۱۳۹۳ مهر ۵, شنبه

آثار فحش و ناسزاگویی





آثار فحش و ناسزاگویی

محمد جواد سعادتی


یکی از علل و عوامل رشد نابهنجاری و بد اخلاقی در جامعه عدم درک صحیح از آثارو پیامدهای آن است. بسیاری از مردم نمی‌دانند که گفتار و کردار زشت آنان چه تاثیرات وخیمی بر وضعیت نفسانی خودشان و چه تباهی فردی و اجتماعی به جا می‌گذارد. آگاهی نسبت به آثار و پیامدها یکی از روش‌هایی است که می‌تواند در جلوگیری از برخی از نابهنجاری‌ها تاثیر مثبتی داشته باشد. در مطلب پیش رو برخی آثار ناسزاگویی و فحش تبیین شده است.

ناسزاگویی، نقل و نبات جامعه

در میان برخی از طبقات و اقشار اجتماعی، فحش و ناسزاگویی به عنوان یک فرهنگ در آمده است و گاه اشخاص حتی در یک جمله کوتاه نمی‌توانند از فحش و ناسزا اجتناب کنند؛ گویی ناسزاگویی به عنوان یک امر ارزشی تلقی شده و اگر بخواهد خودمانی سخن بگویند از فحش و ناسزا باید استفاده کنند.

در میان برخی از جوانان این فرهنگ رخنه کرده است که یکدیگر را به اسم‌ها و القاب زشت بخوانند و حتی یکی دو تا فحش‌ ناموسی را چاشنی کلام و سخن خودش کنند.

مشکل جامعه ما این است که این فرهنگ تنها در میان ارذال و اوباش جامعه رواج ندارد، بلکه حتی در میان برخی مذهبی‌ها و توده‌های مومن جامعه نیز شایع است این رویه بسیار خطرناک است و اگر همان مسیری را بپیماید که دروغ پیموده و جایگاهی درمیان همگان یافته است، می‌تواند جامعه را به سقوط و تباهی اخلاقی و هنجاری بکشاند.

برخی از مردم عادت کرده‌اند که با یکدیگر شوخی کنند. در میان جوانان شوخی کردن و دست انداختن هم، گاه به عنوان یک هنر و ارزش مطرح است و کسی که حاضر جواب است و یا بتواند دوستانش را دست بیندازد و با شوخی، دیگران را بخنداند به عنوان یک دوست شایسته و خوب، مقبول جمع قرار می‌گیرد. اما باید توجه داشت که شوخی نباید هنجارها را مخدوش کند و انسان را از مسیر درست و سازنده دور سازد. اگر کسی به شوخی دروغی بگوید، عادت می‌کند و همین باعث می‌شود درهای خانه بدی را به روی خودش بگشاید. از این رو از دروغ‌های جدی و شوخی نهی شده است. پس اگر بخواهیم شوخی کنیم می‌بایست مراعات اخلاق و شئونات را نیز بکنیم. حضرت امام محمد باقر علیه السلام می‌فرماید: ان الله عزوجل یحب المداعب فی الجماعه بلا رفث؛ خداوند عزوجل کسی را که در میان جمع شوخی کند دوست دارد به شرط آنکه ناسزا نگوید.

( کافی، ج 2، ص 663، ح 4)

ضرورت سرزنش در برخی موارد

بداخلاقی‌ها در جامعه باید اصلاح شود و همگان موظف هستند با اشکال گوناگون چون امر به معروف ونهی ازمنکر، مدافع ارزش‌ها و هنجارها بوده و از هرگونه ترویج و رشد نابهنجاری‌‌ها جلوگیری کنند.

گاه لازم است که از روش‌های خاصی استفاده شود تا دیگران به زشتی اعمال خود آگاه و واقف شوند و خلق و خوی خود را تغییر دهند؛ یعنی برخی از مردم سزاوار آن هستند که مورد شماتت و سرزنش قرارگیرند تا رفتار زشت خودشان را ترک کنند. وقتی انسان می‌داند که فردی گرفتار ترس و یا بخل و کذب و مانند آن است باید او را با سرزنش از این خوی و خلق بد دورکرد. اما باید توجه داشت که در اینجا نیز باید رعایت عدالت کرد و در هنگام شماتت، دیگران را وارد نکرد و موجبات آزار و اذیت آنان نشد. حضرت پیامبر اکرم صلواة الله علیه و آله می‌فرماید: اذا شتم أحدکم اخاه فلا یشتم عشیرته، و لا أباه، و لا امه، ولکن لیقل ان کان یعلم ذلک: انک لبخیل، و انک لجبان، و انک لکذوب، ان کان یعلم ذلک منه؛ هرگاه یکی از شما برادرش را دشنام می‌دهد، نباید به ایل و تبار او و پدر و مادرش دشنام ‌دهد، بلکه بگوید: تو بخیلی،تو ترسویی، تو دروغگویی به شرط آنکه بداند او واقعا چنین است. (کنز العمال، ح 8134- منتخب میزان الحکمه، ص 264)

انسان باید از فحش و ناسزاگویی اجتناب کند. در برخی از روایات است که گفتن و نقل فحشی که دیگران گفته‌اند به معنای آن است که گویی خودش آن را انجام داده است. به سخن دیگر، نقل قول فحش، از مصادیق ترویج عمل زشت است که از نظر قرآن و دین اسلام حرام است. پس کسانی که در جراید و یا دیگر رسانه‌های عمومی و همگانی به نشر و انتشار و ترویج فحش‌های دیگران می‌پردازند در حقیقت خود، گوینده آن فحش هستند و آثار و تبعاتی که برای فحش است گریبانگیر آنان نیز خواهد شد. حضرت امیرمؤمنان امام علی علیه السلام در این باره می‌فرماید: من سمع بفاحشه فابداها کان کم اتاها؛ آنکه سخن زشتی بشنود و بازگویش کند مانند کسی است که آن را گفته است (شرح نهج‌البلاغه ج 20 ص 27)

چیستی و انواع فحش و ناسزا

فحش و ناسزاگویی اقسام و انواعی دارد. در فرهنگ و ادبیات عربی برای هر یک از انواع و اقسام آن، واژه و اصطلاح خاصی است. با مراجعه به فرهنگ‌های لغت می‌توان کلمات و واژگانی چون هجو، هجر، سب، شتم، فحش، عار، بذاء و مانند آن را برای حالات و انواع فحش و ناسزا شناسایی کرد.

واژه سب کردن که در قرآن آمده (انعام، آیه 108) در اصل به معنای قطع کردن و بریدن است. این واژه در فحشی به کار می‌رود که با آن آبروی افراد قطع (ریخته) می‌شود.

در فارسی واژه دشنام و ناسزا به کار رفته است. دشنام ترکیبی از دو واژه دش (در اصل دشت) به معنای زشت و نام است. پس دشنام دادن یعنی کسی را به نام زشت خواندن. اما کلمه ناسزا که ترکیبی از حرف نفی «نا» و «سزا» است به معنای امری است که سزاوار شخص نیست. یعنی به شخص نسبتی داده می‌شود که او لایق و سزاوار آن نسبت نیست. پس هر نسبتی چون بهتان، افترا، تهمت و مانند آن که شخص سزای او نیست ناسزا خوانده می‌شود. همچنین هجو، فحش در شعر و هجر، فحش در سخن و اهانت کردن است. البته تفاوت‌های دیگری اهل لغت گفته‌اند که به آن پرداخته نمی‌شود.

واژه فحش دلالت بر قباحت و زشتی در چیزی دارد. وقتی عرب می‌گوید فحش الشئی یعنی قباحت و زشتی آن آشکار شد. برخی فحش را مترادف قباحت دانسته‌اند که البته تفاوتی میان آن دو است که کاربرد فحش را در موارد خاص توجیه می‌کند. برخی نیز فحش را به عملی اطلاق کرده‌اند که از حد و مرز خود تجاوز کرده باشد. پس به شکلی فحش، همان ظلم و تجاوز است.

از اینکه خداوند در آیه 45 سوره عنکبوت فحشاء را در کنار منکر یاد کرده، می‌توان به دست آورد که فحشاء غیر از منکر است. به این معنا که هر کار زشتی را فحشاء نمی‌گویند. و در واقع نسبت میان فحش و منکر، عموم و خصوص مطلق است؛ زیرا هر فحشی منکر است ولی هر منکری فحش نیست، بلکه تنها نوعی از منکرات و زشتی‌هاست که از مصادیق فحش است.

فحش در اصطلاح علم اخلاق و فرهنگ قرآن، هر آن چیزی است که طبع سلیم از آن بیزار است و عقل سلیم آن را نقصان می‌داند: ما ینفر عنه الطبع السلیم، ویستنقصه العقل المستقیم؛ راغب اصفهانی فحش را چیزی می‌داند که قباحت آن عظیم است، حال قول باشد یا فعل: الفحش، والفحشاء، والفاحشه؛ ما عظم قبحه، من الافعال و الاقول (مفردات الفاظ قرآن کریم، ذیل واژه فحش)

به نظر می‌رسد که فحش اعم از قول و فعل است در حالی که بذاء در زبان است یعنی بدزبانی کردن.






ادامه مطلب ....



http://ift.tt/1DKUyVz



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


هیچ نظری موجود نیست: