۱۳۹۲ خرداد ۱۵, چهارشنبه

خاطراتي از سعيد جليلي

ما همه پشت سرتیم! ​ مثل همیشه با پراید​ش بدون محافظ​ بیرون بود. راننده را هم به خاطر پایان وقت اداری مرخص​ کرده بود. در حال رفتن به خانه بود. بحبوحه فتنه 1388آخر شب،​ دیروقت​! ​ماشینش پنچر شده بود، زاپاس هم ​نداشت. از یک خودرو عبوری درخواست کمک ​کرده بود. راننده خودرو​ ​بلافاصله ​او را شناخته بود و سوال کرده بود چرا با توجه به اوضاع امنیتی همراه و محافظ و راننده ​نداری! با خنده ​جواب داده بود: کسی کار به کار ما ندارد!

به گزارش سایت حیات طیبه، مطلب زیر خاطره هایی از دکتر جلیلی است که یکی از همکاران سابق وی و از سفرای فعلی وزارت خارجه برایمان ارسال کرده اند.

در حال رانندگی با خودروی پراید شخصی اش بود که متوجه شد خودرویی با سرنشینانی به ظاهر ​زننده​​ در کنارش حرکت می کند​،​ یکی از سرنشینان خودرو​ ​خواست که کنار خیابان توقف کن.​اول فکر کرده بود​ قصد تعرض دارند و توجه نکرده بود. ​اما اصرار​ که کرده بودند​​، مجبور​ ​​شده بود توقف ​​​کند.

جوا​نی با تیپ امروزی بلافاصله ​سمتش​ آمد و پرسید: تو جلیلی هستی؟ مسئول پرونده هسته ای؟ دمت گرم خوب حال غربی ها ر​و گرفتی! انرژی هسته ای مال ما مردمه. از هسته ای کوتاه نیای ها ما همه پشت سرتیم!

​****​

​مثل همیشه با پراید​ش بدون محافظ​ بیرون بود. راننده را هم به خاطر پایان وقت اداری مرخص​ کرده بود. در حال رفتن به خانه بود. بحبوحه فتنه ۱۳۸۸آخر شب،​ دیروقت​! ​ماشینش پنچر شده بود، زاپاس هم ​نداشت. از یک خودرو عبوری درخواست کمک ​کرده بود. راننده خودرو​ ​بلافاصله ​او را شناخته بود و سوال کرده بود چرا با توجه به اوضاع امنیتی همراه و محافظ و راننده ​نداری! با خنده ​جواب داده بود: کسی کار به کار ما ندارد!

​****​

زمانی که مسوول بازرسی وزارت امور خارجه بود بی هیچ تعارف و رودربایستی به تخلفات ماموران ​نظام در خارج از کشور اعم از سفیر و دیپلماتهای دیگر رسیدگی می کرد. قاطعیتش و به خطر افتادن منافع برخی افراد، ​باعث شده بود، ​با اعمال نفوذ و فشار این افراد بارها تلاش شو​د از مسوولیت کنار گذاشته شود. کار به ​جایی رسید که حتی از سوی وزیر خارجه وقت ​بهش پیشنهاد شده بود هر ماموریتی در هر کشوری می خواهد انتخاب کند تا ترتیب اعزام ایشان داده شود اما قبول نکرد و به کار خود​ش​ ادامه داد.

****​

​​کهریزک را که فهمید، کارد می زدی خونش در نمی آمد. چنان برخوردهای تندی در پیگیری ماجرا از مسوولان مربوطه​کرد که در موضوعات غیر ​از ​آن هیچگاه ​نکرده بود. می گفت این موضوع قلب آقا را به درد آورده است. سرانجام هم ​آقا ازش خواسته بودند مسوول بررسی موضوع و رسیدگی به این پرونده و گزارش مستقیم به​شان باشد​. بی تعارف و با قاطعیت طی چند ماه موضوع را مورد پیگیری و بررسی همه جانبه و ویژه قرار داد و گزارش​ش​خدمت ​آقا ارسال ​شد و…

****

​بعد سه دهه رفاقت نزدیک با او​ هیچگاه حرفهای متناقض و مصلحت طلبانه از​ش​ نشنیدم. از زمانی که در هسته اصلی تشکیل بسیج دانشجویی دانشگاهها در سال ۱۳۶۷ قرار داشت و ​با دو نفر دیگر از دانشگاه های تهران و علم و صنعت ​ایده بسیج دانشجو و طلبه امام ​را دنبال می کرد تا امروز یک حرف را زده و یک اصل را مورد تاکید قرار داده است و آن اینکه باید روحیه کار و تلاش بی شائبه ارزش مدارانه و ایثارگرانه و بی ادعا در همه جامعه ترویج شود تا کشور پیشرفت کند. ​​این همان روحیه ​ای ​است که در زمان دفاع مقدس در بسیج متجلی شده بود و باید در همه دوران ها و در همه عرصه ها ادامه یابد و تقویت شود.

​***

​در پاسخ به ضعف ها و انتقادها از ارکان و موسسات و اشخاص نظام ​همیشه یک تکه کلام دارد: بجای انتقاد کار خودت را درست انجام بده!‌ اگر هر کسی در کشور در هر جایی که هست و هر کاری که انجام می دهد کارش را درست و با وجدان کاری انجام بدهد مملکت گلستان می شود.

​****​

در مسئولیت دبیری شورای عالی امنیت ملی به ​خاطر جایگاه دبیر شورا و اشرافی که بر همه دستگاه های اجرایی در سطح عالی دارد​، امکانات بسیار گسترده ای برای سفارش کردن و رانت بازی د​ستش بوده، اما هیچ کس و هیچ فردی ازش سابقه​​ رفیق بازی و فامل بازی ندیده. انتخاب هایشان همگی بر مبنای شایسته سالاری و توانمندی افراد بود. خیلی از دوستان قدیمی ​اش از ایشان گله مند و ناراحت هستند که چرا برای آنها به اقتضای موقعیت شغلی امکان خاصی را فراهم نکرده است.

​****​

بارها ​شده که هنگامی که در خودرو در حال طی مسیر هستند و متوجه می شوند فردی با اصرار در خیابان یا جاده می خواهد نکته ای به ایشان بگوید و با ایشان کاری دارد سریعا​ متوقف ​شده و به کار یا درخواست یا نکته آن فرد رسیدگی ​کرده است.

​****​

بهمن ماه ۱۳۶۵ در منطقه دوعیجی شلمچه در عملیات کربلای ۵ زخمی شد که منجر به قطع پای راستش از زیر زانو شد. اما این حادثه مانع عزیمتش در دفعات بعد به جبهه ها نشد و بعد از قطع پا هم دو بار دیگر به جبهه رفت و به ​ویژه در ​زمان رکود جبهه در ​سال ۱۳۶۷ با پای مصنوعی در روزهای آخر جنگ در جبهه بود.

​***​

در محیط کاری خود چه زمانی که در وزارت امور خارجه بود و چه در شورای عالی امنیت ملی هیچگاه تواضع و رفتار عادی مانند سایر کارمندان را فدای جایگاه مدیریتی خود نکرد. همیشه در صف های میانی نماز جماعت و هر جا جای خالی بوده می ایستد و هیچگاه خارج از صف ناهار غذا دریافت نکرده. اصرار دارد افرادی که با وی سر میز غذا در سالن غذاخوری می نشینند متنوع باشند. بسیاری اوقات در کنار کارگران و کارکنان اداری غذای خود را میل می کرد.

​***​

جلسات شورای عالی امنیت ملی معمولا سنگین، طولانی و خسته کننده است و معمولا بیش از ۴ ساعت بطول می انجامد. پذیرایی این جلسات به ​دور از تجمل و اسراف محدود به چای، آب، بیسکویت در جلسات عادی و گاهی اوقات گل گاو زبان در جلسات طولانی می شود. هیچگاه دکتر جلیلی در شورا اجازه نداده است حتی با میوه فصل در جلسات کاری پذیرایی صورت گیرد.

​****​

قانون می گوید به خاطر ​رتبه اداری و مسوولیت دبیرشورا می تواند در سفرهای خارجی در هتل های گران قیمت اقامت کند و مبلغ ارزی قابل توجهی نیز به عنوان حق ماموریت روزانه بگیرد. اما هر وقت سفر خارجی رفته هیچ موقع در هتل اقامت نکرده است​.​ ​اگر مکان اقامتی اختصاصی سفارت های جمهوری اسلامی ​بوده این جاها رفته. مبلغ ارزی قابل توجهی نیز به عنوان حق ماموریت روزانه به ایشان تعلق می گیرد ولی هیچگاه حاضر نشده این مبالغ را دریافت کند و به همراهانش نیز این مبالغ را پرداخت نکرده.





ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum324/thread51381.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


هیچ نظری موجود نیست: