❌❌❌ناگفته هاى احمدى مقدم از ٨٨/1:
💢وزارت اطلاعات چه قبل از انتخابات و چه بعد از آن از ما پشتیبانی اطلاعاتی نمیکرد. اینجا موضوعی را میگویم که تابهحال نگفتهام. وزارت اطلاعات بهنحوی آقای هاشمی را در جریان انتخابات ریاستجمهوری هدایت و حتی تشجیع میکرد. آقای هاشمی بعد از انتخابات خیلی عصبانی بود. تصمیم گرفتم پیش ایشان بروم. قبل از دیدار با دفتر حضرت آقا هماهنگ کردم که به آقای هاشمی چه بگویم بهتر است؟ سیاست بیت رهبری حفظ آقای هاشمی است.
💢احمد توکلی به خود من میگفت از هاشمی نباید منتظری و از میرحسین نباید بنیصدر بسازیم. استراتژی ما این باشد که از هاشمی، منتظری درست نکنیم.
💢 در فیلم انتخاباتی هاشمی (سال ٨٤) ایشان در میزگردی با دخترها و پسرها نشسته بود. در آنجا آقای هاشمی گریه میکند! تا ایشان گریه میکند میگویند «کات، فیلم خراب شد. از نو!» آقای هاشمی عصبانی میشود و میگوید: «یعنی چه؟ من را مسخره کردید. مگر گریه کنم چه اتفاقی میافتد؟!» پسرش میگوید: «بابا غصه نخور ما در حال ساخت مارمولک ۲ هستیم»! (با خنده) در آن دیدار به آقای هاشمی گفتم وقتی در فیلم انتخاباتیتان میگویید برای پوشش لختنبودن کافی است! وقتی حتی یک سفر استانی نرفتی و متکبرانه گفتی: ما اینجا برندهایم، کاری نداریم که برویم. روشن است که به بسیجیها بگوییم یا نگوییم به شما رأی نمیدهند. بسیجی دنبال آرمان امام است. در آن دیدار آقای هاشمی چندبار با کنایه به من میگفت:« فامیلتان احمدینژاد!» گفتم من با آقای احمدینژاد نسبتی ندارم. اما دو، سه بار حرفش را تکرار کرد.
💢به ایشان گفتم: «اصلا احمدیمقدم با احمدینژاد چه طوری شناسنامهای باجناق میشوند؟ خندهدار نیست؟ همسر من اهل کردستان است و ما هیچ نسبتی با آقای احمدینژاد نداریم. بچهمحل بودهایم، ولی حتی یادم نمیآید او را در محل دیده باشم. در شهرداری با او آشنا شدم. این شایعات مال بیبیسی است. البته آقای روحانی هم یک بار همین مطلب را به من گفت، اما آقای هاشمی از شما تعجب میکنم که چنین حرفی میزنید!» به شوخی به ایشان گفتم: «حاجآقا! مثل اینکه شما هم مشتری بیبیسی هستی؟! اگر تلویزیون خودمان را گوش داده باشید، من سه بار در تلویزیون توضیح دادم که من هیچ نسبتی با آقای احمدینژاد ندارم». گفت: «من اصلا تلویزیون خودمان را نگاه نمیکنم. ارزش دیدن ندارد؛ معلوم نیست چه میگویند، همش چرتوپرت است».
💢در اینکه آقای اژهای حزباللهی، وفادار به نظام و ضد دوم خرداد است، تردیدی نیست، اما به نظر من ایشان در انتصاباتش مقداری محتاطانه عمل میکرد و این محتاطبودن کمی برایش مشکل ایجاد کرد. در جریان فتنه، پشتیبانینکردن اطلاعاتی وزارت از ما کاملا مشخص بود. هیچ وقت اطلاعاتی از آنها نمیگرفتیم، در واقع وجود یک سکته خبری و جدینگرفتن ماجرا در آنجا مشخص بود. وزارت حتی در ادامه فتنه هم اطلاعات درست و دقیقی ارائه نمیکرد. ولی ما از پیش از انتخابات تحرکات را رصد میکردیم.
💢پیش از انتخابات جلساتی در دفتر آقای هاشمی تشکیل میشد که بخش راهبردی در آنجا بود. این جلسات در دفتر آقای هاشمی با حضور خاتمی، هاشمی، میرحسین، ناطق و سیدحسن خمینی تشکیل میشد و برنامهریزیها در آنجا بود. در آنجا روی یک کاندیدا با هم توافق کردند. البته ابتدا موسوی در جلسات عضو نبود، زمانی که کاندیداتوری او قطعی شد به جمعشان اضافه شد. برگزاری جلسات مشخص میکرد که آنها در حال سازماندهی هستند تا با تمام قوا در میدان حاضر شوند. ما با این مجموعه اطلاعاتی که در اختیار داشتیم، حدس میزدیم انتخابات پرچالشی در پیشروی داریم؛ اگر انتخابات را ببرند جشن پیروزی دارند و پس از انتخابات با افزایش سرعت عمل کارهای نکرده دوم خرداد را میخواهند انجام دهند.
💢در اواخر سال ۸۷ اتاق رصد رسانهها را برای رصد اقدامات سیاسی در ناجا تأسیس کردیم. پویش ۸۸، دفتر هفت تیر و ستاد قیطریه را ناجا رصد کرد و گرفت. از سازماندهی آنها مطلع بودیم، اما از چگونگی آن اطلاع نداشتیم. شبکههای آنها مبهم بود؛ اینکه چطور پلاکارد میآورند؟ چگونه شعارها تنظیم میشود؟ چطور به افراد میگویند این طرف یا آن طرف برو؟، تمام این مسائل برای ما سؤال بود. پس از اینکه در پویش ۸۸ اسامی دو هزار نفر از شبکه آنها را یافتیم، شبکه میدانیشان متلاشی شد. تمام برنامهها، فراخوانی و سازماندهی میدانی آنها از بین رفت. وقتی محسن آرمین و افراد دیگر که بیانیهها را مینوشتند، راهپیماییها را برنامهریزی و خارج و داخل را با هم هماهنگ میکردند، بازداشت کردیم، ضربه سختی خوردند.
ارسال شده از Tapatalk آندروید.
💢وزارت اطلاعات چه قبل از انتخابات و چه بعد از آن از ما پشتیبانی اطلاعاتی نمیکرد. اینجا موضوعی را میگویم که تابهحال نگفتهام. وزارت اطلاعات بهنحوی آقای هاشمی را در جریان انتخابات ریاستجمهوری هدایت و حتی تشجیع میکرد. آقای هاشمی بعد از انتخابات خیلی عصبانی بود. تصمیم گرفتم پیش ایشان بروم. قبل از دیدار با دفتر حضرت آقا هماهنگ کردم که به آقای هاشمی چه بگویم بهتر است؟ سیاست بیت رهبری حفظ آقای هاشمی است.
💢احمد توکلی به خود من میگفت از هاشمی نباید منتظری و از میرحسین نباید بنیصدر بسازیم. استراتژی ما این باشد که از هاشمی، منتظری درست نکنیم.
💢 در فیلم انتخاباتی هاشمی (سال ٨٤) ایشان در میزگردی با دخترها و پسرها نشسته بود. در آنجا آقای هاشمی گریه میکند! تا ایشان گریه میکند میگویند «کات، فیلم خراب شد. از نو!» آقای هاشمی عصبانی میشود و میگوید: «یعنی چه؟ من را مسخره کردید. مگر گریه کنم چه اتفاقی میافتد؟!» پسرش میگوید: «بابا غصه نخور ما در حال ساخت مارمولک ۲ هستیم»! (با خنده) در آن دیدار به آقای هاشمی گفتم وقتی در فیلم انتخاباتیتان میگویید برای پوشش لختنبودن کافی است! وقتی حتی یک سفر استانی نرفتی و متکبرانه گفتی: ما اینجا برندهایم، کاری نداریم که برویم. روشن است که به بسیجیها بگوییم یا نگوییم به شما رأی نمیدهند. بسیجی دنبال آرمان امام است. در آن دیدار آقای هاشمی چندبار با کنایه به من میگفت:« فامیلتان احمدینژاد!» گفتم من با آقای احمدینژاد نسبتی ندارم. اما دو، سه بار حرفش را تکرار کرد.
💢به ایشان گفتم: «اصلا احمدیمقدم با احمدینژاد چه طوری شناسنامهای باجناق میشوند؟ خندهدار نیست؟ همسر من اهل کردستان است و ما هیچ نسبتی با آقای احمدینژاد نداریم. بچهمحل بودهایم، ولی حتی یادم نمیآید او را در محل دیده باشم. در شهرداری با او آشنا شدم. این شایعات مال بیبیسی است. البته آقای روحانی هم یک بار همین مطلب را به من گفت، اما آقای هاشمی از شما تعجب میکنم که چنین حرفی میزنید!» به شوخی به ایشان گفتم: «حاجآقا! مثل اینکه شما هم مشتری بیبیسی هستی؟! اگر تلویزیون خودمان را گوش داده باشید، من سه بار در تلویزیون توضیح دادم که من هیچ نسبتی با آقای احمدینژاد ندارم». گفت: «من اصلا تلویزیون خودمان را نگاه نمیکنم. ارزش دیدن ندارد؛ معلوم نیست چه میگویند، همش چرتوپرت است».
💢در اینکه آقای اژهای حزباللهی، وفادار به نظام و ضد دوم خرداد است، تردیدی نیست، اما به نظر من ایشان در انتصاباتش مقداری محتاطانه عمل میکرد و این محتاطبودن کمی برایش مشکل ایجاد کرد. در جریان فتنه، پشتیبانینکردن اطلاعاتی وزارت از ما کاملا مشخص بود. هیچ وقت اطلاعاتی از آنها نمیگرفتیم، در واقع وجود یک سکته خبری و جدینگرفتن ماجرا در آنجا مشخص بود. وزارت حتی در ادامه فتنه هم اطلاعات درست و دقیقی ارائه نمیکرد. ولی ما از پیش از انتخابات تحرکات را رصد میکردیم.
💢پیش از انتخابات جلساتی در دفتر آقای هاشمی تشکیل میشد که بخش راهبردی در آنجا بود. این جلسات در دفتر آقای هاشمی با حضور خاتمی، هاشمی، میرحسین، ناطق و سیدحسن خمینی تشکیل میشد و برنامهریزیها در آنجا بود. در آنجا روی یک کاندیدا با هم توافق کردند. البته ابتدا موسوی در جلسات عضو نبود، زمانی که کاندیداتوری او قطعی شد به جمعشان اضافه شد. برگزاری جلسات مشخص میکرد که آنها در حال سازماندهی هستند تا با تمام قوا در میدان حاضر شوند. ما با این مجموعه اطلاعاتی که در اختیار داشتیم، حدس میزدیم انتخابات پرچالشی در پیشروی داریم؛ اگر انتخابات را ببرند جشن پیروزی دارند و پس از انتخابات با افزایش سرعت عمل کارهای نکرده دوم خرداد را میخواهند انجام دهند.
💢در اواخر سال ۸۷ اتاق رصد رسانهها را برای رصد اقدامات سیاسی در ناجا تأسیس کردیم. پویش ۸۸، دفتر هفت تیر و ستاد قیطریه را ناجا رصد کرد و گرفت. از سازماندهی آنها مطلع بودیم، اما از چگونگی آن اطلاع نداشتیم. شبکههای آنها مبهم بود؛ اینکه چطور پلاکارد میآورند؟ چگونه شعارها تنظیم میشود؟ چطور به افراد میگویند این طرف یا آن طرف برو؟، تمام این مسائل برای ما سؤال بود. پس از اینکه در پویش ۸۸ اسامی دو هزار نفر از شبکه آنها را یافتیم، شبکه میدانیشان متلاشی شد. تمام برنامهها، فراخوانی و سازماندهی میدانی آنها از بین رفت. وقتی محسن آرمین و افراد دیگر که بیانیهها را مینوشتند، راهپیماییها را برنامهریزی و خارج و داخل را با هم هماهنگ میکردند، بازداشت کردیم، ضربه سختی خوردند.
ارسال شده از Tapatalk آندروید.
ادامه مطلب ....
http://ift.tt/1KaQ23A
منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان
تبادل لينك
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر