۱۳۹۳ خرداد ۷, چهارشنبه

جبران خليل جبران

کلام جبران خليل جبران نویسنده مسیحی


هر بار که دو عاشق با هم ملاقات می کنند.در حقيقت چهار آوا هستند که سخن می گويند.دو تا از آنها که مرئی هستند رابطه ای متفاوت از دو آوايی دارند که نامرئی هستند.

شايد دو آوای مرئی مشغول بحثی خشونت بار در زمينه مسائل مادی باشند اما ارواح آنها در صلح هستند و آرزو دارند که به
يکديگر نزديک تر شوند.



يک بار به زندگی گفتم: دوست دارم صدای مرگ را به گوش بشنوم.

آن گاه زندگی صدايش را اندکی بلند تر کرد و گفت: هم اينک تو صدای مرگ را می شنوی!!

عشق تنها آزادی در دنياست زيرا چنان روح تعالی ميبخشد که قوانين بشری وپديدههای طبيعی مسير آن را تغيير نميدهند.


حقيقت آدمهاآن نيست که بر شما آشکار ميکنند بلکه آن است که از شما آشکار کردنش بر شما عاجزند وبنابراين اگر ميخواهيد آنها را بشناسيد به آنچه ميگويند گوش ندهيد بلکه به آنچه ناگفته ميگذارند گوش بسپاريد.

بهترين بخش را در هر فرد جستجو کن.

و اين را به او بگو.


آزادي ما رابه سفره اش دعوت ميکند تا از غذاهای مطبوعش بخوريم و از نوشيدنيهاي گوارايش بنوشيم؛اما وقتی بر سفره اش مينشينيم حريصانه ميخوريم و شکم هامان را پر ميکنيم.

همواره به آسمان چشم می دوزم

تا فقط نور را ببينم

و هرگز به پايين نمی نگرم

تا شاهد سايه ام باشم

اين حکمتی است

که انسان بايد بياموزد.










ادامه مطلب ....



http://ift.tt/1pmkmS9



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


هیچ نظری موجود نیست: