۱۳۹۳ فروردین ۶, چهارشنبه

چرا جامعه الان به امام نیاز دارد؟


چرا جامعه الان به امام نیاز دارد؟











دلايل عقلي بسياري بر لزوم وجود امام در ميان جامعه و نياز جامعه به وجود وي در هر عصر و زمان، دلالت دارند و اين ضرورت و نياز را، مدلّل و اثبات مي نمايند.





دلايل عقلي بسياري بر لزوم وجود امام در ميان جامعه و نياز جامعه به وجود وي در هر عصر و زمان، دلالت دارند و اين ضرورت و نياز را، مدلّل و اثبات مي نمايند، كه از باب نمونه به يكي از آن ها اشاره مي شود.

قبل از پرداختن به این دلیل می بایست سه مقدمه بیان شود.

1. هدف از آفرينش انسان اين است كه با انجام دادن افعال اختياري، مسير تكامل خود را به سوي كمال نهايي بپيمايد، كمالي كه جز از مجراي اختيار و انتخاب به دست نمي آيد و ارادۀ حكيمانۀ الهي اصالتا به كمال و سعادت انسان تعلّق گرفته است اما از آن جا كه اين كمال و سعادت جز از راه انجام دادن افعال اختياري، حاصل نمي شود مسير زندگي بشر، دو راهه و دو سويه قرار داده شده تا زمينه انتخاب و گزينش براي وي فراهم شود و طبعا يك راه آن هم به سوي شقاوت و عذاب خواهد بود كه بالتّبع (و نه بالإصالۀ) مورد ارادۀ الهي واقع مي شود.

2. اختيار و انتخاب آگاهانه، علاوه بر قدرت بر انجام كار و فراهم شدن زمينه هاي بيروني براي كارهاي گوناگون و وجود ميل و كشش دروني به سوي آن ها، نياز به شناخت صحيح نسبت به كارهاي خوب و بد و راه هاي شايسته و ناشايسته دارد و در صورتي انسان مي تواند راه تكامل خويش را آزادانه و آگاهانه، انتخاب كند كه هم هدف و هم راه رسيدن به آن را بشناسد و از فراز و نشيب ها و پيچ و خم ها و لغزش گاه هاي آن آگاه باشد. پس مقتضاي حكمت الهي اين است كه ابزار و وسايل لازم براي تحصيل چنين شناخت هايي را در اختيار بشر قرار دهد و گرنه همانند كسي خواهد بود كه مهماني را به مهمانسرايي دعوت كند ولي محلّ مهمانسرايش و راه رسيدن به آن را به او نشان ندهد! و بديهي است كه چنين رفتاري خلاف حكمت و موجب نقض غرض است.(1)

3. شناخت هاي عادي و متعارف انسان ها كه از همكاري حس و عقل به دست مي آيد هر چند نقش مهمّي را در تأمين نيازمندي هاي زندگي، ايفا مي كند امّا براي باز شناختن راه كمال و سعادت حقيقي در همۀ ابعاد فردي و اجتماعي، و مادّي و معنوي و دنيوي و اخروي، كافي نيست زيرا روند تغيير حقوقي و قانوني در طول تاريخ بشر، نشان مي دهد كه با وجود پژوهش ها و تلاش هاي هزاران دانشمند متخصّص، در طول هزارها سال هنوز هم يك نظام حقوقي صحيح و كامل و همه جانبه به وجود نيامده است و همواره محافل حقوقي و قانون گذاري جهان به نقص قوانين خود ساخته شان پي مي برند و با لغو و نسخ مادّه اي با اضافه كردن مادّه و تبصرۀ جديدي به اصلاح و تكميل آن ها مي پردازند.

بايد توجه داشته باشيم كه تمام همّ و تلاش حقوقدانان و قانون گذاران، صرف تأمين مصالح دنيوي و اجتماعي شده و مي شود و هرگز اهتمامي به تأمين مصالح اخروي و كسر و انكسار آن ها با مصالح مادّي و دنيوي نداشته و ندارد و اگر مي خواستند اين جهت را كه مهم ترين جهات مسئله است رعايت كنند هرگز نمي توانستند به نتيجۀ قطعي دست يابند، زيرا مصالح مادي و دنيوي را تا حدودي مي توان به وسيلۀ تجارب علمي تشخيص داد امّا مصالح معنوي و اخروي قابل تجربۀ حسي نيست.

با توجه به پيشرفت اعجاب انگيز دانش بشر و استفادۀ وي از تجارب هزاران مسالۀ پيشنيان و وضع ناقص و نارساي قوانين فعلي، ضعف و ناتواني دانش انسان امروز نيز از تشخيص مصالح و مفاسد خويش به روشني آشكار مي شود.

پس اگر راه ديگري براي شناخت حقايق زندگي و وظايف فردي و گروهي و رفع كمبودها وجود داشته باشد هدف الهي از آفرينش انسان از آغاز تا انجام تحقق خواهد يافت.(2)

از ملاحظه اين مقدمات به اين نتيجه مي رسيم كه مقتضاي حكمت الهي اين است كه پيامبراني را مبعوث فرمايد تا راه سعادت دنيا و آخرت را به بشر بياموزند و اين نياز وي را بر طرف سازند، و نيز به تربيت افراد مستعد بپردازند و آن ها را تا آخرين مرحلۀ كمالي كه براي ايشان ميسر است، برسانند و هم چنين در صورتي كه شرايط اجتماعي، مساعد باشد اجراي قوانين اجتماعي دين را به عهده بگيرند.(3)

از سوي ديگر دين مقدس اسلام، همگاني و جاوداني و نسخ ناشدني است و بعد از پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ پيامبري نخواهد آمد و ختم نبوّت در صورتي با حكمت بعثت انبياء وفق مي دهد كه آخرين شريعت آسماني پاسخگوي همۀ نيازمندي هاي بشر باشد و بقاء آن تا پايان جهان تضمين شده باشد.

اين ضمانت، در مورد قرآن كريم، وجود دارد و خداي متعال، مصونيّت اين كتاب عزيز را از هر گونه تغيير و تحريفي تضمين كرده است ولي همۀ احكام و قوانين اسلام، از ظاهر آيات كريمه استفاده نمي شود و في المثل تعداد ركعات نماز و كيفيت انجام آن و صدها حكم واجب و مستحب آن را نمي توان از قرآن كريم به دست آورد و معمولا قرآن در صدد بيان تفاصيل احكام و قوانين نيست و تعليم و تبيين آن ها را به عهدۀ پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ گذاشته تا با علمي كه خدا به او عطا فرموده آن ها را براي مردم بيان كند، امّا از جانب سوّم شرايط دشوار زندگي آن حضرت مانند چند سال محصور بودن در شعب ابي طالب و ده سال جنگ با دشمنان اسلام، اجازه نمي داد كه همۀ احكام و قوانين اسلام را براي عموم مردم بيان كند و همان اندازه هم كه اصحاب فرا مي گرفتند ضمانتي براي محفوظ ماندن نداشت و حتّي كيفيّت وضو گرفتن آن حضرت كه سال ها در مرئي و منظر مردم بود مورد اختلاف واقع شد.

با توجه به اين نكات، روشن مي شود كه هنگامي دين اسلام مي تواند به عنوان يك دين كامل و پاسخگوي نيازهاي همۀ انسان ها تا پايان جهان، مطرح باشد كه در متن دين، راهي براي تأمين مصالح ضروري جامعه، پيش بيني شده باشد مصالحي كه با رحلت پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ در معرض تهديد و تفويت قرار مي گرفت و اين راه، چيزي جز نصب جانشين شايسته براي رسول اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ نخواهد بود، ختم نبوّت هنگامي موافق با حكمت الهي خواهد بود كه توأم با نصب امام معصوم باشد امامي كه همۀ ويژگي هاي پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ به جز نبوت و رسالت را دارا باشد(4) تا معارف و احكام الهي را براي مردم بيان نموده و از شريعت محافظت نموده و با اجراي احكام الهي ظلم و فساد را از ميان بردارد.

با توجه به نكاتي كه ذكر شد، هم ضرورت وجود امام عالم معصوم منصوب از طرف خدا تا روز قيامت ثابت مي شود و هم نياز جامعه و مردم تا روز قيامت به وجود امام ثابت مي شود، زيرا همان نياز جامعه كه نصب امام را بعد از پيغمبر ضروري مي نمايد عين همان نياز وجود امام را تا روزي كه يك فرد از انسان در روي زمين وجود دارد ضروري مي نمايد.

در پايان توجه به اين نكته مهم لازم است كه: آنچه گذشت ضرورت وجود امام را ثابت مي كند يعني بر اساس اين استدلال بايد در هر زمان امامي باشد. اما اگر هم اكنون بشريت از فيض ظهور امام محروم است اين به خاطر سوء تدبير خود اوست و سوء تدبير بشريت و انجام رفتار هايي كه به غيبت امام ـ عليه السلام ـ انجاميد ضرورت وجود امام را نفي نمي كند, هم چنان كه وجود بيماري اقتضا مي كند در يك شهر پزشك يا پزشكان حضور يابند حال اگر مردم از روي بي توجهي به پزشك مراجعه نكردند اين باعث مستغني شدن مردم از پزشك نمي شود. با توجه به توضيحات ياد شده روشن شد كه با وجود نياز مردم به امام بر خداوند است كه براي هدايت مردم امامي نصب نمايد و خداوند اين وظيفه را انجام مي دهد از اين به بعد بر مردم است كه به امام رجوع كنند و يا اگر مانع ظهورش شده اند موانع را مرتفع نمايند.





پی نوشت ها:



1. مصباح يزدي، محمّد تقي، آموزش عقايد، دوره کامل سه جلدي، ص 177، شرکت چاپ و نشر بين الملل وابسته به انتشارات امير کبير، 1377.

2. مصباح يزدي، محمّد تقي، آموزش عقايد، ص 178، پيشين.

3. مصباح يزدي، محمّد تقي، آموزش عقايد، ص 304، پيشين.

4. مصباح يزدي، محمّد تقي، آموزش عقايد، ص 305، پيشين.



منبع:جام





ادامه مطلب ....



http://ift.tt/1gr3vJf



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


هیچ نظری موجود نیست: