امام خامنه ای: ببینید در میان نامزدها چه کسی است که دشمن از آمدنش خوشحال نمیشود؟
“علیرضا نوری زاده” چهره تابلودار اپوزیسیون، با انتشار یادداشتی در نشریه ضدانقلاب “کیهان لندن” (KayhanLondon) از هم مسلکان و مخاطبان خود خواسته است که با توجه به اثبات ناکارآمد بودن دعوت به تحریم انتخابات، از فرصت رقابت های انتخاباتی در ایران برای دامن زدن به اختلافات داخلی و در نهایت به آشوب کشیدن کشور بهره برداری کنند.
“علیرضا نوری زاده” چهره تابلودار اپوزیسیون، با انتشار یادداشتی در نشریه ضدانقلاب “کیهان لندن” (KayhanLondon) از هم مسلکان و مخاطبان خود خواسته است که با توجه به اثبات ناکارآمد بودن دعوت به تحریم انتخابات، از فرصت رقابت های انتخاباتی در ایران برای دامن زدن به اختلافات داخلی و در نهایت به آشوب کشیدن کشور بهره برداری کنند.
با توجه به اینکه نوری زاده در گفتار و نوشتار خود از ادبیاتی شنیع و هتاکانه استفاده می کند، یادداشت مورد اشاره را با جرح و تعدیل بخش های مغایر شئونات اخلاقی، از منظرتان می گذرانیم:
«« چه باید کرد؟ این سؤال بیش از آنکه بر زبان اهالی خانه پدری جاری باشد، این سوی خط و فاصله، در بین ما به غربت نشستگان، از تبعیدی گرفته تا خانه به اختیار در خارج گزیده و از دانشجوی بورسیه تا رانده شده از دانشگاه های وطن، شنیده میشود.
در واقع هر یک از ما در آستانه انتخاباتی که میتواند موجد دگرگونی بنیادین در اساس و پایه نظام باشد و یا به تعبیری این پایههای سست بنیاد[!] را مستحکمتر کند، با این پرسش مهم روبرو هستیم که چه باید کرد؟
در سال ۵۷ کسی صحبت از چه باید کرد به میان نمیآورد؛ چون “چه نباید کرد” محور سخن و تلاش اکثریت ما بود…علیرضا نوری زاده
مسند نشینی سعید جلیلی فاجعهای است که نه فقط آثارش نصیب ما، که نصیب نسل های آینده خواهد شد… آیا باید دست روی دست گذاشت و نظاره کرد تا سعید خان بر کرسی ریاست جمهوری بنشیند؟ آیا از دست ما کاری برمیآید…؟
به گمان من، مهم این نیست که چه کسی تدارکاتچی بعدی خواهد بود و سعید جلیلی را شکست خواهد داد، مهم این است که سعید جلیلی انتخاب نشود… چنین است که تک تک ما وظیفه داریم به عنوان “چه باید کرد؟” مانع از فاجعه ای در ابعاد بزرگ شویم.
حال بسیاری خواهند پرسید چگونه و از چه طریقی…؟
یادتان هست روزهای پس از دوم خرداد و انتخاب محمد خاتمی به اراده ملت ایران را که چگونه از آن همه سرود و رنگ و آواز و حرکت خالی شد و جایش سیاهی و مرگ و درد و یأس نشست؟ پیدا بود که از آن فضا کسی مثل احمدی نژاد بیرون خواهد آمد؛ حتی اگر حریفشهاشمیرفسنجانی باشد که در مقام “عالیجناب سرخپوش” هزینه بسیاری در تقابل با برکشیدگان خودش پرداخت کرد و ناچار شد بار دیگر به رهبری پناه ببرد.
فضای ۸ سال پیش را به یاد بیاورید. در مقایسه با امروز، مشابهتهای بسیار دارد؛ اما یک تفاوت عمده باعث میشود که در نهایت با دو زمینه متفاوت روبرو شویم. اینکه ۸ سال پیش دولت در دست اصلاح طلبان بود و وزیر کشور موسوی لاری؛ امروز احمدینژاد دولتمدار است و وزیر کشور مصطفی محمدنجار. دیروز اوامر رهبر، طابق النعل بالنعل توسط سید لاری به اجرا درمیآمد، اما امروز نه محمود احمدینژاد اعتنایی میکند و نه مصطفی نجار جرأت عبور از پرزیدنت را دارد.
در این میان، سه راه پیش پای ما وجود دارد؛ و “ما” که میگویم، منظورم همه نیروهایی است که در خارج خانه پدری بیش و کم در حیرت چه باید کرد فرو رفتهاند.
این را هم اضافه کنم که در میان ما [ایرانیان مقیم خارج از کشور] چند هزار تنی چه برای ممهور شدن کارت ملی و یا اظهار وفاداری به نظام و یا تجدید بورس تحصیلی، به نمایندگیهای دولت ابدمدت مراجعه و رأی خواهند داد.
«« چه باید کرد؟ این سؤال بیش از آنکه بر زبان اهالی خانه پدری جاری باشد، این سوی خط و فاصله، در بین ما به غربت نشستگان، از تبعیدی گرفته تا خانه به اختیار در خارج گزیده و از دانشجوی بورسیه تا رانده شده از دانشگاه های وطن، شنیده میشود.
در واقع هر یک از ما در آستانه انتخاباتی که میتواند موجد دگرگونی بنیادین در اساس و پایه نظام باشد و یا به تعبیری این پایههای سست بنیاد[!] را مستحکمتر کند، با این پرسش مهم روبرو هستیم که چه باید کرد؟
در سال ۵۷ کسی صحبت از چه باید کرد به میان نمیآورد؛ چون “چه نباید کرد” محور سخن و تلاش اکثریت ما بود…علیرضا نوری زاده
مسند نشینی سعید جلیلی فاجعهای است که نه فقط آثارش نصیب ما، که نصیب نسل های آینده خواهد شد… آیا باید دست روی دست گذاشت و نظاره کرد تا سعید خان بر کرسی ریاست جمهوری بنشیند؟ آیا از دست ما کاری برمیآید…؟
به گمان من، مهم این نیست که چه کسی تدارکاتچی بعدی خواهد بود و سعید جلیلی را شکست خواهد داد، مهم این است که سعید جلیلی انتخاب نشود… چنین است که تک تک ما وظیفه داریم به عنوان “چه باید کرد؟” مانع از فاجعه ای در ابعاد بزرگ شویم.
حال بسیاری خواهند پرسید چگونه و از چه طریقی…؟
یادتان هست روزهای پس از دوم خرداد و انتخاب محمد خاتمی به اراده ملت ایران را که چگونه از آن همه سرود و رنگ و آواز و حرکت خالی شد و جایش سیاهی و مرگ و درد و یأس نشست؟ پیدا بود که از آن فضا کسی مثل احمدی نژاد بیرون خواهد آمد؛ حتی اگر حریفشهاشمیرفسنجانی باشد که در مقام “عالیجناب سرخپوش” هزینه بسیاری در تقابل با برکشیدگان خودش پرداخت کرد و ناچار شد بار دیگر به رهبری پناه ببرد.
فضای ۸ سال پیش را به یاد بیاورید. در مقایسه با امروز، مشابهتهای بسیار دارد؛ اما یک تفاوت عمده باعث میشود که در نهایت با دو زمینه متفاوت روبرو شویم. اینکه ۸ سال پیش دولت در دست اصلاح طلبان بود و وزیر کشور موسوی لاری؛ امروز احمدینژاد دولتمدار است و وزیر کشور مصطفی محمدنجار. دیروز اوامر رهبر، طابق النعل بالنعل توسط سید لاری به اجرا درمیآمد، اما امروز نه محمود احمدینژاد اعتنایی میکند و نه مصطفی نجار جرأت عبور از پرزیدنت را دارد.
در این میان، سه راه پیش پای ما وجود دارد؛ و “ما” که میگویم، منظورم همه نیروهایی است که در خارج خانه پدری بیش و کم در حیرت چه باید کرد فرو رفتهاند.
این را هم اضافه کنم که در میان ما [ایرانیان مقیم خارج از کشور] چند هزار تنی چه برای ممهور شدن کارت ملی و یا اظهار وفاداری به نظام و یا تجدید بورس تحصیلی، به نمایندگیهای دولت ابدمدت مراجعه و رأی خواهند داد.
ادامه مطلب ....
http://www.nooreaseman.com/forum324/thread51382.html
منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان
تبادل لينك
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر