۱۳۹۲ دی ۱۰, سه‌شنبه

سخنانی از آیت ا... بهجت (ره):

1.در تعبدیات،کوه کندن از ما نخواسته اند،سخت ترینش نماز شب خواندن است که در حقیقت،تغییر وقت خواب است نه اصل بی خوابی،بلکه نیم ساعت زودتر بخواب،تا نیم ساعت زودتر بیدار شوی!

:doa::p:s123s::s133s::s121s:



2.اگر کسی با وچود این همه مشوقات-در قرآن و روایات،برای سیر و کمال-از آنها بهره مند نشود،در عقل او خلل است... . نماز خواندن برای اهلش مانند حلوا خوردن است،لذا از نماز خواندن،خسته نمی شوند.
:p:doa:





ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum393/thread60951.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


شکيات نماز

شکيات



شکيات نماز ٢٣ قسم است: هشت قسم آن شکهايى است که نماز را باطل مى‏کند، و به شش قسم آن نبايد اعتنا کرد، و نه قسم ديگر آن صحيح است.
١١٦٥ شکهايى که نماز را باطل مى‏کند از اين قرار است: اول: شک در شماره رکعتهاى نماز دو رکعتى مثل نماز صبح و نماز مسافر، ولى شک در شماره رکعتهاى نماز مستحب دو رکعتى و بعضى از نمازهاى احتياط نماز را باطل نمى‏کند. دوم: شک در شماره رکعتهاى نماز سه رکعتى. سوم: آنکه در نماز چهار رکعتى شک کند که يک رکعت‏خوانده يا بيشتر. چهارم: آنکه در نماز چهار رکعتى پيش از تمام شدن سجده دوم شک کند که دو کعت‏خوانده يا بيشتر . (تفصيل اين مساله در صورت چهارم مساله ١١٩٩ بيان شده است، مراجعه شود. پنجم: شک بين دو و پنج‏يا دو و بيشتر از پنج. ششم: شک بين سه و شش يا سه و بيشتر از شش. هفتم: شک در رکعتهاى نماز که نداند چند رکعت‏خوانده است. هشتم: شک بين چهار و شش يا چهار و بيشتر از شش چه پيش از تمام شدن سجده دوم باشد يا بعد از آن. ولى اگر بعد از سجده دوم شک بين چهار و شش يا چهار و بيشتر از شش براى او پيش آيد احتياط مستحب آن است که بنابر چهار بگذارد و نماز را تمام کند و بعد از نماز دو سجده سهو بجا آورد و نماز را هم دوباره بخواند.

١١٦٦ اگر يکى از شکهاى باطل کننده براى انسان پيش آيد نمى‏تواند نماز را به هم بزند، ولى اگر به قدرى فکر کند که شک پا برجا شود، به هم زدن نماز مانعى ندارد.

شکهاى باطل



١١٦٧ شکهايى که نبايد به آنها اعتنا کرد از اين قرار است: اول: شک در چيزى که محل بجا آوردن آن گذشته است، مثل آنکه در رکوع شک کند که حمد را خوانده يا نه. دوم: شک بعد از سلام نماز. سوم: شک بعد از گذشتن وقت نماز. چهارم: شک کثيرالشک، يعنى کسى که زياد شک مى کند. پنجم: شک امام در شماره رکعتهاى نماز در صورتى که ماموم شماره آنها را بداند و همچنين شک ماموم در صورتى که امام شماره رکعتهاى نماز را بداند. ششم: شک در نماز مستحبى.

شکهايى که نبايد به آنها اعتنا کرد



١١٦٨ اگر در بين نماز شک کند که يکى از کارهاى واجب آن را انجام داده يا نه مثلا شک کند که حمد خوانده يا نه چنانچه مشغول کارى که بايد بعد از آن انجام دهد نشده بايد آنچه را که در انجام آن شک کرده بجا آورده و اگر مشغول کارى که بايدبعد از آن انجام دهد شده به شک خود اعتنا نکند.

١١٦٩ اگر در بين خواندن آيه‏اى شک کند که آيه پيش را خوانده يا نه، يا وقتى آخر آيه را مى‏خواند شک کند که اول آن را خوانده يا نه بايد به شک خود اعتنا نکند.

١١٧٠ اگر بعد از رکوع يا سجود شک کند که کارهاى واجب آن مانند ذکر و آرام بودن بدن را انجام داده يا نه بايد به شک خود اعتنا نکند.

١١٧١ اگر در حالى که به سجده مى‏رود شک کند که رکوع کرده يا نه يا شک کند که بعد از رکوع ايستاده يا نه، به شک خود اعتنا نکند.

١١٧٢ اگر در حال برخاستن شک کند که تشهد را بجا آورده يا نه بايد اعتنا نکند، ولى اگر شک کند که سجده را بجا آورده يا نه بايد برگردد و بجا آورد.

١١٧٣ کسى که نشسته يا خوابيده نماز مى‏خواند اگر موقعى که حمد يا تسبيحات مى‏خواند شک کند که سجده يا تشهد را بجا آورده يا نه، بايد به شک خود اعتنا نکند و اگر پيش از آن که مشغول حمد يا تسبيحات شود شک کند که سجده يا تشهد را بجا آورده يا نه، بايد بجا آورد.

١١٧٤ اگر شک کند که يکى از رکنهاى نماز را بجا آورد يا نه، چنانچه مشغول کارى که بعد از آن است نشده بايد آن را بجا آورد، مثلا اگر پيش از خواندن تشهد شک کند که دو سجده را بجا آورده يا نه، بايد بجا آورد و چنانچه بعد يادش بيايدکه آن رکن را بجا آورده بوده چون رکن زياد شده نمازش باطل است.

١١٧٥ اگر شک کند عملى را که رکن نيست بجا آورده يا نه، چنانچه مشغول کارى که بعد از آن است نشده بايد آن را بجا آورد، مثلا اگر پيش از خواندن سوره شک کند که حمد را خوانده يا نه بايد حمد را بخواند و اگر بعد از انجام آن يادش بيايد که آن را بجا آورده بوده چون رکن زياد نشده نماز صحيح است.

١١٧٦ اگر شک کند که رکنى را بجا آورده يا نه، چنانچه مشغول تشهد است اگر شک کند که دو سجده را بجا آورده يا نه، بايد به شک خود اعتنا نکند و اگر يادش بيايد که آن رکن را بجا نياورده در صورتى که مشغول رکن بعد نشده بايد آن را بجاآورد و اگر مشغول رکن بعد شده نمازش باطل است مثلا اگر پيش از رکوع رکعت بعد يادش بيايد که دو سجده را بجا نياورده بايد بجا آورد و اگر در رکوع يا بعداز آن يادش بيايد نمازش باطل است.

١١٧٧ اگر شک کند عملى را که رکن نيست بجا آورده يا نه، چنانچه مشغول کارى که بعد از آن است‏شده بايد به شک خود اعتنا نکند، مثلا موقعى که مشغول خواندن سوره است اگر شک کند که حمد را خوانده يا نه، بايد به شک خود اعتنا نکند و اگربعد يادش بيايد که آن را بجا نياورده در صورتى که مشغول رکن بعد نشده بايد بجاآورد و اگر مشغول رکن بعد شده نمازش صحيح است، بنابراين اگر مثلا در قنوت يادش بيايد که حمد را نخوانده بايد بخواند و اگر در رکوع يادش بيايد نماز او صحيح است.

١١٧٨ اگر شک کند که سلام نماز را گفته يا نه يا شک کند درست گفته يا نه ، چنانچه مشغول تعقيب نماز يا مشغول نماز ديگر شده، يا به واسطه انجام کارى که نماز را به هم مى‏زند از حال نمازگزار بيرون رفته بايد به شک خود اعتنا نکند و اگر پيش از اينها شک کند بايد سلام را بگويد ، اما اگردر صحيح گفتن سلام شک کند در هر صورت بايد به شک خود اعتنا ننمايد چه مشغول کارد يگر شده باشد يا نه.

١- شک در چيزى که محل آن گذشته است



١١٧٩ اگر بعد از سلام نماز شک کند که نمازش صحيح بوده يا نه ، مثلا شک کند رکوع کرده يا نه يا بعد از سلام نماز چهار رکعتى شک کند که چهار رکعت‏خوانده يا پنج رکعت به شک خود اعتنا نکند، ولى اگر هر دو طرف شک او باطل باشد، مثلا بعد از سلام نماز چهار رکعتى شک کند که سه رکعت‏خوانده يا پنج رکعت، نمازش باطل است.

٢- شک بعد از سلام



١١٨٠ اگر بعد از گذشتن وقت نماز شک کند که نماز خوانده يا نه يا گمان کند که نخوانده، خواندن آن لازم نيست ولى اگر پيش از گذشتن وقت‏شک کند که نماز خوانده يا نه يا گمان کند که نخوانده، بايد آن نماز را بخواند، بلکه اگر گمان کند که خوانده، بايد آن را بجا آورد.

١١٨١ اگر بعد از گذشتن وقت‏شک کند که نماز را درست‏خوانده يا نه، به شک خود اعتنا نکند.

١١٨٢ اگر بعد از گذشتن وقت نماز ظهر و عصر بداند چهار رکعت نماز خوانده ولى نداند به نيت ظهر خوانده يا به نيت عصر بايد چهار رکعت نماز قضا به نيت نمازى که بر او واجب است بخواند.

١١٨٣ اگر بعد از گذشتن وقت نماز مغرب و عشا بداند يک نماز خوانده ولى نداند سه رکعتى خوانده يا چهار رکعتى بايد قضاى نماز مغرب و عشا را بخواند.

شک بعد از وقت



٤- کثير الشک (کسى که زياد شک مى‏کند)


١١٨٤ اگر کسى در يک نماز سه مرتبه شک کند يا در سه نماز پشت‏سر هم مثلا در نماز صبح و ظهر و عصر شک کند، کثيرالشک است و چنانچه زياد شک کردن اواز غضب يا ترس يا پريشانى حواس نباشد به شک خود اعتنا نکند.

١١٨٥ کثيرالشک اگر در بجا آوردن چيزى شک کند چنانچه بجا آوردن آن نماز را باطل نمى‏کند بايد بنا بگذارد که آن را بجا آورده، مثلا اگر شک کند که رکوع کرده يا نه بايد بنا بگذارد که رکوع کرده است و اگر بجا آوردن آن نماز را باطل مى‏کند بايد بنا بگذارد که آن را انجام نداده، مثلا اگر شک کند که يک رکوع کرده يا بيشتر چون زياد شدن رکوع نماز را باطل مى‏کند بايد بنا بگذارد که بيشتر از يک رکوع نکرده است.

١١٨٦ کسى که در يک چيز نماز زياد شک مى‏کند چنانچه در چيزهاى ديگر نماز شک کند بايد به دستور آن عمل نمايد ، مثلا کسى که زياد شک مى‏کند سجده کرده يا نه، اگر در بجا آوردن رکوع شک کند بايد به دستور آن رفتار نمايد يعنى اگر ايستاده، رکوع را بجا آورد و اگر به سجده رفته، اعتنا نکند.

١١٨٧ کسى که در نماز مخصوصى مثلا در نماز ظهر زياد شک مى‏کند اگر در نماز ديگر مثلا در نماز عصر شک کند بايد به دستور شک رفتار نمايد.

١١٨٨ کسى که وقتى در جاى مخصوصى نماز مى‏خواند زياد شک مى‏کند اگر در غير آن جا نماز بخواند و شکى براى او پيش آيد به دستور شک عمل نمايد.

١١٨٩ اگر انسان شک کند که کثيرالشک شده يا نه، بايد به دستور شک عمل نمايد و کثيرالشک تا وقتى يقين نکند که به حال معمولى مردم برگشته بايد به شک خود اعتنا نکند.

١١٩٠ کسى که زياد شک مى‏کند اگر شک کند رکنى را بجا آورده يا نه و اعتنا نکند بعد يادش بيايد که آن را بجا نياورده چنانچه مشغول رکن بعد نشده بايد آن را بجا آورد و اگر مشغول رکن بعد شده نمازش باطل است، مثلا اگر شک کند رکوع کرده يا نه و اعتنا نکند چنانچه پيش از سجده يادش بيايد که رکوع نکرده بايد رکوع کند و اگر در سجده يادش بيايد نمازش باطل است.

١١٩١ کسى که زياد شک مى‏کند اگر شک کند چيزى را که رکن نيست بجا آورده يا نه و اعتنا نکند و بعد يادش بيايد که آن را بجا نياورده چنانچه از محل بجا آوردن آن نگذشته بايد آن را بجا آورد و اگر از محل آن گذشته نمازش صحيح است، مثلا اگر شک کند که حمد خوانده يا نه و اعتنا نکند چنانچه در قنوت يادش بيايد که حمد نخوانده بايد بخواند و اگر در رکوع يادش بيايد نماز او صحيح است.
٥- شک امام و ماموم


١١٩٢ اگر امام جماعت در شماره رکعتهاى نماز شک کند، مثلا شک کند که سه رکعت ‏خوانده يا چهار رکعت چنانچه ماموم يقين يا گمان داشته باشد که چهار رکعت‏خوانده و به امام بفهماند که چهار رکعت‏خوانده است امام بايد نماز را تمام کند و خواندن نماز احتياط لازم نيست و نيز اگر امام يقين يا گمان داشته باشد که چند رکعت‏خوانده است و ماموم در شماره رکعتهاى نماز شک کند بايد به شک خود اعتنا ننمايد.
٦- شک در نماز مستحبى


١١٩٣ اگر در شماره رکعتهاى نماز مستحبى شک کند چنانچه طرف بيشتر شک نماز را باطل مى‏کند بايد بنا را بر کمتر بگذارد، مثلا اگر در نافله صبح شک کند که دو رکعت‏خوانده يا سه رکعت بايد بنا بگذارد که دو رکعت‏خوانده است و اگر طرف بيشتر شک نماز را باطل نمى‏کند، مثلا شک کند که دو رکعت‏خوانده يا يک رکعت،به هر طرف شک عمل کند نمازش صحيح است.

١١٩٤ کم شدن رکن نافله را باطل مى‏کند بنابر احتياط واجب، ولى زياد شدن رکن آن را باطل نمى‏کند، پس اگر يکى از کارهاى نافله را فراموش کند و موقعى يادش بيايد که مشغول رکن بعد از آن شده بايد آن کار را انجام دهد و دوباره آن رکن را بجا آورد، مثلا اگر در بين رکوع يادش بيايد که سوره را نخوانده بايدبرگردد و سوره را بخواند و دوباره به رکوع رود.

١١٩٥ اگر در يکى از کارهاى نافله شک کند خواه رکن باشد يا غير رکن چنانچه محل آن نگذشته بايد بجا آورد و اگر محل آن گذشته به شک خود اعتنا نکند.

١١٩٦ اگر در نماز مستحبى دو رکعتى گمانش به سه رکعت‏يا بيشتر برود يا گمانش به دو رکعت‏يا کمتر برود بايد به همان گمان عمل کند، مگر آن که موجب بطلان باشد که در اين صورت گمان، حکم شک را دارد، مثلا اگر گمانش به يک رکعت مى‏رود احتياطا بايد يک رکعت ديگر بخواند.

١١٩٧ اگر در نماز نافله کارى کند که براى آن سجده سهو واجب مى‏شود يا يک سجده يا تشهد را فراموش نمايد لازم نيست بعد از نماز سجده سهو يا قضاى سجده و تشهد را بجا آورد.

١١٩٨ اگر شک کند که نماز مستحبى را خوانده يا نه، چنانچه آن نماز مثل نماز جعفر طيار وقت معين نداشته باشد بنا بگذارد که نخوانده است و همچنين است اگر مثل نافله يوميه وقت معين داشته باشد و پيش از گذشتن وقت‏شک کند که آن را بجاآورده يا نه، ولى اگر بعد از گذشت وقت‏شک کند که خوانده است‏يا نه، به شک خود اعتنا نکند.
شکهاى صحيح


١١٩٩ در نه صورت اگر در شماره رکعتهاى نماز چهار رکعتى شک کند بايد فکر نمايد، پس اگر يقين يا گمان به يک طرف شک پيدا کرد همان طرف را بگيرد و نماز را تمام کند و گرنه به دستورهايى که گفته مى‏شود عمل نمايد و آن نه صورت از اين قرار است: اول: آنکه بعد از سر برداشتن از سجده دوم شک کند دو رکعت‏خوانده يا سه رکعت، که بايد بنا بگذارد سه رکعت‏خوانده و يک رکعت ديگر بخواند و نماز را تمام کند و بعد از نماز يک رکعت نماز احتياط ايستاده يا دو رکعت نشسته به دستورى که بعد گفته مى‏شود بجا آورد. دوم: شک بين دو و چهار بعد از سر برداشتن از سجده دوم، که بايدبنا بگذارد چهار کعت‏خوانده و نماز را تمام کند و بعد از نماز دو رکعت نماز احتياط ايستاده بخواند. سوم: شک بين دو و سه و چهار بعد از سر برداشتن از سجده دوم که بايد بنابر چهار بگذارد و بعد از نماز دو رکعت نماز احتياط ايستاده و بعد دو رکعت نشسته بجا آورد ولى اگر بعد از سجده اول يا پيش از سر برداشتن از سجده دوم يکى از اين سه شک برايش پيش آيد مى تواند نماز را رها کند و دوباره بخواند. چهارم: شک بين چهار و پنج بعد از سر برداشتن از سجده دوم که بايد بنابر چهار بگذارد و نماز را تمام کند و بعد از نماز دو سجده سهو بجا آورد ولى اگر بعد از سجده اول يا پيش از سر برداشتن از سجده دوم، اين شک، براى او پيش آيد، بنابر احتياط استحبابى به دستورى که گفته شد عمل کند اگر چه نمازش باطل است و بايد دوباره بخواند. پنجم: شک بين سه و چهار که در هر جاى نماز باشد بايد بنابر چهار بگذارد و نماز را تمام کند و بعد از نماز يک رکعت نماز احتياط ايستاده يا دو رکعت نشسته بجا آورد. ششم: شک بين چهار و پنج در حال ايستاده که بايد بنشيند و تشهد بخواند و نماز را سلام دهد و يک رکعت نماز احتياط ايستاده يا دو رکعت نشسته بجا آورد. هفتم: شک بين سه و پنج در حال ايستاده که بايد بنشيند و تشهد بخواند و نماز را سلام دهد و دو رکعت نماز احتياط ايستاده بجا آورد. هشتم: شک بين سه و چهار و پنج در حال ايستاده که بايد بنشيند و تشهد بخواند بعد از سلام نماز دو رکعت نماز احتياط ايستاده و بعد دو رکعت نشسته بجاآورد. نهم: شک بين پنج و شش در حال ايستاده که بايد بنشيند و تشهد بخواند و نماز را سلام دهد و دو سجده سهو بجا آورد.

١٢٠٠ اگر يکى از شکهاى صحيح براى انسان پيش آيد نبايد نماز را بشکند و چنانچه نماز را بشکند معصيت کرده است پس اگر پيش از انجام کارى که نماز را باطل مى‏کند مثل رو گرداندن از قبله، نماز را از سر گيرد نماز دومش هم باطل است. و اگر بعد از انجام کارى که نماز را باطل مى‏کند مشغول نماز شود نماز دومش صحيح است.

١٢٠١ اگر يکى از شکهايى که نماز احتياط بر آنها واجب است در نماز پيش آيد،چنانچه انسان نماز را تمام کند و بدون خواندن نماز احتياط، نماز را از سر بگيرد، معصيت کرده است. پس اگر پيش از انجام کارى که نماز را باطل مى‏کند نماز را از سر گرفته، نماز دومش هم باطل است، و اگر بعد از انجام کارى که نماز را باطل مى‏کند مشغول نماز شده، نماز دومش صحيح است.

١٢٠٢ وقتى يکى از شکهاى صحيح براى انسان پيش آيد، چنانکه گفته شد بايد فکر کند، ولى اگر چيزهايى که به واسطه آنها ممکن است‏يقين يا گمان به يک طرف شک پيدا شود از بين نمى‏رود، چنانچه کمى بعد فکر کند، اشکال ندارد، مثلا اگر در سجده شک کند مى‏تواند تا بعد از سجده فکر کردن را تاخير بيندازد.

١٢٠٣ اگر اول گمانش به يک طرف بيشتر باشد، بعد دو طرف در نظر او مساوى شود بايد به دستور شک عمل نمايد، و اگر اول دو طرف در نظر او مساوى باشد و به طرفى که وظيفه او است بنا بگذارد، بعد گمانش به طرف ديگر برود بايد همان طرف را بگيرد و نماز را تمام کند.

١٢٠٤ کسى که نمى‏داند گمانش به يک طرف بيشتر است‏يا هر دو طرف در نظر او مساوى است، بايد احتياط کند و در هر مورد، احتياط بطور مخصوصى است که در کتابهاى مفصل گفته شده است.

١٢٠٥ اگر بعد از نماز بداند که در بين نماز حال ترديدى داشته که مثلا دو رکعت‏خوانده يا سه رکعت و بنا را بر سه گذاشته، ولى نداند که گمانش به خواندن سه رکعت بوده يا هر دو طرف در نظر او مساوى بوده، به احتياط واجب بايد نماز احتياط را بخواند.

١٢٠٦ اگر موقعى که تشهد مى‏خواند يا بعد از ايستادن شک کند که دو سجده را بجا آورده يا نه و در همان موقع يکى از شکهايى که اگر بعد از تمام شدن دو سجده اتفاق بيفتد صحيح مى‏باشد براى او پيش آيد، مثلا شک کند که دو رکعت‏خوانده يا سه رکعت، به احتياط واجب بايد به دستور آن شک عمل کند و نمازش را هم دوباره بخواند.

١٢٠٧ اگر پيش از آنکه مشغول تشهد شود يا در رکعتهايى که تشهد ندارد پيش از ايستادن شک کند که دو سجده را بجا آورده يا نه، و در همان موقع يکى از شکهايى که بعد از تمام شدن دو سجده صحيح است برايش پيش آيد، نمازش باطل است.

١٢٠٨ اگر موقعى که ايستاده، بين سه و چهار يا بين سه و چهار و پنج‏شک کند و يادش بيايد که دو سجده يا يک سجده از رکعت پيش بجا نياورده، نمازش باطل است.

١٢٠٩ اگر شک او از بين برود و شک ديگرى برايش پيش آيد، مثلا اول شک کند که دو کعت‏خوانده يا سه رکعت، بعد شک کند که سه رکعت‏خوانده يا چهار رکعت،بايد به دستور شک دوم عمل نمايد.

١٢١٠ اگر بعد از نماز شک کند که در نماز مثلا بين دو و چهار شک کرده يا بين سه و چهار، احتياط واجب آن است که به دستور هر دو عمل کند و نماز را هم دوباره بخواند.

١٢١١ اگر بعد از نماز بفهمد که در نماز شکى براى او پيش آمده ولى نداند ازشکهاى باطل بوده يا از شکهاى صحيح و اگر از شکهاى صحيح بوده کدام قسم آن بوده‏است، بنا بر احتياط واجب بايد به دستور شکهايى که صحيح بوده و احتمال مى‏داده عمل کند و نماز را هم دوباره بخواند.

١٢١٢ کسى که نشسته نماز مى‏خواند اگر شکى کند که بايد براى آن، يک رکعت نماز احتياط ايستاده يا دو رکعت نشسته بخواند، بايد دو رکعت نشسته به جا آورد، بلکه اگر شکى کند که بايد براى آن دو رکعت نماز احتياط ايستاده بخواند، بايد دو رکعت نشسته بجا آورد.

١٢١٣ کسى که ايستاده نماز مى‏خواند اگر موقع خواندن نماز احتياط از ايستادن عاجز شود، بايد مثل کسى که نماز را نشسته مى‏خواند و حکم آن در مساله پيش گفته شد نماز احتياط را بجا آورد.

١٢١٤ کسى که نشسته نماز مى‏خواند اگر موقع خواندن نماز احتياط بتواند بايستد،بايد به وظيفه کسى که نماز را ايستاده مى‏خواند عمل کند.
نماز احتياط


١٢١٥ کسى که نماز احتياط بر او واجب است، بعد از سلام نماز بايد فورا نيت نماز احتياط کند و تکبير بگويد و حمد را بخواند و به رکوع رود و دو سجده نمايد.پس اگر يک رکعت نماز احتياط بر او واجب است، بعد از دو سجده تشهد بخواند و سلام دهد، و اگر دو رکعت نماز احتياط بر او واجب است، بعد از دو سجده يک رکعت ديگر مثل رکعت اول بجا آورد و بعد از تشهد سلام دهد.

١٢١٦ نماز احتياط سوره و قنوت ندارد و بايد نيت آن را به زبان نياورد، و احتياط واجب آن است که سوره حمد و "بسم الله" آن را هم آهسته بگويد.

١٢١٧ اگر پيش از خواندن نماز احتياط بفهمد نمازى که خوانده درست بوده، لازم نيست نماز احتياط را بخواند، و اگر در بين نماز احتياط بفهمد، لازم نيست آن را تمام نمايد.

١٢١٨ اگر پيش از خواندن نماز احتياط بفهمد که رکعتهاى نمازش کم بوده،چنانچه کارى که نماز را باطل مى‏کند انجام نداده، بايد آنچه از نماز را که نخوانده بخواند و براى سلام بيجا دو سجده سهو نمايد، و اگر کارى که نماز را باطل مى‏کند انجام داده، مثلا پشت به قبله کرده، بايد نماز را دوباره بجا آورد.

١٢١٩ اگر بعد از نماز احتياط بفهمد کسرى نمازش به مقدار نماز احتياط بوده،مثلا در شک بين سه و چهار يک رکعت نماز احتياط بخواند، بعد بفهمد نماز را سه رکعت‏خوانده، نمازش صحيح است.

١٢٢٠ اگر بعد از خواندن نماز احتياط بفهمد کسرى نماز کمتر از نماز احتياط بوده، مثلا در شک بين دو و چهار، دو رکعت نماز احتياط بخواند، بعد بفهمد نماز را سه رکعت‏خوانده، بايد کسرى نماز را به نماز متصل نموده و نماز را هم دوباره بخواند.

١٢٢١ اگر بعد از خواندن نماز احتياط بفهمد کسرى نماز بيشتر از نماز احتياط بوده، مثلا در شک بين سه و چهار يک رکعت نماز احتياط بخواند، بعد بفهمد نماز را دو رکعت‏خوانده، چنانچه بعد از نماز احتياط کارى که نماز را باطل مى‏کند انجام داده، مثلا پشت به قبله کرده، بايد نماز را دوباره بخواند و اگر کارى که نماز را باطل مى‏کند انجام نداده، بايد دو رکعت کسرى نمازش را بجا آورد و نماز را هم دوباره بخواند.

١٢٢٢ اگر بين دو و سه و چهار شک کند و بعد از خواندن دو رکعت نماز احتياط ايستاده يادش بيايد که نماز را دو رکعت‏خوانده، لازم نيست دو رکعت نماز احتياط نشسته را بخواند.

١٢٢٣ اگر بين سه و چهار شک کند و موقعى که دو رکعت نماز احتياط نشسته يا يک رکعت ايستاده را مى‏خواند يادش بيايد که نماز را سه رکعت‏خوانده، بايد نماز احتياط را تمام کند و نمازش صحيح است.

١٢٢٤ اگر بين دو و سه و چهار شک کند و موقعى که دو رکعت نماز احتياط ايستاده را مى‏خواند پيش از رکوع رکعت دوم يادش بيايد که نماز را سه رکعت‏خوانده بايد بنشيند و نماز احتياط را يک رکعتى تمام کند و بنابر احتياط مستحب نماز را دوباره بخواند.

١٢٢٥ اگر در بين نماز احتياط بفهمد کسرى نمازش بيشتر يا کمتر از نماز احتياط بوده، چنانچه نتواند نماز احتياط را مطابق کسرى نمازش تمام کند بايدآن را رها کند و کسرى نماز را بجا آورد و بنابر احتياط واجب نماز را دوباره بخواند مثلا در شک بين سه و چهار اگر موقعى که دو رکعت نماز احتياط نشسته را مى‏خواند يادش بيايد که نماز را دو رکعت‏خوانده، چون نمى‏تواند دو رکعت نشسته را به جاى دو رکعت ايستاده حساب کند به احتياط واجب بايد نماز احتياط نشسته را رها کند و دو رکعت کسرى نمازش را بخواند و نماز را هم دوباره بجاآورد.

١٢٢٦ اگر شک کند نماز احتياطى را که به او واجب بوده بجا آورده يا نه چنانچه وقت نماز گذشته به شک خود اعتنا نکند و اگر وقت دارد در صورتى که مشغول کار ديگرى نشده و از جاى نماز برنخاسته و کارى هم مثل رو گرداندن از قبله که نماز را باطل مى‏کند انجام نداده بايد نماز احتياط را بخواند و اگر مشغول کار ديگرى شده يا کارى که نماز را باطل مى‏کند بجا آورده يا بين نماز و شک او زياد طول کشيده احتياط استحبابى آن است که نماز احتياط را بجا آورد و نماز را هم دوباره بخواند اگر چه مى‏تواند بنا بر انجام نماز احتياط گذارد و بر همان اکتفا نمايد.

١٢٢٧ اگر در نماز احتياط رکنى را زياد کند يا مثلا به جاى يک رکعت دو رکعت بخواند نماز احتياط باطل مى‏شود و بنابر احتياط واجب بايد دوباره نماز احتياط، و اصل نماز را بخواند.

١٢٢٨ موقعى که مشغول نماز احتياط است اگر در يکى از کارهاى آن شک کند چنانچه محل آن نگذشته بايد بجا آورد و اگر محلش گذشته بايد به شک خود اعتنا نکند مثلا اگر شک کند که حمد خوانده يا نه چنانچه به رکوع نرفته بايد بخواند واگر به رکوع رفته بايد به شک خود اعتنا نکند.

١٢٢٩ اگر در شماره رکعتهاى نماز احتياط شک کند ، بايد بنا را بر بيشتر بگذارد ولى چنانچه طرف بيشتر شک نماز را باطل مى‏کند بنابر کمتر گذارد و احتياط مستحب آن است که نماز احتياط را دوباره بخواند و بعد از آن اصل نماز را اعاده نمايد.

١٢٣٠ اگر در نماز احتياط چيزى که رکن نيست‏سهوا کم يا زياد شود سجده سهو ندارد .

١٢٣١ اگر بعد از سلام نماز احتياط شک کند که يکى از اجزاء يا شرايط آن را بجاآورده يا نه به شک خود اعتنا نکند.

١٢٣٢ اگر در نماز احتياط تشهد يا يک سجده را فراموش کند احتياط آن است‏که بعد از سلام آن را قضا نمايد اگر چه واجب نيست.

١٢٣٣ اگر نماز احتياط و قضاى يک سجده يا قضاى يک تشهد يا دو سجده بر او واجب شود بايد اول نماز احتياط را بجا آورد.

١٢٣٤ حکم گمان در رکعتهاى نماز حکم يقين است، مثلا اگر در نماز چهار رکعتى انسان گمان دارد که نماز را چهار رکعت‏خوانده نبايد نماز احتياط بخواند ولى اگر در غير رکعتها گمان پيدا کند بايد به احتياط عمل نمايد و دستور در هر موردى طور مخصوصى است که در کتابهاى مفصل گفته شده است.

١٢٣٥ حکم شک و سهو و گمان در نمازهاى واجب يوميه و نمازهاى واجب ديگر فرق ندارد، مثلا اگر در نماز آيات شک کند که يک رکعت‏خوانده يا دو رکعت، چون شک او در نماز دو رکعتى است، نمازش باطل مى‏شود.
سجده سهو


١٢٣٦ براى سه چيز بعد از سلام نماز، انسان بايد دو سجده سهو به دستورى که بعدا گفته مى‏شود بجا آورد: اول: آنکه در بين نماز، سهوا حرف بزند. دوم: آنکه يک سجده را فراموش کند. سوم: آنکه در نماز چهار رکعتى بعد از سجده دوم شک کند که چهار رکعت‏خوانده يا پنج رکعت. و در دو مورد هم احتياط واجب آن است که سجده سهو بنمايد: اول: در جايى که نبايد نماز را سلام دهد، مثلا در رکعت اول سهوا سلام بدهد. دوم: آنکه تشهد را فراموش کند.

١٢٣٧ اگر انسان اشتباها يا به خيال اين که نمازش تمام شده حرف بزند بايددو سجده سهو بجا آورد.

١٢٣٨ براى حرفى که از آه کشيدن و سرفه پيدا مى‏شود، سجده سهو واجب نيست،ولى اگر مثلا سهوا آخ يا آه بگويد، بايد سجده سهو نمايد.

١٢٣٩ اگر چيزى را که غلط خوانده دوباره صحيح بخواند براى دوباره خواندن آن سجده سهو واجب نيست.

١٢٤٠ اگر در نماز سهوا مدتى حرف بزند و تمام آنها يک مرتبه حساب شود، دو سجده سهو بعد از سلام نماز کافى است.

١٢٤١ اگر سهوا تسبيحات اربعه را نگويد يا بيشتر يا کمتر از سه مرتبه بگويد احتياط مستحب آن است که بعد از نماز دو سجده سهو بجا آورد.

١٢٤٢ اگر در جايى که نبايد سلام نماز را بگويد سهوا بگويد: "السلام علينا و على عباد الله الصالحين" يا بگويد: "السلام عليکم و رحمة الله و برکاته"بايد دو سجده سهو بنمايد، ولى اگر اشتباها مقدارى از اين دو سلام را بگويد،يا بگويد: "السلام عليک ايها النبى و رحمة الله و برکاته" احتياط مستحب آن است که دو سجده سهو بجا آورد.

١٢٤٣ اگر در جايى که نبايد سلام دهد اشتباها هر سه سلام را بگويد دو سجده سهو کافى است.

١٢٤٤ اگر يک سجده يا تشهد را فراموش کند و پيش از رکوع رکعت بعد يادش بيايد بايد برگردد و بجا آورد.

١٢٤٥ اگر در رکوع يا بعد از آن يادش بيايد که يک سجده يا تشهد را از رکعت پيش فراموش کرده بايد بعد از سلام نماز سجده يا تشهد را قضا نمايد و بعد ازآن دو سجده سهو بجا آورد.

١٢٤٦ اگر سجده سهو را بعد از سلام نماز عمدا بجا نياورد معصيت کرده و واجب است هر چه زودتر آن را انجام دهد و چنانچه سهوا بجا نياورد هر وقت‏يادش آمد بايد فورا انجام دهد و لازم نيست نماز را دوباره بخواند.

١٢٤٧ اگر شک دارد که سجده سهو بر او واجب شده يا نه لازم نيست بجا آورد.

١٢٤٨ کسى که شک دارد مثلا دو سجده سهو بر او واجب شده يا چهار تا، اگر دو سجده بنمايد کافى است.

١٢٤٩ اگر بداند يکى از دو سجده سهو را بجا نياورده بايد دو سجده سهو بجا آورد و اگر بداند سهوا سه سجده کرده ، بايد دوباره دو سجده سهو بنمايد.
دستور سجده سهو


١٢٥٠ دستور سجده سهو اين است که بعد از سلام نماز فورا نيت‏سجده سهو کند و پيشانى را به چيزى که سجده بر آن صحيح است بگذارد و بگويد: «بسم الله و بالله و صلى الله على محمد و آله‏» يا «بسم الله و بالله اللهم صلى على محمد و آل محمد» ولى بهتر است بگويد «بسم الله و بالله السلام عليک ايها النبى و رحمة الله و برکاته‏» بعد بايد بنشيند و دوباره به سجده رود و يکى از ذکرهايى را که که گفته شد بگويد و بنشيند و بعد از خواندن تشهد سلام دهد.
قضاى سجده و تشهد فراموش شده


١٢٥١ سجده و تشهدى را که انسان فراموش کرده و بعد از نماز قضاى آن را بجامى‏آورد بايد تمام شرايط نماز مانند پاک بودن بدن و لباس و رو به قبله بودن و شرطهاى ديگر را داشته باشد.

١٢٥٢ اگر سجده يا تشهد را چند دفعه فراموش کند مثلا يک سجده از رکعت اول و يک سجده از رکعت دوم فراموش نمايد بايد بعد از نماز قضاى هر دو را با سجده‏هاى سهوى که براى آنها لازم است بجا آورد و لازم نيست معين کند که قضاى کدام يک از آنها است.

١٢٥٣ اگر يک سجده و تشهد را فراموش کند احتياط واجب آن است که هر کدام را اول فراموش کرده اول قضا نمايد واگر نداند کدام اول فراموش شده بايد احتياطا يک سجده و تشهد و بعد يک سجده ديگر بجا آورد يا يک تشهد و يک سجده و بعديک تشهد ديگر بجا آورد تا يقين کند سجده و تشهد را به ترتيبى که فراموش کرده قضا نموده است.

١٢٥٤ اگر به خيال اين که اول سجده را فراموش کرده اول قضاى آن را بجا آورد و بعد از خواندن تشهد يادش بيايد که اول تشهد را فراموش کرده احتياط واجب آن است که دوباره سجده را قضا نمايد و نيز اگر به خيال اين که اول تشهد را فراموش کرده اول قضاى آن را بجا آورد و بعد از سجده يادش بيايد که اول سجده را فراموش کرده بنابر احتياط واجب بايد دوباره تشهد را بخواند.

١٢٥٥ اگر بين سلام نماز و قضاى سجده يا تشهد کارى کند که اگر عمدا يا سهوا در نماز اتفاق بيافتد نماز باطل مى‏شود مثلا پشت به قبله نمايد بايد قضاى سجده و تشهد را بجا آورد و نمازش صحيح است.

١٢٥٦ اگر بعد از سلام نماز يادش بيايد که يک سجده از رکعت آخر را فراموش کرده بايد قضاى سجده‏اى را که فراموش کرده بجا آورد و بعد از آن دو سجده سهو بجا آورد چه کارى که نماز را باطل مى‏کند کرده باشد يا نه و اگر تشهد رکعت آخر را فراموش کرده باشد بايد قضاى تشهد را بجا آورد و بعد از آن دو سجده سهو بجا آورد.

١٢٥٧ اگر بين سلام نماز و قضاى سجده يا تشهد کارى کند که براى آن سجده سهو واجب مى‏شود مثل آن که سهوا حرف بزند بايد سجده يا تشهد را قضا کند.

١٢٥٨ اگر نداند که سجده را فراموش کرده يا تشهد را به احتياط واجب بايدهر دو را قضا نمايد و هر کدام را اول بجا آورد اشکال ندارد و بايد يک بار سجده سهو نيز بجا آورد.

١٢٥٩ اگر شک دارد که سجده يا تشهد را فراموش کرده يا نه واجب نيست قضا نمايد.

١٢٦٠ اگر بداند سجده يا تشهد را فراموش کرده و شک کند که پيش از رکوع رکعت بعد بجا آورده يا نه ، احتياط واجب آن است که آن را قضا نمايد.

١٢٦١ کسى که بايد سجده يا تشهد را قضا نمايد اگر براى کار ديگرى هم سجده سهو بر او واجب شود بايد بعد از نماز سجده يا تشهد را قضا نمايد بعد سجده سهو را بجا آورد.

١٢٦٢ اگر شک دارد که بعد از نماز قضاى سجده يا تشهد فراموش شده را بجاآورده يا نه چنانچه وقت نماز نگذشته بايد سجده يا تشهد را قضا نمايد و اگر وقت نماز هم گذشته بنابر احتياط واجب بايد سجده يا تشهد را قضا نمايد.
کم و زياد کردن اجزاء و شرايط نماز


١٢٦٣ هرگاه چيزى از واجبات نماز را عمدا کم يا زياد کند اگر چه يک حرف آن باشد نماز باطل است.

١٢٦٤ اگر به واسطه ندانستن مساله، چيزى از اجزاء نماز را کم يا زياد کند اگر آن جزء، رکن نباشد نمازش صحيح است اگر جاهل قاصر باشد، و الا به احتياط واجب نماز باطل است.

١٢٦٥ اگر در بين نماز بفهمد وضو يا غسلش باطل بوده يا بدون وضو يا غسل مشغول نماز شده بايد نماز را به هم بزند و دوباره با وضو يا غسل بخواند، و اگر بعد از نماز بفهمد بايد دوباره نماز را با وضو يا غسل بجا آورد و اگر وقت گذشته قضا نمايد.

١٢٦٦ اگر بعد از رسيدن به رکوع يادش بيايد که دو سجده از رکعت پيش فراموش کرده نمازش باطل است، و اگر پيش از رسيدن به رکوع يادش بيايد بايد برگردد و دو سجده را بجا آورد و برخيزد و حمد و سوره يا تسبيحات را بخواند و نماز را تمام کند.

١٢٦٧ اگر پيش از گفتن " السلام علينا " يادش بيايد که دو سجده رکعت آخر را بجا نياورده بايد دو سجده را بجا آورد و دوباره تشهد بخواند و نماز را سلام دهد.

١٢٦٨ اگر پيش از سلام نماز يادش بيايد که يک رکعت‏يا بيشتر، از آخر نماز نخوانده، بايد مقدارى را که فراموش کرده بجا آورد.

١٢٦٩ اگر بعد از سلام نماز يادش بيايد که يک رکعت‏يا بيشتر از آخر نماز را نخوانده چنانچه کارى انجام داده که اگر در نماز عمدا يا سهوا اتفاق بيفتد نماز را باطل مى‏کند مثلا پشت به قبله کرده، نمازش باطل است و اگر کارى که عمدى و سهوى آن نماز را باطل مى‏کند انجام نداده بايد فورا مقدارى که فراموش کرده بجاآورد.

١٢٧٠ هرگاه بعد از سلام نماز عملى انجام دهد که اگر در نماز عمدا يا سهوا اتفاق بيفتد نماز را باطل مى‏کند مثلا پشت به قبله نمايد و است ولى اگر پيش از انجام کارى که نماز را باطل مى‏کند يادش بيايد بايد برگردد و دو سجده‏اى را که فراموش کرده بجا آورد و تشهد و سلام را دوباره بعد از آن بگويد و دو سجده سهو براى سلامى که اول گفته بجا آورد و نمازش صحيح است و احتياط مستحب آن است که اصل نماز را بعد از آن اعاده نمايد.

١٢٧١ اگر بفهمد نماز را پيش از وقت‏خوانده ، يا پشت به قبله يا به طرف راست ‏يا به طرف چپ قبله بجا آورده، بايد دوباره بخواند و اگر وقت گذشته قضا نمايد.:gol::gol::doa::gool:





ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum209/thread60950.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


عباس(ع) و ادبش تکرارناشدنی‌اند

یک: چند روز بعد از هفتم تیر، رهبر انقلاب که آن روزها متاثر از حادثه مسجد ابوذر در بیمارستان بهارلو بستری بودند، وقتی از طریق تلویزیون متوجه شعار «آمریکا در چه فکریه؟ ایران پر از بهشتیه!» می‌شوند، نقدی می‌کنند تلویحا بدین مضمون؛ «این شعار، اشتباه است، چرا که بهشتی یکی بود… اقلش این است که مملکت پر از بهشتی نیست!»





دو: بعد از تحرکات شوم سلفی‌های تکفیری، جوش و خروش درستی میان شیعیان غیور به وجود آمده، جهت دفاع از بارگاه منور دردانه‌های دهر. ذیل کارهای عملی و البته عملیاتی، ابتکارات فرهنگی نیز ضمیمه این دفاع مقدس شده که قطعا امری صواب و ثواب است. در حاشیه این متن باشکوه اما بعضا شعاری مطرح می‌شود که ناخواسته، از آداب و ادب صنعت استعاره به دور است. «کلنا عباسکِ یا زینب» اگر چه در باطن، استعاره از اوج ارادت و نهایت جان‌نثاری در برابر عقیله بنی‌هاشم‌(س) دارد، لیکن ‌ای کاش از قواعد استعاره‌سازی، به شکل درست پیروی می‌کرد. سهو لسان در این شعار، آنقدر هست که اگر از شعاردهنده عزیز بپرسی؛ «آیا شما خود را برای دفاع از خانم زینب(س) واقعا همتراز قمر منیر بنی‌هاشم (ع) می‌دانی؟» قدر مسلم زبان به شرمندگی، بلکه مغفرت می‌گشاید!





سه: در باب ارادت به اهل بیت هیچ عاقلی منکر نقش شعر و شعار نمی‌شود اما شور با شعور زیبنده‌تر است. بگذریم که «استعاره بد» اثر «استعاره خوب» را هم کم می‌کند. حسین(ع) و زینب(س) بلکه هر دو عالم، فقط و فقط یک «عباس‌(ع)» دارند. یل بی‌بدیل ام‌البنین، همان آقایی است که وقت شهادت، امام عصرشان می‌فرمایند؛ «الان انکسر ظهری» و همان آقایی است که امام عصرمان وعده داده در روضه رضوانی او حاضر می‌شود. با این حساب آیا کمی زیاده از حد و خارج از قاعده، خود را تحویل نگرفته‌ایم با شعار فوق‌الذکر؟!





چهار: در «اشعار معیار و ماندگار»، بیش از آنکه ادعا -آن هم ادعای نادرست!- درباره میزان ارادت شاعر -یا شعاردهنده!- مطرح باشد، مقام و منزلت برای بزرگان دین لحاظ شده. ادعای گزاف نشده که ما چنین‌ هستیم و چنان، بلکه ادعای درست شده معطوف به بزرگی اولیای دین.





پنج: قطعا منظور دوستان محترم از طرح شعار مدنظر این است که «یا زینب! ما همه فدایی تو هستیم». برای چنین جمله زیبایی که ان‌شاءالله شامل حال همه ما باشد، می‌توان استعاره‌های دیگری پیدا کرد، بی‌آنکه فراموش کنیم ادب و آداب استعاره را. عباس(ع) سقای آب و ادب است. وقت سخن درباره علمدار خون خدا، مضاعف باید مراعات کنیم آداب را. این وسط طرفه حکایتی هم هست برای اهل کنایه. از کدام زاویه، ماه بنی‌هاشم، نه به حسین(ع) برادر می‌گفت و نه به زینب(س) خواهر؟! پس برای این خواهر و برادر، علاوه بر آنکه عباس(ع) یکی است، ادب عباس(ع) هم ویژه و تکرارناشدنی است. لذا استعاره را باید درست گفت؛ «آید به جهان، اگر حسین دگری/ هیهات برادری چو عباس آید» و با اینکه جمله آدمیان اهل لیاقت، دستبوس معصوم بوده‌اند، لیکن حتی بر این بیت هم نمی‌توان اندک خرده‌ای گرفت؛ «۵ امامی که تو را دیده‌اند/ دست علمگیر تو بوسیده‌اند».





***



راستی! ما کجا و سقای دشت کربلا کجا؟!… علمدار حسین! تازه اگر اجازه دهی، جرأت می‌کنیم بگوییم؛ «بابی انت و امی». در این اقیانوس، قطره هم حسابمان کنی، اصلا همین که اسم ما هم باشد، لطف کرده‌ای. با دست شما، ظهور زودتر دست می‌دهد. تا کمر روزگار نشکسته، بگیر دست بشریت را. ما راهیان اربعینیم. اگر «جابر» قبل از اربعین، حسین(ع) را در آغوش پیامبر دیده بود، تو دعا کنی، خدا برای ما هم منظره‌های نابی کنار گذاشته. ناب‌تر از اربعینی که گذشت. انقلاب ما در آغوش خون خداست و دلم می‌گوید؛ «اربعین، نشانه ظهور است». نشانی آفتاب از سحر اربعین می‌گذرد. تا سپیده راهی نیست. کاش آفتاب زودتر بزند… و زودتر بزند چشم شوم شب‌پرستانی را که تاب نور ماه را هم ندارند. اذیت می‌کنند! از ما می‌خواهند شب را درک کنیم! و حق بدهیم به باطل! آشتی باشیم با هر دو سوی جبهه! و از ظلمت شب، تمنا کنیم بلکه تحریم را که خود گذاشته، بردارد! امان‌نامه شمر را باور کرده‌اند، آنوقت به ما می‌گویند؛ «همصدا با ابن زیاد»! عموی کودکان حسین! هیچ چیز عوض نشده، قصه همان قصه کربلاست. ما اما از تو آموخته‌ایم که باید به جای شمر، انقلاب حسین(ع) را درک کرد. ما توافق با ۲ دست تو داریم، نه با امان‌نامه! ما درک می‌کنیم… منتها غرور خمینی را و راز آن چفیه که بر دوش خامنه‌ای است. ما تربت معطر کربلا را درک می‌کنیم. بچه‌های اروند و دوئیجی را. اوباما را نتانیاهو باید درک کند، نه ما! اوباما و نتانیاهو با همند! اگر اوباما، نتانیاهو را به بعضی‌ها نمی‌فروشد، به ما چه؟! اگر بعضی‌ها نمی‌فهمند، ما نیک می‌دانیم که با توافق، نمی‌شود حقمان را از آمریکایی‌ها بگیریم! ما همراه با انتقام، حقمان را می‌گیریم! توافق، امتیاز ندهد، امتیاز گرفتن پیشکش! نمیرد، دستاورد پیشکش! انتقام اما زنده است. اربعین شاهد ما است. دنیا با یزید، سر صلح ندارد. بعضی‌ها، روح توافق‌شان مختل شده، زخمش را به ما می‌زنند! به ما چه؟ ما که بیلبوردهایمان را هم برداشتیم! و رسانه ملی، یوم‌الله ۱۳ آبان «مرگ بر آمریکا» پخش نکرد! به ما چه که طرف توافق‌شان وحشی است اما وحشی را «مودب و باهوش» می‌دانند؟! به ما چه که با الفبای مبارزه بیگانه‌اند؟! و حتی با الفبای دیپلماسی! چه راحت تحقیر می‌شوند! اما آنکه روح توافق را نقض کرد، ما نبودیم! مراجع تقلید نبودند! راننده‌های تاکسی نبودند! سرهنگ‌ها نبودند! خانواده شهدا نبودند! گرد میز، بیشترین درسی که پاس شد، اتفاقا «حقوق» بود! من واقعا نمی‌دانم یک جانباز شیمیایی، چگونه می‌تواند اوباما را درک کند؟! چه مطالبات زمختی دارد از ما این روزگار ظریف! ما اصلا داخل توافق با یزید نبودیم! دشمن، خنده‌شان را نگرفته، اخمش را به ما می‌کنند! جدی‌شان نگرفته، سر ما خالی می‌کنند! اما تحقیرشان می‌کنند که تحقیرمان کنند! این رسما یک شعر است؛ «اوباما از ناحیه نتانیاهو در فشار است»! نه جانم! شمر از ابن‌زیاد بدتر است، یزید از جفت‌شان. یلدای دیپلماسی، باید هر چه زودتر بگذرد. دیگر به درازا کشیده این شب… آقایان، مراقب باشند بلکه از ظلمات بازی نخورند! و من حالا می‌فهمم «کل یوم عاشورا» یعنی چه. علمدار جهانی‌ترین فرد هستی! به بچه‌هایی که پای روضه امان‌نامه، ‌های‌های گریسته‌اند، داشت سخت می‌گذشت روزگار… خوب شد رسید اربعین! ما با تو هستیم عباس! و اربعین آمده بودیم با تو نجوا کنیم. دیگر صبح می‌خواهند ستاره‌ها… و تو را… که باب‌الحسینی، باب‌الزینب، باب‌العشق، باب‌البصیره، باب‌الادب… حضرت باب الظهور، عموی خواستنی و دوست‌داشتنی امام عصر! دعا کن برای ما.





قطعه 26



وطن امروز





ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum321/thread60948.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


کنترل ذهن و تسلط بر مغز توسط بشر



بسم الله الرحمن الرحیم

و نفس و ما سواها فالهمها فجورها و تقوایها

و سوگند به نفس و آنکه آن را نیکو آفرید ، پس به وی بدی و نیکیش را الهام فرمود.

----------------------------------------------------------------------------------------




شاید بهتر باشد تا قبل از اینکه به اصل موضوعی که مد نظرم هست بپردازم،کمی با شما درباره یک فیلم صحبت کنم.

مدتی پیش یکی از خوانندگان محترم و عزیز ما در قسمت نظرات درباره فیلمی صحبت کردند که در ایام نوروز از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شد.احتمالا بسیاری از شما این فیلم را دیده اید. فیلم "The Source Code"



شاید نقدهای زیادی درباره این فیلم و فیلمهای مشابه آن در مجلات و سایت ها تحلیل و نقد فیلم ببینید ولی مطمئنا در اکثر این نقدها به این موضوع اشاره ای نشده است که هدف اصلی از ساختن چنین فیلمهایی چیست.ایا تمام آنچیزی که در این دست فیلمهای علمی تخیلی گفته می شود،صرفا خیالی بوده و هیچ بویی از حقیقت نبرده است.

نظر من درباره این دست از قیلمهای سینمایی این است که همگی آنها دارند درباره یک موضوع جدی و اساسی و البته واقعی (نه خیالی) صحبت می کنند و آن هم موضوع واقعی " پروژه کنترل ذهن MIND CONTROL " است.




تم اصلی آثاری چون Matrix ،X MEN ،Star Trek ،Star Wars ،Robocop ، Dark City و صدها فیلم دیگر از این دست ، "کنترل ذهن" است.








برای خود من ،فیلمهای چون

Shutter Island ، Memento ، Inception ، Beautiful Mind ،

،Butterfly effect جالبترین آثاری هستند درباره کنترل ذهن دیده ام.







از میان همه آنها جالب ترین فیلمی که من دیده ام و در آن به موضوع کنترل ذهن پرداخته است.فیلم عجیب Fight Club اثر دیوید فینچر است.



این فیلم در سال 1999 ساخته شده،یعنی 2 سال قبل از واقعه یازده سپتامبر و سقوط برجهای دوقلو ،ولی اگر ریز بین و نکته سنج باشید در این فیلم متوجه خواهید شد که کل پروژه انهدام برجهای دوقلو از قبل برنامه ریز شده بوده و توسط تروریستهایی که توسط CIA شستشوی مغزی داده شده بودند انجام شده است.





قصد ندارم که درباره این فیلم نقدی بنویسم ولی دوستانی که علاقمندند و این فیلم را دیده اند،اگر تمایل داشتند در قسمت نظرات،نقدها و نظرهای خودشان را در رابطه با این فیلم بنویسند.به نظر من تک تک سکانسها و دیالوگهای این فیلم هدفمند و هوشمندانه طراحی شده و قابل بحث و بررسی جدی است.البته رمز گشایی از چنین آثاری مستلزم این است که شما با روانشناسی وپیچیدگی های ذهن انسان و پروژه کنترل ذهن آشنایی داشته باشید.سکانسها و دیالوگهای مختلف این فیلم پر از نمادها و نشانه هایی است که برای آنانی که با ایلومیناتی و کنترل ذهن آشنایی دارند،حرفهای زیادی برای گفتن دارد. نظر شخصی من این است که دیوید فینچر این فیلم را بسیار آگاهانه و بر مبنای Trauma Based Mind Control ساخته است.

کلیدی ترین دیالوگ فیلم Fight Club ،جمله ای است که براد پیت عنوان می کند.

قانون اول فایت کلاب: هیچ کس درباره فایت کلاب حرفی نمی زند.

قانون دوم فایت کلاب:هیچ کس درباره فایت کلاب حرفی نمی زند.

-------------------------------------------------------------------------------



موضوع کنترل ذهن Mind Control ،موضوعی بسیار پیچیده و دارای جزئیات زیاد و چند لایه است.به همین دلیل این موضوع برای خوانندگانی که غالبا مطلبی را سرسری و اتفاقی می خوانند موضوع جالبی نمی باشد و می تواند سبب شود تا سریعا نسبت به این موضوع بی علاقه شوند و از خواندن آن منصرف شوند.

ولی با این وجود نظر شخصی من این است که،توجه نکردن به این موضوع و مطالعه نکردن درباره آن احمقانه ترین کاری است که هر کسی می تواند انجام دهد.چون به نظر من این طرح و برنامه فوق العاده هوشمندانه و علمی طراحی شده (کنترل ذهن) خطرناکترین و وحشتناکترین چیزی است که واقعا همه بشریت را تهدید می کند و تنها راه نجات هر انسان در این دوره و برهه از تاریخ و نجات یافتن از این سیستم و برنامه به بردگی کشانیدن ترسناک و پر از توطئه این است که از چیستی آن و روش عملکرد آن آگاهی پیدا کرده و با آن آشنا شود.این آگاهی و آشنایی به ما کمک خواهد کرد تا حد امکان ،قدم های خود را به صورتی برداریم که کمترین آسیب ممکن به ما و زندگی ما وارد شود.

مهمترین و ارزشمندترین داریی همه ما انسانها روح و روان ما است و نباید این سرمایه عظیم را به راحتی در اختیار این جنایتکاران بی وجدان و خونخوار قرار دهیم.طرح و برنامه ایجاد بردگان و کارگرانی که مغز آنها شستشو داده شده و بی اختیار بر طبق برنامه های (کنترل ذهن) عمل می کنند،سالها و قرنها نه بلکه هزاران سال است که در طول تاریخ ایجاد شده است.



تصاویری از فیلم مشهور و مهم Wizard of the OZ. بعدا بیشتر درباره این اثر و اهمیت آن با شما صحبت خواهم کرد.



این پروژه در عصر حاضر و پس از پیشرفتهای تکنولوژیکی که بشر به آنها نائل شد،از قبل از جنگ جهانی دوم و توسط آزمایشهایی که دانشمندان و روان شناسی آلمان نازی شروع به انجام دادن کردند،شتاب و شدن بیشتری گرفت و تا اکنون ادامه دارد.




هیملر -چشم راست هیتلر و رئیس ss .بعدا در رابطه با این شخص و ارتباطش با مجامع مخفی و جادوگری صحبت خواهیم کرد.

در زمان جنگ جهانی دوم دانشمندان آلمان نازی این شانس را پیدا کردند که در کمپ ها و اردگاه های کشتار جمعی به تعداد نا محدودی از کودکان و بزرگسالان زندانی شده دست پیدا کرده و از آنها به عنوان موش های آزمایشگاهی در راستای آزمایشات پزشکی و تحقیقات روانی استفاده کنند.همه شما ممکن است چیزهایی از این آزمایشهای وحشتناک و غیر انسانی انجام شده در اردوگاه کشتار جمعی شنیده باشید.ولی مطمئن باشید که رسانه های گروهی و تلوزیونها و فیلمهای مستند ساخته شده تا کنون ،هیچگاه کلمه ای درباره این پروژه و آزمایشها وحشتناک نمی گویند و اسرار آن را برای کسی افشا نمی کنند.



همانگونه که ذکر شد، قانونی نا نوشته در این رابطه وجود دارد.قانون اول این باشگاه این است،هیچ کس درباره این باشگاه حرفی نمی زند.

قانون دوم باشگاه این است،هیچ کس در باره این باشگاه حرفی نمی زند.

بله به همین دلیل است که کسی درباره آن در رسانه ها چیزی نمی بیند و نمی شنود.به همین دلیل است که نشریات و کتابها چیزی درباره آن منتشر نمی کنند.به همین دلیل است که کسی چیزی از آن نمی داند و افراد عادی هم علاقه ای به دانستن درباره آن ندارند.این موضوع از دید اکثریت مردم عادی یک موضوع خیالی و توهمی است.توهم توطئه است.قرار نبوده و نیست که از این موضوع چیزی برای مردم آمریکا و جهان آشکار شود.




----------------------------------------------------------------

تکنولوژی کنترل ذهن Mind Control را می توانید به دو بخش کلی تقسیم بندی کرد:

1-کنترل ذهن بر پایه و اساس آسیب و ضربه روحی Trauma-based mind control

2-کنترل ذهن بر پایه الکترونیک Electronic-based mind control











اولین فاز از ایجاد و توسعه پروژه کنترل ذهن توسط حکومتها از دل تکنیکهای اسرارآمیز و مخفی بیرون آمد که در آنها سوژه و قربانی در معرض آسیبها و زخمهای شدید روحی روانی و جسمی قرار می گیرد.



معمولا این مرحله از پروژه در دوره طفولیت و کودکی که شخصیت و روان هر فرد در حال شکل گیری است ،انجام می گیرد.در طی این مرحله شدیدترین و وحشتناک ترین آسیبهای جسمی و روحی را به قربانی اعمال می کنند.به صورتیکه قربانی دیگر تاب و تحمل خود را از دست داده و کاملا از نظر روحی روانی در هم می پاشد.و به اصلاح وارد فاز و مرحله جنینی می شود.حال این روان در هم شکسته و خام را م یتوان همچون کاغذ سفیدی در نظر گرفت و آن را به میل و انتظار خود برنامه ریزی کرده و مجددا پر کرد.



با ایجاد این آسیبهای شدید روان فرد در هم شکسته شده و تجزیه می شود و به هزاران شخصیت دگرگون شده دیگر Alter personalities (دگر شخصیتها) تبدیل می شود.حال هر کدام از این هزاران شخصیت را می توان بطور جداگانه برنامه ریزی کرد تا کار و وظیفه خاصی را که برنامه نویس دوست دارد در زمان مناسب و با فشار دادن دکمه Start،اجرا کند.

در چنین حالتی شخصیت جلویی و اصلی Front personality فرد قربانی از وجود و فعالیت شخصیتهای دیگرش غافل است و به آنها آگاه نیست.در واقع این شخصیتهای ایجاد شده و برنامه ریزی شده در عمق ناخودآگاه فرد وجود داشته و به حیات و فعالیت خود ادامه می دهند و خودآگاه فرد از آنها اطلاعی ندارد.ولی با این وجود تمام آن شخصیتها در کمال قدرت و نیرو بطور مخفی واقعا وجود داشته و آماده و گوش به فرمان هستند تا به محض شنیدن فرمان حمله،از قالب و پناهگاه خود بیرون آمده و ماموریتی که برای آن برنامه ریزی شده اند را اجرا کنند.



کنترل کننده قربانی می تواند هر زمان که تمایل داشت،شخصیت دگرگون شده Alter Personality قربانی را فراخوانده و به سطح و لایه بالایی و خودآگاه روان فرد بیاورد.معمولا کنترل کننده برای این کار از کدهای مخصوصی استفاده می کند که غالبا در یک لپ تاب ذخیره شده اند.این کدها و محرک های خاص triggers نام دارند و می توانند صوت یا موسیقی خاص،تصویر یا نوشته و یا کلمه خاصی باشند.



فاز دوم پروژه کنترل ذهن در یکی از پایگاههای زیرزمینی و مخفی نیروی هوایی آمریکا به نام Montauk در Fort Hero در جزیره Long Island نیویورک پایه ریزی وآغاز شد.این پروژه با نام پروژه مونتاک Montauk Project شناخته می شود.اولین کودکان و قربانیانی که در این پایگاه مورد برنامه ریزی ذهنی قرار گرفتند به Montauk Boys مشهور شده اند.این کودکان و قربانیان در ابتدا با روش Trauma-based مورد آزمایش قرار گرفتند و در ادامه روش انها تغییر کرده و با تکنیک و تکنولوژی Electronic مورد برنامه ریزی قرار گرفتند.



روش Trauma-based روشی سخت و زمانگیر بود.حسن روش electronic این بود که در این روش به زمان زیادی نیاز نبود و به جای سالها،اینکار در طول چند هفته و چند روز صورت می گرفت.

در واقع پدر و بنیانگزار تکنولوژی و آزمایشات کنترل ذهن در قرن بیستم کسی نیست جز دکتر جوزف منگله Dr.Joseph Mengele .او یک سلاخ و جنایتکار بود که کار خود را از اردوگاه کشتار جمعی آشویتس Auschwitz آغاز کرد.او در اردوگا های کشتار نازی ها به فرشته مرگ Angel of death معروف شده بود.





او پس از جنگ جهانی دوم و شکست آلمان نازی در جنگ تحت حمایت دولت ایالات متحده آمریکا قرار گرفت و آزمایشات و تحقیقات خود را در زمینه کنترل ذهن با همکاری سازمان CIA ادامه داد.

او در آمریکا پروژه ها کنترل ذهن Trauma-basedمونارش Monarch Project و MK Ultra را پایه ریزی کرد.

برای لطلاعات بیشتر پیرامون پروژه مونارش میتوانید به لینک های زیر مراجعه کنید :

پروژه MONARCH ........ کنترل ذهن / بخش 1

پروژه MONARCH ........ کنترل ذهن / بخش 2

پروژه MONARCH ........ کنترل ذهن / بخش پایانی











ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum53/thread60947.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


خداحافظ فرمانده!


بسم الله الرحمن الرحیم









فکه به روایت شهید حاج احمد پاریاب



دانلود




کد:



http://ftp6.nasrtv.com/uploads/video/flv/khodahafez-farmande.flv.flv








ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum273/thread60946.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


گروه حامیان دولت تدبیر و امید








سلام.



همونطور که از عنوان تاپیک معلوم هست، یک گروه تشکیل دادیم با عنوان:












از دوستانی که تمایل دارند در این گروه فعالیت کنند، دعوت میشه که به ما بپیوندند.





اهداف این گروه:



1- گفتگو پیرامون اتفاقات، اقدامات و مشکلات دولت



2- بیان تصمیمات و فعالیت های خوب و مفید دولت



3- پاسخگویی و مقابله با سیاه نمایی های ناجوانمردانه! علیه دولت









نکات و مرام نامه




1- حمایت از دولت، به معنای حمایت از فتنه و فتنه گران نیست! اینا 2 تا رو با هم قاطی نکنیم. ما میخوایم از یه دولت قانونی که با رأی بیش از 18 میلیون نفر به وجود اومد حمایت کنیم. نه از یه سری افراد و گروه های غیر قانونی.



2- این گروه، جای ولایتی های حامی دولت هست. نه غیر ولایتی ها.



3- حمایت، به معنای دفاع کورکورانه و غیرمنطقی نیست. میخوایم منطقی حمایت کنیم! :)



4- یعنی اگه ببینم یه کاربر با عنوان ستون پنجم! اومده توی گروهمون و داره جوّ رو به هم می ریزه، به شدت باهاش برخورد میشه! (حتی شاید برخورد فیزیکی!)






امیدوارم که بتونیم یه کار مثبت و مفیدی تو این گروه انجام بدیم. و صرفاً وقت تلف کردن نباشه.



پس به گروه ما بپیوندید، و از مزایای عضویت در آن، بهره مند شوید!! (البته از صبح هرچی فکر کردم، مزایایی به ذهنم نرسید!)



دوستان اگر پیشنهاد خاصی برای توسعه و پیشرفت گروه داشتید، حتماً با ما در میان بگذارید.



یاعلی.












ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum400/thread60945.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


رحلت پیامبر اکرم؛ وفات یا شهادت؟

: پیامبر ختمی مرتبت، به کمال رساننده رحمت و محبت و نفی کننده جاهلیت و خشونت به تمام معنا بود. رسول خدا (ص) در هدایت مردمان و در مدیریت آنان بیش از هر چیز از رحمت و محبت بهره مى‏‌گرفت. خداوند هم آن حضرت را با این ویژگى در هدایت و مدیریت معرفى کرده است و اگر چنین نبود، آن شیوه هدایت و اداره مطلوب حاصل نمى‌‏شد.



نگاهی به برخی روحیات نبی مکرم اسلام



پيامبر اکرم (ص ) در پی رؤيای شيرينی ديد که ، مسلمانان در مسجد الحرام مشغول انجام فريضه حج هستند. به مسلمانان ابلاغ فرمود برای سفر عمره در ماه ذيقعده آماده شوند. همه آماده سفر شدند. قافله حرکت کرد. چون اين سفر در ماه حرام انجام شد و مسلمانان جز شمشيری که هر مسافر همراه خود مي برد چيزی با خود نداشتند و از سوی ديگر با مقاومت قريش روبرو شدند و بيم خونريزی بسيار بود، پيامبر (ص ) با مکيان پيمانی برقرار کرد که به "پيمان حديبيه " شهرت يافت . مطابق اين صلح نامه پيامبر (ص ) و مسلمانان از انجام عمره صرف نظر کردند. قرار شد سال ديگر عمل عمره را انجام دهند. اين پيمان ، روح مسالمت جوئی مسلمانان را بر همگان ثابت کرد. زيرا قرار شد تا ده سال حالت جنگ بين دو طرف از بين برود و رفت و آمد در قلمرو دو طرف آزاد باشد. اين صلح در حقيقت پيروزی اسلام بود، زيرا پيامبر (ص ) از ناحيه دشمن داخلی خطرناکی آسوده خاطر شد و مجال يافت تا فرمانروايان کشورهای ديگر را به اسلام دعوت فرمايد.



نامه های رسول مکرم اسلام (ص) به پادشاهان



مي دانيم که به موجب آيات قرآن ، دين اسلام ، دين جهانی و پيامبر خاتم (ص)، آخرين سفير الهی به جانب مردم است . بنابراين ماموريت ، حضرت محمد (ص ) به سران معروف جهان ، مانند: خسرو پرويز (پادشاه ايران )، هرقل (امپراطور روم )، مقوقس (فرمانروی مصر) و... نامه نوشت و آنها را به دين اسلام دعوت کرد. نامه های حضرت که هم اکنون موجود است ، روشن و قاطع و کوتاه بود. اين نامه ها را مامورانی با ايمان ، فداکار و با تجربه برای فرمانروايان مي بردند. در اين نامه ها پيامبر (ص ) آنها را به اسلام و کلمه حق و برادری و برابری دعوت مي کرد و در صورت نافرماني ، آنها را از عذاب خداوند بيم مي داد. همين پيامها زمينه گسترش جهانی اسلام را فراهم آورد.



حجة الوداع " آخرين سفر پيامبر (ص) به مکه "



چند ماه از عمر پربار پيامبر عاليقدر اسلام (ص) باقی نمانده بود. سال دهم هجرت بود. پيامبر (ص) اعلام فرمود: مردم برای انجام مراسم عظيم حج آماده شوند. بيش از صد هزار نفر گرد آمدند. پيامبر مکرم (ص)، با پوشيدن دو پارچه سفيد، از مسجد شجره در نزديک مدينه احرام بست و مسلمانان نيز همچنين. صدای گوش نواز: لبيک اللهم لبيک، لا شريک لک لبيک، در فضا طنين انداز شد. هزاران نفر اين ندای ملکوتی پيامبر (ص) را تکرار مي کردند. شکوه عظيمی بود: وحدت اسلامي، برابری و برادری تبلور يافت . پيامبر مکرم (ص)، برای اولين و آخرين بار مراسم و مناسک حج را، به مسلمانان آموخت . اين سفر بزرگ نمايشگر ثمرات بزرگ و تلاشهای چند ساله پيغمبر اکرم (ص) بود که جان و مال و زندگی خود را، خالصانه در راه تحقق آرمانهای اسلامی و فرمانهای الهی بذل کرد، و پيامهای الهی را به مردم جهان رسانيد. پيامبر (ص) در سرزمين عرفات - پس از نماز ظهر و عصر - هزاران نفر از مسلمانان پاک اعتقاد را، مخاطب ساخته چنين فرمود: "ای مردم ! سخنان مرا بشنويد - شايد پس از اين شما را در اين نقطه ملاقات نکنم - ای مردم ، خونها و اموال شما بر يکديگر تا روزی که خدا را ملاقات نمائيد مانند امروز و اين ماه ، محترم است و هر نوع تجاوز به آنها، حرام است ". سپس مردم را به برابری و برادری فراخواند و به رعايت حقوق بانوان سفارش کرد و از شکستن حدود الهی بيم داد و از ستمکاری و تجاوز به حقوق يکديگر بر حذر داشت و به تقوی توصيه کرد.



در صحنه غدير خم



وقتی پيامبر اکرم (ص ) و دهها هزار نفر در بازگشت به مدينه به محلی به نام غدير خم رسيدند، امين وحي ، جبرئيل بر پيامبر (ص ) وارد شد و پيام الهی را بدين صورت به پيامبر (ص ) ابلاغ کرد: "ای پيامبر، آنچه از سوی خداوند فرستاده شده به مردم برسان و اگر پيام الهی را به مردم نرسانی رسالت خود را تکميل نکرده اي ، خداوند تو را از شر مردم حفظ مي کند". مردم مي پرسيدند آن چه چيزی است که کامل کننده دين است و بی آن ، دين حق کامل نيست ؟ آن آخرين اقدام پيامبر (ص ) است برای تعيين خط وصايت و امامت . پيامبر (ص ) بايد - به امر خدا - تکليف مردم را پس از خود معين کند. در زير آفتاب سوزان و در روی رملها و شنهای داغ بيابان ، ضمن خطبه بلندي ، پيامبر (ص )، حضرت علی (ع ) را، به عنوان "ولي " و "جانشين " خود، به مردم معرفی فرمود، و به ويژه اين جمله را - که محدثان شيعه و سنی همه نقل کرده اند - گفت : من کنت مولاه فعلی مولاه ... مردم در آن روز که هجدهم ماه ذيحجه بود، با حضرت علی (ع ) بيعت کردند. دو ماه و چند روز بعد، در اواخر صفر سال يازدهم هجري ، پيغمبر اکرم (ص ) در مدينه چشم از جهان فروبست و در جوار مسجدی که خود ساخته بود مدفون شد. اين قبر منور، امروز زيارتگاه نزديک به يک ميليارد مردم مسلمان جهان است .



پیامبر بارها از رحلت خود خبر مى دهد



1- در فرصتهاى پراكنده



ابن عباس و سدى : چون آیه : (انك میت و انهم میتون) تو خواهى مرد و آنان نیز مى میرند، نازل گردید، پیامبر (ص) فرمود: (اى كاش مى دانستم مرگ من چه موقع خواهد بود؟)پس از آن سوره نصر نازل گردید، پس از نزول سوره نصر، پیامبر (ص ) در نماز، بین تكبیر و قرائت ، سكوت مى كرد و مى فرمود: (سبحان الله و بحمده استغفر الله و اتوب الیه) از پیامبر (ص) علت آن را سؤ ال كردند؟ فرمود: (خبر مرگ مرا دادند) پس از آن گریه شدیدى كرد، عرض شد: اى رسول خدا (ص)، آیا بخاطر مرگ گریه مى كنید؟ در حالى كه خداوند گناهان گذشته و آینده تو را آمرزیده است ؟ پیامبر (ص)فرمود: (پس ترس انتقال به آخرت ، تنگناى قبر، تاریكى لحد و ترسهاى فراوان قیامت چه مى شود؟) و بعد از نزول سوره یاد شده به مدت یكسال زنده ماند.



اسباب نزول از واحدى : عكرمة از ابن عباس روایت نموده گوید: چون رسول خدا (ص ) از جنگ حنین فراغت جست ، و سوره فتح نازل شد، فرمود: اى على و اى فاطمه : (( اذا جا نصرالله و الفتح ،)) و تا آخر سوره را قرائت فرمود (اشاره به نزدیكى ایام رحلت پیامبر).



در مجمع هم از ام سلمة آمده است : رسول خدا (ص ) در این اواخر، نمى نشست و برنمى خاست و رفت و آمد نمى كرد، مگر اینكه مى فرمود: (سبحان الله و بحمده استغفر الله و اتوب الیه) پس از آن سوره نصر را قرائت مى كرد. مرحوم علامه طباطبائى می گوید: در این معنا با اختلافاتى اندك در گفته رسول خدا (ص )، روایات بسیارى آمده است و در این كه چگونه این سوره دلالت دارد بر فرارسیدن ایام رحلت گوید: مضمون آیه دلالت دارد بر فراغ پیامبر (ص ) از تلاش و مجاهدت و پایان یافتن و تمامیت ماءموریت او، و پس از اتمام ماءموریت هنگام زوال فرا مى رسد.







2- در مراسم حجة الوداع



جابر گوید: در حجة الوداع در حضور پیامبر اكرم (ص ) بودیم ، در هنگام رمى جمرات فرمود: (مناسك خود را از من فراگیرید، شاید بعد از امسال دیگر به حج نیایم ) و به همین مضمون در كامل ابن اثیر است به اضافه این جمله هرگز مرا دیگر در این جایگاه نخواهید دید. پیامبر در هنگام بازگشت از حجة الوداع در اجتماع بزرگ حاجیان از نزدیك بودن ارتحال خود خبر مى دهد: خداوند لطیف و آگاه به من خبر داده است : و این كه نزدیك است فرا خوانده شوم و من دعوت خداى را اجابت نمایم .







3 - در مدینه



ابو مویهبة خادم رسول خدا (ص ) گوید: شبى پیامبر اكرم (ص ) مرا از خواب بیدار كرد، و فرمود: من ماموریت دارم براى اهل بقیع استغفار كنم (پس با من بیا) گوید: من با پیامبر (ص ) خارج شدم ، تا بقیع آمدیم ، آنگاه پیامبر (ص ) به اهل بقیع سلام كرد، و سپس فرمود: گوارا باد بر شما آنچه را فعلا در آن قرار دارید، در حقیقت فتنه ها هم چون شب تار روى آور گردیده است ، آنگاه فرمود: كلید خزینه هاى زمین به من واگذار شد، و این كه زندگى جاوید در دنیا داشته باشم ، و در پایان نیز بهشت از آن من باشد، و یا این كه دیدار پروردگار را برگزینم ، و من دیدار خداوند را برگزیدم .طبرى گوید: ابو مویهبة گفت : اى رسول خدا (ص ) جاودانگى در دنیا و سپس بهشت را برگزین ، فرمود: هرگز، من دیدار با پروردگار را برگزیدم .ابن كثیر روایت ابو مویهبة را ذكر كرده و بعد ادامه مى دهد: پیامبر اكرم (ص ) بعد از این جریان 7 یا 8 روز دیگر، بیشتر در دنیا نماند.ابن كثیر همچنین در داستان اعتكاف 20 روز آخر ماه رمضان پیامبر (ص ) و نزول دو بار قرآن را در سال ذكر مى كند.







4- یك ماه پیش از رحلت



عبدالله بن مسعود گوید: پیامبر اكرم (ص) یك ماه پیش از وفات خود، خواص اصحاب خود را در خانه عایشه فرا خواند و جریان نزدیك بودن وفات خود را به اطلاع اصحاب رساند. حبیب السیر با اختلافى جزئى همین مطلب را یادآور مى شود.



كوچ آفتاب



بلال موقع نماز صبح اذان گفت ولى حضرت(ص) از شدت بيمارى مطلع نشد عايشه گفت: بگوئيد ابوبكر به نماز برود. حفصه گفت: به عمر بگوئيد به نماز رود. حضرت چون سخن آنان را شنيد غمگين شد و با حال نا مساعدى كه داشت برخاست و دست بر دوش على(ع) و فضل بن عباس نهاد، با نهايت ضعف و ناتوانى پاهاى خود را مى كشيد تا به مسجد رسيد، ديد ابوبكر در محراب ايستاده حضرت(ص) با دست مبارك اشاره كرد عقب بايست و خود داخل محراب شد و نماز را از سر گرفت پس از اتمام نماز به منزل تشريف آورد و مدهوش شد مسلمانان گريستند حضرت(ص) چشمان مبارك را باز كرد و فرمود: كاغذ و دواتى بياوريد تا براى شما نامه اى بنويسم تا بعد از من گمراه نشويد، يكى از اصحاب خواست تا كاغذ و دوات بياورد دوّمى گفت: برگرد كه اين مرد هذيان مى گويد و كتاب خدا ما را كفايت مى كند.پيامبر خدا (ص) در تاريخ 28 صفر سال 10 هجرى در مدينه منوره چشم از جهان فرو بستند و به لقاء الله پيوستند، و اين در حالى بود كه سر در سينه برادر خويش على بن ابى طالب (ع) داشتند. و رسول خدا (ص) در حالى قبض روح شد كه سر بر سينه من نهاده بود و جانش در ميان دستانم گرفته شد و من دستم را بر چهره ايشان كشيدم و من متولى غسل آن حضرت شدم و ملائكه مرا كمك می كردند و در و ديوار خانه‏اش من از صداى آهسته آنان كه بر او نماز می خواندند و گروهى بالاى می رفتند و گوش من از صداى آهسته آنان كه بر او نماز می خواندند خالى نمی شد تا آنكه او را در ضريحش به خاک سپرديم...



علی (ع) در غم رحلت پيامبر (ص) در حالى كه حضرت را غسل می داد و كفن می كرد، چنين فرمود: (بأبى أنت و أمى يا رسول الله لقد انقطع بموتك...): پدر و مادرم فداى تو اى رسول خدا! همانا با مرگ تو از نعمتى محروم شديم كه با مرگ ديگران از آن محروم نمی شديم و آن، نعمت نبوت و اخبار آسمانى بود. مصيبت تو آنقدر بزرگ است كه ما را به خاطر تمام مصيبتهاى ديگر تسليت می دهد و از اين جهت، تو منحصر به فرد هستى و همه مردم در سوگ تو ماتمزده هستند و از اين جهت عموميت دارى و اگر نبود كه تو ما را به صبر امر فرمودى و از جزع و ناله نهى نمودى، سرچشمه‏هاى اشك را خشك می كرديم و درد و غم ما همواره باقى می بود و اندوه ما زدوده نمی شد و اينها نيز براى تو اندك است، ولى مرگ را نمی توان برطرف كرد، پدر و مادرم فداى تو باد! ما را نزد پروردگارت ياد كن و در خاطر خود نگهدار!







رحلت پیامبر اکرم؛ وفات یا شهادت؟!



آیا پیامبر اسلام (ص) به مرگ طبیعی از دنیا رفتند یا شهید شدند؟ عده ای تلاش می کنند در جامعه مسلمین القا کنند پیامبر (ص) عمر طبیعی خودشان را کردند . کسی به ایشان قصد سوء نکرد. و این نظر خود را با تعبیر وفات و یا رحلت پیامبر (ص) ابراز می دارند؛ و متأسفانه در محافل شیعیان هر چند نادانسته و ناخواسته؛ چنین تعبیر می شود.اما اولا باید بدانیم پیامبر (ص) را چندین بار ترور کردند. در اوایل بعثت مشرکان قصد حذف کردن فیزیکی ایشان را داشتند و در ادامه و مخصوصا بعد از هجرت به مدینه و استقرار حکومت اسلامی منافقین که طمع ریاست داشتند چندین بار سوء قصد به حضرت رسول کردند که ناکام ماند اما در آخر ایشان را مسموم و به شهادت رساندند و به قصد شوم خود رسیدند. ثانیا در عمل این مطلب را ابراز کنیم که پیامبر (ص) ما در بستر به مرگ طبیعی جان نداد بلکه شهید شدند. اما دلیل ادعای ما علاوه بر تاریخ صحیح صدر اسلام روایتی است که از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمود: هیچ پیامبر و وصی پیامبری نیست الّا اینکه به شهادت می رسد. یعنی در راه خدا کشته خواهد شد. شیخ عباس قمی در کتاب منتهی الامال روایتی در همین مضمون از امام صادق(ع) نقل می کنند و تصریح می کنند که روایت صحیحه است. در ادامه روایاتی می آید که نشان دهنده شهادت حضرت ختمی مرتبت است:



عیون: ابا صلت هروى از حضرت رضا علیه السّلام نقل كرد كه فرمود هیچ یك از ما نیست مگر اینكه كشته مى‏شود.



اعتقادات صدوق: می نویسد اعتقاد ما اینست كه پیامبر اكرم(ص) در جنگ خیبر مسموم‏ شد پیوسته این ناراحتى در آن جناب بازگشت می كرد تا بالاخره رگ گردنش بر اثر سمّ قطع و از آن ناراحتى درگذشت. که از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمود: هیچ پیامبر و وصی پیامبری نیست الّا اینکه به شهادت می رسد. یعنی در راه خدا کشته خواهد شد.



كفایة الاثر: هشام بن محمّد از پدر خود نقل كرد كه حضرت امام حسن (ع) پس از شهادت پدر خود امیر المؤمنین (ع) در ضمن سخنرانى خود فرمود: پیامبر اكرم (ص) به من خبر داده كه امامت در اختیار دوازده امام از اهل بیت اوست كه برگزیده‏اند. هیچ كدام از ما نیست مگر اینكه یا مسموم مى‏شود و یا مقتول .عده ای بر این نظرند (البته روایاتی هم مؤید نظرشان وجود دارد) زنی یهودی ایشان را مسموم کرد؛ اما تاریخ این مسمومیت تا لحظه شهادت زیاد است و با عقل جور در نمی آید. اما نظر دیگری هست که از درون امت اسلامی منافقین پیامبر (ص) را مسموم کردند. روایت ذیل اشاره به این نظر دارد: جبرئیل ابتدای سوره‏ى عنكبوت را بر حضرت رسول فرود آورد و گفت اى محمّد بخوان «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الم أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَكُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُونَ وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ صَدَقُوا وَ لَیَعْلَمَنَّ الْكاذِبِینَ أَمْ حَسِبَ الَّذِینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئاتِ أَنْ یَسْبِقُونا ساءَ ما یَحْكُمُونَ‏. رسول خدا (ص) به جبرئیل فرمود: این چه آزمایشى است جبرئیل عرض كرد اى محمّد همانا خداى تعالى تو را سلام می رساند و می فرماید: كه من پیامبرى پیش از تو نفرستادم مگر اینكه در پایان زندگی اش جانشینى كه بجایش بنشیند برگزید و روش و احكامش را زنده كرد پس راستگویان آنانند كه فرمان رسول خدا را اجرا می كنند و آنان كه نافرمانى او را می كنند دروغگویانند. همانا اى محمّد نزدیك شده رفتن تو بسوى پروردگارت خدا فرمان می دهد به تو كه پس از خود على بن ابى طالب را براى امتت انتخاب كنى او جانشین تو است كه قیام به ارشاد و هدایت امت و رعیتت می كند. اگر امت پیروى او را كردند سالم خواهند ماند …حذیفه گفت رسول خدا، على (ع) را خواست و با او خلوت كرد همان روز و شب را علم و حكمتى كه خدا با وى سپرده بود او هم به على(ع) سپرد و او را آگاه كرد آنچه را كه جبرئیل گفته بود.


پیامدهاى رحلت پیامبر(ص) از زبان حضرت فاطمه(ص)



1. ایجاد ضعف و سستى در میان مردم



حضرت در خطبه‏اى كه در حضور زنان مدینه كه به عیادت ایشان آمده بودند نیز این امر را تذكر دادند و با تاسف فرمودند:



« فقبحا لفلول الحد واللعب بعد الجد و قرع الصفاة ؛ چه زشت است ‏سستى و بازیچه بودن مردانتان پس از آن همه تلاش و كوشش .»







2. تفرقه و اختلاف به وجود آمد



استنهر فتقه وانفتق رتقه ؛ تشتت و پراكندگى گسترش یافت . و وحدت و همدلى از هم گسست.



استنهر از نهر به معناى وسعت و زیادى است، فتق به معناى جدایى و پاره پاره شدن است. انفتق از انفتاق یعنى شكافتن و رتق هم به معناى همبستگى و اتحاد است .در قرآن كریم نیز آمده است كه: «ان السموات والارض كانتا رتقا ففتقناهما ؛ (آیا كافران ندیدند) كه آسمان ها و زمین به هم پیوسته بودند و ما آنها را از یكدیگر باز كردیم .







3. امید و آرزوهاى مسلمانان به ناامیدى تبدیل شد



آنان كه به پیامبر اكرم (ص) و احكام عالیه اسلام ناب حضرتش دلخوش كرده بودند از نعمت دین الهى و حكومت اسلامى بهره ‏مند گشته بودند. اكنون با دیدن حوادث بعد از آن حضرت مایوس شده و امیدشان به یاس مبدل گشت.







4 . به حریم پیامبر بى ‏حرمتى شد



« اضیع الحریم و ازیلت الحرمة عند مماته ؛ هنوز جسد مبارك پیامبر بر زمین است. در اجتماع سقیفه بدون نظرخواهى از خاندان پیامبر به تعیین جانشین براى آن حضرت مى‏پردازند. و حق اهل بیت‏ حضرتش را ضایع مى‏كنند .و مدتى هم از رحلت ‏حضرت نگذشت كه به در خانه تنها یادگارش آمدند و چه بى ‏حرمتی ها كه نكردند. چنانكه حضرت زهرا (س) فرمود: یا ابتاه یا رسول الله ماذا لقینا بعدك من ابن الخطاب وابن ابى قحافة ؛ بابا اى رسول خدا پس از تو از دست زاده خطاب و زاده ابى قحافه چه بر سر ما آمد.







5 . خط نفاق و دورویى آشكار شد



حضرت در جاى دیگرى از همین خطبه، با كنایه زیبایى به این نفاق افكنى پرداخته است و فرموده است:« تشربون حسوا فى ارتغاء و تمشون لاهله و ولده فى الخمر والضراء و نصبر منكم على مثل حز المدى، و وخز السنان فى الحبشاء ؛ شیر را اندك اندك با آب ممزوج نمودید و به بهانه این كه آب مى‏نوشید، شیر را خوردید. كنایه از نفاق است كه تظاهر به عملى مى‏شود كه در واقع خلاف آن است و براى نابودى اهل بیت او در پشت تپه‏ها و درختان كمین كردید . و ما بر این رفتار شما كه مانند بریدن كارد و فرو بردن نیزه در شكم، دردآور و كشنده است صبر مى‏كنیم .







6 . مردم دچار بى‏تفاوتى شدند



حضرت خطاب به انصار كه با جان و مال پیامبر را كمك كرده بودند چنین فرمودند:« یا معاشر الفتیة و اعضاء الملة، و حضنة الاسلام ما هذه الغمیزة فی حقی و السنة عن ظلامتى ؛ اى گروه جوانمرد، اى بازوان ملت و یاوران اسلام، این غفلت و سستى و ضعف شما در حق من و تغافل و بى‏تفاوتى و خواب آلودگى درمورد دادخواهى من، چیست؟»







7 . مردم پیمان شكنى كردند



همچنین پیامبر اکرم (ص(فرمودند:« فانى حرتم بعد البیان و اسررتم بعد الاعلان و نكصتم بعد الاقدام ؛ پس چرا بعد از بیان حق حیران و سرگردانید، و بعد از آشكار كردن عقیده پنهان كارى مى‏كنید و بعد از آن پیشگامى و روى آوردن به عقب برگشته پشت نموده‏اید.»حضرت زهرا (س) ، در این فراز به حادثه غدیر اشاره مى‏كند كه پیامبر اكرم (ص) آن را براى مردم بیان فرمود و به آنها اعلام كرد و آنان نیز با على (ع) بیعت كردند . اما اكنون بیعت‏ خود را شكستند .پس چرا بعد از بیان حق حیران و سرگردانید، و بعد از آشكار كردن عقیده پنهان كارى مى‏كنید و بعد از آن پیشگامى و روى آوردن به عقب برگشته پشت کرده اید







8. شتاب در شنیدن حرف هاى بیهوده و بى‏اساس



« معاشرالناس المسرعة الى قیل الباطل المغضیة على الفعل القبیح الخاسر ؛ اى گروه مردم كه به سوى شنیدن حرف هاى بیهوده شتاب مى‏كنید، و كردار زشت زیانبار را نادیده مى‏گیرید.»







9. فرصت طلبان به سر كار آمدند



حضرت (س) در فرازهایى از خطبه فدكیه به گروه هاى فرصت طلب كه منتظر بودند تا بعد از رحلت پیامبر از موقعیت ‏بهره برند پرداخته است . و ویژگى‏هاى آنها را نیز بیان فرموده است .



/////////////////



منابع



1- بصائر الدرجات، محمد بن حسن بن فروخ صفار، ص 503، کتابخانه آیت الله مرعشی، قم 1404 قمری .



2- ترجمه جلد هفتم بحارالانوار، ج‏5، ص 176 .



3- ترجمه جلد هفتم بحارالانوار، ج‏5، ص 178 .



4- سوره عنکبوت، آیه 1 – 3 .



5- ارشاد القلوب، ترجمه رضایى، ج‏2، ص 235- 238 .



6-سوره شعراء، آیه 227، ترجمه آیت الله مکارم شیرازی .



7- سیرة المصطفى هاشم معروف ص 709 - دارالقلم به نقل از شرح نهج ابن ابى الحوید ج 3 - 190 - 189.



8- تاریخ ابن ایثر ج 2، ص 318 - دار صادر.



9- تاریخ طبرى ج 2، ص 226.



10- البدایة و النهایة ابن كثیر، ج 5 - 6، ص 224، بیروت .



11- سیرة المصطفى ، هاشم معروف ، ص 708، دارالقلم بیروت .



12- تاریخ طبرى ، ج 2/226، چاپ بیروت .



13- البدایة و النهایة ، ابن كثیر، ج 5، ص 224 - 225.



14- حیاة محمد: محمد مصطفى المراعى ، ص 471.



15- طبقات ابن سعد، ج 2، ص 206.



16- ج 4، ص 247.



17- كامل ابن اثیر، ج 2، ص 318، دار صادر.



18- سیرة المصطفى هاشم معروف به نقل از شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج 3، ص 190 - 189.



19- جزء سوم از جلد اول ، ص 413.





ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum295/thread60944.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


مرد معتاد بینی و لب زنش را برید+ تصاویر(+18)

خبرگزاری شفقنا افغانستان، از بریدن لب و بینی یک زن توسط شوهرش در ولایت هرات خبر داد و افزود، این سلاخی بیرحمانه زمانی صورت گرفت که شوهر معتاد به مواد مخدر از همسرش می خواهد تا زیور آلاتش را به او تسلیم کند اما زن مقاومت نشان داده و در مقابل این درخواست ایستادگی می کند؛ همین باعث می شود شوهر ابتدا گوش همسرش را بریده و او را مورد ضرب و جرح قرار داده است.



بنا به این گزارش مسوولان بیمارستان هرات نیز گفته اند که لب و بینی این خانم شب جمعه با چاقو توسط شوهرش بریده شده است. این زن باشنده منطقه "درب قندهار" ولایت هرات است و شوهرش بعد از انجام این عمل از خانه فرار کرده است.














"عزیز الرحمان جامی" دکتر این بیمارستان نیز در این رابطه گفته است: این خانم ساعت سه صبح جمعه به شفاخانه انتقال داده شد. او افزود: «تعداد زیادی از ضربات چاقو به نواحی مختلف سر زن اصابت کرده است. همچنان ضربات چاقو در دست و سینه این زن نیز اصابت کرده است. وضعیت این خانم فعلا رضایت بخش است».








این زن 23 ساله ستاره نام دارد و مادر چهار کودک دختر است. بستگان این زن می گویند که شوهرش به مواد مخدر معتاد است و همواره با خشونت او را مجبور می کرده است با رخت شویی برایش پول فراهم کند تا خرج مواد مخدرش تامین شود.





مادر ستاره که عصر روز جمعه از این واقعه آگاه شد از نهادهای حقوقی خواهان رسیدگی به وضعیت دختر خود شد.










خود ستاره نیز به مسئولان بیمارستان گفته است، شوهرش شب گذشته باز هم از او پول خواسته بود، اما او پولی نداشته تا به او بدهد. بعداً بین هر دو مشاجره صورت می گیرد. مرد ابتدا با سنگ بر سر او می زند و بعد از آن، لب و بینی اش را می برد و متواری می شود.










مقام های دفتر کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت هرات با تقبیح این عمل، خواستار رسیدگی جدی به قضیه شده اند.





هفته گذشته نیز دو زن خودشان را در ولایت هرات حلق آویز کردند که به گفته مسوولان محلی، خشونت دلیل اصلی آن بوده است.





ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum401/thread60943.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم