۱۳۹۳ مهر ۷, دوشنبه

حكايت ابن‏ بطوطه و كاسب شيرازى‏


حكايت ابن‏ بطوطه و كاسب شيرازى‏



شهید محراب آیت الله دستغیب در کتاب ایمان مینویسند:


ابن بطوطه مصرى رحله‏اى دارد كه در آن تاريخچه سياحت به كشورهايى كه رفته در هفتصد سال قبل، نوشته است. به شيراز كه مى‏رسد، حال شيراز هفتصد سال قبل را مى‏نويسد كه به مسجد جامع عتيق رفتم. مقدارى اوصاف مسجد جامع را نقل مى‏كند. تمام صحن، سنگ مرمر و شبانه ‏روزى سه مرتبه آن‏جا را شستشو مى ‏كردند. كسى با پاى كفش در اين مسجد قدم نمى‏گذاشت. جمعيت مانند سيل هنگام نماز حاضر بودند. بيرون مسجد، بازارى است (ندانم الان كجاست) در جنب مسجد كه در زيبايى بنايش در هيچ شهرى جز شام نديدم. وقتى كه به آن‏جا رفتم، چشمم به كاسبى افتاد ديدم مشترى ندارد و قرآن مى‏خواند. وجناتش مرا به خود جلب كرد، نزدش رفتم و نشستم و احوال از او پرسيدم كه چه مى‏كنى؟ (محل شاهدم اين‏جاست) گفت: يكى از كارهايم اين است كه قبرم همين‏جاست. در همين حجره، فرش را عقب زد، ديدم قبر آماده ‏اى است. سنگش آماده و اسم حاجى هم رويش نقش است. و اين‏كه من در حجره تجارتم گورم را درست كرده ‏ام براى اين است كه فريب دنيا نخورم. تدليس در معامله نكنم. حقه و كلك بر سر مشتريها نزنم.

وقتى مشترى نداشته باشم سرگورم قرآن مى‏خوانم. آن‏جا قدرى ذكر خدا مى‏كنم، چرا؟ تا نفس طغيان نكند.

اين نمونه تاجرهاى هفتصد سال قبل در شيراز است. اين‏هم وضع اين زمان كه همه ‏اش رو به نكبت است. تمام غفلت اندر غفلت است. ماهها ميگذرد و يادى از مرگ خود نمى‏ كند. از مالش چيزى جلو بفرستد براى آخرتش و عالم برزخش اصلا به فكر آخرت نمى ‏افتد، همه حواسش ماشين و زمين و استفاده مادى است.





















ادامه مطلب ....



http://ift.tt/1DQIty2



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


هیچ نظری موجود نیست: