در ابتدا باید به یک مقدمه اشاره کرد که تقسیم علوم به عقلی و نقلی در فرهنگ اسلامی یک اصطلاح و قرارداد است که خالی از تسامح نیست؛ زیرا بسیاری از موضوعات و مسایل علوم نقلی نیز عقلی است و مستند به ارتکاز، فطرت و عقل می باشند و قبول آنها مبتنی بر قبول مبادی آنهاست و قبول مبادی آنها نیز مبتنی بر عقل است.(۱)
این تسامح در وضع اصطلاح علوم عقلی و نقلی به ادلّه نیز تسرّی یافته و بسیاری از ادلۀ عقلی به علت ذکر شدن در علوم نقلی، دلیل نقلی پنداشته شده و یا بالعکس دلیل نقلی به دلیل حضور در میان علوم عقلی، دلیل عقلی انگاشته شده است و مرز میان دلیل عقلی و نقلی کاربرد هر یک از آن دو روشن نشده است. و این ابهام باعث شده گاهی در علومی که در حیطه نقل قرارداد دلیل عقلی، طلب شود و یا مسایلی که در حیطه عقل قرار دارد مستند به دلیل نقلی شوند.
حال با توجه به مقدمۀ فوق باید روشن شود که آیا مسأله مورد سؤال جزو مسایلی است که باید با دلیل عقلی اثبات شود یا محتاج دلیل نقلی است، زیرا بسیاری از علوم تنها در اصول محتاج ادله ی عقلی هستند و بعد از اثبات اصول، فروع آن در حیطه ادله ی عقلی قرار نمی گیرد و باید از ادله ی نقلی استفاده کرد.
به عنوان مثال روش تحقیق و تحلیل در علم تاریخ و مسایل تاریخی باید براساس ادله ی عقلی باشد؛ ولی این بدان معنا نیست که حوادث و اتفاقات تاریخی نیز باید با دلیل عقلی ثابت شود و مثلاَ برای وقوع جنگ جهانی دوم یا حمله ی مغول به ایران و... قیاس استثنایی یا شکل اول و... اقامه شود؛ چرا که عقل در این موارد به نقل اکتفا می کند.
مسألۀ امامت نیز یکی از مسایل علم کلام است که در اثبات آن باید از ادله ی عقلی استفاده شود، اما سؤال از تولد، زندگی و... امام جزو مسایلی است که عقل با استفاده از نقل به تحقیق در آنها می پردازد.
متکلمین شیعه نیز در اثبات اصل امامت به ادله ی عقلی تمسک کرده، سپس در مسایل فرعی به ذکر ادله ی نقلی اکتفا کرده اند، چنان که محقق طوسی در کشف المراد در اثبات اصل امامت به قاعده ی لطف که یک قاعده ی عقلی است تمسک کرده، می نویسد:
« الامام لطف فیجب نصبه علی الله تعالی تحصیلاَ للغرض»
«وجود امام لطف است (و هر لطفی بر خداوند واجب است) پس نصب امام بر خداوند متعال برای تحصیل غرض واجب است».
به بیان دیگر تا وقتی که تکلیف ثابت است و مکلفاتی وجود دارند، عده ای هستند که مصون از خطا نیستند و باید امام معصوم و پیشوایی وجود داشته باشد تا آنها را هدایت کند و زمین بدون انسان کامل مانند جسم بدون روح است.
شیخ اشراق نیز درباره ی وجوب امامت می نویسد:
«جهان هیچ گاه از حکمت و از وجود کسی که دارای حکمت باشد و حجج و بیّنات خدا نزد او باشد، خالی نبوده است و این چنین کسی خلیفه خداست و تا زمین و آسمان برپاست، چنین خواهد بود... و زمین هرگز از چنین انسانی تهی نخواهد بود... این که می گویم ریاست با اوست مقصودم حکومت ظاهری او نیست بلکه گاهی در نهایت پنهانی (غیبت) به سر می برد و این امام همان کسی است که مردم او را«قطب» می نامند. ریاست جامعه با این انسان است اگر چه نشانی از او در دست نباشد.»(۲)
بنابراین دلیل عقلی اقتضا می کندکه هر زمان باید امام و رهبری باشد. محقق طوسی «قدس سره» بعد از اثبات اصل امامت و اثبات اینکه امام باید معصوم از گناه و خطا و امامتش منصوص از سومی پیامبر(ص) باشد، می نویسد:
«و هما مختصّان بعلیّ» (۳) :؛«عصمت و نصّ پیامبر«ص» مختصّ حضرت علی است»
و بعد به ذکر ادله ی وجود این دو صفت در حضرت علی( ع) می پردازد و در نهایت در اثبات ائمه بعدی(ع) می فرماید:
«و النقل المتواتر دلّ علی الاحد عشر لوجوب العصمه و اتفائها عن غیرهم ووجود الکمالات فیهم»
«نقل متواتر دلالت بر امامت یازده امام بعد از حضرت علی(ع) می کند، چون عصمت امام واجب است و غیر اینها معصوم نیستند و تمام کمالات تنها در ائمه جمع است».
بنابراین اصل امامت و این که در هر زمان باید امام معصوم باشد تا حجت خداوند بر روی زمین باشد، محتاج دلیل عقلی است، ولی اینکه آیا امام زمان(عج) به دنیا آمده و فرزند کیست یا القاب و اسمای ایشان چیست، محتاج دلیل نقلی است و عقل اقتضا می کند که از دلیل نقلی استفاده کنیم و چون وجود امام مهدی(ع) با ادله ی نقلی متواتر اثبات شده است و متواترات یکی از بدیهیات است، بنابراین می توان گفت که وجود احادیث متواتر در دین اسلام و حتی در سایر ادیان بر وجود امام مهدی(ع) و اذهان مورّخین و علمای شیعه و سنّی بر تولّد آن حضرت در قرن سوّم همگی دلایلی هستند که مستند به ادله ی عقلی می باشند. در ذیل به یک روایت اشاره می شود تا نمونه ای از صدها روایت باشد.
«عن ابی غانم الخادم قال: ولد لأبی محمّد- علیه السّلام- ولد فسمّاه محمّداَ فعرضه علی اصحابه یوم الثّالث و قال: هذا صاحبکم من بعدی و خلیفتی علیکم و هو القائم الّذی تمتدّ الیه الأعناق بالانتظار فاذا امتلأت الأرض جورا و ظلماَ فرج فملاها قسطاَ و عدلاَ» .(۴)
«ابو غانم خادم می گوید: برای ابو محمّد- علیه السّلام- فرزندی به دنیا آمد که نامش را «محمّد» گذاشت و روز سوّم او را بر یارانش نمایاند و فرمود: بعد از من این امام شما و جانشین من است، او همان قائم است که همگان منتظر اویند. پس زمانی که زمین از جور و ظلم پرگشت، قیام کند و آن را پر از قسط و عدل کند».
معرفی منابع برای مطالعه بیشتر
۱-موعود شناسی، علی اصغر رضوانی، ص ۲۶۷.
۲-البراهین الاثنا عشر علی وجود الامام الثانی عشر، سیّد طیّب موسوی جزایری، ج ۱ و ۳.
۳-فصلنامه انتظار.
پی نوشتها:
۱.برگفته از کتاب خورشید مغرب/ محمد رضا حکیمی/ ص ۱۵۱/ انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی/ چاپ پنجم/ ۱۳۶۶.
۲.حکمه الاشراق/ از مجموعه ی مصنفات شیخ اشراق/ ج ۱/ ص ۱۱ و ۱۲.
۳.محقق طوسی قدس سره/ کشف المراد/ ص ۱۸۸.
۴.علاّمه مجلسی/ بحارالانوار/ ج ۵۱/ ح ۵. دار احیاء التراث العربی/ بیروت/ ۱۴۰۳
این تسامح در وضع اصطلاح علوم عقلی و نقلی به ادلّه نیز تسرّی یافته و بسیاری از ادلۀ عقلی به علت ذکر شدن در علوم نقلی، دلیل نقلی پنداشته شده و یا بالعکس دلیل نقلی به دلیل حضور در میان علوم عقلی، دلیل عقلی انگاشته شده است و مرز میان دلیل عقلی و نقلی کاربرد هر یک از آن دو روشن نشده است. و این ابهام باعث شده گاهی در علومی که در حیطه نقل قرارداد دلیل عقلی، طلب شود و یا مسایلی که در حیطه عقل قرار دارد مستند به دلیل نقلی شوند.
حال با توجه به مقدمۀ فوق باید روشن شود که آیا مسأله مورد سؤال جزو مسایلی است که باید با دلیل عقلی اثبات شود یا محتاج دلیل نقلی است، زیرا بسیاری از علوم تنها در اصول محتاج ادله ی عقلی هستند و بعد از اثبات اصول، فروع آن در حیطه ادله ی عقلی قرار نمی گیرد و باید از ادله ی نقلی استفاده کرد.
به عنوان مثال روش تحقیق و تحلیل در علم تاریخ و مسایل تاریخی باید براساس ادله ی عقلی باشد؛ ولی این بدان معنا نیست که حوادث و اتفاقات تاریخی نیز باید با دلیل عقلی ثابت شود و مثلاَ برای وقوع جنگ جهانی دوم یا حمله ی مغول به ایران و... قیاس استثنایی یا شکل اول و... اقامه شود؛ چرا که عقل در این موارد به نقل اکتفا می کند.
مسألۀ امامت نیز یکی از مسایل علم کلام است که در اثبات آن باید از ادله ی عقلی استفاده شود، اما سؤال از تولد، زندگی و... امام جزو مسایلی است که عقل با استفاده از نقل به تحقیق در آنها می پردازد.
متکلمین شیعه نیز در اثبات اصل امامت به ادله ی عقلی تمسک کرده، سپس در مسایل فرعی به ذکر ادله ی نقلی اکتفا کرده اند، چنان که محقق طوسی در کشف المراد در اثبات اصل امامت به قاعده ی لطف که یک قاعده ی عقلی است تمسک کرده، می نویسد:
« الامام لطف فیجب نصبه علی الله تعالی تحصیلاَ للغرض»
«وجود امام لطف است (و هر لطفی بر خداوند واجب است) پس نصب امام بر خداوند متعال برای تحصیل غرض واجب است».
به بیان دیگر تا وقتی که تکلیف ثابت است و مکلفاتی وجود دارند، عده ای هستند که مصون از خطا نیستند و باید امام معصوم و پیشوایی وجود داشته باشد تا آنها را هدایت کند و زمین بدون انسان کامل مانند جسم بدون روح است.
شیخ اشراق نیز درباره ی وجوب امامت می نویسد:
«جهان هیچ گاه از حکمت و از وجود کسی که دارای حکمت باشد و حجج و بیّنات خدا نزد او باشد، خالی نبوده است و این چنین کسی خلیفه خداست و تا زمین و آسمان برپاست، چنین خواهد بود... و زمین هرگز از چنین انسانی تهی نخواهد بود... این که می گویم ریاست با اوست مقصودم حکومت ظاهری او نیست بلکه گاهی در نهایت پنهانی (غیبت) به سر می برد و این امام همان کسی است که مردم او را«قطب» می نامند. ریاست جامعه با این انسان است اگر چه نشانی از او در دست نباشد.»(۲)
بنابراین دلیل عقلی اقتضا می کندکه هر زمان باید امام و رهبری باشد. محقق طوسی «قدس سره» بعد از اثبات اصل امامت و اثبات اینکه امام باید معصوم از گناه و خطا و امامتش منصوص از سومی پیامبر(ص) باشد، می نویسد:
«و هما مختصّان بعلیّ» (۳) :؛«عصمت و نصّ پیامبر«ص» مختصّ حضرت علی است»
و بعد به ذکر ادله ی وجود این دو صفت در حضرت علی( ع) می پردازد و در نهایت در اثبات ائمه بعدی(ع) می فرماید:
«و النقل المتواتر دلّ علی الاحد عشر لوجوب العصمه و اتفائها عن غیرهم ووجود الکمالات فیهم»
«نقل متواتر دلالت بر امامت یازده امام بعد از حضرت علی(ع) می کند، چون عصمت امام واجب است و غیر اینها معصوم نیستند و تمام کمالات تنها در ائمه جمع است».
بنابراین اصل امامت و این که در هر زمان باید امام معصوم باشد تا حجت خداوند بر روی زمین باشد، محتاج دلیل عقلی است، ولی اینکه آیا امام زمان(عج) به دنیا آمده و فرزند کیست یا القاب و اسمای ایشان چیست، محتاج دلیل نقلی است و عقل اقتضا می کند که از دلیل نقلی استفاده کنیم و چون وجود امام مهدی(ع) با ادله ی نقلی متواتر اثبات شده است و متواترات یکی از بدیهیات است، بنابراین می توان گفت که وجود احادیث متواتر در دین اسلام و حتی در سایر ادیان بر وجود امام مهدی(ع) و اذهان مورّخین و علمای شیعه و سنّی بر تولّد آن حضرت در قرن سوّم همگی دلایلی هستند که مستند به ادله ی عقلی می باشند. در ذیل به یک روایت اشاره می شود تا نمونه ای از صدها روایت باشد.
«عن ابی غانم الخادم قال: ولد لأبی محمّد- علیه السّلام- ولد فسمّاه محمّداَ فعرضه علی اصحابه یوم الثّالث و قال: هذا صاحبکم من بعدی و خلیفتی علیکم و هو القائم الّذی تمتدّ الیه الأعناق بالانتظار فاذا امتلأت الأرض جورا و ظلماَ فرج فملاها قسطاَ و عدلاَ» .(۴)
«ابو غانم خادم می گوید: برای ابو محمّد- علیه السّلام- فرزندی به دنیا آمد که نامش را «محمّد» گذاشت و روز سوّم او را بر یارانش نمایاند و فرمود: بعد از من این امام شما و جانشین من است، او همان قائم است که همگان منتظر اویند. پس زمانی که زمین از جور و ظلم پرگشت، قیام کند و آن را پر از قسط و عدل کند».
معرفی منابع برای مطالعه بیشتر
۱-موعود شناسی، علی اصغر رضوانی، ص ۲۶۷.
۲-البراهین الاثنا عشر علی وجود الامام الثانی عشر، سیّد طیّب موسوی جزایری، ج ۱ و ۳.
۳-فصلنامه انتظار.
پی نوشتها:
۱.برگفته از کتاب خورشید مغرب/ محمد رضا حکیمی/ ص ۱۵۱/ انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی/ چاپ پنجم/ ۱۳۶۶.
۲.حکمه الاشراق/ از مجموعه ی مصنفات شیخ اشراق/ ج ۱/ ص ۱۱ و ۱۲.
۳.محقق طوسی قدس سره/ کشف المراد/ ص ۱۸۸.
۴.علاّمه مجلسی/ بحارالانوار/ ج ۵۱/ ح ۵. دار احیاء التراث العربی/ بیروت/ ۱۴۰۳
ادامه مطلب ....
http://www.nooreaseman.com/forum296/thread51107.html
منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان
تبادل لينك
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر