موضوع: شیوه رانندگی بر اساس آیات و روایات(2)
تاريخ پخش: 07/01/93
به مناسبت سفرهاي زيادي كه در ايام ميشود، به تقاضاي مقامات پليس گفتيم بحثي راجع به جاده و راننده و اينها داشته باشيم. ديشب اين آيه به ذهنم آمد. كه خداوند براي رانندگي چه گفته است؟
قرآن ميفرمايد: «وَ عِبادُ الرَّحْمنِ» بندگان خوب خدا چه كساني هستند؟ «الَّذينَ» كساني هستند كه «يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً» يعني آرام. «وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً» (فرقان/63) اينها را گفتم، حالا ميخواهم يك چيزهاي ديگر بگويم. تا آنجا كه ميگويد: «وَ إِذَا مَرُّواْ بِاللَّغْوِ مَرُّواْ كِرَامًا» (فرقان/72) «هَوْناً» ، «سَلاماً» ، «كِرَامًا» اين شيوهي رانندگي در قرآن است.
1- تواضع در برابر مردم، لازمه بندگی خدا
خوب ميگويند: در صدر اسلام که ماشين نبوده است. ميگويد: اينطوري برويد. حالا با پا ميخواهي بروي. با اسب ميخواهي بروي. با شتر ميخواهي بروي، مهم نيست، ميگويد: راه رفتن تو اينطور باشد. ميگويد: بندهي خوب خدا اولش هم گفته، اگر عبد باشد. و اگر بند به رحمت باشد. نگفته عباد الله! گفته: «عباد الرحمن» . «عباد» عبد است، يعني بنده. و آن هم بندهاي كه ميخواهد از رحمت دريافت بگيرد. كسي كه بندهي خداست، و در مدار رحمت قرار ميگيرد، اين اصلاً آرام هست. اين گردن كلفتيها در اسب سواري، ماشين سواري، موتور سواري يا هرچه، اين پيداست انسان فراموش ميكند كه بندهي خداست. «يَمْشُونَ عَلىَ الْأَرْضِ هَوْنًا» ، «هَون» يعني باوقار، آرام برويم.
«وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ» گاهي رانندهها بعضيهايشان آخر اين دري وريها نشان دهندهي شخصيت است. آدم اگر قدر خودش را بداند، اين زبان ارزش دارد. با اين زبان حيف است حرفهاي بد بزند. كساني كه حرف بد ميزنند، عمل بد ميكنند، پيداست پوك هستند. آدم پوك حرف بد ميزند. مشكي كه آب كم دارد، هي لُق لُق لُق ميكند. مشك اگر پر شد، آرام است. پول خرد جرق و جرق ميكند. اسكناس هيچ حرفي نميزند. اگر كسي يك لحظه به ساعتش نگاه كرد، اين پيداست تازه ساعت خريده است. اينهايي كه سبزي هم ميخرند، چك ميكشند، اين پيداست تازه در بانك حساب باز كرده است. دو كيلو كاهو هم خريده است، چك ميكشد. اينها نشان دهندهي اين است كه طرف ظرفيت ندارد.
يك چاي پيش يك نفر خورده است، فوري عكس مياندازد، قاب ميكند بالاي سرش كه من پهلوي فلاني چاي خوردم، خوب حالا چاي خوردن پيش فلاني چه امتيازي دارد؟ اخلاقش را داري؟ حالا گيرم در يك زماني من كنار ايشان نشستم و يك چاي هم خوردم. چيه؟ «عِبادُ الرَّحْمنِ» خودمان را به خدا بچسبانيم، همهي مشكلها حل ميشود.
بندهي خدا، اگر انسان بنده باشد و در فضاي رحمت خدا هم قرار بگيرد، اين «يمشون» براي خودش سبك ميشود. يك كسي نزد يك آقايي آمد. گفت: هوا خيلي سرد است. يك دعا به من بده بخوانم، هوا گرم شود. آقا ديد به اين چه بگويد؟ يك نفر كنار آقا نشسته بود. گفت: آقا اجازه بدهيد دعا را من بنويسم. گفت: خوب تو بگو. گفت: مادر، هوا سرد است؟ گفت: بله خيلي سرد است. گفت: شما هفتاد روز صبحها بعد نمازت مثلاً دو تا «قل هو الله» بخوان. نمازت كه تمام شد، دو تا «قل هو الله» بخوان. هفتاد روز! گفت: باشد. خوب بالاخره وقتي هفتاد روز از زمستان رفت، عيد ميشود. (خنده حضار)
ميگفت: شب عيد فطر دو ركعت نماز دارد. ركعت اول هزار «قل هو الله» ركعت دوم ميگويد: چند تا؟ ميگويد: ديگر نميخواهد بپرسي؟ چون در هزار تا ميميري! (خنده حضار) به ركعت دوم نميرسي.
تاريخ پخش: 07/01/93
بسم الله الرحمن الرحيم
«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»
به مناسبت سفرهاي زيادي كه در ايام ميشود، به تقاضاي مقامات پليس گفتيم بحثي راجع به جاده و راننده و اينها داشته باشيم. ديشب اين آيه به ذهنم آمد. كه خداوند براي رانندگي چه گفته است؟
قرآن ميفرمايد: «وَ عِبادُ الرَّحْمنِ» بندگان خوب خدا چه كساني هستند؟ «الَّذينَ» كساني هستند كه «يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً» يعني آرام. «وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً» (فرقان/63) اينها را گفتم، حالا ميخواهم يك چيزهاي ديگر بگويم. تا آنجا كه ميگويد: «وَ إِذَا مَرُّواْ بِاللَّغْوِ مَرُّواْ كِرَامًا» (فرقان/72) «هَوْناً» ، «سَلاماً» ، «كِرَامًا» اين شيوهي رانندگي در قرآن است.
1- تواضع در برابر مردم، لازمه بندگی خدا
خوب ميگويند: در صدر اسلام که ماشين نبوده است. ميگويد: اينطوري برويد. حالا با پا ميخواهي بروي. با اسب ميخواهي بروي. با شتر ميخواهي بروي، مهم نيست، ميگويد: راه رفتن تو اينطور باشد. ميگويد: بندهي خوب خدا اولش هم گفته، اگر عبد باشد. و اگر بند به رحمت باشد. نگفته عباد الله! گفته: «عباد الرحمن» . «عباد» عبد است، يعني بنده. و آن هم بندهاي كه ميخواهد از رحمت دريافت بگيرد. كسي كه بندهي خداست، و در مدار رحمت قرار ميگيرد، اين اصلاً آرام هست. اين گردن كلفتيها در اسب سواري، ماشين سواري، موتور سواري يا هرچه، اين پيداست انسان فراموش ميكند كه بندهي خداست. «يَمْشُونَ عَلىَ الْأَرْضِ هَوْنًا» ، «هَون» يعني باوقار، آرام برويم.
«وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ» گاهي رانندهها بعضيهايشان آخر اين دري وريها نشان دهندهي شخصيت است. آدم اگر قدر خودش را بداند، اين زبان ارزش دارد. با اين زبان حيف است حرفهاي بد بزند. كساني كه حرف بد ميزنند، عمل بد ميكنند، پيداست پوك هستند. آدم پوك حرف بد ميزند. مشكي كه آب كم دارد، هي لُق لُق لُق ميكند. مشك اگر پر شد، آرام است. پول خرد جرق و جرق ميكند. اسكناس هيچ حرفي نميزند. اگر كسي يك لحظه به ساعتش نگاه كرد، اين پيداست تازه ساعت خريده است. اينهايي كه سبزي هم ميخرند، چك ميكشند، اين پيداست تازه در بانك حساب باز كرده است. دو كيلو كاهو هم خريده است، چك ميكشد. اينها نشان دهندهي اين است كه طرف ظرفيت ندارد.
يك چاي پيش يك نفر خورده است، فوري عكس مياندازد، قاب ميكند بالاي سرش كه من پهلوي فلاني چاي خوردم، خوب حالا چاي خوردن پيش فلاني چه امتيازي دارد؟ اخلاقش را داري؟ حالا گيرم در يك زماني من كنار ايشان نشستم و يك چاي هم خوردم. چيه؟ «عِبادُ الرَّحْمنِ» خودمان را به خدا بچسبانيم، همهي مشكلها حل ميشود.
بندهي خدا، اگر انسان بنده باشد و در فضاي رحمت خدا هم قرار بگيرد، اين «يمشون» براي خودش سبك ميشود. يك كسي نزد يك آقايي آمد. گفت: هوا خيلي سرد است. يك دعا به من بده بخوانم، هوا گرم شود. آقا ديد به اين چه بگويد؟ يك نفر كنار آقا نشسته بود. گفت: آقا اجازه بدهيد دعا را من بنويسم. گفت: خوب تو بگو. گفت: مادر، هوا سرد است؟ گفت: بله خيلي سرد است. گفت: شما هفتاد روز صبحها بعد نمازت مثلاً دو تا «قل هو الله» بخوان. نمازت كه تمام شد، دو تا «قل هو الله» بخوان. هفتاد روز! گفت: باشد. خوب بالاخره وقتي هفتاد روز از زمستان رفت، عيد ميشود. (خنده حضار)
ميگفت: شب عيد فطر دو ركعت نماز دارد. ركعت اول هزار «قل هو الله» ركعت دوم ميگويد: چند تا؟ ميگويد: ديگر نميخواهد بپرسي؟ چون در هزار تا ميميري! (خنده حضار) به ركعت دوم نميرسي.
ادامه مطلب ....
http://ift.tt/1gfe7Gd
منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان
تبادل لينك
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر