یک: استقبال از جمله رئیس جمهور
مدبرانهترین سخن رئیس دولت تدبیر در این مدت ۱۰۰ روز، بیگمان جملهای بود که انتهای دیدار یکشنبه با خبرنگاران و بعضی خانواده شهدای هستهای بیان شد؛
«از این پس نوبت فعالان حوزه اقتصاد است که با تلاشی مضاعف وارد میدان کار شوند.»
جملهای کاملا صحیح و منطقی که متاسفانه در پیچ و خم بندهای توافق هستهای گرفتار آمد و زیاد دیده نشد! بهزعم نگارنده، این یک جمله رئیس محترم جمهور، از کل متن ۴ صفحهای توافق هستهای با ۱+۵ شادیآفرینتر بود و انشاءالله عملیاتیتر.
این جمله به عبارتی، توافق رئیسجمهور با جمهور است در حوزه اقتصاد و معیشت و انشاءالله سود توافق با جمهور، از نتیجه لازمالصبر توافق مقدماتی اخیر بیشتر و محسوستر باشد.
براساس آنچه آقای روحانی گفتند، میتوان امیدوار بود که لااقل از این به بعد، آحاد مردم و بویژه فعالان بخش اقتصاد، حقیقتا با «قوه مجریه» طرفند، نه احیانا «قوه وزارت خارجه»! و میتوانند دلگرم باشند که سهم اقتصاد در دولت اعتدال، به نفع مسائل سیاسی و مصائب سیاست خارجی قربانی نمیشود. ایضا وزرا و دستاندرکاران بخش اقتصاد هم باید این جمله را به فال نیک بگیرند، بلکه سهمشان در تصمیمات کابینه، بیشتر و جدیتر شود.
ما البته توقعمان این بود که رئیسجمهور، بسی زودتر از این، به ندای هل من ناصر اقتصاد لبیک بگوید اما ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است. لذا ما استقبال میکنیم از سخن درست رئیس قوه مجریه و در حد وسعمان در روزنامه «وطنامروز» اعلام آمادگی میکنیم که خدمات دولت در بخش اقتصاد و بهبود اوضاع معیشتی مردم را انعکاس دهیم.
نیک اگر بنگری، حرف ۱۰۰ روز پیش، بلکه پیشتر، حرف ما در ایام انتخابات دقیقا همین جمله بود؛ «ز تعارف سیاست کم کن و بر مبلغ اقتصاد افزا». فقط در یک قلم، نگارنده در دهم تیر ۹۲، ضمن نگارش یادداشتی با عنوان؛ «کدام اکثریت، کدام اقلیت؟ اقتصاد ۱۰۰درصد» از کم فروغ بودن اقتصاد در سخنرانیهای آغازین و مقدماتی آقای روحانی انتقاد کرده بود.
الحمدلله بوی تصحیح رویه از ناحیه دولت میآید و وزرایی چون علی طیبنیا و… میتوانند امیدوار باشند که به همان اندازه در کابینه تدبیر و امید، وزیرند که آقای ظریف، نه چیزی کمتر!
استبعادی ندارد که فعالان حوزه اقتصاد، هنگام استماع جمله فوقالذکر جناب روحانی، در دل با خود نجوا کرده باشند: «جانا! سخن از زبان ما میگویی» و ادامه دهند؛ «از این پس نوبت دولت هم هست که به اقتصاد، حداقل همان اندازه بها دهد که به سیاست» و هم چنان بگویند؛ «مهمترین لایحه حقوق شهروندی، رایحه خوش اقتصاد، معیشت و کار مداوم و شبانه روز است، و الا افراطی نامیدن نیمی از جمهور که به هر دلیلی به ما رای ندادهاند، آن هم توسط رئیسجمهور، خودش مهمترین نقض حقوق شهروندی است».
اصحاب بخش اقتصاد البته غافل از این مهم نیستند که توافق در حوزه دیپلماسی، حتما تاثیر روانی مثبت -گیرم زودگذر- بر معیشت دارد اما از این به بعد ماجرا (یعنی همان «از این پس» رئیسجمهور!) بازکردن گرهها را باید از دست پر توان، کاری و غیر حراف اقتصاد و از درون متن استعدادهای داخل کشور تمنا کرد. این مساله فوقالعاده مهمی است که الحمدلله رئیسجمهور هم بدان رسیدهاند.
ما توافق دولت با اقتصاد را براساس آنچه رئیس دستگاه اجرا منقول داشتهاند، حقیقتا به فال نیک میگیریم و از رسانه ملی متوقعیم من باب این توافق هم، توقعات اقتصادی فعالان بخش اقتصاد و خواستههای معیشتی آحاد جمهور را به گوش رئیسجمهور برساند. انشاءالله.
دو: هدف مشترک زنجیرهایها و اسرائیل
در اسرائیل صفتی، پرز، پیشکسوت نتانیاهو به حساب میآید. آن زمان که شیمون، مهره مهم صهیونیستها بود، کسی پهن هم بار نتانیاهو نمیکرد.
خب! اگر ملاک سلبی، هم زبانی ظاهری با اسرائیلیها باشد، این حق برای ما محفوظ است که به بعضی جراید بگوییم؛ «زنجیرهای ها، شیمون پرز! پیوندتان مبارک». مگر جز این است که شما هر دو، متاثر از توافق با ۱+۵ زیادی به احساس مسرت افتادهاید؟!
اگر موضعگیری نتانیاهو مهم است، از آن مهمتر، موضعگیری شیمون پرز است که به اعتبار سابقه بیشتر، استوانه بیریش و ریشه رژیم هار، نجس، نحس، حرامزاده، بیشرف و بیناموس اسرائیل محسوب میشود. بعضیها چرا «اخم تاکتیکی نتانیاهو» را میبینند اما «نیشخند استراتژیک پرز» را درز میگیرند؟!
وانگهی! همین که حتی زنجیره ایها هم با وجود آن همه شعار «نه غزه، نه لبنان…» و با وجود آن همه حمایت شخص نتانیاهو از اربابان فتنهگر و محصور در توهمشان در سال ۸۸ دست آخر متوجه عمق نجاست اسرائیل شدهاند، برای گفتمان «مرگ بر اسرائیل» در حکم یک پیروزی است و برای گفتمان سست «نه غزه، نه لبنان…» حکم یک شکست مفتضحانه را دارد. تا این حدش که ما کاملا رضایت داریم… و اما درباره «ملاک سلبی» هم باید مستدل سخن گفت.
اولا؛ صرفنظر از ظاهر بعضی موضعگیریها، اتفاقا پارهای بندهای توافق با ۱+۵ که هستهای ما را موقتا محدود میکند، قطعا و حتما باعث خشنودی نتانیاهو است اما این دیو درنده از آنجا که زیادی حرامزاده است، هرگز به این حد از محدود کردن، قانع نخواهد شد. و اخم و تخم نتانیاهو دقیقا از این زاویه است، نه اینکه مشکل با ذات توافق داشته باشد.
ثانیا؛ نقد امت حزبالله به بندهایی از این توافق، اتفاقا برای سرخکردن صورت درنده خویانی از قبیل همین نتانیاهو است. اگر نتانیاهو به برد بیشتر جبهه باطل ماجرا یعنی جبهه صهیونیستی استکبار جهانی فکر میکند، امت حزبالله در اندیشه برد بیشتر ملت و دولت جمهوری اسلامی و ایستادگی مضاعف، پای حقوق مسلم شهدای هستهای است. برای این رخداد، اگر تنها یک عنوان نتوان گذاشت، همین «پیوند» است. اصرار امت حزبالله بر حق و حقوق ملت ایران، دقیقا نقطه مقابل اصرار نتانیاهو بر باجخواهی بیشتر بطالین عالم است.
آری! این هر ۲ مشغول اصرار و اعتراضاند اما هر یک دنبال ایدهآل دقیقا متفاوت خویش میگردند. اینجا اتفاقا بحث «گسست» مطرح است، نه «پیوند». در پیوند اسرائیل، شیمون پرز و صدالبته شخص نجس نتانیاهو، بیتعارف، همین روزنامههای زنجیرهای هستند که سازش را از مذاکره و سرسپردگی و چاپلوسی برای غرب را از دیپلماسی، بیشتر دوست دارند. در ورزشگاه ژنو، نتانیاهو از ۱+۵ حمله میخواست و امت حزبالله از طرف ایرانی. ابله زنجیری، همان روزنامه زنجیرهای است که این اشتراک فقط در لفظ «حمله» را دال بر «پیوند» بگیرد!
ظاهرا تحلیل سیاسی این جماعت هم از فرمول «شیردالیسم» پیروی میکند! در پیوند با اسرائیل و نتانیاهو، همچنان همان جماعتیاند که روز عاشورا برای یزید کف مرتب زدند و در ژنو برای ۱+۵! در پیوند دشمن، آن تماشاگری است که تیم خودی را به جای تشویق به حمله و بازی هجومی، نه حتی دعوت به دفاع درست، بلکه رسما دعوت به گل خوردن و کوتاهآمدن میکند.
زنجیرهایها، «روحانی و ظریف» را برای «کری و اشتون» میخواهند، لیکن امت حزبالله، دولت را برای ایستادگی بیشتر پای حقوق ملت. کاش سیاست هم کمی صداقت میدان فوتبال را داشت. ما که در استادیوم، گوش تماشاگر خائن را میگیریم و میاندازیمش همان جایگاه هواداران تیم رقیب، یا حتی بیرون ورزشگاه و مثل «مدعی العموم» نیستیم که احیانا «خواب» باشیم!
زنجیرهایها براساس آنچه در جرایدشان مرقوم داشتند -اتفاقا بر همین اساس!- پیوندشان با اسرائیل، مبارک! و این هم بر ما مبارک، که باز هم بر همین اساس، دست آخر فهمیدند که پیوند با اسرائیل و دوستی با سران صهیونیسم، دست آدمی را «نجس» میکند. آب خواهند کشید؛ انشاءالله!
+
وطن امروز/ ۵ آذر ۱۳۹۲
مدبرانهترین سخن رئیس دولت تدبیر در این مدت ۱۰۰ روز، بیگمان جملهای بود که انتهای دیدار یکشنبه با خبرنگاران و بعضی خانواده شهدای هستهای بیان شد؛
«از این پس نوبت فعالان حوزه اقتصاد است که با تلاشی مضاعف وارد میدان کار شوند.»
جملهای کاملا صحیح و منطقی که متاسفانه در پیچ و خم بندهای توافق هستهای گرفتار آمد و زیاد دیده نشد! بهزعم نگارنده، این یک جمله رئیس محترم جمهور، از کل متن ۴ صفحهای توافق هستهای با ۱+۵ شادیآفرینتر بود و انشاءالله عملیاتیتر.
این جمله به عبارتی، توافق رئیسجمهور با جمهور است در حوزه اقتصاد و معیشت و انشاءالله سود توافق با جمهور، از نتیجه لازمالصبر توافق مقدماتی اخیر بیشتر و محسوستر باشد.
براساس آنچه آقای روحانی گفتند، میتوان امیدوار بود که لااقل از این به بعد، آحاد مردم و بویژه فعالان بخش اقتصاد، حقیقتا با «قوه مجریه» طرفند، نه احیانا «قوه وزارت خارجه»! و میتوانند دلگرم باشند که سهم اقتصاد در دولت اعتدال، به نفع مسائل سیاسی و مصائب سیاست خارجی قربانی نمیشود. ایضا وزرا و دستاندرکاران بخش اقتصاد هم باید این جمله را به فال نیک بگیرند، بلکه سهمشان در تصمیمات کابینه، بیشتر و جدیتر شود.
ما البته توقعمان این بود که رئیسجمهور، بسی زودتر از این، به ندای هل من ناصر اقتصاد لبیک بگوید اما ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است. لذا ما استقبال میکنیم از سخن درست رئیس قوه مجریه و در حد وسعمان در روزنامه «وطنامروز» اعلام آمادگی میکنیم که خدمات دولت در بخش اقتصاد و بهبود اوضاع معیشتی مردم را انعکاس دهیم.
نیک اگر بنگری، حرف ۱۰۰ روز پیش، بلکه پیشتر، حرف ما در ایام انتخابات دقیقا همین جمله بود؛ «ز تعارف سیاست کم کن و بر مبلغ اقتصاد افزا». فقط در یک قلم، نگارنده در دهم تیر ۹۲، ضمن نگارش یادداشتی با عنوان؛ «کدام اکثریت، کدام اقلیت؟ اقتصاد ۱۰۰درصد» از کم فروغ بودن اقتصاد در سخنرانیهای آغازین و مقدماتی آقای روحانی انتقاد کرده بود.
الحمدلله بوی تصحیح رویه از ناحیه دولت میآید و وزرایی چون علی طیبنیا و… میتوانند امیدوار باشند که به همان اندازه در کابینه تدبیر و امید، وزیرند که آقای ظریف، نه چیزی کمتر!
استبعادی ندارد که فعالان حوزه اقتصاد، هنگام استماع جمله فوقالذکر جناب روحانی، در دل با خود نجوا کرده باشند: «جانا! سخن از زبان ما میگویی» و ادامه دهند؛ «از این پس نوبت دولت هم هست که به اقتصاد، حداقل همان اندازه بها دهد که به سیاست» و هم چنان بگویند؛ «مهمترین لایحه حقوق شهروندی، رایحه خوش اقتصاد، معیشت و کار مداوم و شبانه روز است، و الا افراطی نامیدن نیمی از جمهور که به هر دلیلی به ما رای ندادهاند، آن هم توسط رئیسجمهور، خودش مهمترین نقض حقوق شهروندی است».
اصحاب بخش اقتصاد البته غافل از این مهم نیستند که توافق در حوزه دیپلماسی، حتما تاثیر روانی مثبت -گیرم زودگذر- بر معیشت دارد اما از این به بعد ماجرا (یعنی همان «از این پس» رئیسجمهور!) بازکردن گرهها را باید از دست پر توان، کاری و غیر حراف اقتصاد و از درون متن استعدادهای داخل کشور تمنا کرد. این مساله فوقالعاده مهمی است که الحمدلله رئیسجمهور هم بدان رسیدهاند.
ما توافق دولت با اقتصاد را براساس آنچه رئیس دستگاه اجرا منقول داشتهاند، حقیقتا به فال نیک میگیریم و از رسانه ملی متوقعیم من باب این توافق هم، توقعات اقتصادی فعالان بخش اقتصاد و خواستههای معیشتی آحاد جمهور را به گوش رئیسجمهور برساند. انشاءالله.
دو: هدف مشترک زنجیرهایها و اسرائیل
در اسرائیل صفتی، پرز، پیشکسوت نتانیاهو به حساب میآید. آن زمان که شیمون، مهره مهم صهیونیستها بود، کسی پهن هم بار نتانیاهو نمیکرد.
خب! اگر ملاک سلبی، هم زبانی ظاهری با اسرائیلیها باشد، این حق برای ما محفوظ است که به بعضی جراید بگوییم؛ «زنجیرهای ها، شیمون پرز! پیوندتان مبارک». مگر جز این است که شما هر دو، متاثر از توافق با ۱+۵ زیادی به احساس مسرت افتادهاید؟!
اگر موضعگیری نتانیاهو مهم است، از آن مهمتر، موضعگیری شیمون پرز است که به اعتبار سابقه بیشتر، استوانه بیریش و ریشه رژیم هار، نجس، نحس، حرامزاده، بیشرف و بیناموس اسرائیل محسوب میشود. بعضیها چرا «اخم تاکتیکی نتانیاهو» را میبینند اما «نیشخند استراتژیک پرز» را درز میگیرند؟!
وانگهی! همین که حتی زنجیره ایها هم با وجود آن همه شعار «نه غزه، نه لبنان…» و با وجود آن همه حمایت شخص نتانیاهو از اربابان فتنهگر و محصور در توهمشان در سال ۸۸ دست آخر متوجه عمق نجاست اسرائیل شدهاند، برای گفتمان «مرگ بر اسرائیل» در حکم یک پیروزی است و برای گفتمان سست «نه غزه، نه لبنان…» حکم یک شکست مفتضحانه را دارد. تا این حدش که ما کاملا رضایت داریم… و اما درباره «ملاک سلبی» هم باید مستدل سخن گفت.
اولا؛ صرفنظر از ظاهر بعضی موضعگیریها، اتفاقا پارهای بندهای توافق با ۱+۵ که هستهای ما را موقتا محدود میکند، قطعا و حتما باعث خشنودی نتانیاهو است اما این دیو درنده از آنجا که زیادی حرامزاده است، هرگز به این حد از محدود کردن، قانع نخواهد شد. و اخم و تخم نتانیاهو دقیقا از این زاویه است، نه اینکه مشکل با ذات توافق داشته باشد.
ثانیا؛ نقد امت حزبالله به بندهایی از این توافق، اتفاقا برای سرخکردن صورت درنده خویانی از قبیل همین نتانیاهو است. اگر نتانیاهو به برد بیشتر جبهه باطل ماجرا یعنی جبهه صهیونیستی استکبار جهانی فکر میکند، امت حزبالله در اندیشه برد بیشتر ملت و دولت جمهوری اسلامی و ایستادگی مضاعف، پای حقوق مسلم شهدای هستهای است. برای این رخداد، اگر تنها یک عنوان نتوان گذاشت، همین «پیوند» است. اصرار امت حزبالله بر حق و حقوق ملت ایران، دقیقا نقطه مقابل اصرار نتانیاهو بر باجخواهی بیشتر بطالین عالم است.
آری! این هر ۲ مشغول اصرار و اعتراضاند اما هر یک دنبال ایدهآل دقیقا متفاوت خویش میگردند. اینجا اتفاقا بحث «گسست» مطرح است، نه «پیوند». در پیوند اسرائیل، شیمون پرز و صدالبته شخص نجس نتانیاهو، بیتعارف، همین روزنامههای زنجیرهای هستند که سازش را از مذاکره و سرسپردگی و چاپلوسی برای غرب را از دیپلماسی، بیشتر دوست دارند. در ورزشگاه ژنو، نتانیاهو از ۱+۵ حمله میخواست و امت حزبالله از طرف ایرانی. ابله زنجیری، همان روزنامه زنجیرهای است که این اشتراک فقط در لفظ «حمله» را دال بر «پیوند» بگیرد!
ظاهرا تحلیل سیاسی این جماعت هم از فرمول «شیردالیسم» پیروی میکند! در پیوند با اسرائیل و نتانیاهو، همچنان همان جماعتیاند که روز عاشورا برای یزید کف مرتب زدند و در ژنو برای ۱+۵! در پیوند دشمن، آن تماشاگری است که تیم خودی را به جای تشویق به حمله و بازی هجومی، نه حتی دعوت به دفاع درست، بلکه رسما دعوت به گل خوردن و کوتاهآمدن میکند.
زنجیرهایها، «روحانی و ظریف» را برای «کری و اشتون» میخواهند، لیکن امت حزبالله، دولت را برای ایستادگی بیشتر پای حقوق ملت. کاش سیاست هم کمی صداقت میدان فوتبال را داشت. ما که در استادیوم، گوش تماشاگر خائن را میگیریم و میاندازیمش همان جایگاه هواداران تیم رقیب، یا حتی بیرون ورزشگاه و مثل «مدعی العموم» نیستیم که احیانا «خواب» باشیم!
زنجیرهایها براساس آنچه در جرایدشان مرقوم داشتند -اتفاقا بر همین اساس!- پیوندشان با اسرائیل، مبارک! و این هم بر ما مبارک، که باز هم بر همین اساس، دست آخر فهمیدند که پیوند با اسرائیل و دوستی با سران صهیونیسم، دست آدمی را «نجس» میکند. آب خواهند کشید؛ انشاءالله!
+
وطن امروز/ ۵ آذر ۱۳۹۲
ادامه مطلب ....
http://www.nooreaseman.com/forum321/thread59982.html
منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان
تبادل لينك
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر