شيخ را گفتند : علم بهتر است يا ثروت ؟
شيخ بيدرنگ شمشير از ميان بيرون آورد و مانند جومونگ، مريد بخت برگشته را به سه پاره ي نامساوي تقسيم نمود و گفت : سالهاست که هيچ احدی بين دو راهي علم و ثروت گير نميکند .....
مريدان در حاليکه انگشت به دندان گرفته و لرزشي وجودشان را فرا گرفته بود گفتند يا شيخ ما را دليلي عيان ساز تا جان فدا کنيم .....
شيخ گفت : در عنفوان جواني مرا دوستي بود که با هم به مکتب ميرفتيم، دوستم ترک تحصيل کرد و من معلم مکتب شدم... اما حالا....
او پورشه دارد و من پوشه...
او اوراق مشارکت دارد و من اوراق امتحاني...
او عينک آفتابي و من عينک ته استکاني...
او بيمه زندگاني و من بيمه خدمات درماني...
او سکه و ارز... من سکته و قرض....
سخن شيخ چون بدينجا رسيد مريدان نعره اي جانسوز برداشته و راهي کلاسهاي آموزش اختلاس گشتندي!!!
ادامه مطلب ....
http://www.nooreaseman.com/forum349/thread59955.html
منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان
تبادل لينك
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر