۱۳۹۳ فروردین ۲, شنبه

روحیه مردم را تضعیف می‌کنید؛ عاقبت به خیر نمی‌شوید


سخنرانی طوفانی امام خمینی روز 4 فروردین 65:



روحیه مردم را تضعیف می‌کنید؛ عاقبت به خیر نمی‌شوید





خبرنامه دانشجویان ایران: "اگر حرفهای آنها تضعیف کند روحیه ده نفر جوان ما؛ عاقبتشان به خیر نخواهد شد، توجه کنند به حرفهایشان "؛ این جملات، سخنان مهم امام در زمانی بیان شد که بی شباهت به وضعیت این روزها نیست. سخنانی که عاقبت قدرتمند نبودن را به مردم نشان داد.




به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ با پیروزی انقلاب اسلامی بود که کشوری که طی چند ده سال زیر بار «باج گیری» و «اهانت» کشورهای غربی نمی توانست، حرفی چه در داخل و چه در خارج بزند، با بالا بردن یک گفتمانی که هم نظام لیبرالی غرب و هم نظام کمونیستی شرق را نفی می کرد، توانست معادلات جهان را بر هم زند و یک تفکری بر مبانی نگاه معنویت را تئوریزه کند.





اما در این میان هم کسانی بودند که در همان ابتدا ساز مخالف با این حرکت عظیم بودند، حرکتی که با تکیه بر « پشتوانه» و « قدرت» مردمی بر پایه اسلام، نگاهی جدید به سبک زندگی اجتماعی در جهان بود، که این مسئله باعث شده بود کسانی در همان اوایل انقلاب به دنبال تزریق روحیه ضعف و ناامیدی و نگاه به بیگانه در بین مردم باشند.

امام خمینی (ره) که از همان ابتدا به این مسئله پی برده بودند در سخنرانی های خود با اشاره به خطر کسانی که به دنبال تزریق رحیه منفی در بین مردم هستند همواره این مسئله را به آحاد مردم گوشزد می کردند.


حتی این مسئله به حدی جلو رفت که در اواسط جنگ تحمیلی و اتفاقاتی که در آن برحه از زمان افتاد امام در سخنرانی طوفانی در چهارم فروردین 65 و در روز ولادت امیر مومنان خطاب به کسانی که مردم را با اظهاراتشان، روحیه «دفاع» و «امیدواری»، کمرنگ می کردند، بیان داشتند: " و کسانی که مخالف بااین مسائل هستند، خوب، بنشینند توی خانه شان هر چی می خواهند بگویند، اما بدانند که خلاف رضای خدا دارند می گویند. اگر حرفهای آنها تضعیف کند روحیه ده نفر جوان ما؛ عاقبتشان به خیر نخواهد شد، توجه کنند به حرفهایشان"

"قدرت ملت ، قدرت اسلام است که دنیا را دارد به خیال آنها به خطر می اندازد، حالا آنهابرای اصل اسلام دارند نقشه می کشند، ما حالا بنشینیم بگوییم که ما اهل و لایت هستیم .اگر شما اهل ولایتید، چرا الان کشور ولایت در معرض خطر است و نشستید؟ این البته یک عدد معدودی اند، قابل ذکر نیستند اینها. چرا ما غفلت داریم از این معانی ؟"

"شما نشستید می گویید ما مسلمان با مسلمان ! اولا اینکه این حزب بعث عقیده اش اصل این است که قضیه اسلام تو کار نیست . آنهایی هم که دنبال او می آیندبسیاریشان همین اند. یک عده ای هم که - فرضا - آنها بیایند لکن می آیند برای این که کشور اسلامی را از بین ببرند و سیلی در صورت اسلام بزنند. امروز به همه ما واجب است که دفاع کنیم . هر کس می تواند جبهه باید برود، هر که نمی تواند در پشت جبهه کمک بکند. آنهایی که می نشینند و هی صحبت می کنند که بیایید چه بکنیم ، بیایید چه بکنیم ،اینها از اسلام بی اطلاع اند، نمی دانند قضیه اسلام چی هست"

و چه به جاست سروده سلمان هراتی، شاعر برگزیده بیست سال شعر جنگ در لبیک گویی با این سخنرانی امام:

چه بی شرمند، اینان که مرتبه تو را/ با عافیت خویش اندازه می گیرند / اینجا که من ایستاده ام/ بامی از روشنایی است/و رو به روی من خیابانی/ که با کاروانهای «به کربلا می رویم»

اینجا بر این بام/ دو چشم حسود/ در دو طرف من /بر دو لبۀ بام/ یکی از کمبود ِ « ولایت » هذیان می گوید/ و آن دیگری می گوید:/ « سواران را چه شد ؟»

و مرا حکایت مردی به یاد آمد که در ازدحام درخت دنبال جنگل می گشت اینان می خواهند از تماشا بازمان دارند به جاده ها نگاه می کنیم حضور این کاروان چه شکوهی به خیابان داده است اینان با رفتاری پرنده وار و با حرارتی از تنفس سبز مرا می آموزند دست ِ کم درختی باشم در خدمت پرندگان در نگاهشان دگردیسی گل سرخ را می شنوم و گرایش حاد آفتابگردان را به محمدی شدن از سبز این درختان ِ خوش‌رفتار می فهمم بهار از تبار محمد است و جهان بتدریج در قلمرو این بهار گام می زند فردا با یک زلزله صبح می شود آنگاه پیامبران با شاخه ای از گل محمدی به دنیا می گویند صبح بخیر فردا ما آغاز می شویم فردا جنگلی از پرنده آسمانی از درخت و دریایی از خورشید خواهیم داشت فردا پایان ِ بدی است

فردا جمهوری گل محمدی است




شاعری که در سالروز تولدش به سر می بریم و از این بیت شعر وی می توان به رابطه عمیق انقلاب و شعر و ادبیات شاعران انقلابی پی برد.

و نکته آخر اینکه، این مسئله به قدری مورد توجه است که رهبر انقلاب اسلامی در ابتدای سال 93 و پس از 28 سال از آن سخنان امام درباره کسانی که به دنبال تزریق روحیه نا امیدی و وابستگی به دشمنان می کنند، می گویند: "من عرض میکنم به ملّت عزیزمان که اگر ملّتی قوی نباشد و ضعیف باشد، زور خواهد شنفت، به او زور میگویند؛ اگر ملّتی قوی نباشد، باج‌گیران عالَم از او باج میگیرند، از او باج میخواهند؛ اگر بتوانند به او اهانت میکنند؛ اگر بتوانند زیر پا او را لگد میکنند. طبیعت دنیایی که با افکار مادّی اداره میشود، همین است؛ هر که احساس قدرت بکند، نسبت به کسانی که در آنها احساس ضعف میکند، زورگویی خواهد کرد؛ چه نسبت به فرد، چه نسبت به ملّت."





ادامه مطلب ....



http://ift.tt/1gmP7Tg



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


هیچ نظری موجود نیست: