اهل سنت در برخورد با واقعه ی تاریخی مباهله به سه گونه برخورد نموده اند:
گروه اول- در بعضی از تفاسیر اهل سنت داستان مباهله به صورت کامل بیان شده و مساله وجود اهل بیت (علیهم السلام) در واقعه مباهله به طور دقیق و کامل ذکر شده است.
گروه دوم- در بعضی از تفاسیر اهل سنت سعی شده که موضوع مباهله به نحوی کتمان شود. مثلاً سبوطی در تفسیر خود «الدّرالمنثور» هیچ اشاره ای به واقعه مباهله نکرده است.
گروه سوم- گروه سوم از اهل سنت، ضمن نقل واقعه ی مباهله، به خدشه در آن و ایجاد شبهه به منظور تضعیف جایگاه والای اهل بیت (علیهم السلام) پرداخته اند.
فَمَنْ حَآجَّكَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةُ اللّهِ عَلَى الْكَاذِبِینَ
(هر گاه بعد از علم و دانشی که (درباره مسیح) به تو رسیده، (باز) کسانی با تو، به محاجه و ستیز برخیزند، به آن ها بگو: «بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را، ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود، آنگاه مباهله کنیم، و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم .)(آل عمران/61)
شرح جریان مباهله
ابوالفتوح رازی در مورد شأن نزول این آیات می نویسد:
چون رسول اکرم (صلی الله علیه واله وسلم) مکه را فتح کرد و اسلام منتشر شد، نمایندگانی از قبایل مختلف نزد پیامبر آمدند و ایمان آوردند. از جمله گروه هایی که به حضور پیامبر رسیدند، ده ها نفر مسیحیان نجران بودند که در میان آن ها احبار و روسای مسیحی حضور داشتند.
آنها روی به رسول خدا کردند و گفتند: «ما تقول فی السیّد المسیح؟» یعنی: در مورد عیسی چه می گویی؟
پیامبر فرمودند: «عبد اصطفاه الله» یعنی: بنده ای بود که خدای تعالی او را برگزید.
گفتند: یا محمد پدر او را می شناسی؟ رسول الله فرمودند: او از نکاح زاده نشد تا دارای پدر باشد.
گفتند: هیچ بنده مخلوق را دیده ای که از نکاح نباشد و پدر نداشته باشد؟ خدای تعالی این آیه را فرستاد.
إِنَّ مَثَلَ عِیسَى عِندَ اللّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ثِمَّ قَالَ لَهُ كُن فَیَكُونُ
(همانا ولادت عیسی (علیه السلام) نزد خدا همچون خلقت اولیه آدم (علیه السلام) از خاک است که سپس خدا اراده کرد که خلق شود و او دفعتاً خلق شد .)(آل عمران/ 59)
رسول اکرم (صلی الله علیه واله وسلم) فرمودند: چون شما قول مرا باور ندارید، بیایید تا مباهله کنیم. خدا مرا خبر داد که بر دروغ گو عذاب فرود آورد.[1]
پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) به امر الهی برای عینیت بخشیدن به آیه ی شریفه، مصداق ابنائنا را حسن و حسین دانست، و نیز برای نسائنا فاطمه (علیها السلام) و برای انفسناء نفس خود و نفس علی را اراده کرد و او را همانند نفس خود قرار داد
مساله مباهله یا نفرین طرف مقابل، یکی از مسائلی بوده که از قدیم الایام در بین گروه های مختلف جریان داشته است، به این معنا که وقتی طرفین، استدلال یکدیگر را نمی پذیرند هر یک از دو طرف بحث و جدل، که خود را اهل حق می داند، دعا کند و عذاب را برای گروهی که باطل است از خداوند بخواهد. در این آیات خداوند به پیامبر خود می فرماید:
(بگو بیایید پسرانمان و پسرانتان و زنانمان و زنانتان و خویشان نزدیک خودمان و خویشان نزدیک خودتان را بخوانیم آنگاه مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.)[2]
نصارای نجران دو نفر از بزرگان خود به نام های (عاقب) و (سید) و چند نفر دیگر را برای مباهله نزد رسول خدا فرستادند.
پیغمبر به قصد مباهله خارج شدند و همراهان ایشان علی (علیه السلام)، فاطمه (علیهم السلام) و حسن و حسین (علیهماالسلام) بودند.
عاقب و سید چون نگاهشان به این جمع افتاد، گفتند: به خدا قسم این هم که ما می بینیم چهره هایی هستند که اگر بخواهند به قدرت الهی کوه ها را از بن برکنند. [3]
آری با دیدن این قیافه های ملکوتی، از مباهله منصرف شدند و به مصالحه با پیغمبر (صلی الله علیه واله وسلم) پرداختند.
واقعه مباهله در منابع اهل سنت
اهل سنت در برخورد با واقعه ی تاریخی مباهله به سه گونه برخورد نموده اند:
گروه اول- در بعضی از تفاسیر اهل سنت داستان مباهله به صورت کامل بیان شده و مساله وجود اهل بیت (علیهم السلام) در واقعه مباهله به طور دقیق و کامل ذکر شده است که به مواردی اشاره می کنیم:
1- زمخشری در تفسیر خود «الکشاف عن حقایق التنزیل» این واقعه را به طور مبسوط شرح می دهد و ذکر می کند: رسول الله صلوات الله علیه واله وسلم به سمت محلّ مباهله در حرکت بودند، در حالی که دست حسن و حسین را گرفته بودند و فاطمه به دنبال آن ها می رفت و علی پشت سر آن ها حرکت می کرد. در آن حال اسقف نجران گفت: ای گروه نصاری من چهره هایی می بینم که اگر از خدا بخواهند کوه را از جایش بکند، خداوند حتماً چنین خواهد کرد. پس با آنان مباهله نکنید که حتماً هلاک خواهید شد و تا روز قیامت یک نصرانی بر روی زمین باقی نمی ماند.
سپس نصاری به پیامبر عرض کردند: یا ابوالقاسم، ما با تو مباهله نمی کنیم ولی مصاحبه می کنیم.
زمخشری سپس نتیجه می گیرد که این واقعه دلیلی قوی بر فضیلت اصحاب کساء (علیهم السلام) می باشد.[4]
2- ابوبکر رازی می گوید: این آیه دلالت می کند که حسن و حسین فرزندان پیامبر هستند و فرزند دختر هم در حکم فرزند واقعی خودش است.
3- ابن ابی علان می گوید: جریان مباهله و حضور حسنین (علیه السلام) دلالت دارد که حسن و حسین در آن حال مکلّف بوده اند، زیرا مباهله جز در حال بلوغ جایز نیست و اصحاب ما به این آیه استدلال کرده اند که امیرالمومنین و فرزندان ایشان به دو جهت افضل صحابه بوده اند:
مساله مباهله یا نفرین طرف مقابل، یکی از مسائلی بوده که از قدیم الایام در بین گروه های مختلف جریان داشته است، به این معنا که وقتی طرفین، استدلال یکدیگر را نمی پذیرند هر یک از دو طرف بحث و جدل، که خود را اهل حق می داند، دعا کند و عذاب را برای گروهی که باطل است از خداوند بخواهد
الف- موضوع مباهله شاهدی بر تشخیص اهل حق از اهل باطل بود و این تنها با کسی انجام می شود که باطنش مورد اطمینان، عقیده اش خالص و صحیح، و برترین مردم نزد خدا باشد. ب- پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) به امر الهی برای عینیت بخشیدن به آیه ی شریفه، مصداق ابنائنا را حسن و حسین دانست، و نیز برای نسائنا فاطمه (علیها السلام) و برای انفسناء نفس خود و نفس علی را اراده کرد و او را همانند نفس خود قرار داد.
شاید بگویند که پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) حسن و حسین را با وجود این که غیربالغ و غیر مستحقّ بودند در مباهله وارد کرده است لذا افضل صحابه نبودند، در پاسخ باید گفت که آن دو، بالغ و مکلف بوده اند، چون بلوغ و کمال عقل نیاز به شرط حتمی سنّی ندارد، سخن گفتن عیسی (علیه السلام) در گهواره نشان داد که او مکلّف و عاقل بوده است. پس کوچکی سن آن ها مانع از معرفت و طاعت خدا نمی شود. [5]
گروه دوم- در بعضی از تفاسیر اهل سنت سعی شده که موضوع مباهله به نحوی کتمان شود. مثلاً سبوطی در تفسیر خود «الدّرالمنثور» هیچ اشاره ای به واقعه مباهله نکرده است. در واقع این دسته از علمای اهل سنت با تغافل خویش، خواسته اند این حقیقت مهم تاریخی مربوط به فضیلت اهل بیت (علیهم السلام) را از صفحه ذهن تاریخ پاک نمایند.
گروه سوم- گروه سوم از اهل سنت، ضمن نقل واقعه ی مباهله، به خدشه در آن و ایجاد شبهه به منظور تضعیف جایگاه والای اهل بیت (علیهم السلام) پرداخته اند.
پی نوشت ها:
[1] - روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن 4/359 (با تصرف مختصر و بازنویسی عبارات)
[2] - آل عمران/61
[3] - تاریخ کامل ابن اثیر 2/293
[4] - الکشاف عن حقائق التنزیل 1/193
[5] - التبیان فی تفسیر القرآن 2/24
ادامه مطلب ....
http://ift.tt/1rL4QPo
منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان
تبادل لينك
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر