داستان های کوتاه از کتاب ریاض الحکایات
[آیت الله العظمی ملا حبیب الله شریف کاشانی]
ازشخصی پرسیدند: ریش تو بهتراست یا دم سگ؟
گفت: اگرفردای قیامت از پل صراط بگذرم ریش من وگرنه دم سگ ...
سگی به گربه ای گفت : من با این همه صفات خوب ، درخانه مردم جایی ندارم.
چرا تو با اینکه هیچ صفت خوبی نداری ؛ مردم تورا درمنزل راه می دهند؟
گربه گفت : به جهت اینکه توحیوانی هستی غریب آزار؛ واین همه ی صفات خوبت را ازبین برده است !
روزی سگی درپی آهویی می دوید.
آهوروی برگرداندوگفت : ای سگ رنج بیهوده می کشی .تو هرگز به من نخواهی رسید.زیرا تو درپی استخوان میدوی ومن درپی جان.
درباره :
http://www.nooreaseman.com/forum84/thread4427.html
[آیت الله العظمی ملا حبیب الله شریف کاشانی]
ازشخصی پرسیدند: ریش تو بهتراست یا دم سگ؟
گفت: اگرفردای قیامت از پل صراط بگذرم ریش من وگرنه دم سگ ...
سگی به گربه ای گفت : من با این همه صفات خوب ، درخانه مردم جایی ندارم.
چرا تو با اینکه هیچ صفت خوبی نداری ؛ مردم تورا درمنزل راه می دهند؟
گربه گفت : به جهت اینکه توحیوانی هستی غریب آزار؛ واین همه ی صفات خوبت را ازبین برده است !
روزی سگی درپی آهویی می دوید.
آهوروی برگرداندوگفت : ای سگ رنج بیهوده می کشی .تو هرگز به من نخواهی رسید.زیرا تو درپی استخوان میدوی ومن درپی جان.
درباره :
http://www.nooreaseman.com/forum84/thread4427.html
منبع: انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان
http://www.nooreaseman.com/forum78/thread46322.html
تبادل لينك
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر