امريكاييها مخفيانه در كشورهاي مختلف جهان حضور دارند و عمليات ميكنند
هر ساله بودجههاي ميلياردي در كنگره تصويب ميشود كه بدون اشاره به رديف هزينهكرد آنها، تنها و تنها در سايه يك سياست قديمي و سلطه جويانه، با گسيل نيروهاي نظامي – اطلاعاتي به كشورهاي مخالف جهان، درصدد هستند تا ضمن حفظ قدرت جهاني، هرگونه تحرك عليه منافع و وجهه ايالات متحده را رصد و در خصوص آن اقدام متناسب را از انجام عمليات نظامي تا تخريب سازمانهاي امنيتي و دستكاري اطلاعات مرجع انجام دهند. چه كسي باور ميكند كه امريكا امروز در 134 كشور جهان نيروهاي نظامي و شبه نظامي دارد؟ گزارش امروز را بخوانيد تا متوجه شويد.
تحريريه نسل سوم
شلیک در سکوت کامل
آنها زیر نورهای سبز عینکهای مخصوصشان در تاریکی شب از صحراهای خاورمیانه و جنوب غربی آسیا گرفته تا جنگلهای آمریکای جنوبی در یک هزار و دو جین عملیات حضور دارند و از حمله کردن به افرادی که با زبانهای دیگر صحبت میکنند خسته نمیشوند. آنها مردان را از خانهشان در مغرب می دزدند و بدون لحظهای درنگ به مردان سیاه پوست کشورهای شاخ آفریقا شلیک میکنند. آنها وقتی میخواهند برای کشتن یک عده شورشی یا کسانی که علیه منافع آمریکا و یا عدهای خاص در آمریکا قیام کردهاند، اقدام کنند از دریاهای مختلف از مدیترانه گرفته تا اقیانوس آرام هیچ موجی نمیتواند جلویشان را بگیرد.
گرمای طاقت فرسای صحراهای خاورمیانه و یا سرمای استخوان سوز اسکاندیناوی هیچ تفاوتی برای آنها ندارد. در هر کجای این کره خاکی که باشند دولت اوباما و به عبارت بهتر دولتهای ایالات متحده آمریکا با دستور مقامات ارشد، هر روز مجموعهاي عملیات آشکار و پنهان علیه اهداف خود انجام می دهند که از سالهای گذشته شروع و هنوز هم ادامه دارد که البته بهتر است بگوییم که از سال 2001 یعنی یازده سپتامبر این عملیات ها تمرکز و ظهور بیشتری پیدا کردند و کشورهای مختلف به صورت آشکار اشغال شدند. به طور کلی یکی از سیاستهای اصلی دولت آمریکا و به طور کلی قانون اساسی نانوشته این کشور حمله به سایر نقاط جهان و در سطح کمتر آن حضور نظامی در سرتاسر کره زمین برای حفظ منافع آمریکا است که بر اساس آخرین آمارهای اعلام شده از سوی موسسات تحقیقاتی رسمی و غیر رسمی در حال حاضر 70درصد از کشورهای جهان میهمان ناخوانده ای به نام آمریکا با شکل یونیفرم های خاکی و پوتینهای بزرگ دارند.
عملیاتهای آشکار و علنی آمریکا بیشتر در دوران ریاست جمهوری جرج دبلیو بوش به اوج رسید که استخدام نظامیان آمریکایی به شدت افزايش يافت و حضورشان در 60کشور جهان به صورت رسمی اعلام شد. در سال 2010 این آمار به 70 کشور و همانطور که «کارن دیانگ» و «گرگ جیف» در مصاحبه با کلنل «تیم ناید» سخنگوی نیروهای ویژه پنتاگون (SOCOM) درروزنامه واشنگتن پست انجام دادند، این رقم به طور ناگهانی در سال 2011 به 120 کشور و بر اساس آخرین آمارهای این مرکز در پنتاگون به 134 کشور در سال 2013 رسیده است. بر خلاف شعارهای اوباما که در دوران برگزاری انتخابات ریاست جمهوری مدام بر طبل کاهش نیروهای نظامی در کشورهای جهان میکوبید و حتی برای این منظور جایزه صلح نوبل را نیز به وی اعطاء کردند، بعد از انتخابش، شاهد بیشتر شدن نیروهای نظامی آمریکایی در کشورهای مختلف جهان هستیم که به نوشته این خبرنگاران رشدی معادل 123درصدی در سال قبل میلادی داشته است.
هیچکس خبر ندارد
نکته ای که این خبرنگاران واشنگتن پست به آن اشاره کردند این است که وقتی به آمارهای خود پنتاگون نگاه کنید متوجه حضور بیشمار نظامیان آمریکایی در سراسر جهان میشويد ولی مسئله اصلی نوع اجرای این عملیاتهای نظامی است که به صورت کاملاً مخفیانه و دور از چشم رسانه ها انجام میشود. در هیچ جایی اثری از خرابکاری یا انفجار ناشی از حمله گروهی نظامی دیده نمیشود ولی به سادگی اهداف مورد نظر آمریکاییها در کوتاهترین فاصله زمانی نابود میشوند بدون اینکه حتی مردم محلی از چند و چون آن با خبر شوند.
نیروهای ویژه پنتاگون به نام فرماندهی نیروهای ویژه ارتش آمریکا (SOCOM) به طور رسمی در سال 1987 تاسیس شد که بعد از حادثه یازدهم سپتامبر سال 2011 نیروهایش را به 33هزار و در سال جدید میلادی به 72هزار افزایش داده است که بر اساس آمارهای رسمی از بودجه 2میلیارد دلاری آن در سال 2001 به 11میلیارد دلار در سال 2013 رسیده است. طبق تحقیقی که یکی از سایتهای خبری به نام تام دیسپچ (TomDispatch) انجام داده است هیچ کدام از نیروهای ویژه این فرماندهی در داخل خاک آمریکا حضور ندارند و تقریباً همه آنها در حدود 106 کشور جهان به طور کاملاً محرمانه منافع کشور آمریکا را حفاظت میکنند که هرکجا لازم باشد با نیروی نظامی به این اهداف دست پیدا میکنند که البته در ایمیلی محرمانه از سوی یکی از نظامیان در پنتاگون این تعداد کشور 134 اعلام شده است.
تغییر چهره در هر حال
این نیروهای نظامی که در بعضی از کشورها نظامی بودن خود را اعلام میکنند و در بعضی کشورها به صورت نیروهای لباس شخصی حضور دارند، اگر شرایط زمانی اجازه دهد به نیروهای نظامی آن کشورها آموزش میدهند و اگر شرایط حکم کند به طور مستقیم خود اقدام به نابودی اهدافی میکنند که علیه منافع آمریکا قد علم کرده است. هرجا لازم باشد به نیروهای محلی آموزش میدهند و هرجا لازم باشد از شلیک کردن به مردم محلی خودداری نخواهند کرد. به اینها باید هواپیماهای بدون سرنشین و ویروسهای اینترنتی سازمان امنیت ملی آمریکا را نیز اضافه کرد که مورد اخیر آن به کارگیری و ساخت ویروس استاکس نت علیه پروژههای هسته ای در چند کشور جهان از جمله ایران بود. بسیاری از این اسناد در یک سال اخیر توسط ادوارد اسنودن در روزنامههای مختلف منتشر شده است و نشان میدهد سازمان های امنیتی و نظامی آمریکا بیشتر از خاک خود این کشور در کشورهای مختلف جهان فعالیت شدید و جدی دارند که البته برای این حضور دلایل و بهانه های مختلف و به روزی ارائه می شود.
یک روز گروههای القاعده بهانه میشود و یک روز حضور نیروهای شورشی ضددولتی در کشورهای آفریقایی در رسانه های آمریکایی اعلام میشود ولی مهمترین ابزار تبلیغ و توجیه حضور نظامی آمریکا در این 134 کشور جهان صنعت فیلمسازی هالیوود است که بارها در فیلمهای مختلف ارتش آمریکا منجی مردم جهان از دست شورشیان و انسانهای شرور نشان داده شده است. در حقیقت در این صنعت با همکاری مستقیم پنتاگون و سازمانهای دیگر آمریکایی تمام سعی بر این است که تصویری بی نقص و معصوم از نظامیان آمریکایی در سراسر جهان نشان داده شود. آمریکا در هالیوود به مثابه یک منجی، مصلح فداکار و قهرمان افسانه ای، حافظ جان، مال و ناموس انسان ها به تصویر کشیده میشود و ارتش و نیروهای نظامی، نماد بارز عدالت خواهی و امنیتطلبی به سبک آمریکایی هستند؛ نیروی نظامی که هرکجا حقی پایمال میشود، دشمن شیطان صفتی هجوم میآورد و تهدیدی زندگیِ شهروندان را به مخاطره میافکند، داوطلبانه به کام خطر میرود تا با اتکا بر قدرت خویش، مردم بی گناه و ستم دیده را نجات داده و امنیت از دست رفته را دوباره کسب میکنند. این نیروهای نجاتبخش باید به بهترین نحو ممکن تصویر شوند و از هر گونه بدی و زشتی دور باشند. در حقیقت وقتی به عملیاتهای نظامی آمریکاییها در عراق و افغانستان و کشتار دسته جمعی روستاهای این کشورها نگاه کنیم متوجه خواهیم شد چقدر نقش هالیوود در توجیه حضور نظامیان آمریکایی در کشورهای مختلف جهان برای مقامات این کشور حائز اهمیت است.
پرده نقره ای به کمک میآید
هالیوود بعد از حوادث یازدهم سپتامبر اقدام به تصویرسازی علیه مسلمانان و اعراب کرد و آنها را به مردم آمریکا که همچنان در شوک این حوادث بودند اینگونه نشان داد: آنها مردمانی خائن و مکارند و از قتل و خونریزی ترسی ندارند. آنها بربر هستند و عاشق جنگ و کودکانشان از همان کودکی برای قتل و خشونت آموزش میبینند! درباره مردمان دیگر کشورهای مخالف آمریکا مثل اکثر کشورهای آمریکای جنوبی و آمریکای لاتین چنین سیاستی بارها مشاهده شده است. در فیلم «ضربه سخت» با بازی آرنولد شوارتزنگر محصول سال 2002 به خوبی این سیاست بروز میکند. در این فیلم بازیگر تنومند آمریکایی پدر یک خانواده آرام آمریکایی نشان داده میشود که تحت هجوم گروهی شورشی و بیرحم کلمبیایی قرار میگیرند. همسر و فرزندان آرنولد کشته میشوند و او برای انتقام به آمریکای جنوبی میرود. در سکانسی از این فیلم چریکها را میبینیم که کودکان و زنان بی پناه که فقط از قلمرو آنان عبور میکردند را به ضرب گلوله ميکشند به گونهای که صحنههای التماس دختران جوان و کودکان احساس خشم هر آدمی را بر میانگیزد. مبارزان کلمبیایی در این فیلم مواد مخدر قاچاق می کنند و وقتی از آنان پرسیده میشود از اینکه زن و بچه ای بیگناه در حادثه بمب گذاری کشته میشود چه احساسی دارند تنها آن را خسارت جانبی میخوانند و بیاهمیت تلقی میکنند حال اینکه فرد آمریکایی که در مقر شورشیان کلمبیایی بمب گذاری میکند میتواند جان زنان و کودکان آن منطقه را نجات دهد. کارگردان در سکانسهایی از این فیلم با قرار دادن تصویر «چه گوارا» در اتاق فرمانده شورشیان تلاش دارد به این طریق به تخریب چهره این مبارز آمریکای لاتین بپردازد و برای بینندگان این تقریب ذهنی را ایجاد کند که مبارزان آمریکای لاتین که در مقابل حضور نظامی آمریکا در کشورشان آمریکا ایستادگی کردند، چنین بودند. این جلوه های وارونه عینا در فیلم هارت لاکر هم نشان داده میشود. این فیلم به کارگردانی کاترین بیگلو محصول 2008 آمریکاست. داستان فیلم روایت چند درجه دار آمریکایی در عراق است که مسئول خنثی کردن بمبهای کنار جادهای هستند. این فیلم در سکانسهای مختلف بمب گذاریها و آدمکشیهای تروریستهای عراقی را به تصویر میکشد و درجه داران آمریکایی را نشان میدهد که چون ناجی ملتها با جانفشانی به خنثی سازی بمبها مشغول هستند.
شاید در نگاه اول به نظر برسد که فیلم بیطرفانه به جنگ عراق پرداخته اما با نگاهی موشکافانه به لایههای زیرین متوجه خواهیم شد که روح حاکم بر این فیلم توجیه حضور نظامیان آمریکا در عراق است. و کارگردان تلاش دارد تا با نشان دادن صحنههای تکاندهنده از جنایات تروریستها همچون پاره کردن شکم کودکی برای قرار دادن بمب در آن بر موج احساسات بینندگان سوار شود. در سکانس پایانی این فیلم گروهبان جیمز نشان داده میشود که همراه دیگر هم قطاران خود زندگی راحت در کنار خانواده خود در آمریکا را رها میکند به عراق می رود تا داوطلبانه به مردم عراق خدمت کند. و این چنین به بیننده القا میشود که حضور نظامیان آمریکا در عراق حضوری مبارک و در جهت خدمت به ملت عراق است. آنچه که در سیر اینگونه فیلم ها کاملاً پیداست، انکار واقعیتهای مسلم و عوض کردن مضحک جای ظالم و مظلوم است. آمریکا که با اهداف سلطه طلبانه خود به کشورهای دیگر حمله میکند و در جریان این حمله نظامی صدها بلکه هزاران تن کشته می شوند، پیوسته با نقشههای مختلف در پی ایجاد ناآرامی و بیثباتی در جهان است ولی ناجی ملتها معرفی میشود و آزادیخواهانی که در مقابل آنان ایستادگی میکنند را شورشی خطاب میکند. و در آخر جالب است بدانید که بر اساس آخرین اطلاعات به دست آمده از مرکز فرماندهی نیروهای ویژه پنتاگون تا سال 2020 قرار است میزان حضور آمریکا از 134 کشور هم فراتر رود و معلوم نیست به چند کشور برسد...
ادامه مطلب ....
http://ift.tt/1mPyaiv
منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان
تبادل لينك
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر