۱۳۹۱ آذر ۶, دوشنبه

داستان هایی از کتاب ریاض الحکایات


داستان های کوتاه از کتاب ریاض الحکایات



[آیت الله العظمی ملا حبیب الله شریف کاشانی]





ازشخصی پرسیدند: ریش تو بهتراست یا دم سگ؟
گفت: اگرفردای قیامت از پل صراط بگذرم ریش من وگرنه دم سگ ...




سگی به گربه ای گفت : من با این همه صفات خوب ، درخانه مردم جایی ندارم.

چرا تو با اینکه هیچ صفت خوبی نداری ؛ مردم تورا درمنزل راه می دهند؟
گربه گفت : به جهت اینکه توحیوانی هستی غریب آزار؛ واین همه ی صفات خوبت را ازبین برده است !






روزی سگی درپی آهویی می دوید.

آهوروی برگرداندوگفت : ای سگ رنج بیهوده می کشی .تو هرگز به من نخواهی رسید.زیرا تو درپی استخوان میدوی ومن درپی جان.






درباره :



http://www.nooreaseman.com/forum84/thread4427.html






منبع: انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



http://www.nooreaseman.com/forum78/thread46322.html



تبادل لينك

هیچ نظری موجود نیست: