دعای امام حسين (علیه السلام) در حق زهیر بن قين
زهیر بن قين در زمان حيات علی (ع) حامي عثمان بود اما چه چیزی باعث شد او به پشتیبانی از حسین (ع) اقدام کند و خود را در کاروان ...
در میان ائمه اطهار، تنها امام حسین (ع) با وجود قلّت اصحاب برای مبارزه علیه حکومت جور قیام کردند. در حالی که سایر امامان با وجود کثرت یاران، علت عدم قیام خود علیه امویان و عباسیان را کمی اصحاب بیان میکردند.
بزرگترين مانع ظهور حضرت حجت(عج)
72 تن از یاران حسین (ع) چه ویژگیهايي داشتند که امام به پشتوانه آنها در برابر سپاه چند هزار نفری یزید ایستادند؟ در چندین شماره از سلسله مباحث یاران اهل بیت به خصوصیات یاران امام حسین پرداختیم تا با الگو قرار دادن آنها بزرگترین مانع ظهور حضرت مهدی (عج) را از میان برداریم.
حضرت مهدی (عج) در انتظار 313 تن از یاران خود هستند تا با اتکا آنها جهان را از سیل وجود اشرار پاک بگردانند. شاید ما نتوانیم در میان آن 313 تن باشیم اما میتوانیم فرزندانمان را متناسب با یاران امام حسین و حسینی پرورش دهیم تا یاریرسان حضرت باشند. در این شماره به نکات بارزی از زندگی زهیر بن قین از یاران با وفای امام حسین (ع) میپردازیم.
زهیر بن قین و هواداری از عثمان
زهير، ميان قبيله خويش شخصيتى مورد احترام بود و در كوفه مىزيست. رشادتهاى او در جنگها و نبردها مشهور و زبانزد بود و در ابتدا از هواداران عثمان به شمار مىآمد (1).
نکته جالب توجه در زندگی زهیر این است که او از آن دسته افرادی نبود که دائما در عبادت و تهجّد به سر میبرند و اوامر امام معصوم را به محض شنیدن به دیده منت ميپذیرند، بلکه آن طور كه در منابع آمده است زهير در ابتدا از هواداران عثمان به شمار مىآمد.
مطمئنا کسی که در آن موقعیت از هواداران عثمان بوده محب و شیعه علی (ع) و خاندانش نبوده است؛ زیرا هواداری از عثمان در زمان حضور علی بن ابی طالب بی معنی است.
عثمان کسی است که حق بدیهی امام علی را سلب کرد و مورد تأیید حضرت نبود. هرچند که در برخی موارد حضرت برای مصالح اسلام از عثمان حمایت کردند، اما مسلما هواداری از عثمان با ولایت علی (ع) به هیچ نحو قابل جمع شدن نیست.
چگونه کسی که مدافع عثمان است، حامی سینه چاک حسین (ع) میشود؟
اما چه میشود که زهیر، کسی که مدافع عثمان است، حامی سینه چاک حسین بن علی میشود؟ زهیر فردی است که از وجود امام زمان خود، علی (ع) به خوبی بهره نبرده است اما چه چیزی باعث میشود تا به پشتیبانی حسین (ع) اقدام کند و خود را در کاروان شهدای کربلا جای دهد؟
ناخرسندی زهیر از هم مسیر شدن با امام حسین (ع)
ابو مخنف روايت كرده است: در بازگشت از سفر مكه با زهير همراه بوديم و به موازات مسير كاروان امام حسين (ع) حركت مىكرديم و فوق العاده ناخرسند بوديم كه با آن حضرت در يك منزل فرود آييم.
هرگاه حسين (ع) حركت مىكرد، زهير كاروان خود را عقب مىكشيد و هرگاه آن حضرت در منزلى فرود مىآمد زهير پيشى مىگرفت تا اينكه ناگزير در منزلى با هم فرود آمديم؛ حسين در يك سو و ما در سويى ديگر منزل نموديم.
هنگامى كه مشغول غذا خوردن بوديم، ناگهان پيك حسين (ع) از راه رسيد و سلام كرد و وارد شد و گفت: اى زهير بن قين! ابا عبد اللّه حسين بن على (عليهما السّلام) مرا نزدت فرستاده كه خدمت او برسى. راوى مىگويد: ما هر يك از ناراحتى، لقمهاى را كه در دست داشتيم به سويى افكنديم و سكوت مرگبارى بر ما حاكم شد.
بين زهير و ابا عبدالله چه گذشت؟
ابو مخنف آورده است: دلهم دخت عمرو، همسر زهير برايم نقل كرد و گفت: من به زهير گفتم: چگونه رواست كه فرزند رسول خدا (ص) تو را بخواند ولى تو از رفتن نزد او سرباز زنى؟ سبحان اللّه! چه مىشود نزدش بروى و سخنش را بشنوى و برگردى؟
دلهم مىگويد: زهير خدمت امام شرفياب شد و ديرى نپاييد كه با چهرهاى شاداب و پرنشاط بازگشت و دستور داد سرا پرده و اثاثيه و كالايش را به نزديكى خيمههاى امام حسين (ع) انتقال دهند و سپس به من گفت: تو را طلاق دادم، مىتوانى نزد خانوادهات برگردى؛ زيرا من دوست ندارم جز خير و نيكى از ناحيه من به تو آسيبى برسد و آنگاه به همراهان خود اظهار داشت هر كدام علاقهمنديد مىتوانيد با من بمانيد، در غير اين صورت اين آخرين ديدار ماست (2).
چه چیزی زهیر را این چنین دگرگون میکند؟ چگونه زهیری که هوادار عثمان بوده درخواست امام را برای یاری ایشان لبیک میگوید و به یک باره از همه دنیا چشم میپوشد و برای یاری حضرت راهی کربلا میشود؟
شاید بتوان گفت زهیر شامل هدایت الهی شد وگرنه اگر به روند زندگی خود ادامه داده بود مانند بسیاری از مردمان آن دیار در سیل جاماندگان کربلا قرار میگرفت. برای پاسخ به این سوالات روند هدایت الهی را مرور میکنیم.
علت سفارش امام صادق (ع) به خواندن دعای رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنا چیست؟
«عياشى» از حضرت صادق (ع) روايت نموده كه فرمودند: زياد كنيد گفتن رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنا (الخ) را و مأمون نشويد از زيغ و ميل قلب به باطل (3).
در روایات بسیاری به مداومت در خواندن آیه 8 سوره آل عمران سفارش شده است: «رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ» بارالها! دلهاى ما را پس از آن كه هدايتمان كردى ملغزان، و ما را از نزد خويش رحمتى بخشاى كه همانا تو بخشايشگرى.
از جمله اثر خرد و معرفت پروردگار، آنست كه افراد به ايمان و ثبات عقيده خود اطمينان ندارند و آن را پرتويي از فضل پروردگار ميدانند و همواره از پروردگار خواستارند كه نعمت ايمان را بر آنان ارزانى فرمايد؛ زيرا بطور يقين ميدانند كه قوام موجودات به مشيت پروردگار است و همواره در تحول و تبدلند و پى در پى از فيض هستى برخوردارند، خصوصا در باره عقيده كه بايد انسان در محور خداشناسى و خداپرستى دور بزند و در همه لحظات در ايمان استقامت نمايد تا در سعادت استقرار يابد.(4)
خدا ما را هدايت كرده است؛ نه اينكه خودمان هدايت شده باشيم
مفسرين درباره تفسير جمله (لا تُزِغْ) اقوالى دارند كه چگونه ميشود خدا قلب كسى را نسبت به حق بىميل نمايد. جواب اين اشكال اين است كه از جمله (بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنا) استفاده ميشود يعني خدا ما را هدايت كرده است نه اينكه خودمان هدايت شده باشيم؛ چون خدا ما را هدايت كرده است پس ادامه دادن هدايت به دست قدرت او است، نه به دست خود ما (5).
پس گويا اين آيه ميخواهد بفرمايد به آن طريق هدايتى كه به ما عطا كردهاى ادامه بده؛ زيرا اگر از ارائه آن طريق خوددارى بفرمائى ما به علت اقتضاء نفس اماره از طريق حق بىميل و براه باطل متمايل خواهيم شد. همچنانكه اگر طبيبى از مواظبت مريض خود چشم پوشى نمايد عاقبت كار مريض منجر به مرگ خواهد شد.
شاید زهیر را بتوان از جمله کسانی برشمرد که برخی دورههای زندگی خود را در ضلالت به سر بردهاند اما خداوند دوباره آنها را به مسیر هدایت خود رهنمون کرده است.
وقتي خود را بي نياز از خدا بدانيم خدا ما را به خودمان واگذار ميكند
ما دائما در حال دریافت عنایات الهی هستیم و هیچگاه نمیتوانیم خود را از آن بی نیاز بدانیم. قطعا وقتی ما خود را از خداوند بی نیاز بدانیم خداوند نیز ما را به خودمان وا میگذارد، اما اگر دائما به درگاه خداوند اظهار عجز کنیم و خارج نشدن از مسیر هدایت الهی را درخواست کنیم مسلما خداوند نیز در فتنهها و گرفتاریهای دنیا ما را تنها نخواهد گذاشت و اگر زمانی هم از این مسیر خارج شدیم خودش دوباره ما را به مسیر هدایتشدگان باز میگرداند.
زهیر نیز کسی بود که مشمول هدایت الهی شد و در زمره یاران حضرت قرار گرفت، هرچند که روزگاری از هواداران عثمان بود.
عدم دلبستگی به دنیا، به حرکت شیعیان برای یاری اهل بیت شتاب ميدهد
«قُلْ اِنْ کانَ آباؤُکُمْ وَ اَبْناؤُکُمْ وَ اِخْوانُکُمْ وَ اَزْواجُکُمْ وَ عَشیرَتُکُمْ وَ اَمْوالٌ اقْتَرَفْتُمُوها وَ تِجارَةٌ تَخْشَوْنَ کَسادَها وَ مَساکِنُ تَرْضَوْنَها اَحَبَّ اِلَیْکُمْ مِنَ اللّهِ وَ رَسُولِهِ وَ جِهادٍ فی سَبیلِه فَتَرَبَّصُوا حَتّی یَأتِیَ اللّهُ بِاَمْرِه وَ اللّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفاسِقینَ».
بگو اگر پدران و پسران و برادران و زنان و خاندان شما و اموالی که گرد آوردهاید و تجارتی که از کساد شدنش میترسید و خانههایی را که به آنها دل خوش کردهاید، نزد شما از خدا و پیامبرش و جهاد در راه وی دوست داشتنیتر است، پس منتظر باشید تا خدا فرمانش را (به اجرا) در آورد و خداوند گروه فاسقان را راهنمایی نمیکند (آيه 24 سوره توبه).
زهیر زمانی که تصمیم به یاری امام (ع) میگیرد چیزی را مانع کمک رسانی به امام نمیبیند. در این مواقع وقتی افراد قصد شرکت در جبهه حق را میکنند به مرور تمام مایملک آنها از مال و زمین گرفته تا زن و فرزند در جلوی دیدگان آنها قرار میگیرد و آنها را از رفتن باز میدارد.
اما به نظر میرسد زهیر دلبستگی چندانی به دنیا و مافیها نداشته؛ زیرا زمانی که قصد همراهی امام را میکند به راحتی زیباییهای فریبنده دنیا را کنار میگذارد و با همه آنها وداع میکند.
یا حسین! اگر دنیا جاودان بود باز هم ماندن در رکاب شما را ترجیح میدادیم
زهیر در یکی گفتارهایش خطاب به امام (ع) عرضه داشت: «اى هدايتيافته الهى! اى فرزند رسول خدا! پيامت را شنيدم، به خدا سوگند! اگر دنيا ماندنى و نيز قرار بود ما در آن، جاودان به سر بريم و با يارى و باهمنوايى شما از آن موهبتها جدا و محروم شويم، مبارزه در ركاب شما را بر ماندن در اين دنيا ترجيح مىداديم» سپس امام (ع) در حق وى دعاى خير فرمود (6).
این سخن از چه چیز سرچشمه میگیرد؟ این سخنان ناشی از آن است که محبت امام حسین (ع) آن چنان در دل و جان زهیر رسوخ کرده که دیگر به زیباییهای دنیا نمی اندیشد. شاید بتوان گفت محبت حقیقی اهل بیت این چنین است.
اهلبيت همراهي مردم را ميخواهند نه اسب و شمشير آنها را
محبت حقیقی اهل بیت با دلبستگی به دنیا قابل جمع نیست. اهل بیت یارانی میخواهند که در صورت نیاز به کمک آنها توانایی دل بریدن از دنیا را داشته باشند، نه این که مانند بسیاری از جا ماندگان کربلا بهانه زن و فرزند و مال و اموال خود را بیاورند.
اهل بیت یارانی نمیخواهند که در جواب دعوت امامان به قیام علیه باطل بگویند هرچند ما نمیتوانیم تو را همراهی کنیم اما اسب و شمشیرمان را در اختیار تو خواهیم گذاشت.
همسر زهیر مشوق او در شرف یاب شدن به حضور امام حسین (ع) بود
البته در این میان داشتن همسر و همراه مؤمن به اهل بیت بسیار مؤثر خواهد بود، زیرا قطعا میان زنانی که شوهرشان را به همراهی امام دعوت کردند و زنانی که از پیوستن شوهر خود به سپاه امام جلوگیری کردند بسیار تفاوت است.
دلهم، همسر زهیر را میتوان در زمره زنان غیور به شمار آورد؛ زیرا با شهامت در مقابل وسوسههای شیطانی ایستاد و نه تنها برای درک حضور امام مانع همسرش نشد بلکه مشوق او نیز بود.
سوال سپاهيان عبيدالله بن زياد از زهير
در برخی کتب نقل شده است وقتی زهیر به میان سپاهیان عبیدالله رفته بود و آنها را به همراهی امام حسین دعوت میکرد یکی از آنها به زهیر گفت: اى زهير! چه شد؟ تو كه از نظر ما شيعه و پيرو اهل بيت نبودى و از عثمان هوادارى مىكردى.
زهير پاسخ داد: آيا اكنون از سخنانم در نمىيابى كه من از دوستداران آنانم؟! به خدا سوگند! من نه هيچگاه نامهاى به او نوشتم و نه پيكى نزدش فرستادم و نه به او وعده همكارى دادم، ولى در مسير راه با او همنوا گشتم، زمانى كه او را ديدم به ياد رسول خدا (ص) و جايگاه آن حضرت افتادم و پى بردم كه دشمنان وى و حزب شما درباره آن حضرت چه تصميمى دارند، مصمّم شدم به يارى او بشتابم و در جمع هوادارانش قرار گيرم و براى حفظ حق خدا و رسولش جانم را در راهش نثار كنم (7).
آرزو دارم هزار بار در راه شما كشته شوم
ابو مخنف روايت كرده كه با فرا رسيدن شب دهم محرم، حسين (ع) براى ياران و خاندان خود، خطابهاى ايراد كرد و در سخنان خود فرمود: «اكنون تاريكى شب شما را فرا گرفته، از اين فرصت مناسب استفاده كنيد و هر يك از مردانتان، دست مردى از خاندان مرا بگيرد و اينجا را ترك گويد؛ زيرا اين مردم تنها در پى من هستند.»
زهير به پاخاست و عرضه داشت: «به خدا سوگند! دوست دارم كشته شوم، دوباره زنده گردم، مجددا كشته شوم تا به همين ترتيب هزار بار كشته شوم و خداوند بدين وسيله خطر كشته شدن را از وجود مقدس شما و جوانان اهل بيت دور نمايد» (8).
مقیّد بودن زهیر به امر به معروف و نهی از منکر تا آخرین لحظات
در تاریخ نقل شده است که زهیر چندین بار تلاش کرد تا دشمنان را به خطای خود آگاه کند، اما آنها پندپذیر نبودند. مسلما کسی که خیر خواه مسلمانان است خداوند نیز خیر خواه اوست.
در آخرین تلاشی که زهیر برای هدایت لشکریان عبیدالله کرد راوى مىگويد مردى از پشت سر صدا زد اى زهير! ابا عبد اللّه (ع) مىفرمايد: به سوى ما بازگرد، به جانم سوگند! همان گونه كه مؤمن آل فرعون به بهترين وجه ممكن قوم خود را پند داد و به سوى خدا فرا خواند تو نيز چنين كردى تا چه قبول افتد و چه در نظر آيد و بدين سان زهير به سوى ياران امام حسين (ع) بازگشت (9).
این مطلب نشان دهنده این است که وقتی زهیر راه حق را فهمید تمام هم و غم خود را برای نجات مسلمانان از عذاب الهی به کار گرفت. در واقع، شناخت زهیر از مسیری که در آن قدم گذاشته بود از چنان عمق و استواری برخوردار است که دائما تلاش میکند سایر افراد را که در گمراهی به سر میبرند به راه راست هدایت کند.
دعای امام حسين (ع) در حق زهیر
سروى در مناقب مىگويد آنگاه كه زهير از اسب به زمين افتاد، امام (ع) بالين او حاضر شد و فرمود: «لا يبعدنّك اللّه يا زهير! و لعن اللّه قاتليك، لعن الذين مسخوا قردة و خنازير»، خداوند تو را از رحمت خويش دور نگرداند و قاتلان تو را مانند كسانى كه با لعنت خدا به صورت ميمون و خوك در آمدند، لعنت نمايد.
منبع: خبرگزاري دانشجو
منبع: انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان
http://www.nooreaseman.com/forum11/thread46342.html
تبادل لينك
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر