۱۳۹۳ خرداد ۷, چهارشنبه

توصيه به دختران فكلي

حجت الاسلام والمسلمین قرائتی در سلسله جلسات درسهایی از قرآن با عنوان «شیوه‌های تعلیم و تربیت» در قسمتی از صحبت‌های خود گفت: به خانم می‌گوییم: فُكلت بیرون است، گناه است. تو بنده‌ خدا هستی، به شكرانه‌ اینكه خدا به تو نعمت داده، زیبا آفریده، این زیبایی را برای شوهرت بگذار. تو قیمتی هستی.



دختر قیمتی می‌گوید: "نمی‌گذارم كسی از من لذت ببرد. مگر اینكه خرجی مرا بدهد. خانه، ماشین، تلفن، همه امكانات را هركس خرجی مرا داد به من هم نگاه كند."



این [دختر ارزان] می‌گوید: "نه من آرایش می‌كنم، جوان‌ها مرا مفت ببینید." خودش را حراج می‌كند. خودت را حراج نكن تو ارزش داری. خانمی كه خودش را آرایش كرده و نشان می‌دهد، چرا خودت را حراج می‌كنی، تو حیف هستی. هركس همه‌ زندگی تو را تأمین كرد، حق دارد به تو نگاه كند. نه هركس مفت كنار خیابان با یک بستنی، با یك لبخند، با یك تلفن و اسم ام اس، تو گران هستی، چرا خودت را حراج كردی؟ این مویت پیدا نباشد.



آقای قرائتی حالا این دو تا تار مو را گیر نده. خیلی‌ها گناهان بزرگتر كردند. می‌گوید: این چیزی نیست!

اینكه می‌گویی: چیزی نیست دیگر خدا نمی‌بخشد. "ببین اگر من یک سنگی، از این سنگ‌های كوچك كه به نان سنگك چسبیده، اگر من یك سنگ كوچك بزنم در سر شما، بگویی: آخ! بگویم: چیزی نیست. بگویم: چیزی نیست، شما بیشتر عصبانی می‌شوی. اما اگر یك سنگ یک كیلویی از دست من افتاد خورد روی پای شما، پای شما خونی شد، بگویم: ببخشید، می‌بخشی. یک كیلو را می‌بخشی، یک مثقال را نمی‌بخشید. چون یک مثقال را می‌گویم: چیزی نیست."









شما مبلغ سنگینی بدهكار باشید. بروید نزد بستانكار بگویید: آقا من یک مقدار به شما بدهكار هستم، فعلاً ندارم. انشاءالله بعداً می‌دهم. می‌گوید: خیلی خوب باشد. اما اگر یك مبلغ كمی بدهكار هستی؛ حالا چه خبر است، چیزی نیست! طرف از این بیشتر ناراحت می‌شود. شما بگویی چیزی هست، ندارم بدهم. قابل اغماض است. اما بگویی: چیزی نیست آدم لجش می‌گیرد.



یک شاگرد سر كلاس نیاید، عذرخواهی كند. آدم او را می‌بخشد. اما یک شاگرد سر كلاس بیاید هی به معلم چنین كند. معلم بگوید: گوش بده. آخر چیزی نیست! خود شما چه حالی می‌شوید كه كار كوچك را آدم بگوید چیزی نیست؟



حالا دو تا مو كه چیزی نیست. حالا اینها كه... حالا یك شب كه شب عروسی، بگذار اینها... حرف نماز را نزن. عروس آرایش كرده حالا وضو بگیرد، كلی لاك به دست‌هایش زده است. حالا یك شب كه صد شب نمی‌شود. حالا نمازت را بعد بخوان. اینكه آدم بگوید: حالا شب عروسی است، حالا مهمانی است، حالا... گناهی كه آدم انجام بدهد، بگوید: این چیزی نیست. خدا این را نمی‌بخشد. میكروب چیزی نیست، كوچولو است ولی یك آدم را از پا درمی‌آورد. پوست خیار چیزی نیست، ولی یك وزنه بردار حرفه‌ای را ممكن است ویلچری‌اش كند.





ادامه مطلب ....



http://ift.tt/1k0HbJl



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


هیچ نظری موجود نیست: