۱۳۹۴ بهمن ۲۵, یکشنبه

تأثیر روانی معرفت الله در شادی انسان

شناخت خدا مبتنی بر باور صحیح از اوست و تأمین زندگی شاد، به معنی واقعی آن، مستلزم هزینه‌هایی چون چشم فروبستن از برخی شادی‌ها و لذت‌های دنیوی و بدست آوردن لذت های معنوی است. بنابراین هر چه میزان معرفت انسان نسبت به اسماء و صفات الهی بیشتر باشد، به همان اندازه می‌تواند شادی و شادکامی بیشتری درک کند و شادی‌های ماندگار و عمیق معنوی هم با افزایش سطح شناخت خدا بدست می‌آید.

به گزارش منتظران منجی «عج»، در جلسه 8 «بحث شادی» مورخ ۹۴/11/10، استاد شجاعی به ادامه بحث پرداختند که شرح آن را در زیر می خوانید:

آثار معرفت الله در شادی انسان
شاد باش؛ در آغوش خدا ...
در جلسه‌ی گذشته، تفاوتِ علم و معرفت را آموختیم. ‌دانستیم که اگر اطلاعات ما از مرحله‌ی علم به مرحله‌ی تجربه‌ی شخصی برسد، به معرفت تبدیل می‌گردد. به عنوان مثال ما می‌دانیم که فلان دارو، فلان تأثیر را در بدن انسان بر جای می‌گذارد. امّا اگر همین دارو را مصرف کنیم، اثرات آن را با پوست و خون‌مان لمس می‌کنیم، و علم ما در مورد فواید این دارو، از مرحله‌ی دانایی گذشته و به تجربه می‌رسد. لذا به این مرحله از علم، معرفت گفته می‌شود؛ یعنی علمی که توسط تجربه، در شخص به اثبات رسیده است. همه‌ی ما بواسطه‌ی کسب علوم الهی آموخته‌ایم، که تنها نیروی مؤثر در عالم، الله بوده و هیچ نیرویی بدون اتصال به آن قادر به ایجادِ اثر در عالم نخواهد بود. امّا گاه انسان از این مرحله از دانایی فراتر رفته و خود به درک این نیروی عظیم در عالم نائل می‌شود. معرفت به الله، یعنی باور و یقین به این نکته که الله، تنها نیروی مؤثر در عالم است، همواره و در هر لحظه با من و همراه من است. رسیدن به شهود، نیاز به تمرین‌های مداوم و مکرر دارد. وقتی انسان به این شهود برسد، دیگر صحنه‌ی همراهی خدا، هرگز از جلوی قلب و ذهن او کنار نمی‌رود. لذا محال است احساس تنهایی و بی‌پناهی نماید. او دائماً، بی‌نهایتی را در آغوش خود، به همراه دارد که سرچشمه‌ی همه‌ی قدرت‌ها و کمالات است. او هرگز گدای عاطفه‌ی کسی نخواهد بود. زیرا لحظه به لحظه از منبعِ حقیقی عاطفه و محبت، تغذیه می‌شود، و قادر است دیگران را از سرچشمه محبت خویش سیراب نماید. ثروت حقیقی او، همان اتصالِ دائمی‌اش به منبعِ آرامش و شادی است. لذا هیچ کمالی در زمین، قادر به جدا کردن او از ثروت حقیقی‌اش نخواهد بود. چنین انسانی، در سخت‌ترین شرایط، آرام و شاد خواهد بود.
او در زمین، با هدف، با برنامه و تحت ربوبیت ربّ العالمین، زندگی می‌کند. او نیاز به الگوگیری از هیچ کسی جز راهنمایان مورد تأیید الله ندارد. او اساساً نیاز به نگاهِ تأییدآمیز کسی جز خداوند و اهل آسمان ندارد. لذا براساس الگوهای الله و برای جلب نظر او حرکت و زندگی می‌کند و محتاج هیچ نیرویی در عالم نخواهد بود. خدایی دارد که هرگز رهایش نمی‌کند و یقین دارد که هرگز در هیچ صورتی از چشم خدا نخواهد افتاد.
او با داشتن خدا، هرگز چشم به اموالِ کسی نمی‌دوزد، و اساساً ثروت‌های دنیا برایش، قابل چشم دوختن نیست. زیرا او دارایی حقیقی را در قلب خود، جمع کرده است، و نیاز به دارایی‌های بیرونی ندارد.
او محال است، وارد رقابت‌ها و چشم و هم‌چشمی‌های دنیایی شود. محال است به حسادت بیفتد، محال است با یک اتومبیل، یک لباس جدید، یک منزل بهتر، احساس تشخّص به او دست دهد، زیرا به همه‌ی اشیاء، درست نگریسته و آنان را به عنوان ابزاری برای رسیدن به معشوقش نگاه می‌کند.
او اساساً همه‌ی کمالات را در همه‌ی انسان‌ها، از خداوند می‌بیند؛ الحمدلله ذکر همیشگی اوست، لذا از دارایی‌های همه‌ی انسان‌ها لذت می‌برد؛ زیرا منبع کمالاتِ همه‌ی انسان‌ها را «معشوق خود» می‌داند.
او همیشه بواسطه‌ی معرفتش به الله، در نعمتِ آرامش، و لذت بردن از دنیای پیرامون خود و انسان‌های دیگر، غرق است. او چنان با رفاقت با اهل آسمان، سرمست است که هیچ شرافتی را به این شرافت عظیم ترجیح نمی‌دهد.
بخش اصلی وجود او که صاحب شرافت و اصالت است، بخش انسانی‌اش است. بطوری که رفت و آمدها، خلوت‌ها و مهمانی‌های بخشِ انسانی‌اش را با هیچ مهمانی یا خلوت دیگری عوض نمی‌کند. او اساساً ارتباطاتِ بخش‌های پایینی‌اش را نیز، حولِ محور عشق انسانی‌اش، تنظیم می‌کند. او زحمت می‌کشد، برای درک یک نماز اوج‌دهنده، و تمام مراقبت‌هایش را به کار می‌گیرد تا وقتی در مقابل خداوند به نماز ایستاده، قلبش به هم‌آغوشیِ بی‌پرده‌ی با الله، نائل شود.
آرام و شاد؛ مثل اصحاب عاشورا...
در وقایع روز عاشورا نقل شده است که؛
بُریر و عبدالرحمان کنار یک خیمه ایستاده بودند. بُریر دائماً شوخی می‌کرد و می‌خندید، عبدالرحمان رو به او می‌گوید: الان وقت شوخی است؟
بُریر پاسخ می‌دهد: به خدا قسم، من هیچ گاه بیهودگی و شوخی‌های باطل را دوست نداشته‌ام. اما امروز از سر شادمانی شوخی می‌کنم. شادمانی برای آنچه که دارم به آن نزدیک می‌شوم. من تا دقایق دیگر، در بهشت، در کنار رسول خدا (صلی الله علیه و آله) هستم.
این شادی بُریر، حالتِ طبیعی یک قلب سالم است که به مهندسی صحیح معشوق موفق شده است. قلبی که الله، خانواده آسمانی، و جهاد در رأس معشوق‌های آن قرار دارد. نه فقط در بهبوهه‌ی روز عاشورا و مژده‌ی وصال محبوب، که در همین زندگی روزمره این عصر نیز، شاد و آرام بوده و هر لحظه منتظر تولدش به برزخ و در آغوش کشیدن محبوب‌هایش است.
مهم نیست انسان حتماً شهید شود، اگر نفس خود به مقام شهادت رسیده و صادقانه طلب شهادت نماید، اگر در بستر هم بمیرد، شهید محشور خواهد شد. چنین کسی، در ساده‌ترین فعالیت‌های زندگی‌اش، چونان کسی که در عرصه‌ی جهاد، شمشیر می‌زند، اجر می‌برد و رشد می‌کند.
او به عشق الله، همسرداری می‌کند، فرزندداری می‌کند، فعالیت‌های اقتصادی‌اش را به عشق الله، انجام می‌دهد ... او هر لحظه در حال عشق بازی با الله است. هر لحظه، هر لحظه ...
باید عاشقی را بیاموزیم ... تا دیر نشده، تا وارد برزخ نشده‌ایم... تا زمان را از دست نداده‌ایم .


ادامه مطلب ....

http://ift.tt/1PwEXyr

منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان

تبادل لينك

به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم

هیچ نظری موجود نیست: