۱۳۹۲ خرداد ۱۰, جمعه

اعتراف وهابيت درباره حضرت مهدی(ع)!







اعتراف وهابيت درباره حضرت مهدی(ع)!











اصول اعتقادی وهابیت » عقائد خاص وهابیت » اهل بیت(ع) » سلفیه وامام مهدی(عج) » مقالات فارسی

عقیق: در روايات اهل سنت درباره منجی موعود روايات فراواني وجود دارد. این که شخصی به نام مهدي(عج) از فرزندان پيامبر مي­آيد و این شخص از فرزندان فاطمه زهرا(س) است. در روایات اهل سنت این نکته نیز وجود دارد که بعد از اينکه جهان پر از ظلم و جور شد ظهور کرده و جهان را پر از عدل و داد ميکند و این بدان معناست که اصل منجي وظهور مهدي را قبول دارند اما اينکه اين مهدي در حال حاضر به دنيا آمده است و زنده است ودر حال غيبت است اين را قبول ندارند وميگويند هنوز به دنيا نيامده است. لذا حضرت مهدي­اي را که ما به آن اعتقاد داريم که فرزند امام حسن عسگري(ع) است وهزار و اندي سال پيش به دنيا آمده و اکنون در پرده غيبت به سر مي­برد را انکار مي­کنند و آن را ساخته و پرداخته شيعه ميدانند. لذا در بسياري از مکتوبات خود از آن به عنوان مهدي موهوم ياد ميکنند.



اعتراف به اصالت مهدویت




نکتۀ جالب توجه اين است که ابن تيميه ، بزرگ تئورين وهابيت هم وقتي در برابر انبوهي از روايات در صحاح سته و حتي در صحيح بخاري و مسلم در بارۀ حضرت مهدي واقع مي‌شود، صراحتاً مي‌گويد:

«إن الأحاديث التي يحتج بها على خروج المهدي أحاديث صحيحة ، رواها أبو داود والترمذي وأحمد وغيرهم من حديث ابن مسعود وغيره.»(1)

احاديثي که مي‌توانيم احتجاج کنيم بر آن احاديث بر قيام حضرت مهدي ،‌ اين احاديث صحيح هستند . اين روايات را ابو داود ، ترمذي و احمد نقل کرده‌اند .

جالب‌تر اين که بن باز مفتي اعظم سابق عربستان سعودي، می­نویسد:

«مسئله حضرت مهدي(عج) واضح است و احاديث پيرامون آن مستفيضه بلکه متواتر است و تعداد زيادي از اهل علم متواتر بودن احاديث حضرت مهدي(عج) را نقل کرده اند . و تواتر آن تواتر معنوي است به خاطر کثرة طرق احاديث آن، و اختلاف در لفظ احاديث و راويان و الفاظ بحق دلالت بر اين دارد که اين شخص موعود امر ثابتي دارد و خروج او حق است. و ما ديده ايم که علما مسائل زيادي را با رواياتي کمتر از اين ثابت کرده اند . و قول حق از علما بلکه اتفاق علما بر ثبوت مسئله مهدويت است و همين قول حق است و به حق که او در آخر الزمان خارج خواهد شد . و اما عده قليلي از علما (در اين مسئله) توجهي به صحبت درباره او نکرده اند.»(2)

رابطة العالم اسلامي که در حقيقت مرکز فرهنگي وهابيت است ، در برج مي 1976 رسماً اعلام کرد :

»فإنّ الاعتقاد بظهور المهدي يعتبر واجباً على کل مسلم وهو جزء من عقائد أهل السنة والجماعة ولا ينکر ذلک إلاّ کلّ جاهل أو مبتدع».

«اعتقاد به ظهور حضرت مهدي ، يک امري است واجب بر همۀ مسلمان‌ها . اين عقيده ، جز عقائد اهل سنت و جماعت است و جز جاهل و نادان و بدعت گذاري کسي نمي‌تواند اين عقيده را انکار کند .«



اشکال وهابيت نسبت به حضرت مهدی(عج(




اشکال وهابيت نسبت به حضرت مهدی(عج) ولادت آن حضرت و اين که آيا حضرت مهدي(عج) از نسل امام عسکري(ع) است و در سال 255 هـ به دنيا آمده يا نه، می­باشد. علماي زيادي از اهل سنت صراحتاً در کتاب‌هاي خودشان گفته‌اند که حضرت مهدي(عج) در سال 255 يا در سال 258 از نرجس خاتون و امام عسکري(ع) به دنيا آمده است .آمار 120 نفر از علماي اهل سنت جمع­آوري شده است که همگي بر ولادت حضرت مهدی اعتراف دارند. جناب ابو نصر سهل بن عبد الله از اعلام قرن چهارم در کتاب سر السلسلة العلوية صراحت دارد بر اين که حضرت مهدي(عج) فرزند امام عسگري(ع) به دنيا آمد و او را قائم و حجت مي‌دانند .

بعد مي گويد : هيچ اشکالي در نسب آن حضرت نيست ؛ ولي به خاطر برخي از مسائل سياسي برادرش جعفر آمد و ادعای ميراث امام عسکري را کرد.(3)

جناب فخر رازي از مفسرین اهل سنت، صاحب کتاب تفسير کبير، به صراحت می­نویسد:

«فله ابنان وبنتان . اما الإبنان فأحدهما صاحب الزمان والثاني موسي دُرِّج في حيات أبيه».

«امام عسکري (ع) دو تا دختر و دو تا پسر داشتند . يکي از فرزندان آن‌ها صاحب الزمان و ديگري موسي بوده که در زمان حيات پدرش از دنيا رفته است.»(4)

آقاي ابن خلّکان از بزرگان اهل سنّت مي‌نویسد:

«کانت ولادته يوم الجمعة منتصف شعبان سنة خمس وخمسين ومأتين.»(5)

«ولادت حضرت مهدي ، روز جمعه نيمۀ شعبان ، سال 255 هجري بوده است».

همچنین ذهبي از علمای بزرگ اهل سنت در کتاب‌هاي متعددش در اين زمينه سخن گفته است . وی در تاريخ اسلام می­نویسد:

«وأما ابنه محمد بن الحسن الذي يدعوه الرافضة القائم الخلف الحجة ، فولد سنة ثمان وخمسين وقيل سنة ستة وخمسين».

«و اما فرزندش محمد بن حسن که رافضه(شیعه) او را قائم خلف و حجت می­نامند، پس سال سال 258 یا 256 به دنیا آمده است.»(6)





پی نوشت ها:

1_(ابن تيميه، حليم الدين، دکتر محمد رشاد سالم(تحقيق)، منهاج السنة، موسسه قرطبه، 1406ه، اول، ج4 ، ص211).

2_(مجلة الجامعة الإسلامية بالمدينة المنورة ، العدد 3 ، السنة الأولى 1388 ، في ذيل محاضرة عبد المحسن العباد).

3_(سر السلسلة العلويه، بي­تا، بي­جا، ص 39)

4_(فخر رازي، الشجرة المبارکة في انساب الطالبية، موقع وراق، (مطابق نرم افزار مکتبه شامله)، ص78)

5_(ابن خلکان، وفيات الأعيان، دارالثقافة، بیروت، بی­تا، ج4 ، ص176)

6_(ذهبی، شمس الدین، تاریخ الاسلام، عمر عبدالسلام تدمری(تحقیق)، دارالکتاب العربی، بیروت، لبنان، 1407ق، اول،در وفيات 251 تا 260 همين تعبير را در ذهبی، شمس الدین، سیر أعلام النبلاء، شعيب الأرناؤوط و محمد نعيم العرقسوسي(تحقیق)، مؤسسة الرسالة، بيروت، 1413 هـ .ق، نهم ، ج13 ، ص119 دارد.)

منبع:سایت پژوهه





ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum368/thread51287.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


هیچ نظری موجود نیست: