما هوشمندند و مىفهمند»
بيانات در ديدار جمعى از كارگردانان سينما و تلويزيون 22/03/85
8-انتقاد در واقع هديه كردن عيوب آنها به خود آنهاست
«وحدت كلمه را حفظ كنيد. يكى از بدترين كارها اين است كه مسؤولان موظف نظام، به وسيلهى اشخاص ديگر - صرفا به خاطر اينكه تريبونى در اختيارشان قرار گرفته - مورد تخريب واقع شوند. انتقاد كردن غير از تخريب كردن است. انتقاد، خوب و نعمت است. اگر دولت يا مسؤولان ديگر، مورد انتقاد قرار نگيرند، عيوب خودشان را نمىفهمند. انتقاد در واقع هديه كردن عيوب آنها به خود آنهاست. ممكن است گاهى انتقاد درست باشد، ممكن هم هست نادرست باشد؛ اما انتقاد كردن غير از تخريب كردن است. نه قوهى مجريه و دولت را تخريب كنيد؛ نه قوهى قضاييه را تخريب كنيد؛ نه قوهى مقننه را تخريب كنيد؛ بخصوص كسانى كه خودشان جزو اين مجموعه هستند؛ تخريب آنها يك عيب مضاعف است. بايد يكپارچه باشيد؛ كمااينكه هدف و خاستگاه فكرى شما يكى است. اين معنى ندارد كه اگر كمبود و ضعفى در كار دولت و در بخشى ايجاد شد، كليت دولت مورد اهانت قرار گيرد و يا اگر كسى به يك حكم قضايى اعتمادى ندارد، قوهى قضاييه را تخريب كند. بدترين رفتار با قوهى قضاييهى يك كشور همين است كه كسى به خاطر نپسنديدن صدور و اجراى حكمى از صدها و هزاران حكم، بنا كند كل قوهى قضاييه و دادگسترى كشور را زير سؤال بردن و مورد اهانت قرار دادن. يكى هم يك حكم ديگر را قبول ندارد، ديگرى هم حكم سومى را قبول ندارد؛ اينكه مجوز اهانت نمىشود. اهانت كردن و تخريب كردن و زير سؤال ناشايست بردن قوهى مقننه - چه مجلس و چه شوراى نگهبان كه جزو قوهى مقننه است - برخلاف مصالح ملت و ناسپاسى نسبت به رأى ملت است. همه بايد مراقب باشند.» (بيانات پس از مراسم تنفيذ حكم رياست جمهورى سيد محمد خاتمى 11/05/1380)
9-تضعیف دیگری خلاف رضای خداست
«باید کوشش کنید در تأیید، نه کوشش کنید در انتقاد. انتقاد سالم باید بکنید، این هم در پیشرفت مسائل مؤثر است. انتقاد سالم و راهنمایی دولت در همه کارهایی که میخواهد انجام بدهد، اینها از اموری است که لازم است. اما اینکه خدای نخواسته، یک وقت برای اینکه اثبات کنید مطلب خودتان را راجع به دولت، بخواهید کارشکنی بکنید، دولت را به شکست وادار کنید، ملت را تضعیف کنید، دولت را تضعیف کنید، اسلام را به شکست برسانید، این یک مطلبی است که الزاماً باید جلوش گرفته بشود و من امیدوارم این جور نباشد....
در نطقهای قبل از دستور و در صحبتهایی که وقتی معرفی میکنند وزرا را هتاکی نکنند این از شأن آقایان دور است. نباید یکی دیگری را تضعیف کند، همدیگر را تضعیف کنند، نه آنهایی که در اکثریت هستند، نه آنهایی که در اقلیت هستند، نه آنهایی که ممتنع هستند، هیچکدام نباید این کار را بکنند، برای اینکه این خلاف رضای خداست، خلاف شرع است.»
امام خمینی(ره)
*به عنوان برادر کوچکتر همه نور آسمانی ها یک درخواست هم دارم اول از موثق و صحیح بودن مطلب تا جایی که ممکنه مطمئن بشیم و سپس اون مطلب رو نشر بدیم تا بهونه دست یک سری آدم سیاه دل که به دنبال تخریب بچه بسیجی ها هستند ندیم.
التماس دعا
منبع:مفید نیوز
به تازگی یک سری پست ها رو در نور آسمان دیدم که به نظرم جای این پست ها توی رسانه های بی بی سی و صدای آمریکا و ... هستش نه نور آسمان و انگیزه ای شد تا این تاپیک رو بزنم و جملات حضرت آقا و یک جمله از حضرت امام(ره) رو در مورد "انتقاد" قرار بدم.
1-انتقاد خدمت است و تخريب خيانت
«آدم متأسفانه مىبيند چيزهايى كه به نام انتقاد از دولت و نقادى دولت، امروز گفته ميشود، شكل همين تخريب را دارد: يعنى انكار امتيازات، قبول نكردن برجستگيها و كارهاى خوب، و درشت كردن و برجسته كردن ضعفها. خب بله، ضعف هست. هر دولتى بالاخره ضعف دارد؛ انسانها ضعف دارند ديگر؛ ضعفها را بگويند، قوّتها را بگويند. جمعبندىِ كار يك دولت، آن وقتى است كه ضعفها و قوّتها را منصفانه پهلوى همديگر قرار بدهند؛ آن وقت ميشود جمعبندى كرد.
انتقاد خوب است، تخريب بد است؛ انتقاد خدمت است، تخريب خيانت است؛ نه خيانت به دولت، بلكه خيانت به نظام و خيانت به كشور است. نبايد تخريب بكنند، انتقاد بكنند.»
(بیانات در ديدار رئيسجمهوری و اعضاى هيئت دولت 02/06/87)
2-انتقاد به معناى تضعيف نيست
«البته معناى اين حرف آن نيست كه ما بگوييم هيچكس حق ندارد از دولت انتقاد كند؛ چون انتقاد به معناى تضعيف نيست. انتقاد اگر دلسوزانه و منصفانه باشد، كمك هم مىكند. اگر انتقادى دلسوزانه هم نبود، بالاخره دانسته مىشود. در مقابل حركت دولت، اگر يك وقت عيبجويىِ غيرمنصفانهاى هم بشود، نخواهد توانست افكار عمومى و واقعيّتهاى بيرونى را تحت تأثير قرار دهد. بنابراين من نمىخواهم انتقاد را منع كنم؛ اما تخريب را چرا. تخريب به هيچ وجه مصلحت نيست. با هيچ توجيهى كسى نمىتواند خود را قانع نمايد كه دولت را تخريب كند.»
(بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در ديدار اعضاى هيأت دولت، به مناسبت هفته 04/06/81)
3-بعضيها طورى انتقاد مىكنند كه تخريب است
«من البته هيچوقت جلوِ انتقاد را نگرفتهام و كسى را منع نكردهام. انتقاد صحيح و دلسوزانه ضررى ندارد؛ اما اين انتقاد بايستى به تخريب نينجامد. بعضيها طورى انتقاد مىكنند كه تخريب است؛ اين مصلحت نيست. كسى كه مسؤوليت سنگينى در كشور بر دوشش هست و از او توقّع داريم كه فلان كار را بكند - اقتصاد را درست كند و... - اگر ما او را تقويت نكنيم؛ اگر يك وقت ضعفى هم پيدا شد، آن را نپوشانيم؛ آيا مىتوانيم چنين توقّعى داشته باشيم؟ باز هم مىتوانيم اميدوار باشيم كه آنچه كه ما مىخواهيم، انجام خواهد گرفت و آنچه كه وظيفه اوست، انجام مىگيرد؟ به نظر من، وظيفه همه است كه به مسؤولان كشور كمك كنند و آنها را يارى نمايند.»
(پاسخهاى رهبر معظم انقلاب اسلامى به پرسشهاى دانشجويان در دانشگاه صنعتى شريف 01/09/78)
4-اميد را در دلهاى مردم متزلزل نكنيد
«توقّع دوم اين است: نظامى را كه قبول دارند، تضعيف نكنند. نمىگوييم به فلان وزير يا فلان مسؤول يا فلان بنياد يا فلان نهاد انقلابى، اعتراض نكنيد. اگر اعتراض و انتقاد در حدّ معقولى باشد، چه مانعى دارد؟! به قول آقايان دولتيها «سازنده» هم هست. بر سرِ انتقاد، بحثى نداريم. بحث بر سرِ نظام است. از آنجا كه پايه هر نظام و هر زندگىِ فردى بر اميد است، پس اميد را در دلهاى مردم متزلزل نكنيد. اين، يكى از سفارشهاى ماست. به گونهاى حرف نزنيد كه پير و جوان و زن و مرد، افق آينده خود را تيره و مه آلود ببينند. چرا اين كار را مىكنيد؟! ايران كه افق مه آلود و تيرهاى ندارد! اين ملت، ملتى است كه با همه مشكلات بزرگ در طول قرنها دست و پنجه نرم كرده و بر همه آنها، ولو بعد از گذشت مدتها، فائق آمده است. پس افق تيرهاى در كشور نداريم.»
(بيانات مقام معظم رهبرى در ديدار مديران و مسؤولان مطبوعات كشور 12/02/75)
5-عدهای تخريب ميكنند، اسمش را ميگذارند انتقاد!
«به انتقادها هم توجه كنيد؛ البته بعد هم عرض خواهم كرد. انتقاد با تخريب فرق دارد. متأسفانه خيليها تخريب ميكنند، ولى اسمش را ميگذارند انتقاد. آن جايى كه واقعاً انتقاد است و كسانى با نظر خيرخواهانه، نقاط مثبتِ كارى را توجه ميكنند و نقاط اشكالش را هم ذكر ميكنند، اينها را با سعهى صدر گوش بدهيد؛ نه اين كه همه جا قبول كنيد - چون ممكن است آن منتقد اشتباه كرده باشد - اما گوش كنيد تا آن جائى كه واقعاً درست است از شما فوت نشود. اينها چيزهايى است كه قبلها عرض كردهايم؛ حالا هم تأكيد ميكنيم. به بعضيها توجه شده، بعضى را هم بايد بيشتر توجه بكنيد.
يك مسئله هم - كه مسئلهى آخر باشد كه عرض ميكنيم - مسئلهى انتقاد و تخريب است. مرز انتقاد و تخريب چيست؟ تخريب بكنند و اسمش را بگذارند انتقاد؛ يا از ما انتقاد بشود و ما تلقىِ تخريب از آن داشته باشيم. خب، بايد مشخص بشود تخريب كدام است و انتقاد كدام است. معناى انتقاد آن ارزشيابىِ منصفانهاى است كه يك آدم كارشناس ميكند؛ نقادى همين است ديگر. وقتى شما طلا را ميبريد پيش يك زرگر كه نقادى كند، او ميگويد كه آقا! اين عيارش بيست است؛ يعنى عيار بيست را قبول ميكند؛ حالا از بيست و چهار عيار - كه طلاى خالص است - چهار عيار كم است. اين شد نقادى. البته زرگر هم هست و وسيلهى نقادى را هم دارد. اما اگر چنانچه طلا را برديد مثلاً پيش يك آهنگر و او يك نگاهى كرد و آن را انداخت و گفت: آقا! اينكه چيزى نيست! اين اسمش نقادى نيست. اولاً اصل طلا بودن اين، انكار شده. خب، بالاخره مرد حسابى! حالا عيار بيست و چهار ندارد، عيار بيست كه دارد؛ اين را قبول كن! ثانياً: شما كه اهل اين كار و آشناى اين كار نيستى!»
( بیانات در ديدار رئيسجمهوری و اعضاى هيئت دولت 02/06/87)
6-با تخریب، جدول دشمن را کامل نکنید
«در انتقادها، مرز میان انتقاد سازنده و تخریب رعایت شود و سخنان به گونه ای نباشد كه جدول دشمن را كامل كند و زمینه گسترش بدبینی در جامعه را فراهم آورد. »
(دیدار جمعی از اساتید دانشگاهها با رهبر انقلاب 02/06/90)
7-انتقاد، نقنق نيست
«انتقاد» كه دوستان ذكر مىكنند و به تعبير اين دوستمان مىگويند انتقادگرى «نق نقو» تلقى نشود؛ نه، انتقاد، نقنق نيست؛ انتقاد - معناى لغوى انتقاد را نمىخواهيم بگوييم- يعنى همان عيبجويى. منظور از انتقادى كه ممكن است نقنقو بودن از آن تلقى شود؛ يعنى عيبجويى كردن. دو نوع عيبجويى ممكن است؛ الان من و شما روبهروى هم نشستهايم، خيلى آزادانه مىتوانيم از هم عيبجويى كنيم؛ شما هم از من عيبجويى كنيد، من هم از شما عيبجويى كنم. منتها اين عيبجويى دو نوع است؛ يك وقت عيبجويى جنبهى تحقير، اهانت، طرف را به خاك سياه نشاندن، از طرف انتقام گرفتن و چهرهى او را در نظر ديگران زشت كردن است و اين كار در هيچ عرف نجيبانهاى - نمىگويم اسلامى - ممدوح نيست. يك وقت هم نه، هدف از انتقاد، دلسوزى است، تكميل است، برطرف كردن عيب است و آيينهوار نمودن عيب شخص يا نظام يا مدير يا مردم به خود آنهاست و اين ممدوح است. ممكن است اين هم به نظر شنونده تلخ باشد؛ اما اين تلخى، تلخى گوارايى است. اين هيچ ايرادى ندارد. حالا من ادعا مىكنم از نظر دستگاه هم ايرادى ندارد؛ اگر شما در اين ترديدى داريد، من به شما صادقانه مىگويم، لااقل از نظر شخص من، هيچ ايرادى ندارد. ببينيد! اين هدف و اين جهتگيرى در كيفيت كار معلوم مىشود؛ يعنى اينكه ما توقع داشته باشيم يك جورى انتقاد كنيم كه آن جهتگيرىِ اول در آن وجود داشته باشد، اما مردم يا مخاطبين خيال كنند كه ما داريم دلسوزى مىكنيم، اين هم نمىشود. همينطور كه چند نفر از دوستان گفتيد، مخاطبين ما هوشمندند و مىفهمند»
بيانات در ديدار جمعى از كارگردانان سينما و تلويزيون 22/03/85
8-انتقاد در واقع هديه كردن عيوب آنها به خود آنهاست
«وحدت كلمه را حفظ كنيد. يكى از بدترين كارها اين است كه مسؤولان موظف نظام، به وسيلهى اشخاص ديگر - صرفا به خاطر اينكه تريبونى در اختيارشان قرار گرفته - مورد تخريب واقع شوند. انتقاد كردن غير از تخريب كردن است. انتقاد، خوب و نعمت است. اگر دولت يا مسؤولان ديگر، مورد انتقاد قرار نگيرند، عيوب خودشان را نمىفهمند. انتقاد در واقع هديه كردن عيوب آنها به خود آنهاست. ممكن است گاهى انتقاد درست باشد، ممكن هم هست نادرست باشد؛ اما انتقاد كردن غير از تخريب كردن است. نه قوهى مجريه و دولت را تخريب كنيد؛ نه قوهى قضاييه را تخريب كنيد؛ نه قوهى مقننه را تخريب كنيد؛ بخصوص كسانى كه خودشان جزو اين مجموعه هستند؛ تخريب آنها يك عيب مضاعف است. بايد يكپارچه باشيد؛ كمااينكه هدف و خاستگاه فكرى شما يكى است. اين معنى ندارد كه اگر كمبود و ضعفى در كار دولت و در بخشى ايجاد شد، كليت دولت مورد اهانت قرار گيرد و يا اگر كسى به يك حكم قضايى اعتمادى ندارد، قوهى قضاييه را تخريب كند. بدترين رفتار با قوهى قضاييهى يك كشور همين است كه كسى به خاطر نپسنديدن صدور و اجراى حكمى از صدها و هزاران حكم، بنا كند كل قوهى قضاييه و دادگسترى كشور را زير سؤال بردن و مورد اهانت قرار دادن. يكى هم يك حكم ديگر را قبول ندارد، ديگرى هم حكم سومى را قبول ندارد؛ اينكه مجوز اهانت نمىشود. اهانت كردن و تخريب كردن و زير سؤال ناشايست بردن قوهى مقننه - چه مجلس و چه شوراى نگهبان كه جزو قوهى مقننه است - برخلاف مصالح ملت و ناسپاسى نسبت به رأى ملت است. همه بايد مراقب باشند.» (بيانات پس از مراسم تنفيذ حكم رياست جمهورى سيد محمد خاتمى 11/05/1380)
9-تضعیف دیگری خلاف رضای خداست
«باید کوشش کنید در تأیید، نه کوشش کنید در انتقاد. انتقاد سالم باید بکنید، این هم در پیشرفت مسائل مؤثر است. انتقاد سالم و راهنمایی دولت در همه کارهایی که میخواهد انجام بدهد، اینها از اموری است که لازم است. اما اینکه خدای نخواسته، یک وقت برای اینکه اثبات کنید مطلب خودتان را راجع به دولت، بخواهید کارشکنی بکنید، دولت را به شکست وادار کنید، ملت را تضعیف کنید، دولت را تضعیف کنید، اسلام را به شکست برسانید، این یک مطلبی است که الزاماً باید جلوش گرفته بشود و من امیدوارم این جور نباشد....
در نطقهای قبل از دستور و در صحبتهایی که وقتی معرفی میکنند وزرا را هتاکی نکنند این از شأن آقایان دور است. نباید یکی دیگری را تضعیف کند، همدیگر را تضعیف کنند، نه آنهایی که در اکثریت هستند، نه آنهایی که در اقلیت هستند، نه آنهایی که ممتنع هستند، هیچکدام نباید این کار را بکنند، برای اینکه این خلاف رضای خداست، خلاف شرع است.»
امام خمینی(ره)
*به عنوان برادر کوچکتر همه نور آسمانی ها یک درخواست هم دارم اول از موثق و صحیح بودن مطلب تا جایی که ممکنه مطمئن بشیم و سپس اون مطلب رو نشر بدیم تا بهونه دست یک سری آدم سیاه دل که به دنبال تخریب بچه بسیجی ها هستند ندیم.
التماس دعا
منبع:مفید نیوز
ادامه مطلب ....
http://ift.tt/1fz35fR
منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان
تبادل لينك
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر