گراهام آلیسون در مقاله جالبی در فارن پالیسی به دولت آمریکا هشدارهایی چهارگانه داده است که از لحاظ راهبردی نمایانگر تمایلی در بدنه نخبگانی آمریکا است. متن کامل این مقاله به این شرح است؛
نهایی شدن توافق ژنو- که بر اساس آن قرار شد در قبال کاهش محدود تحریمها علیه ایران، روند برنامه هسته ای این کشور به مدت ۶ ماه کند شود- امیدها را برای رسیدن به توافقی نهایی در باب برنامه هسته ای ایران از نو زنده کرد. اما توقعات واقعبینانه و معقول آمریکا از توافق با ایران چه میتواند باشد؟ موافقتها و مخالفتهای زیادی با این معاهده صورت گرفته است. شاخصترین افراد در این میان، بنیامین نتانیاهو است. او خواستار ۴ چیز است: ایران غنی سازی اورانیوم را به طور کامل متوقف کند، تمام سانتریفیوژهای خود را از بین ببرد، تمام ذخیره های موجود اورانیوم غنی شده را منهدم کند و رآکتور آب سنگین اراک را هم تعطیل کند. نتانیاهو ۴ «نه» میخواهد: نه غنی سازی، نه ذخیره اورانیوم غنی شده، نه سانتریفیوژ و نه رآکتور آب سنگین. آموس یادلین-رییس سابق اطلاعات ارتش اسرائیل- چنین توافقی را «توافق ایده آل» خوانده است.
این ۴ نه، نه پنجمی را به دنبال خود خواهد داشت: توافق! نه. ایران به هیچ عنوان حاضر نیست در برابر این شرایط سر تسلیم فرود آورد. اما همان طور که خود یادلین متذکر شده، چنین توافقی ممکن نیست، توافق معقول، توافقی است که در آن حق غنی سازی اورانیوم برای ایران به رسمیت شناخته شود، اما تنها بین ۳٫۵ تا ۵ درصد. که تنها برای اهداف غیر نظامی کفایت میکند.
هم چنین ایران سانتریفیوژ های خود را حفظ کند اما تعداد آن محدود شود تا نتوان از آن برای اهداف نظامی استفاده شود. چیزی که فرانس اولاند-رییس جمهور فرانسه-از توافق هسته ای با ایران میخواهد، حتی فراتر از خواستهای نتانیاهو است. اولاند میگوید باید به طور قاطع، هر نوع قابلیت ساخت سلاح از ایران گرفته شود. اما باید آینده را هم مد نظر قرار داد. زمانی میتوان از توافق پایدار هسته ای سخن گفت-توافقی که بتواند تضمینی برای آینده هم ایجاد کند-که حقوق ایران به رسمیت شناخته شود. وگرنه چه فایده در توافقی شکننده است که ممکن است دولتهای آینده در ایران به راحتی آن را زیر پا بگذارند؟ اساس هر توافق هسته ای با ایران، باید چهار واقعیت زیر باشد:
۱-ایران توانایی هسته ای را دارد
چه بخواهیم و چه نخواهیم این واقعیتی است که باید آن را تصدیق کنیم. طرف غربی نمیتواند این توانایی ایران را از بین ببرد. ایران در درون مرزهای خود، همه تجهیزات، ذخایر و فناوریهای مورد نیاز را برای ساخت سلاح هسته ای دارد. دانش و مهارت موجود در ذهن صدها دانشمند ایرانی قابل حذف نیست. بسیاری نمیخواهند به صدق این واقعیت گردن نهند. اما دستگاه های اطلاعاتی آمریکا در سال ۲۰۰۸ اعلام کردند که ایران واجد توانایی ساخت بمب هسته ای است. جیمز کلپر، مدیر سازمان ملی اطلاعات آمریکا، سال گذشته گفت: «ایران توانایی علمی، تکنولوژیک و صنعتی ساخت سلاح هسته ای را دارد. حال، مسئله ساخت سلاح هسته ای، فقط بسته به اراده سیاسی رهبران ایران است.»
۲-شاید آمریکا بتواند مانع بالفعل شدن این توان ایران شود
در بهترین حالت، آمریکا میتواند جلوی بالفعل شدن توانایی علمی، صنعتی و تکنولوژیک ایران برای رسیدن به سلاح هسته ای را بگیرد. آنچه در این میان واجد اهمیت است، بازه زمانی بین تصمیم ایران و ساخت سلاح هسته ای است. این فاصله به اندازه کافی طولانی هست. اگر زمانی رهبران ایران تصمیم گرفتند به سلاح هسته ای دست پیدا کنند، آمریکا میتواند جلوی ایران را بگیرد. هرچه این زمان طولانیتر باشد، برای آمریکا بهتر است. با توجه به بازه زمانی، تصمیم آمریکا میتواند متفاوت باشد. اگر فاصله زمانی ایران تا ساخت سلاح هسته ای یک هفته تا یک ماه باشد، عملیات نظامی علیه تأسیسات هسته ای ایران توجیه دارد. در غیر این صورت باید راه های دیگری را آزمود.
۳-شواهد حاکی است که ایران قصدی برای ساخت سلاح هسته ای ندارد
دستگاه های اطلاعاتی آمریکا، بارها اعلام کردهاند که شواهد کافی برای اینکه گفته شود ایران در پی ساخت سلاح هسته ای است، وجود ندارد. تصمیم ایران برای حرکت به سوی ساخت سلاح هسته ای متأثر از چند فاکتور است: چگونگی رفتار آمریکا و اسرائیل در قبال ایران هسته ای، حمله نظامی آمریکا و اسرائیل به ایران و حد توانایی هسته ای ایران برای ساخت سلاح. فاکتور سوم اهمیت اساسی دارد. به همین دلیل بازرسی روزانه بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی، باید در هر توافقی لحاظ شود. آنچه در توافق هسته ای اهمیت دارد، نه تعداد سانتریفیوژها است و نه ذخیره اورانیوم غنی شده، بلکه شفافیت هسته ای است.
۴-هدف توافق هسته ای نباید تضعیف ایران باشد
باید این تصور که هدف از توافق هسته ای، تغییر حکومت در ایران یا تضعیف این کشور و کاهش نفوذ آن در منطقه است، را کاملاً کنار گذاشت. مسائل را باید جدا از هم نگاه کرد. مسئله هسته ای ایران، با حمایت ایران از حزب الله در لبنان و بشار اسد در سوریه، متفاوت است. نباید اجازه داد اختلافات دیگر، بر توافق هسته ای سایه افکند. قرار نیست توافق هسته ای همه مشکات ایران و آمریکا را حل کند.
توافقی حداقلی ولی تضمین شده بهتر از توافق حداکثری ولی شکننده است. در طول یک دهه گذشته، آمریکا فرصتهای متعددی برای مذاکره با ایران و توقف فرایند پیشرفت هسته ای ایران داشته است. تجربه تاریخی مذاکرات گذشته، نشان میدهد که توقع زیاد طرفین از دستاورد های توافق بوده و باعث شکست مذاکرات شده است. اگر طرفین بخواهند همه امتیازات ممکن را به نفع خود جمع کنند و طرف مقابل را شکست دهند، هیچ توافقی متصور نیست. اوباما و تیم همراهش موفق شدند به توافقی بر سر مسئله هسته ای با ایران دست پیدا کنند. توافقی شش ماهه که میتواند مقدمه ای بر یک توافق نهایی باشد. آمریکا نباید به هیچ عنوان فرصت طلایی توافق نهایی با ایران را از دست بدهد.
منبع:فردا
نهایی شدن توافق ژنو- که بر اساس آن قرار شد در قبال کاهش محدود تحریمها علیه ایران، روند برنامه هسته ای این کشور به مدت ۶ ماه کند شود- امیدها را برای رسیدن به توافقی نهایی در باب برنامه هسته ای ایران از نو زنده کرد. اما توقعات واقعبینانه و معقول آمریکا از توافق با ایران چه میتواند باشد؟ موافقتها و مخالفتهای زیادی با این معاهده صورت گرفته است. شاخصترین افراد در این میان، بنیامین نتانیاهو است. او خواستار ۴ چیز است: ایران غنی سازی اورانیوم را به طور کامل متوقف کند، تمام سانتریفیوژهای خود را از بین ببرد، تمام ذخیره های موجود اورانیوم غنی شده را منهدم کند و رآکتور آب سنگین اراک را هم تعطیل کند. نتانیاهو ۴ «نه» میخواهد: نه غنی سازی، نه ذخیره اورانیوم غنی شده، نه سانتریفیوژ و نه رآکتور آب سنگین. آموس یادلین-رییس سابق اطلاعات ارتش اسرائیل- چنین توافقی را «توافق ایده آل» خوانده است.
این ۴ نه، نه پنجمی را به دنبال خود خواهد داشت: توافق! نه. ایران به هیچ عنوان حاضر نیست در برابر این شرایط سر تسلیم فرود آورد. اما همان طور که خود یادلین متذکر شده، چنین توافقی ممکن نیست، توافق معقول، توافقی است که در آن حق غنی سازی اورانیوم برای ایران به رسمیت شناخته شود، اما تنها بین ۳٫۵ تا ۵ درصد. که تنها برای اهداف غیر نظامی کفایت میکند.
هم چنین ایران سانتریفیوژ های خود را حفظ کند اما تعداد آن محدود شود تا نتوان از آن برای اهداف نظامی استفاده شود. چیزی که فرانس اولاند-رییس جمهور فرانسه-از توافق هسته ای با ایران میخواهد، حتی فراتر از خواستهای نتانیاهو است. اولاند میگوید باید به طور قاطع، هر نوع قابلیت ساخت سلاح از ایران گرفته شود. اما باید آینده را هم مد نظر قرار داد. زمانی میتوان از توافق پایدار هسته ای سخن گفت-توافقی که بتواند تضمینی برای آینده هم ایجاد کند-که حقوق ایران به رسمیت شناخته شود. وگرنه چه فایده در توافقی شکننده است که ممکن است دولتهای آینده در ایران به راحتی آن را زیر پا بگذارند؟ اساس هر توافق هسته ای با ایران، باید چهار واقعیت زیر باشد:
۱-ایران توانایی هسته ای را دارد
چه بخواهیم و چه نخواهیم این واقعیتی است که باید آن را تصدیق کنیم. طرف غربی نمیتواند این توانایی ایران را از بین ببرد. ایران در درون مرزهای خود، همه تجهیزات، ذخایر و فناوریهای مورد نیاز را برای ساخت سلاح هسته ای دارد. دانش و مهارت موجود در ذهن صدها دانشمند ایرانی قابل حذف نیست. بسیاری نمیخواهند به صدق این واقعیت گردن نهند. اما دستگاه های اطلاعاتی آمریکا در سال ۲۰۰۸ اعلام کردند که ایران واجد توانایی ساخت بمب هسته ای است. جیمز کلپر، مدیر سازمان ملی اطلاعات آمریکا، سال گذشته گفت: «ایران توانایی علمی، تکنولوژیک و صنعتی ساخت سلاح هسته ای را دارد. حال، مسئله ساخت سلاح هسته ای، فقط بسته به اراده سیاسی رهبران ایران است.»
۲-شاید آمریکا بتواند مانع بالفعل شدن این توان ایران شود
در بهترین حالت، آمریکا میتواند جلوی بالفعل شدن توانایی علمی، صنعتی و تکنولوژیک ایران برای رسیدن به سلاح هسته ای را بگیرد. آنچه در این میان واجد اهمیت است، بازه زمانی بین تصمیم ایران و ساخت سلاح هسته ای است. این فاصله به اندازه کافی طولانی هست. اگر زمانی رهبران ایران تصمیم گرفتند به سلاح هسته ای دست پیدا کنند، آمریکا میتواند جلوی ایران را بگیرد. هرچه این زمان طولانیتر باشد، برای آمریکا بهتر است. با توجه به بازه زمانی، تصمیم آمریکا میتواند متفاوت باشد. اگر فاصله زمانی ایران تا ساخت سلاح هسته ای یک هفته تا یک ماه باشد، عملیات نظامی علیه تأسیسات هسته ای ایران توجیه دارد. در غیر این صورت باید راه های دیگری را آزمود.
۳-شواهد حاکی است که ایران قصدی برای ساخت سلاح هسته ای ندارد
دستگاه های اطلاعاتی آمریکا، بارها اعلام کردهاند که شواهد کافی برای اینکه گفته شود ایران در پی ساخت سلاح هسته ای است، وجود ندارد. تصمیم ایران برای حرکت به سوی ساخت سلاح هسته ای متأثر از چند فاکتور است: چگونگی رفتار آمریکا و اسرائیل در قبال ایران هسته ای، حمله نظامی آمریکا و اسرائیل به ایران و حد توانایی هسته ای ایران برای ساخت سلاح. فاکتور سوم اهمیت اساسی دارد. به همین دلیل بازرسی روزانه بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی، باید در هر توافقی لحاظ شود. آنچه در توافق هسته ای اهمیت دارد، نه تعداد سانتریفیوژها است و نه ذخیره اورانیوم غنی شده، بلکه شفافیت هسته ای است.
۴-هدف توافق هسته ای نباید تضعیف ایران باشد
باید این تصور که هدف از توافق هسته ای، تغییر حکومت در ایران یا تضعیف این کشور و کاهش نفوذ آن در منطقه است، را کاملاً کنار گذاشت. مسائل را باید جدا از هم نگاه کرد. مسئله هسته ای ایران، با حمایت ایران از حزب الله در لبنان و بشار اسد در سوریه، متفاوت است. نباید اجازه داد اختلافات دیگر، بر توافق هسته ای سایه افکند. قرار نیست توافق هسته ای همه مشکات ایران و آمریکا را حل کند.
توافقی حداقلی ولی تضمین شده بهتر از توافق حداکثری ولی شکننده است. در طول یک دهه گذشته، آمریکا فرصتهای متعددی برای مذاکره با ایران و توقف فرایند پیشرفت هسته ای ایران داشته است. تجربه تاریخی مذاکرات گذشته، نشان میدهد که توقع زیاد طرفین از دستاورد های توافق بوده و باعث شکست مذاکرات شده است. اگر طرفین بخواهند همه امتیازات ممکن را به نفع خود جمع کنند و طرف مقابل را شکست دهند، هیچ توافقی متصور نیست. اوباما و تیم همراهش موفق شدند به توافقی بر سر مسئله هسته ای با ایران دست پیدا کنند. توافقی شش ماهه که میتواند مقدمه ای بر یک توافق نهایی باشد. آمریکا نباید به هیچ عنوان فرصت طلایی توافق نهایی با ایران را از دست بدهد.
منبع:فردا
ادامه مطلب ....
http://ift.tt/1mQMUOh
منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان
تبادل لينك
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر