راضی باش به رضایت خدا
یكی از حقوق خداوندی، رضایت دادن به رضای اوست؛ یعنی پس از آنكه توكل بر او نمودی و از ته قلب اعتماد بر او نمودی، و علم داشتی كه او جز صلاح تو نمی خواهد و او از پدر و مادرت بر تو مهربان است.در تمام پیشامدها راضی به رضای او باش، چه به مزاجت شیرین و چه تلخ باشد.بدان كه صلاح تو در همین است و تو نمی دانی.
روزی لقمان به پسر فرمود:
ای پسر! اگر برای تو كاری پیش آید از محبوب و مكروه تو بر آن راضی باش و بدان كه صلاح تو در آن بوده است. پسر به پدر گفت.من این كار را نتوانم كرد تا بر صحت گفتار تو یقین پیدا كنم. پدر گفت: كه خداوند تعالی پیامبر فرستاده است، بیان آنچه من گفتم با اوست، لذا هر دو بیرون آمده و بر مركب نشستند و در بیابان به راه افتادند.
رفتند، تا وقت نماز ظهر رسید. هوا گرم بود و آب و توشه ی آنها تمام شده بود و لذا هر دو از مركب فرود آمدند و پیاده شدند. ناگاه لقمان در پیش خود سیاهی دید. با خویش گفت كه آن سیاهی، درخت است و آن دود نشان آبادی است، در این حال، ناگاه پسرش پای بر استخوانی نهاد و آن استخوان در پای وی فرو رفت و بیهوش بر زمین افتاد.
پدر مهربانش بر بالینش آمد و جراحت وی را مداوا نمود، در این هنگام اشكی از چشم پدر بر صورت پسر چكید. پسر رو به پدر گفت: ای پدر! برای چه گریه می كنی، خود می گویی صلاح من در آن است كه واقع شده، این چه صلاحی است، كه توشه تمام نموده ایم و در این بیابان متحیر مانده ایم.
جواب داد: سبب گریه ی من مهر پدری می باشد. اما آنچه می گویی در این چه خیری است، تو چه می دانی، شاید بلایی كه از تو مرتفع شده است عظیم تر از این بوده است. در این حال بودند كه سواری را بر اسبی مشاهده نمودند او جامه ای سفید پوشیده بود. او صدا كرد آیا تو لقمان حكیم هستی؟
گفت: آری، سوار گفت: اگر این بلایی كه به شما رسید نبود، شما هردو نابود می شدید و در زمین فرو می رفتید، چنانكه دیگران به خاطر آن بلا هلاك شدند و شما نجات پیدا كردید. (از زلزله ای كه اتفاق افتاد و اگر شما داخل دیار خود بودید به تحقیق هلاك می شدید.)
منبع:كتاب پندهای لقمان حكیم/مهدی لطفی
منبع: انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان
http://www.nooreaseman.com/forum160/thread46371.html
تبادل لينك
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر