«فتنه» آزمایش و سنت لایتغیر الهی است و «نفاق» بزرگترین خطری است که یک جامعه را تهدید می کند. بنابراین منافقین و نقشه هایشان در فتنه ها بر ملا و رسوا می شود.
در دعای افتتاح می گوییم:« تُذِلُّ بِهَا النِّفَاقَ وَ أَهْلَهُ = نفاق و اهلش را به وسيله آن (حکومت امام زمان) خوار سازى». خدایا یکی از دلائل رغبت مان به حکومت امام زمان این است که وقتی حضرت بیاید، منافقین ذلیل خواهند شد. منافقین از کفار بدترند. تمام شکست های بعد از پیغمبر که در اسلام تا امروز به وجود آمده، تمام فسادها، ظلم ها، تباهی هایی که ایجاد شده از نفاق به وجود آمده است. «نفاق» خیلی خطرناک است، مبارزه با آن ضروری، واجب، پراهمیت و پراجرتر از مبارزه با کفار است. انسان باید منافقین جامعه اسلامی را شناخته، نابود، ذلیل، رسوا و نقشه هایشان را برملا کند.
کفر قدرت مقابله با ما را ندارد و نمی تواند در مقابل ما دوام بیاورد. ما در اسلام قاعده «نفی سبیل» داریم که قرآن در این باره می فرماید:«وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا = و هرگز خدا براي كافران نسبت به مومنان راه تسلطي قرار نداده است» (نساء/141). مفهوم قاعده «نفی سبیل» این است که خداوند در قوانین و شریعت اسلام هیچگونه راه نفوذ و تسلط کفار بر مسلمین را باز نگذارده و هر گونه راه تسلط کافران بر مسلمانان بسته است. این هیجان، غیرت و حمیّت در اسلام است؛ در احکام شرعی گفته می شود، حق ندارید دختر مسلمان را به عقد یک مرد غیر مسلمان درآورید. یعنی تا این مقدار هم اسلام ذلت پذیر نیست.
اما هر مشکلی که ما داریم از «نفاق» است. کفار از طریق منافقین بر ما مسلط می شوند. اگر منافقین نبودند، هیچ وقت هیچ کافری نمی توانست بر یک مسلمان غلبه کند. منافقین زمینه ساز کشته شدن 11 امام و عامل اصلی غیبت 1180 و چند ساله امام زمان هستند. فتنه ها و حوادث آخرالزمان، مسائل و مشکلات و عواملش را در کتاب «آشتی با امام زمان» مفصل بیان کرده ایم. درباره فتنه های آخرالزمان در این کتاب حدیثی از نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است:«لا تَكرَهُوا الفِتنَةَ في آخِرِ الزمانِ ؛ فإنّها تُبِيرُ المُنافِقينَ= در آخر الزمان از فتنه بدتان نیاید، زيرا آن فتنه ها منافقان را نابود مى سازد». هر چند که خطر منافقین برای جامعه زیاد است، اما وجود فتنه و تحملِ آن، از این نظر ارزشمند می شود که منافقین جامعه را به ما می شناسانند. اینها بی دینان به ظاهر مسلمان و فاسقان به ظاهر اهل عبادت هستند که وجودشان در یک جامعه خیلی خطرناک، خطرساز و مضر است.
امام صادق (علیه السلام) می فرماید: «تَمَنَّوُا الفِتنَةَ؛ ففيها هَلاكُ الجَبابِرَةِ، و طَهارَةُ الأرضِ مِن الفَسَقَةِ = آرزومند فتنه باشيد؛ زيرا فتنه موجب نابودى ستمگران و پاك شدن زمين از لوث وجود فاسقان است.» اگر فتنه ی روز عاشورا نبود، آنها چگونه می توانستند به مردم دنیا اعلام کنند که با امام حسین (علیه السلام)، عاشورا و عاشوراییان، جهاد و روح جهاد، با مبارزه ی با اسکتبار، امپریالیسم، صهیونیسم و نظام استکباری مخالفند؟ چگونه می شد، نِیّات شوم آنها برملا شود و خود را رسوا کنند؟ اگر فتنه نبود، ما چگونه می توانستیم، آنان را بشناسیم؟
«فتنه» مثل استفراغ سموم برای بدن است؛ زیرا چیزی که برای بدن مناسب نیست، اگر در بدن بماند، ضرر می رساند، به وسیله استفراغ دفع می شود. به همین ترتیب، آنهایی که دلسرد شده و سقوط می کنند و کسانی که می بُرّند، در فتنه ها شناخته می شوند. اساساً قاعده فتنه این است که آن کسی که لایق امام زمان، لایق حزب الله و لایق خدا نیست، خود به خود رسوا شده و سقوط می کند. اما مومن بصیری که نفاق ندارد، در فتنه ها حق را به خوبی و آسانی می شناسد. حضرت می فرماید: «حَقّ اَظهَرُ مِنَ الشَمس = حق روشن تر از خورشید است»..
ادعای یاری رساندن به امام زمان و حرف زدن از حضرت، بدون عملیاتی کردن آن، بدون تصمیم گیری و وقت گذاری، بدون عرق ریختن و بدون هزینه کردن و فداکاری، حرف بیهوده ای است؛ یعنی فقط حرف است. عزاداری کردن برای امام حسین (علیه السلام) بدون این که روحیه شهادت طلبی، روحیه جهاد و فداکاری برای دین در انسان ایجاد کند، ما را به سیدالشهدا ملحق نخواهد کرد.
این که از خدا «آزمایش و امتحان نخواهیم» فکر ابلهانه ای است
احمقانه ترین فکر، این است که ما از خدا آزمایش نخواهیم. زیرا «آزمایش و امتحان» سنت لا یتغیر الهی است. این تفکر ساده اندیشانه در میان برخی افراد هست که می گویند: «خدایا! ما را امتحان نکن». درحالی که این فکر، با سنت های الهی مخالف است. فقط انسان های تنبل، تن پرور، راحت طلب، عافیت طلب هستند که از امتحان فرار می کنند.
امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرماید:« شیطان 6 هزار سال عبادت کرد» حالا معلوم نیست به شمار سالهاى دنیایى است یا اخروى که هر روز آن هزار سال است. اما چون فتنه وجود نداشت، او در چشم فرشتگان رشد کرد و تا مقام فرشته ها بالا رفت تا این که خدا آدم را در مقابلش گذاشت و حسادت و تکبری که در درونش بود، برملا شد. قرآن می فرماید: «اَبا= اِبا کرد»، استکبار ورزید. معلوم شد که طی 6 هزار سال عبادتش هم کافر بود، ولی باید کفرش با آزمایش و فتنه معلوم می شد.
اگر اعلام کنند که فرزندتان را به مدرسه بفرستید، 9 ماه درس می دهیم و در آخر بدون امتحان قبولش می کنیم. آیا کسی این روش را می پذیرد؟ انسان در مورد خود هم از این روش متنفر است؟ یعنی وقتی مدرک را به او می دهند از داشتن و قبول چنین مدرکی دلچرکین است.
خصوصیت یک مؤمن شناخت دشمن است. مردم باید منافقین را که در لباس مرجعیت، اجتهاد، سیادت، روحانیت، مقامات اجتماعی، سیاسی و دینی حتی مقامات عرفانی هستند، بشناسند. امروزه آدم هایی داریم که در عرفان دارای اسم و رسم هستند، ولی همه خودفروخته هستند و نزد خدا ذلیل و خوارند.
از مواهب «فتنه»،این است که پرده از چهره «نفاق» برمی دارد | مؤسسه منتظران منجی
در دعای افتتاح می گوییم:« تُذِلُّ بِهَا النِّفَاقَ وَ أَهْلَهُ = نفاق و اهلش را به وسيله آن (حکومت امام زمان) خوار سازى». خدایا یکی از دلائل رغبت مان به حکومت امام زمان این است که وقتی حضرت بیاید، منافقین ذلیل خواهند شد. منافقین از کفار بدترند. تمام شکست های بعد از پیغمبر که در اسلام تا امروز به وجود آمده، تمام فسادها، ظلم ها، تباهی هایی که ایجاد شده از نفاق به وجود آمده است. «نفاق» خیلی خطرناک است، مبارزه با آن ضروری، واجب، پراهمیت و پراجرتر از مبارزه با کفار است. انسان باید منافقین جامعه اسلامی را شناخته، نابود، ذلیل، رسوا و نقشه هایشان را برملا کند.
کفر قدرت مقابله با ما را ندارد و نمی تواند در مقابل ما دوام بیاورد. ما در اسلام قاعده «نفی سبیل» داریم که قرآن در این باره می فرماید:«وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا = و هرگز خدا براي كافران نسبت به مومنان راه تسلطي قرار نداده است» (نساء/141). مفهوم قاعده «نفی سبیل» این است که خداوند در قوانین و شریعت اسلام هیچگونه راه نفوذ و تسلط کفار بر مسلمین را باز نگذارده و هر گونه راه تسلط کافران بر مسلمانان بسته است. این هیجان، غیرت و حمیّت در اسلام است؛ در احکام شرعی گفته می شود، حق ندارید دختر مسلمان را به عقد یک مرد غیر مسلمان درآورید. یعنی تا این مقدار هم اسلام ذلت پذیر نیست.
اما هر مشکلی که ما داریم از «نفاق» است. کفار از طریق منافقین بر ما مسلط می شوند. اگر منافقین نبودند، هیچ وقت هیچ کافری نمی توانست بر یک مسلمان غلبه کند. منافقین زمینه ساز کشته شدن 11 امام و عامل اصلی غیبت 1180 و چند ساله امام زمان هستند. فتنه ها و حوادث آخرالزمان، مسائل و مشکلات و عواملش را در کتاب «آشتی با امام زمان» مفصل بیان کرده ایم. درباره فتنه های آخرالزمان در این کتاب حدیثی از نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است:«لا تَكرَهُوا الفِتنَةَ في آخِرِ الزمانِ ؛ فإنّها تُبِيرُ المُنافِقينَ= در آخر الزمان از فتنه بدتان نیاید، زيرا آن فتنه ها منافقان را نابود مى سازد». هر چند که خطر منافقین برای جامعه زیاد است، اما وجود فتنه و تحملِ آن، از این نظر ارزشمند می شود که منافقین جامعه را به ما می شناسانند. اینها بی دینان به ظاهر مسلمان و فاسقان به ظاهر اهل عبادت هستند که وجودشان در یک جامعه خیلی خطرناک، خطرساز و مضر است.
امام صادق (علیه السلام) می فرماید: «تَمَنَّوُا الفِتنَةَ؛ ففيها هَلاكُ الجَبابِرَةِ، و طَهارَةُ الأرضِ مِن الفَسَقَةِ = آرزومند فتنه باشيد؛ زيرا فتنه موجب نابودى ستمگران و پاك شدن زمين از لوث وجود فاسقان است.» اگر فتنه ی روز عاشورا نبود، آنها چگونه می توانستند به مردم دنیا اعلام کنند که با امام حسین (علیه السلام)، عاشورا و عاشوراییان، جهاد و روح جهاد، با مبارزه ی با اسکتبار، امپریالیسم، صهیونیسم و نظام استکباری مخالفند؟ چگونه می شد، نِیّات شوم آنها برملا شود و خود را رسوا کنند؟ اگر فتنه نبود، ما چگونه می توانستیم، آنان را بشناسیم؟
«فتنه» مثل استفراغ سموم برای بدن است؛ زیرا چیزی که برای بدن مناسب نیست، اگر در بدن بماند، ضرر می رساند، به وسیله استفراغ دفع می شود. به همین ترتیب، آنهایی که دلسرد شده و سقوط می کنند و کسانی که می بُرّند، در فتنه ها شناخته می شوند. اساساً قاعده فتنه این است که آن کسی که لایق امام زمان، لایق حزب الله و لایق خدا نیست، خود به خود رسوا شده و سقوط می کند. اما مومن بصیری که نفاق ندارد، در فتنه ها حق را به خوبی و آسانی می شناسد. حضرت می فرماید: «حَقّ اَظهَرُ مِنَ الشَمس = حق روشن تر از خورشید است»..
ادعای یاری رساندن به امام زمان و حرف زدن از حضرت، بدون عملیاتی کردن آن، بدون تصمیم گیری و وقت گذاری، بدون عرق ریختن و بدون هزینه کردن و فداکاری، حرف بیهوده ای است؛ یعنی فقط حرف است. عزاداری کردن برای امام حسین (علیه السلام) بدون این که روحیه شهادت طلبی، روحیه جهاد و فداکاری برای دین در انسان ایجاد کند، ما را به سیدالشهدا ملحق نخواهد کرد.
این که از خدا «آزمایش و امتحان نخواهیم» فکر ابلهانه ای است
احمقانه ترین فکر، این است که ما از خدا آزمایش نخواهیم. زیرا «آزمایش و امتحان» سنت لا یتغیر الهی است. این تفکر ساده اندیشانه در میان برخی افراد هست که می گویند: «خدایا! ما را امتحان نکن». درحالی که این فکر، با سنت های الهی مخالف است. فقط انسان های تنبل، تن پرور، راحت طلب، عافیت طلب هستند که از امتحان فرار می کنند.
امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرماید:« شیطان 6 هزار سال عبادت کرد» حالا معلوم نیست به شمار سالهاى دنیایى است یا اخروى که هر روز آن هزار سال است. اما چون فتنه وجود نداشت، او در چشم فرشتگان رشد کرد و تا مقام فرشته ها بالا رفت تا این که خدا آدم را در مقابلش گذاشت و حسادت و تکبری که در درونش بود، برملا شد. قرآن می فرماید: «اَبا= اِبا کرد»، استکبار ورزید. معلوم شد که طی 6 هزار سال عبادتش هم کافر بود، ولی باید کفرش با آزمایش و فتنه معلوم می شد.
اگر اعلام کنند که فرزندتان را به مدرسه بفرستید، 9 ماه درس می دهیم و در آخر بدون امتحان قبولش می کنیم. آیا کسی این روش را می پذیرد؟ انسان در مورد خود هم از این روش متنفر است؟ یعنی وقتی مدرک را به او می دهند از داشتن و قبول چنین مدرکی دلچرکین است.
خصوصیت یک مؤمن شناخت دشمن است. مردم باید منافقین را که در لباس مرجعیت، اجتهاد، سیادت، روحانیت، مقامات اجتماعی، سیاسی و دینی حتی مقامات عرفانی هستند، بشناسند. امروزه آدم هایی داریم که در عرفان دارای اسم و رسم هستند، ولی همه خودفروخته هستند و نزد خدا ذلیل و خوارند.
از مواهب «فتنه»،این است که پرده از چهره «نفاق» برمی دارد | مؤسسه منتظران منجی
ادامه مطلب ....
http://ift.tt/2etIjbb
منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان
تبادل لينك
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر